در این پژوهش، تأثیر پارامترهای ورودی ماشینکاری تخلیه الکتریکی بر روی نانو کامپوزیت A356 تقویت شده با 5/3% آلومینا (Al2O3)، با رویکرد طراحی آزمایش ها به روش تاگوچی بر مبنای آرایه متعامد L9 و تکنیک سطوح تکراری مورد بررسی و بهینه سازی قرار گرفت. پارامترهای ورودی این آزمای چکیده کامل
در این پژوهش، تأثیر پارامترهای ورودی ماشینکاری تخلیه الکتریکی بر روی نانو کامپوزیت A356 تقویت شده با 5/3% آلومینا (Al2O3)، با رویکرد طراحی آزمایش ها به روش تاگوچی بر مبنای آرایه متعامد L9 و تکنیک سطوح تکراری مورد بررسی و بهینه سازی قرار گرفت. پارامترهای ورودی این آزمایش ها شامل ولتاژ (دو سطحی)، شدت جریان (سه سطحی)، زمان روشنی پالس (سه سطحی) و زمان خـاموشی پـالس (سه سطحی) در نظر گرفته شد. همچنین، پـارامترهای خروجی شامل نـرخ براده برداری از قطعه کار، نرخ سایش ابزار ماشین کاری و زبری سطح قطعه کار بودند. تحلیل نتایج و بررسی نمودارهای سیگنال به نویز توسط نرمافزار انجام شد. همچنین با تعیین تابع زیان مقادیر نرمال شده کل پارامترهای خروجی بر مبنای ضرایب وزنی فرضی، سطح بهینه مربوط به هر پارامتر ورودی مشخص شد و با انجام آنالیز واریانس، میزان درصد سهم هر یک از پارامترهای ورودی در واریانس کل محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصله، تأثیرگذارترین پارامتر ورودی بر روی نرخ براده برداری: زمان خاموشی پالس، بر روی نرخ سایش: ابزار شدت جریان و بر روی زبری سطح: زمان روشنی پالس تعیین شد. علاوه بر این، سطح اول ولتاژ (80 ولت)، سطح اول شدت جریان (10 آمپر)، سطح اول زمان روشنی پالس (35 میکروثانیه) و سطح دوم زمان خاموشی پالس (70 میکروثانیه) به عنوان سطوح بهینه پارامترهای ورودی تعیین شدند. درصد سهم پارامترهای ورودی در واریانس کل نیز برای ولتاژ، شدت جریان، زمان روشنی پالس و زمان خاموشی پالس به ترتیب برابر 98/12، 96/20، 47/5 و 60/60 به دست آمدند.
پرونده مقاله
فرآیندهای پاشش حرارتی محلول پیش ماده (SPTS) روشی مناسب جهت تولید پوشش های با ساختار نانو هستند. بهواسطهی عدم رخداد کامل واکنش هایی نظیر تبخیر حلال و پیرولیز پیشماده، دستیابی به پوشش های با خواص کنترلشده در یک نرخ رسوب دهی رضایتبخش کماکان بهعنوان یک چالش مهم در این چکیده کامل
فرآیندهای پاشش حرارتی محلول پیش ماده (SPTS) روشی مناسب جهت تولید پوشش های با ساختار نانو هستند. بهواسطهی عدم رخداد کامل واکنش هایی نظیر تبخیر حلال و پیرولیز پیشماده، دستیابی به پوشش های با خواص کنترلشده در یک نرخ رسوب دهی رضایتبخش کماکان بهعنوان یک چالش مهم در این فرآیندها مطرح است که نیاز به کنترل دقیق پارامترهای پاشش دارد. در این تحقیق، بهمنظور بررسی تأثیر پارامترهای پاشش شعله ای سرعت بالای محلول پیش ماده از جمله مقدار سوخت و اکسیژن، فاصله پاشش و نرخ تزریق محلول از آزمون پاشش تک اسکن بر روی زیرلایه های شیشه ای استفاده شد. مورفولوژی اسپلت های تشکیلشده و مشخصه های ساختاری با استفاده از میکروسکوپ الکترون روبشی (SEM) بررسی شد. مقایسه ی ساختاری در آزمون پاشش تک اسکن که در دو نسبت سوخت به اکسیژن انجام شد، نشان داد که در پارامتر شعله با فشار اکسیژن bar 6 و سوخت bar 3 در نرخ تزریق محلول پیشمادهcm3/min 20 و فاصله پاششcm 5 به عنوان پارامتر بهینه انتخاب شد. در این پارامتر به دلیل پایین بودن نرخ تزریق محلول و انتقال گرمای بیشتر به ازای هر قطره محلول پیش ماده و تکمیل فرآیندهایی که در نتیجه آن ذوب و کریستالی شدن اتفاق می افتد، تعداد اسپلت ها افزایش یافت. همچنین ارزیابی پاشش تک اسکن در شعله با فشار اکسیژن bar 8 و سوخت bar 4 و فاصله پاششcm 5 نشان داد که نرخ تزریق محلول پیشمادهcm3/min 40 به دلیل افزایش تعداد اسپلت های ریز و بهواسطهی بهبود راندمان پوشش دهی مناسب تر خواهد بود.
