شناسایی و اولویت¬بندی موانع اجرای سیاست¬های مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی با استفاده از روش تصمیم¬گیری چندمعیاره با رویکرد نوآورانه
محورهای موضوعی : نوآفرینی، نوآوری، رویکردهای نوینهادی ابوالفتحی 1 * , احمدرضا سلیمانی خالدآبادی 2
1 - گروه مدیریت دولتی دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - کارشناسی ارشد، گروه مدیریت دولتی،واحد الکترونیکی،دانشگاه آزاداسلامی، تهران،ایران
کلید واژه: اجرای خط¬مشی, سیاست¬های مالی دولت, شرکت بازرگانی پتروشیمی, رویکرد نوآورانه,
چکیده مقاله :
.پژوهش حاضر از نظر هدف بهصورت کاربردی، از نظر ماهیت و روش انجام بهصورت توصیفی- پیمایشی و از لحاظ نوع دادهها، کمی است. جامعۀ آماری متشکل از تعداد 250 نفر از کارکنان شرکت بازرگانی پتروشیمی بود که براساس نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 152 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامۀ محققساخته بود؛ روایی محتوایی آن توسط صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ با ضریب بالای 79/0 تأیید شد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در بخش آمار استنباطی نیز ابتدا از آزمون کلموگروف اسمیرنوف جهت تشخیص نرمالبودن دادهها، از آزمون KMO و بارتلت جهت بررسی کفایت نمونهگیری و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. دادهها توسط نرمافزار SPSS26 و نرمافزار لیزرل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتهاند.چهار مانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی شناسایی و دستهبندی شدند که عبارتاند از موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی، موانع ناشی از محیط و ذینفعان، موانع مربوط به مجریان و موانع منابع انسانی- مالی شرکت. موانع شناساییشده به ترتیب اولویت شامل موانع مربوط به مجریان، موانع انسانی- مالی شرکت، موانع محتوایی و ساختاری سیاستهای مالی و موانع ناشی از محیط و ذینفعان میباشند. در بررسی روابط بین موانع شناساییشده مشخص گردید که روابط بین موانع اشارهشده با ضریب همبستگی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است؛ لذا بین موانع شناساییشده، ارتباط معنادار وجود دارد.
The present study is applied in terms of its purpose, descriptive-survey in terms of its nature and method, and quantitative in terms of the type of data. The statistical population consisted of 250 employees of the Petrochemical Trading Company, of whom 152 were selected as a sample based on simple random sampling and the Cochran sampling formula. The data collection tool included a researcher-made questionnaire; its content validity was confirmed by experts and its reliability was confirmed using the Cronbach's alpha coefficient with a coefficient of 0.79. In the descriptive statistics section, the mean and standard deviation were used. In the inferential statistics section, the Kolmogorov-Smirnov test was first used to determine the normality of the data, the KMO and Bartlett tests were used to examine the adequacy of sampling, and confirmatory factor analysis and hierarchical analysis were used. The data were analyzed by SPSS26 and LISREL software. Four main obstacles to the implementation of government financial policies in the Petrochemical Trading Company were identified and categorized, which include structural and content obstacles to financial policies, obstacles arising from the environment and stakeholders, obstacles related to executors, and obstacles to the company's human-financial resources. The identified obstacles, in order of priority, include obstacles related to executors, human-financial obstacles to the company, content and structural obstacles to financial policies, and obstacles arising from the environment and stakeholders. In examining the relationships between the identified obstacles, was determined that the relationships between the mentioned obstacles are significant .
# ابراهیمی، نسرین، پدرام، مهدی، موسوی، میرحسین.(1400)،اثر سیاست مالی روی نرخ بیکاری و نرخ تورم در استان¬های ایران: رویکرد GVAR، فصلنامه علمی مدل¬سازی اقتصادی، 15(53)، 25-48.#
اسکافی اصل، مهدی؛ حیدرپور، فرزانه (1400)،طراحی مدلی برای پیادهسازی استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی شماره (17) ، پژوهش¬های حسابداری مالی و حسابرسی، 13(49)، 233-257.#
پابرجا، نسرین (1399)،شناسایی موانع اصلاح ساختار سازمانی دستگاه¬های اجرایی، پایان¬نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.#
خداویسی، حسن، عزتی شورگلی،احمد،نجارقابل، سمیه (1398)،بررسی ماهیت کینزی یا غیرکینزی اثر سیاست مالی بر مصرف بخش خصوصی: کاربردی از مدلخود رگرسیون برداری نامتقارن آستانهای، فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران، 8(29)، 157-183.#
- رنگریز، حسن،خیراندیش، مهدی، لطیفی¬جلیسه، سلیمه (1397)،بررسی موانع اجرای خط¬مشی¬های عمومی در سازمان¬های دولتی با استفاده از روش فراترکیب. سیاستگذاری عمومی، 4(1)، 127-142.#
سیف، نیما(1403)،تاثیر معافیت های مالیاتی بر رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط،دومین همایش ملی حقوق خصوصی نوین با محوریت کسب و کار و اقتصاد دیجیتال،خمینی شهر#
شیخ¬حسنی، علی، فقیهی، ابوالحسن ، دانش¬فرد، کرم¬اله .(1397)،تحليل خط¬مشي¬گذاري مالياتي در نظام ماليات ارزشافزوده ایران،فصلنامه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، 10(1)، 137-160.#
عرفانی،علیرضا،اسحاقی گرجی،مجید، آهنگری زنوزی،صمد(1400)،اثرات تعاملی سیاست پولی و مالی و کنش های خانوار بر نرخ ارز(رهیافتTVP-FAVAR)،تحقیقات اقتصادی،56(3)،587-555#
فریور، الهه ، زاده، تقی(1403)،استراتژی های بهینه سازی پرداخت مالیات توسط سازمان ها در چارچوب قوانین و مقررات مالیاتی،سیزدهمین کنفرانس بین المللی و ملی مطالعات مدیریت، حسابداری و حقوق،تهران#
یاوری، غلامرضا ، عزیزی، وحید (1399)،اولویتبندی موانع و چالشهای عدم دستیابی به اهداف برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بخش کشاورزی و منابع طبیعی. سیاست گذاری اقتصادی, 12(24), 207-235.#
Anwar CJ, Suhendra I, Purwanda E, Salim A, Rakhmawati NA, Jie
F(2023),Investigating the relationship between monetary policy, macro-
prudential policy and credit risk in Indonesia banking industry. Heliyon.
