داستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پ چکیده کامل
داستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پرداخته شده است. نگاه ژیلبر دوران به اسطوره نگاهی ویژه است و کارکردی متفاوت دارد. از نظر او اسطورهها مهمّترین تجّلی تخیّل است و تخیّل نیز از تصاویر نمادین تشکیل شده است. در این جستار با استفاده از منظومهها و ساختارهایی که ژیلبر دوران، نظریهپرداز بزرگ معاصر، ترتیب داده، تصاویر نمادین داستان برداشتن تاج از میان دو شیر و همچنین چگونگی تخیّلی که موجب بوجود آمدن این تصاویر در ذهن سرایندگان شده، شرح شده است.
پرونده مقاله