یکی از مهم ترین مشکلات در سطح تاکتیکی ،تولید انبوه سفارشات مختلف است که هر یک از این سفارشات با توجه به شرایط تولید و اهمیت مشتریان دارای اولویت های مختلف هستند ،خط تولید متشکل از چندین ایستگاه کاری و ماشین است که هر یک در تواتر تولید با هم در ارتباط اند و ورودی یکی خرو چکیده کامل
یکی از مهم ترین مشکلات در سطح تاکتیکی ،تولید انبوه سفارشات مختلف است که هر یک از این سفارشات با توجه به شرایط تولید و اهمیت مشتریان دارای اولویت های مختلف هستند ،خط تولید متشکل از چندین ایستگاه کاری و ماشین است که هر یک در تواتر تولید با هم در ارتباط اند و ورودی یکی خروجی دیگری است در این حالت هر ماشین و فرآیندی که باید محصول را تولید نماید با محدودیت های فرآیندی و تکنولوژی به لحاظ زمان و حجم و وزن هر کار و سلامت فیزیکی ماشین آلات ،راندمان نیروی انسانی ، مواجه است .این مقاله با هدف لحاظ نمودن تمامی عوامل تاثیر گذار بر متوازن سازی خط تولید که در برنامه ریزی تولید کارگاهی اهمیت ویژه دارد، صورت می پذیرد و با بررسی تحلیلی در سوابق حل مسایل متوزان سازی خط تولید و با بهره گیری از خبرگان، مولفه هایی را که در برنامه ریزی و زمان بندی خط تولید موثر اند را شناسایی و با بهره گیری از روش ترکیبی سوآرا و کوپراس ،این مولفه های تاثیر گذار را به الگوریتم متوازن سازی بر خطدر سیستم های تولیدی می افزاید . نتایج این تحقیق نشان می دهد که بروز رسانی صورت گرفته در الگوریتم متوازن سازی بر خط تولید نسبت به روش های پیشین دارای قابلیت عملیاتی و کیفیت در نتایج است.
پرونده مقاله
یکی از رویکردهای نوین که می توان با استفاده از آن اثربخشی و کارایی زنجیره تامین را افزایش داد، نوآوری ارزش مشارکتی در زنجیره تامین است. تفاوت بین نوآوری ارزش و نوآوری ارزش مشارکتی، سطح فعالیت آنهاست. با وجود اینکه برخی پژوهش ها اقدام به بیان اهمیت نوآوری ارزش در بخش های چکیده کامل
یکی از رویکردهای نوین که می توان با استفاده از آن اثربخشی و کارایی زنجیره تامین را افزایش داد، نوآوری ارزش مشارکتی در زنجیره تامین است. تفاوت بین نوآوری ارزش و نوآوری ارزش مشارکتی، سطح فعالیت آنهاست. با وجود اینکه برخی پژوهش ها اقدام به بیان اهمیت نوآوری ارزش در بخش های مختلف سازمان و تا حدی معرفی نوآوری ارزش مشارکتی نموده اند، تا کنون پژوهشی در زمینه ارائه یک چهارچوب و یا مدل برای مدیریت نوآوری ارزش در سطوح بین سازمانی انجام نشده است. هدف اصلی از تحقیق حاضر، پر کردن این شکاف تحقیقاتی بوده است. در این تحقیق آمیخته با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران پتروشیمی و نخبگان آکادمیک داده های مورد نیاز جمع آوری و به روش نظریه داده بنیاد برساختی، تحلیل شده اند. انتخاب نمونه ها بر اساس اصول روش نظریه داده بنیاد به روش هدفمند انجام شد. پایایی نتایج از طریق محاسبه دو شاخص ارزیابی و تائید گردیده است. پس از تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار مکسکیودیای، نظریه ای برای مدیریت نوآوری ارزش مشارکتی در زنجیره تامین پیشنهاد شده است. نظریه پیشنهادی نشان می دهد که چگونه می توان از طریق افزایش انطباق، بهبود ارتباطات، افزایش همکاری، افزایش اعتماد، افزایش تعهد، وابستگی متقابل در عین حفظ استقلال و به طور همزمان کاهش هزینه ها به نوآوری ارزش مشارکتی در زنجیره تامین دست یافت. پس از طراحی نظریه، ابعاد آن از طریق تلفیق رویکرد نظریه داده بنیاد با روش دلفی مورد ارزیابی و تائید قرار گرفت.
پرونده مقاله