2023 Jul 17;9(7):e18229. doi: 10.1016/j.heliyon.2023.e18229. PMID:
37519658; PMCID: PMC10375795.#
Degiannakis, S Duffy, D , Filis, G (2015): Time-varying Business Cycles
Synchronisation in Europe. Forthcoming in: Scottish Journal of Political
Economy , Online at https://mpra.ub.uni-muenchen.de/52925/ MPRA
Paper No. 52925, posted 15 Jan 2014 19:58 UTC#
Faria-e-Castro, M. (2021). “Fiscal policy during a pandemic”. Journal of Economic Dynamics and Control, 125, 104088.#
Nakatani, R. (2020). Macroprudential policy and the probability of a banking crisis. Journal of Policy Modeling, 42(6), 1169–1186#
Rajabpour, H., Momeni, F., Nasiri Aghdam, A. (2022). Evaluating the Effect of Fiscal Policy on Inclusive Development in Iran: SVAR Approach. Iranian Journal of Economic Research, 27 (90), 9 -39.#
So HyungSok, (2016) "Factors Affecting The Implementation Of Democratic School Management Policy In The Republic Of Korea", (University of Pittsburgh).#
Sushkova, O., Нurochkina, V., Voroshilo, V., & Tumanova, E. (2021). Indicators for assessing state fiscal policy in the context of promoting.#
Zhang, X., Li, F., & Ortiz, J. (2021). Internal risk governance and external capital regulation affecting bank risk-taking and performance: Evidence from PR China. International Review of Economics & Finance, 74, 276–292#
شناسایی و اولویت¬بندی موانع اجرای سیاست¬های مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی با استفاده از روش تصمیم¬گیری چندمعیاره با رویکرد نوآورانه
هادی ابوالفتحی1*، احمدرضا سلیمانی خالدآبادی2
اطلاعات مقاله | چکیده |
نوع مقاله: مقاله پژوهشي
تاریخ دریافت: 16/04/1404 تاریخ پذیرش: 25/05/1404
| با توجه به اینکه اجرای درست سیاستهای مالی دولت برای رشد و توسعه اقتصادی یا خارجسازی اقتصاد سازمانها از رکود، جزء وظایف مهم هر سازمان بشمار میرود؛ این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی با استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاره با رویکرد نوآورانه صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف بهصورت کاربردی، از نظر ماهیت و روش انجام بهصورت توصیفی- پیمایشی و از لحاظ نوع دادهها، کمی است. جامعه آماری متشکل از تعداد 250 نفر از کارکنان شرکت بازرگانی پتروشیمی بود که براساس نمونه-گیری تصادفی ساده و فرمول نمونهگیری کوکران، تعداد 152 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محققساخته بود؛ روایی محتوایی آن توسط صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ با ضریب بالای 79/0 تأیید شد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در بخش آمار استنباطی نیز ابتدا از آزمون کلموگروف اسمیرنوف جهت تشخیص نرمالبودن داده¬ها، از آزمون KMO و بارتلت جهت بررسی کفایت نمونهگیری و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. دادهها توسط نرم¬افزار SPSS26 و نرمافزار لیزرل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتهاند. چهار مانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی شناسایی و دستهبندی شدند که عبارتاند از موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی، موانع ناشی از محیط و ذینفعان، موانع مربوط به مجریان و موانع منابع انسانی- مالی شرکت. موانع شناساییشده به ترتیب اولویت شامل موانع مربوط به مجریان، موانع انسانی- مالی شرکت، موانع محتوایی و ساختاری سیاستهای مالی و موانع ناشی از محیط و ذینفعان میباشند. در بررسی روابط بین موانع شناساییشده مشخص شد که روابط بین موانع اشارهشده با ضریب همبستگی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است؛ لذا، بین موانع شناساییشده، ارتباط معنادار وجود دارد. |
کلیدواژهها | اجرای خطمشی، سیاستهای مالی دولت، شرکت بازرگانی پتروشیمی، رویکرد نوآورانه |
ناشر: دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرقدس
* نویسنده مسئول: هادی ابوالفتحی ایمیل: Ha.Abolfathi@iau.ac.ir
1. گروه مدیریت دولتی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
2. کارشناسی ارشد، گروه مدیریت دولتی، واحد الکترونیکی، دانشگاه آزاداسلامی، تهران، ایران
مقدمه
تجربه بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ که در آن ریسک از بازارهای اعتباری املاک و مستغلات از راه بانکها به شرکتهای بیمه سرایت کرد، سیاستهای احتیاطی کلان را به بخشی مهم از سیاستهای تثبیت اقتصاد کلان تبدیل کرده است. این بحران در سال ۲۰۰۸ در بخش بازار وامهای رهنی درجه دو آغاز شد و به سرعت به بقیه اقتصاد گسترش یافت و باعث ایجاد نکول اعتباری و شکستهای مالی شد. این بحران سطوح ادغام و اثرات سرایت را آشکار کرد که ایجاد مقررات احتیاطی کلان را تسریع کرد (ژانگ و همکاران1،2021). سیاستهای احتیاطی کلان به دنبال تضمین ثبات در کل سیستم مالی با شناسایی و پرداختن به حوزههای آسیبپذیری هستند. آنها برای ارتقای رشد و ثبات اقتصادی پایدار از راه اعتبارات طراحی شدهاند، اما با تشخیص ارتباط متقابل نهادهای درگیر، که بانک مرکزی را قادر میسازد تا ثبات سیستم مالی را رصد کند، طراحی شدهاند (ناکاتانی2،2020). هدف، کاهش احتمال اختلال در سیستم مالی ناشی از شکستهای سیستمی است.
