آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن چکیده کامل
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن بهشمارمیآید. مزلو، از پیشگامان انسانگرایی، الگویی ارائه میدهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقهبندی میکند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسانمحور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریة مزلو است که میتواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیتها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از اینرو این دو شخصیت، براساس شاخصهای هرم مزلو سنجیده میشوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونة ناشکوفایی شخصیت معرفی میگردد و دلایل آن مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، شخصیتهای حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافتة حوزة روانشناسی، منطبق هستند. در میان شخصیتهای شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستانهای حماسی ـ غنایی است و میتوان شاهد ویژگیهای افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستانهای غنایی و نیازهای نظریة مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش میبرد و باعث رشد او میشود. در تقابل با تهمینه، سودابه را میتوان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایینترین سطوح آن است.
پرونده مقاله