پرونده مقاله
در این تحقیق تأثیر افزودن گرافن اکساید بر رفتار تربیولوژی پوشش های ایجاد شده به روش فرآیند اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی تحت شرایط ولتاژ ثابت مورد بررسی قرار گرفته است. عملیات پوشش دهی با شکل موج دو قطبی طی مدت 10 دقیقه بر روی سطح آلیاژ منیزیم AZ31 انجام گردید. نتایج نش چکیده کامل
در این تحقیق تأثیر افزودن گرافن اکساید بر رفتار تربیولوژی پوشش های ایجاد شده به روش فرآیند اکسیداسیون پلاسمای الکترولیتی تحت شرایط ولتاژ ثابت مورد بررسی قرار گرفته است. عملیات پوشش دهی با شکل موج دو قطبی طی مدت 10 دقیقه بر روی سطح آلیاژ منیزیم AZ31 انجام گردید. نتایج نشان داد که مورفولوژی سطح پوشش ها دارای میکرو حفراتی مشهور به ساختار پنکیکی و دهانه آتشفشانی بر روی سطح هستند که قطر آنها با افزودن گرافن اکساید افزایش یافته است. بررسی فازی پوشش ها نشان داد که پوشش ها از فازهای اکسیدی فورستریت و پریکلاز تشکیل شده اند. مکانیزم سایش نمونه های پوشش داده شده از نوع خراشان بوده است همچنین مقاومت به سایش پوشش حاوی افزودنی گرافن اکساید افزایش یافته بهطوریکه میانگین ضریب اصطکاک برای نمونه یاد شده 10 برابر نسبت به نمونه بدون پوشش کاهش یافته است که دلیل این امر افزایش سختی می باشد. سختی نمونه حاوی گرافن اکساید حدود 5 برابر نسبت به آلیاژ منیزیم افزایش داشته است. پوشش ایجاد شده بر روی آلیاژ منیزیم میتواند آن را به کاندید مناسبی جهت کاربردهای ارتوپدی تبدیل کند.
پرونده مقاله
کامپوزیتهای زمینه فلزی، کارایی مکانیکی عالی، قابلیت استفاده در دماهای بالا، مقاومت سایش خوب و نرخ خزش پایین دارند. روش ساخت این نوع کامپوزیتها بسیار حائز اهمیت است. در میان فرآیندهای ساخت، فرآیند گرم نورد تجمعی به عنوان یک روش اعمال تغییر شکل شدید پلاستیک بر روی ورقه چکیده کامل
کامپوزیتهای زمینه فلزی، کارایی مکانیکی عالی، قابلیت استفاده در دماهای بالا، مقاومت سایش خوب و نرخ خزش پایین دارند. روش ساخت این نوع کامپوزیتها بسیار حائز اهمیت است. در میان فرآیندهای ساخت، فرآیند گرم نورد تجمعی به عنوان یک روش اعمال تغییر شکل شدید پلاستیک بر روی ورقها بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. در تحقیق حاضر کامپوزیت زمینه آلومینیومی تقویت شده با 5% وزنی ذرات Al2O3 با استفاده از آلیاژ AA1060 به روش نورد تجمعی تا هشت مرحله نورد تولید شد. ریز ساختار و رفتار خوردگی کامپوزیت به وسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی، پلاریزاسیون پتانسیودینامیکی و اندازهگیریهای طیفنگاری امپدانس الکتروشیمیایی در محلول 5/3 درصد وزنی کلرید سدیم مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیها نشان داد که رفتار خوردگی کامپوزیت، بهبود در پارامترهای اصلی الکتروشیمیایی را به عنوان یک تأثیر مثبت نورد گرم نشان میدهد. با توجه به آزمون پلاریزاسیون پتانسیودینامیکی استنباط میشود که افزایش تعداد دفعات نورد تجمعی (ARB) تا هشت مرحله، سبب کاهش جریان خوردگی و از طرفی باعث کاهش سرعت خوردگی و بهعبارتدیگر افزایش مقاومت به خوردگی میشود بهطوریکه نمونه کامپوزیت تولید شده در 8 پاس کمترین میزان خوردگی و در مقابل آن نمونه آنیل شده دارای بیشترین میزان خوردگی میباشد.