اقتصاد در هر نقطه دنیا متأثر از تکانههایی است که تغییرات قابلتوجهی در سیستم عرضه و تقاضا را موجب شده و دولتها از دیرباز تا کنون ارتباط بین سیاستهای مالی3 و رشد اقتصادی4 را مورد توجه قرار دادهاند. سیاستگذاران نیز با استفاده از سیاستهای متفاوتی از جمله سیاست مالی، توانستهاند اثر تکانهها بر متغیرهای کلان اقتصادی را کنترل و کمینه کنند. در کشورهای صادرکننده نفت که درآمد دولت تحتتأثیر درآمدهای نفتی است، ارتباط زیادی میان قواعد مالی از سوی دولت و وضعیت درآمدهای نفتی وجود دارد؛ از اینرو، ایجاد نوسان در درآمدهای نفتی بر مسیر سیاستهای مالیِ متغیرهای کلان اقتصادی تأثیر میگذارد و آنها را از وضعیت ثابت و پایدار منحرف میسازد. بدینترتیب ضرورت وجود سیاستهای مالی در این کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است (خداویسی و همکاران، 1398). پیشتر باور بر این بود که سیاستهای مالی، نقش مؤثری در سیکلهای تجاری ایفا نمیکنند، ولی بحرانهای به وجود آمده در سراسر دنیا طی سالهای اخیر، توجه پژوهشگران را به سمت بررسی و انتخاب بهترین سیاستهای پولی و مالی جلب کردهاند (ابراهیمی و همکاران، 1400). از سوی دیگر خطمشیگذاری که چگونگی عمل در سازمانها و مؤسسات دولتی در آینده را مشخص میسازد، باید در مرحله اجرا یا پیادهسازی برنامهها و رویههای تعیینشده، بهصورت درست انجام شود؛ زیرا اجراي نامناسب خطمشیهای تدوینشده، تمام امیدها را برای رسیدن به اثرات مورد انتظار از بین میبرد. بر این اساس اجرای درست سیاستهای مالی بهعنوان یک خطمشی کلان (ابر خطمشی) میتواند یک اقتصاد را از رکود خارج سازد و به سمت رونق سوق دهد یا چرخه تولید را در شرایطی بهینه نگاه دارد (خداویسی و همکاران، 1398).
امروزه تنوع اقتصادی کشور ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه، رشد حجمی و ارزشی صادرات نفتی و غیرنفتی و تحقق اهداف سیاستهای مالی ضمن تحریک و تقویت رشد اقتصادی، باعث بهبود و توسعه رشد اقتصادی شده و آثاری مثبت از خود برجای خواهند گذاشته است؛ لذا، ضرورت دارد پژوهشهایی در رابطه با شناسایی و اولویتبندی مهمترین سیاستهای مالی و موانع اجرای این سیاستها در دولت برای تحقق اهداف آتی انجام شوند.
انتقادهای بسیاري نیز از چگونگی و روش اجراي نامناسب خطمشیهاي عمومی در ایران وجود دارد؛ سیاستگذاران، پژوهشگران، شهروندان و حتی خود مجریان از نحوه اجراي خطمشیهاي عمومی ناراضیاند. اگرچه پژوهشگران در سراسر دنیا، راههايی متفاوت را براي بررسی مسئله اجرا ارائه نموده و تلاشهاي بسیاري را براي درك، شناخت و کاهش موانع اجراي خطمشیها انجام دادهاند، ولی پرداختن به چنین موضوعی در ایران تازگی داشته و نیازمند پژوهشهاي فراوانی در راستاي شناخت موانع و تنگناهاي بومی اجراي خطمشیهاي عمومی جهت رفع هرچه تمامترآنها و بهسازي فرایند اجرا است. براساس بند ت ماده 48 قانون برنامه ششم توسعه کشور، دولت موظف است بمنظور افزایش و ارتقای توان علمی، فناوری و نوآوری در صنعت نفت، معادل 1 درصد از اعتبارات طرحهای توسعهای سالانه شرکتهای تابعه را در طول اجرای قانون برنامه جهت ایجاد ظرفیت جذب، توسعه فناوریهای اولویتدار نفت، گاز و پتروشیمی و انرژیهای تجدیدپذیر و بهکارگیری آنها در صنایع مرتبط و ارتقای فناوریهای موجود و بومیسازی آنها و کاهش شدت مصرف انرژی ضمن مبادله موافقتنامه با سازمان اختصاص دهد. همچنین، گزارش عملکرد این بند را سالانه به کمیسیونهای انرژی و آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی ارائه کند. بمنظور افزایش ضریب بازیافت مخازن کشور در طول اجرای قانون برنامه، به مقدار 1 درصد از راه وزارت نفت طی سال اول اجرای این قانون، برنامه جامع صیانتی و ازدیاد برداشت از مخازن هیدروکربوری را با رعایت اولویتبندی مخازن به تفکیک نواحی خشکی و مناطق دریایی تهیه سازد. پس از تصویب آن توسط مراجع قانونی، اقدامهای لازم را انجام داد، ولی با وجود برنامهریزیهای متعدد و وجود اقدامات قانونی متفاوت درخصوص این سیاست مالی، اجرای آن در شرکت بازرگانی پتروشیمی در عمل با موفقیت و تغییر قابلملاحظهای همراه نبوده است. همچنین، به دلایل متعددی موفقیت چندانی در این زمینه حاصل نشده که این امر منجر به نارضایتی مدیران و ذینفعان این حوزه شده و استمرار این وضعیت میتواند باعث وقفه و رکود بیشتر در توسعه صنعت نفت و پتروشیمی شود؛ لذا، موارد یاد شده بهعنوان یکی از دغدغههای مهم شرکت بشمار میروند و این پژوهش بر آن است تا به شناسایی و اولویتبندی موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی با استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاره بپردازد تا راهکارهایی را برای رفع این موانع ارائه کند.
سیاستهای مالی دولت نقش حیاتی در ثبات اقتصادی و توسعه بنگاههای دولتی مانند شرکت بازرگانی پتروشیمی ایفا میکنند. با این حال، اجرای این سیاستها اغلب با موانع متعددی روبهرو میشود که به دلیل پیچیدگی محیط کسبوکار، ناهماهنگی سازمانی، محدودیتهای قانونی و عوامل بیرونی مانند تحریمها تشدید میشوند. شناسایی و اولویتبندی این موانع بهصورت سیستماتیک، یکی از گامهای اساسی برای بهبود اثربخشی سیاستهای مالی در این شرکت است. روشهای سنتی تحلیل موانع معمولاً مبتنی بر رویکردهای کیفی یا تحلیلهای تکمعیاره هستند که ممکن است نتوانند پیچیدگی و تعامل بین موانع گوناگون را بهطور کامل پوشش دهند. در این پژوهش، از یک روش تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) با رویکرد نوآورانه استفاده میشود که ترکیبی از روشهای پیشرفته مانند ANP (فرآیند شبکه تحلیلی)، DEMATEL (روش شناخت روابط علّی) و یا رویکردهای فازی را بکار میگیرد. این پژوهش با ارائه یک مدل هوشمند چندمعیاره، نه تنها موانع اجرای سیاستهای مالی را شناسایی و اولویتبندی میکند بلکه راهکارهای عملیاتی مبتنی بر تحلیلهای کمی و کیفی پیشرفته ارائه میدهد. این مدل میتواند به عنوان یک ابزار تصمیمگیری استراتژیک برای مدیران شرکت بازرگانی پتروشیمی و سایر نهادهای وابسته به صنعت نفت و گار مورد استفاده قرار گیرد.
بر اساس آنچه گفته شد، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر میباشد:
سؤال اصلی: موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی کداماند؟
سؤالات فرعی
1) موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی کداماند؟
2) چگونه میتوان موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی را اولویتبندی کرد؟
3) روابط بین موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی چگونه است؟
پيشينه نظري پژوهش
سیاستهای مالی
سیاستهای مالی، سیاستهایی هستند که دولتها بهعنوان ابزاری برای کنترل و اثرگذاری بر اقتصاد از آنها استفاده میکنند؛ درواقع میتوان گفت که بهدلیل وابستگی بالای اقتصاد و سیاست بهیکدیگر، نیاز است تا ابزارهایی برای به تعادلرساندن آنها استفاده شود. بسیاری از متغیرهای اقتصادی با تغییر شرایط یا تغییر سایر متغیرها، بهطور خودکار تغییر میکنند. سیاستهای مالی، اقداماتی هستند که با قصد قبلی برای تغییر متغیرهای کلان اقتصادی و هدایت اقتصاد در جهت مناسب، استفاده میشوند.
سیاستهای مالی، نقطه تلاقی اقتصاد و سیاست است؛ لذا، دولتها برای رسیدن به اهداف اقتصادی بر بازار کالا و خدمات، سیاستهایی را در زمینه تغییر درآمد و هزینه پیاده میسازند تا بازار عرضه و تقاضای محصولات را تحتتأثیر بگذارد. مهمترین ابزارهای دولتها برای اجرای سیاستهای مالی، تغییر در هزینهها و مالیات است. اهداف دولتها از اجرای سیاستهای مالی میتوانند متفاوت باشند؛ برای نمونه در کشورهای توسعهیافته، دولتها از ابزارهای سیاستهای مالی برای کنترل تورم، افزایش اشتغال و از بین بردن رکود استفاده میکنند. در کشورهای درحالتوسعه نیز برای افزایش درآمد خود، رشد اقتصادی و افزایش عرضه استفاده میکنند. تغییر متغیرهای اقتصادی کلان مانند افزایش تولید ناخالص داخلی5 که نشاندهنده وضعیت معیشتی مردم جامعه است، نیز یکی از اهداف مهم دولتها میباشد.
انواع سیاستهای مالی
سیاستهای مالی انبساطی
سیاستهایی که سبب میشوند فعالیتهای اقتصادی افزایش یابند، به سیاستهای مالی انبساطی معروف هستند؛ در واقع دولت با استفاده از این نوع سیاستها تلاش میکند تا پولِ در گردش و تقاضا برای محصولات و خدمات در جامعه افزایش یابد. کاهش مالیات و افزایش هزینههای دولت از انواع ابزارهای دولت برای اجرای سیاستهای مالی انبساطی میباشند. این نوع از سیاستهای مالی باهدف گشایش در تولید و کاهش بیکاری اجرا میشوند. دولت با افزایش هزینههای خود، تقاضای مردم را برای خرید کالاها و خدمات افزایش میدهد. در نتیجه چرخه تولید بیشتر شده و اشتغال نیز افزایش مییابد. هنگامیکه اشتغال پایین است و بازارها و اقتصاد در حالت رکود خود هستند، از این سیاستها استفاده میشود.
سیاستهای مالی انقباضی
سیاستهایی که سبب محدود شدن فعالیتهای اقتصادی میشوند، سیاستهای مالی انقباضی نام دارند. دولت با استفاده از سیاستهای مالی انقباضی، سرمایه در گردش را در جامعه کاهش میدهد تا تقاضا برای خرید کالا و خدمات کم شود. افزایش مالیات و کاهش هزینههای دولت ازجمله ابزارهایی برای اجرای سیاستهای مالی انقباضی است. با افزایش مالیات، هزینههای دولت کاهشیافته و تقاضا در جامعه نیز کم میشود. هنگامیکه جامعه در شرایط اشتغال بالا قرار دارد و تورم ناشی از بهرهبرداری اضافی از منابع تولید برقرار است، برای کاهش تقاضا و تورم از این نوع سیاستها استفاده میشود.
پرداخت مالیات یکی از الزامات قانونی و از هزینههای عمده سازمانهاست که میتواند تاثیری قابل توجه بر عملکرد مالی و سودآوری آنها داشته باشد. سازمان ها همواره به دنبال راهکارهایی برای بهینهسازی پرداخت مالیات خود هستند، به گونهای که هم تعهدات قانونی خود را رعایت کنند و هم کمترین هزینه مالیاتی ممکن را متحمل شوند (فریور و زاده،1403). با کاهش بار مالیاتی، شرکتها میتوانند منابع مالی خود را بهبود بخشیده و در نتیجه، توان رقابتی خود را افزایش دهند. همچنین، معافیتهای مالیاتی میتوانند به عنوان انگیزهای برای جذب سرمایهگذاران عمل کنند. سرمایهگذاران به دنبال فرصت های سرمایهگذاری با ریسک پایین تر و بازده بالاتر هستند و معافیتهای مالیاتی میتوانند این شرایط را فراهم آورند. معافیتهای مالیاتی اگر به درستی طراحی و هدفمند باشند، میتوانند به تقویت بخشهای خاص اقتصاد و ترویج نوآوری و همچنین، به رشد و پایداری کسب وکارهای کوچک کمک کنند. در غیر این صورت، ممکن است منجر به فرار مالیاتی و کاهش درآمدهای دولتی شوند. با داشتن بار مالی اتی کمتر، این شرکتها قادر خواهند بود تا در شرایط دشوار اقتصادی، نقدینگی بیشتری داشته باشند و از تعدیل نیروی یا تعطیلی جلوگیری کنند. با این حال، لازم است تا دولت ها تعادل مناسب بین حمایت از رشد کسب وکارها و درآمدهای مالیاتی را حفظ کنند. سیاستگذاری مناسب و نظارت دقیق بر استفاده از معافیتهای مالیاتی ضروری است تا از سوءاستفاده و فرار مالیاتی جلوگیری شود (سیف،1403).