پرونده مقاله
چهارچوبهای آلی-فلزی به دلیل سطح ویژه بالا و مناسب بودن اندازه تخلخل بهعنوان مواد الکترودی در ابر خازنها مورد استفاده قرار گرفتند. بااینحال استفاده از چهارچوبهای آلی-فلزی بهعنوان مواد الکترودی بهتنهایی در ابرخازنها، هدایت الکتریکی ضعیف، پایداری ناکافی و خواص مکان چکیده کامل
چهارچوبهای آلی-فلزی به دلیل سطح ویژه بالا و مناسب بودن اندازه تخلخل بهعنوان مواد الکترودی در ابر خازنها مورد استفاده قرار گرفتند. بااینحال استفاده از چهارچوبهای آلی-فلزی بهعنوان مواد الکترودی بهتنهایی در ابرخازنها، هدایت الکتریکی ضعیف، پایداری ناکافی و خواص مکانیکی نامرغوب را در پی داشته و منجر به کاهش کارایی شدند. در مقاله حاضر برای بهبود هدایت الکتریکی و استفاده از سطح ویژه چهارچوبهای آلی-فلزی، ترکیب گرافن با چهارچوبهای آلی-فلزی نیکل به روش سنتز هیدروترمال تهیه شد و برای جلوگیری از آگلومراسیون، گرافن (مقدار 0، 5/2، 5 و 10 درصد) در حین سنتز افزوده شد. جهت بررسی ساختاری نانوکامپوزیتهای حاصل، از آنالیزهای پراش اشعه ایکس (XRD)، طیفسنجی فوریه مادونقرمز (FTIR)، آنالیز تعیین سطح ویژه (BET)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) و میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM) استفاده شد. برای بررسی رفتار ابرخازنی، آزمونهای الکتروشیمیایی ولتامتری چرخهای و امپدانس الکتروشیمیایی و شارژ-دشارژ انجام شد. الکترود ساختهشده از چهارچوب آلی-فلزی بر پایه نیکل در الکترولیت KOH M6، به ترتیب دارای ظرفیت ویژه F/g 660 بود، درحالیکه کامپوزیت آن با گرافن دارای ظرفیت F/g 1017 بود. در نتیجه، بهرهمندی از خواص همافزایی کامپوزیت و افزایش هدایت الکتریکی چهارچوبهای آلی-فلزی با گرافن، منجر به در دسترسپذیری بیشتر تخلخلها و افزایش ظرفیت کل ذخیره بار شد.
پرونده مقاله
در این تحقیق اثر جانشانی کاتیون گادولونیوم بر خواص ساختاری و الکترومغناطیسی ترکیب هگزافریت باریم نوع Z مورد بررسی قرار گرفت. این گروه از ترکیب ها به صورت Ba3Co2-xGdxFe24O41 و به ازای مقادیر جانشانی 0، 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 2/1 با استفاده از روش آسیابسر پرانرژی تولید شدن چکیده کامل
در این تحقیق اثر جانشانی کاتیون گادولونیوم بر خواص ساختاری و الکترومغناطیسی ترکیب هگزافریت باریم نوع Z مورد بررسی قرار گرفت. این گروه از ترکیب ها به صورت Ba3Co2-xGdxFe24O41 و به ازای مقادیر جانشانی 0، 1/0، 3/0، 5/0، 8/0 و 2/1 با استفاده از روش آسیابسر پرانرژی تولید شدند. برای بررسی دمای تشکیل فاز و اثر اندازه ی ذرات بر خواص این ترکیب، از نمونه ی Ba3Co1.6Gd0.4Fe24O41 آنالیزهای پراش پرتوایکس (XRD) و تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) گرفته شد. بهمنظور بررسی خواص الکترومغناطیسی این ترکیب ها، قسمت های حقیقی و موهومی ضرایب گذردهی الکتریکی ( ) و نفوذپذیری مغناطیسی ( ) نمونه ها توسط آنالیزگر برداری شبکه (VNA) اندازه گیری شد. با استفاده از این ضرایب، نمودارهای اتلاف بازتابی ترکیبات در محدوده ی فرکانسی GHz 18-1 ترسیم شد. با بررسی نمونهها از لحاظ بیشترین میزان شدت جذب و پهنای باند بهطور هم زمان؛ در باندهای فرکانسی S و نمونهی با جانشانی به مقدار 5/0=x، در باند نمونهی با 3/0=x، در باند X نمونهی با 1/0=x و در باند Ku نمونهی با 2/1=x به عنوان نمونههای بهینه انتخاب شدند (GHz 2-1S:، GHz 4-2 : ، GHz 8-4: ، GHz 12-8X: ، GHz 18-12Ku:).
پرونده مقاله