پيشينه تجربی پژوهش
پیرامون مسئله این پژوهش، پژوهشها و مطالعات متعددی در داخل و خارج از کشور صورت گرفتهاند که در ادامه به نتایج برخی از آنها اشاره میشود:
رجبپور و همکاران (1401) در پژوهشی اثر سیاست مالی بر توسعه فراگیر در ایران براساس رهیافت را مورد بررسی قرار دادند. در پژوهش یاد شده عنوانشده ازآنجاکه سیاستهای مالی از ابزارهای اصلی دولت برای محرومیتزدایی و رفع عدم توازنها هستند، درک مقدار تأثیرگذاری این سیاستها در زمینههای یادشده دارای اهمیت است. اجزای سیاست مالی شامل ترکیب مخارج و ترکیب درآمدها بوده که اثر آن بر توسعه فراگیر در دوره 1360-1397 در قالب 2 مدل رگرسیونبرداری ساختاری مورد بررسی قرار گرفتهاست. یافتهها نشان دادند که بیشتر اجزای سیاست مالی دولت بهجز مخارج اقتصادی، اثری معنادار بر شاخص توسعه فراگیر نداشته و این مخارج نیز تأثیر منفی بر توسعه فراگیر دارند. همچنین، سیاستهای مالی دولت در دستیابی به توسعه فراگیر یا تسریع آن، ناکام بودند؛ باوجود رسالت قانونی، دولت در بسط همهجانبه رفاه و گسترش دامنه آن به تمام گروههای اجتماعی، موفق نبودهاست. تجزیه تاریخی نیز نشان میدهد که از ابتدای دهه 1390 و همراه با تشدید تحریمها و جهش ارزی، رابطه سیاست مالی و شاخص توسعه فراگیر تضعیف شدهاند. به نظر میرسد اصلاح فرآیند بودجهریزی6 و توجه همزمان به 2 قید برابری و پایداری در هدفگذاری رشد و توسعه برای تأثیرگذارساختن سیاستهای مالی بر توسعه فراگیر، امری ضروری است.
ابراهیمی و همکاران (1400) پژوهشی با عنوان «اثر سیاست مالی روی نرخ بیکاری و نرخ تورم در استانهای ایران» انجام دادند. نتایج واکنش استانها نسبت به شوک مثبت سیاست مالی نشان دادند که نرخ بیکاری در برخی از استانها، معنادار و در برخی دیگر، بیمعناست. زمانبندی این واکنشها نسبتاً مشابه، ولی اندازه آنها متفاوت بود. درخصوص واکنش نرخ تورم نیز مشخص شد که صرفاً استانهای دارای واکنش معنادار نرخ بیکاری، بهصورت معنادار واکنش نشان دادند. نرخ تورم در استانهای متفاوت دارای زمانبندی نسبتاً مشابه، ولیاندازههای متفاوت بود.
عرفانی و همکاران (1400) در پژوهشی «اثرات تعاملی سیاست مالی و پولی و کنشهای خانوار بر نرخ ارز» را مورد بررسی قرار دادند و اعلام کردند بهدلیل نوسانات نرخ ارز و تعدد شوکهای اقتصادی و سیاسی خارجی و داخلی وارده، ابزارهای متفاوت پولی و مالی در طی سالهای اخیر مورد استفاده دولت و بانک مرکزی قرار گرفتهاند؛ ازاینرو در تحلیل برآیند نهایی اثرگذاری سیاستها و ابزارها بر نرخ ارز، پیچیدگی قابلملاحظهای پدیدار شد. نتایج پژوهش یاد شده که به بررسی تأثیر شاخص تعاملی سیاستگذار پولی، مالی و متغیرهای اقتصادی واجد عکسالعمل خانوارها بر نرخ ارزی کشور طی دوره 1368 تا 1397، با استفاده از مدلTVP-FAVAR پرداخته، نشان دادند که بررسی تابع واکنش آنی نرخ ارز نسبت به تغییر در شاخص تعاملی برآوردشده حاکی از تأثیر مثبت شاخص تعاملی بر روند نرخ ارز است. بررسی اثر شاخص تعاملی ناشی از تجمیع تمامی متغیرهای یادشده بر نرخ ارز نیز نشان داد که در تمامی بازه زمانی مورد مطالعه بهغیراز دوره رونق درآمدهای نفتی، نرخ ارز همواره به نوسانات سیاست پولی و مالی و تصمیمات خانوار، واکنش مثبت و باثبات داشتهاست. هماهنگی سیاست پولی و مالی، بیشتر متأثر از رعایت انضباط مالی دولت است. همچنین، با توجه به اینکه نرخ ارز در ایران لنگر اسمی است و بر اساس برآوردهای انجامشده واکنش مثبت نرخ ارز به شوکهای تعاملی سیاستهای پولی و ملی مشهود است، بر نقش انضباط مالی دولت بیشتر از هر متغیر دیگری در کنترل تورم از راه کانال نرخ ارز تأکید میشود.
اسکافی اصل و حیدرپور (1400) پژوهشی با عنوان «طراحی مدلی برای پیادهسازی استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی شماره 17» انجام دادند. نتایج نشان دادند که مقولههایی مانند بازار رقابتی/ انحصاری، سیاستهای بیمه مرکزی، کشش قیمتی در صنعت بیمه، تطابق قوانین جاری با نیازهای بازار، پیشگامبودن قوانین، نظارت بر صنعت بیمه، تحریمها، روابط بینالمللی، مدلها و پیشفرضها و تنظیمات ورودی، سیاست سرمایهگذاری در صنعت بیمه، کیفیت و... نقشی بااهمیت در پیادهسازی استانداردهای بینالمللی مالی شماره 17 در صنعت بیمه دارند.
یاوری و عزیزی (1399) با «بررسی و اولویتبندی موانع و چالشهای عدمدستیابی به اهداف برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بخش کشاورزی و منابع طبیعی» به این نتیجه رسیدند که مهمترین موانع و چالشهای عدمدستیابی به اهداف برنامههای توسعه بهترتیب شامل موانع ساختاری - مدیریتی، اقتصادی، سیاستی، علمی، اجرایی و فرهنگی - اجتماعی میباشند.
پابرجا (1399) در پژوهش خود با عنوان «شناسایی موانع اجرای خطمشی اصلاح ساختار سازمانی دستگاههای اجرایی» به این نتیجه دستیافت که موانع اصلاح ساختار سازمانی دستگاههای اجرایی شامل موانع فردی، ساختاری و محیطی میباشند.
رنگریز و همکاران (1397) در پژوهشی «موانع اجراي خطمشيهاي عمومي در سازمانهای دولتي با استفاده از روش فراترکيب» را مورد مطالعه قرار دادند. نتايج تحليل دادهها نشان دادند که موانع مربوط به تدوين خطمشي (6 مؤلفه)، مجريان خطمشي (4 مؤلفه)، مديريتي (6 مؤلفه)، ساختاري (8 مؤلفه)، منابع مالي، اطلاعاتي و فناورانه (4 مؤلفه) و محيطي (7 مؤلفه) از مهمترین موانع اجراي خطمشي در سازمانهای دولتي ايران بشمار میروند.
شیخ حسنی و همکاران (1397) در پژوهشی با عنوان «تحليل خطمشيگذاري مالياتي در نظام ماليات بر ارزش افزوده7 ايران» دریافتند که تصميمگيريها در مواردي فراتر از اختيارات مرجع تصميمگيرنده است و خطمشيهاي ماليات بر ارزشافزوده با فشار اشخاص، نهادها و وزارتخانههاي متعددي محدود ميشوند يا تغيير مييابند. تصميمات حوزه ماليات بر ارزشافزوده بعد از اجراي قانون آن، محتاطانه بوده و از الگوي تدريجگرايي پيروي کردهاست. خطمشيهاي ماليات بر ارزشافزوده تا حدی شايانتوجه از مدل ساخت اجتماعي پيروي ميكنند. برخي تصميمات مالياتي جنبه نمادين دارند. خطمشيگذاران معمولاً سعي ميكنند تعداد مؤديان ماليات بر ارزشافزوده محدود باشد. خطمشيگذاران با الگو قرار دادن قوانين و مقررات ماليات بر ارزشافزوده سایر کشورها، گزينههاي پيشنهاد شده خود را توجيه ميكنند. در نهایت، گزينههاي جايگزين نظام ماليات بر ارزشافزوده، همواره در كانون توجه تصميمگيرندگان بودهاند.
انور و همکاران8(2023)با استفاده از یک مجموعه داده پنل جدید، تأثیر سیاستهای پولی و احتیاطی کلان بر وامهای معوق به عنوان معیاری برای ریسک اعتباری در صنعت بانکداری اندونزی از سهماهه اول ۲۰۱۰ تا سهماهه چهارم ۲۰۲۲ را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که سیاستهای پولی و احتیاطی کلان به گونهای قابلتوجه بر ریسک اعتباری تأثیر میگذارند. افزون بر این، سیاستهای پولی سختگیرانه و احتیاطی کلان به ترتیب در بلندمدت ریسک اعتباری را افزایش و کاهش دادند. یافتهها همچنین، نشان داد که سیاست پولی انبساطی، ریسک اعتباری را در کوتاهمدت کاهش میدهد. سوشکوا9 و همکاران (2021) در پژوهش خود با عنوان «شاخصهایی برای ارزیابی سطح ارتقای سیاستهای مالی دولت اوکراین در زمینه ترویج توسعه پایدار» به این نتیجه رسیدند که سطح حمایت از سیاست مالی توسعه پایدار در اوکراین، اجرای 17 برنامه توسعه پایدار را سرکوب میکند و ماهیت تغییرات به سناریوی توسعه بدبینانه و شاخص کل گرایش دارد.
فاریا10 (2021) در پژوهشی با عنوان «بررسی سیاستهای مالی در دوران پاندومی کرونا» به این نتیجه دستیافت که شوک همهگیری بیماری، رتبهبندی ضریب سیاست را تغییر داد. بیکاری و اعطای وام، بیشترین آسیب را در طول همهگیری به افراد رساند؛ درحالیکه اگر هدف سیاست تثبیت اشتغال در بخش آسیبدیده باشد، برنامههای تقویت نقدینگی، مؤثرتر از سایر برنامهها میتوانست عمل کند.
سو11 (2016) در مطالعه خويش، 4 دسته عوامل تأثيرگـذار بـر اجـراي خطمشی را اینچنین اعلام کرد: عوامل خطمشی (شامل نوع خطمشي، منابع، مشوقهاي خطمشی، درجه تغيير و پيچيدگي، سازگاري، مشروعيت، وضوح و مشخصبودن خطمشی)، عوامـل مداخله (شامل ارتباط و هماهنگي، زمان، استراتژيهاي اجرا، آموزش كاركنان، فرايند پذيرش، همبستگي روشن و مستمر، حذف ترس و عدماطمينان)، عوامل محيطـي (شـامل حمايـت اجتماعي- اقتصادي و سياسي، زمينه ساختار سازماني، زمينه جو سازماني و حمايت سايرين) و عوامل مجري (درك كاركنان، شايستگي كاركنان و تمايل آنها).
دیگیاناکیس و همکاران12 (2015) در پژوهشی «اثر سیاستهای مالی در تقارن سیکلهای تجاری 10 کشور عضو اتحادیه پولی اروپا13 با استفاده از مدلهای پارامتر متغیر زمانی14» را بررسی و یافتههای پژوهش یاد شده نشان دادند که سیاستهای مالی اثری مهم بر سیکلهای تجاری هر 10 کشور دارند؛ بهگونهایکه سیاستهای مالی قدرت حمایت از ثبات اقتصادی15 در منطقه یورو را به خود اختصاص دادهاند.
روششناسی پژوهش
این پژوهش، به دلیل آنکه به شناسایی و اولویتبندی موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی میپردازد و نتایج بدستآمده در همان شرکت بهکار گرفته خواهندشد، از نظر هدف بهصورت کاربردی و از لحاظ روش انجام بهصورت توصیفی - پیمایشی است زیرا به بررسی وضعیت موجود متغیرها میپردازد. این پژوهش از لحاظ نوع داده نیز جزو دسته پژوهشهای کمی میباشد زیرا دادهها از راه پرسشنامه با طیف 5 گزینهای لیکرت گردآوری شدند. همچنین، به لحاظ افق زمانی از نوع مقطعی میباشد زیرا دادهها در یک مقطع زمانی گردآوری شدند. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان شاغل در شرکت بازرگانی پتروشیمی بهتعداد 250 نفر بود که براساس جدول کرجسی مورگان، حجم نمونه 152 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونهها از روش تصادفی ساده و برای گردآوری دادههای مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. این پرسشنامه شامل 25 گویه است که 4 مؤلفه موانع ناشی از مجریان (گویههای 1 تا 9)، موانع ساختاری و محتوایی سیاستها (گویههای 10 تا 16)، موانع منابع انسانی- مالی شرکت (گویههای 17 تا 21) و موانع ناشی از محیط و ذینفعان (گویههای 22 تا 25) را اندازهگیری میکند. پایایی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ 79/0 تعیین شد. در این پژوهش برای بررسی روابط بین شاخصهای شناساییشده و متغیرها، از روش مدلسازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) بهکمک نرمافزار لیزرلو SPSS26 استفاده شد.
یافتههای پژوهش
جدول 1. ویژگیهای جمعیتشناختی
موضوع | فراوانی | درصد | |
جنسیت | زن | 40 | 3/26 |
مرد | 112 | 7/73 | |
جمع کل | 152 | 100 | |
مدرک تحصیلی | کاردانی | 41 | 27 |
کارشناسی | 70 | 1/46 | |
کارشناسیارشد | 39 | 7/25 | |
دکتری | 2 | 3/1 | |
جمع کل | 152 | 100 | |
سابقه کار | 1 تا 10 سال | 40 | 3/26 |
11 تا 20 سال | 85 | 9/55 | |
بیش از 20 سال | 27 | 8/17 | |
جمع کل | 152 | 100 |
چنانچه در جدول 1 مشاهده میشود، از مجموع 152 نفر پاسخگو، جنسیت 3/26 درصد آنها زن و 7/73 درصد باقیمانده مرد بود. به لحاظ مدرک تحصیلی 27 درصد دارای مدرک کاردانی، 1/46 درصد دارای مدرک کارشناسی، 7/25 درصد دارای مدرک کارشناسیارشد و 3/1 درصد دارای مدرک دکتری بودند. به لحاظ سابقه کار نیز 3/26 درصد پاسخگویان بین 1 تا 10 سال، 9/55 درصد بین 11 تا 20 سال و 8/17 درصد بیشتر از 20 سال سابقه کار داشتند.
پاسخ به سؤالات پژوهش
بمنظور شناسایی و دستهبندی موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی، شاخصهای استخراجشده از مبانی نظری براساس نظر خبرگان و اساتید در 4 عامل موانع مربوط به مجریان، موانع ساختاری و محتوایی سیاستها، موانع منابع انسانی - مالی شرکت و موانع ناشی از محیط و ذینفعان دستهبندی شدند. بمنظور بررسی و تحلیل شاخصهای سنجشِ هرکدام از موانع، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که در ادامه نتایج ارائه میشود.
تحليل عاملي تأييدي موانع مربوط به مجریان
در نمودارهای 1 و 2 خروجی نرمافزار لیزرل درباره تحلیل عاملی تأییدی یا مدل اندازهگیریِ مربوط به متغیر موانع مربوط به مجریان مشخص هستند. این متغیر با شاخصهای 1 تا 9 پرسشنامه، اندازهگیری شد.
نمودار 1. خروجي نرمافزار درباره ضرايب تخمين استاندارد مربوط به موانع مربوط به مجریان
نمودار 2. خروجي نرمافزار درباره ضرايب معناداری مربوط به موانع مربوط به مجریان
جدول 2. بار عاملی و ضریب معناداری مربوط به موانع مربوط به مجریان
متغیر | شاخصها | بار عاملی | ضریب معناداری | نتیجه |
موانع مربوط به مجریان | 1 | 51/0 | 33/8 | تأیید |
2 | 59/0 | 79/9 | تأیید | |
3 | 58/0 | 63/9 | تأیید | |
4 | 70/0 | 35/12 | تأیید | |
5 | 68/0 | 89/11 | تأیید | |
6 | 69/0 | 13/12 | تأیید | |
7 | 62/0 | 39/10 | تأیید | |
8 | 48/0 | 81/7 | تأیید | |
9 | 60/0 | 03/10 | تأیید |
با توجه به نمودارهای 1 و 2 و جدول 2، بار عاملي تمام سؤالات بالاتر از 4/0 و تمامی ضرایب بدستآمده معنادار میباشند (بزرگتر از 96/1 هستند)؛ لذا هیچکدام از شاخصهای متغیرها از مدل حذف نمیشوند. جدول 3 نیز شاخصهای برازش مدل اندازهگیری را نشان میدهد که بیانگر برازش مدل میباشد.
جدول 3. شاخصهای برازش مدل اندازهگیری موانع مربوط به مجریان
شاخص | مقدار |
کای اسکوار تقسیمبر درجه آزادی | 08/2 |
شاخص نرمشده برازندگی (NFI) | 85/0 |
شاخص برازندگي فزاينده (IFI) | 87/0 |
شاخص برازندگي تطبيقي (CFI) | 84/0 |
ريشه دوم برآورد واريانس خطاي تقريب (RMSEA) | 068/0 |
تحليل عاملي تأييدي متغیر موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی
در نمودارهای 3 و 4 خروجی نرمافزار لیزرل درباره تحلیل عاملی تأییدی یا مدل اندازهگیری مربوط به موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی مشخص هستند. این متغیر با شاخصهای 10 تا 16 پرسشنامه، اندازهگیری شد.
نمودار 3: خروجي نرمافزار درباره ضرايب تخمين استاندارد مربوط به موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی
نمودار 4. خروجي نرمافزار درباره ضرايب معناداری مربوط به موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی
جدول 4. بار عاملی و ضریب معناداری مربوط به موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی
متغیر | شاخصها | بار عاملی | ضریب معناداری | نتیجه |
موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی | 10 | 69/0 | 94/11 | تأیید |
11 | 60/0 | 06/10 | تأیید | |
12 | 69/0 | 12/12 | تأیید | |
13 | 75/0 | 41/13 | تأیید | |
14 | 57/0 | 46/9 | تأیید | |
15 | 67/0 | 68/11 | تأیید | |
16 | 65/0 | 10/11 | تأیید |
با توجه به نمودارهای 3 و 4 و جدول 4، بار عاملي تمام سؤالات بالاتر از 4/0 و تمامی ضرایب بدستآمده معنادار میباشند (بزرگتر از 96/1 هستند)؛ لذا، هیچکدام از شاخصهای متغیرها از مدل حذف نمیشوند. جدول 5 نیز شاخصهای برازش مدل اندازهگیری را نشان میدهد که بیانگر برازش مدل میباشد.
جدول 5. شاخصهای برازش مدل اندازهگیری ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی
شاخص | مقدار |
کای اسکوار تقسیمبر درجه آزادی | 50/1 |
شاخص نرمشده برازندگی (NFI) | 88/0 |
شاخص برازندگي فزاينده (IFI) | 89/0 |
شاخص برازندگي تطبيقي (CFI) | 88/0 |
ريشه دوم برآورد واريانس خطاي تقريب، (RMSEA) | 044/0 |
تحليل عاملي تأییدی متغیر موانع منابع انسانی - مالی شرکت
در نمودارهای 5 و6 خروجی نرمافزار لیزرل درباره تحلیل عاملی تأییدی یا مدل اندازهگیری مربوط به متغیر موانع منابع انسانی - مالی شرکت نشان داده شده است که با شاخصهای 17 تا 21 پرسشنامه اندازهگیری شدهاند.
نمودار 5. خروجي نرمافزار درباره ضرايب تخمين استاندارد مربوط به موانع منابع انسانی – مالی شرکت
نمودار 6. خروجي نرمافزار درباره ضرايب معناداری مربوط به موانع منابع انسانی - مالی شرکت
جدول 6. بار عاملی و ضریب معناداری مربوط به موانع منابع انسانی - مالی شرکت
متغیر | شاخصها | بار عاملی | ضریب معناداری | نتیجه |
موانع منابع انسانی - مالی شرکت | 17 | 54/0 | 41/8 | تأیید |
18 | 58/0 | 16/8 | تأیید | |
19 | 81/0 | 66/12 | تأیید | |
20 | 49/0 | 67/8 | تأیید | |
21 | 53/0 | 46/6 | تأیید |
با توجه به نمودارهای 5 و6 و جدول 6، بار عاملي تمام سؤالات بالاتر از 4/0 ميباشد و تمامی ضرایب بدستآمده معنادار میباشند (بزرگتر از 96/1 هستند)؛ لذا، هیچکدام از شاخصهای متغیرها از مدل حذف نمیشوند. جدول 7 نیز شاخصهای برازش مدل را نشان میدهد که بیانگر برازش مدل میباشد.
جدول 7. شاخصهای برازش مدل اندازهگیری موانع منابع انسانی - مالی شرکت
شاخص | مقدار |
کای اسکوار تقسیمبر درجه آزادی | 42/2 |
شاخص نرمشده برازندگی (NFI) | 86/0 |
شاخص برازندگي فزاينده (IFI) | 89/0 |
شاخص برازندگي تطبيقي (CFI) | 89/0 |
ريشه دوم برآورد واريانس خطاي تقريب، (RMSEA) | 065/0 |
تحليل عاملي تأییدی متغیر موانع ناشی از محیط و ذینفعان
در نمودارهای 7و8 خروجی نرمافزار لیزرل درباره تحلیل عاملی تأییدی یا مدل اندازهگیری مربوط به متغیر موانع ناشی از محیط و ذینفعان مشخص هستند. این متغیر با شاخصهای 22 تا 25 پرسشنامه، اندازهگیری شد.
نمودار 7. خروجي نرمافزار درباره ضرايب تخمين استاندارد مدل اندازهگيري مربوط به موانع ناشی از محیط و ذینفعان
نمودار 8. خروجي نرمافزار درباره ضرايب معناداری مدل اندازهگيري مربوط به موانع
ناشی از محیط و ذینفعان
جدول 8. بار عاملی و ضریب معناداری مربوط به موانع ناشی از محیط و ذینفعان
متغیر | شاخصها | بار عاملی | ضریب معناداری | نتیجه |
موانع ناشی از محیط و ذینفعان | 22 | 55/0 | 15/8 | تأیید |
23 | 71/0 | 68/10 | تأیید | |
24 | 59/0 | 81/8 | تأیید | |
25 | 63/0 | 46/9 | تأیید |
با توجه به نمودارهای 7 و 8 و جدول 8، بار عاملي تمام سؤالات بالاتر از 4/0 و تمامی ضرایب بدستآمده معنادار میباشند (بزرگتر از 96/1 هستند)؛ لذا هیچکدام از شاخصهای متغیرها از مدل حذف نمیشوند. جدول 9 نیز شاخصهای برازش مدل اندازهگیری را نشان میدهد که بیانگر برازش مدل میباشد.
جدول 9. شاخصهای برازش مدل اندازهگیری موانع ناشی از محیط و ذینفعان
شاخص | مقدار |
کای اسکوار تقسیمبر درجه آزادی | 71/1 |
شاخص نرمشده برازندگی (NFI) | 88/0 |
شاخص برازندگي فزاينده (IFI) | 89/0 |
شاخص برازندگي تطبيقي (CFI) | 88/0 |
ريشه دوم برآورد واريانس خطاي تقريب، (RMSEA) | 051/0 |
بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویتبندی موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی با استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاره بود. با بررسی آماره آزمون و سطح معناداری بدستآمده در سطح اطمینان 95 درصد، وجود رابطه بین موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی مورد تأیید قرار گرفت و موانع مورد بررسی بهصورت زیر اولویتبندی شدند:
1. موانع مربوط به مجریان
2. موانع انسانی - مالی شرکت
3. موانع محتوایی و ساختاری سیاستهای مالی
4. موانع ناشی از محیط و ذینفعان
در بررسی روابط بین موانع اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی، ضریب همبستگی بدستآمده بین متغیرهای شناساییشده نشان داد که روابط بین موانع شناساییشده در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشند؛ لذا بین موانع شناساییشده ارتباط معنادار وجود دارد. بهطورکلی نتایج بدستآمده از این پژوهش با مبانی نظری و یافتههای مطالعات داخلی و خارجی در این زمینه ازجمله پژوهشهای ابراهیمی و همکاران (1400)، اسکافی اصل و حیدرپور (1400)، یاوری و عزیزی (1399)، پابرچا (1399)، طاهری عطار و همکاران (1398)، رنگریز و همکاران (1397)، شیخ حسنی و همکاران (1397)، سوشکوا و همکاران (2021)، فاریا (2021)، موسلی و تومان (2021)، موروگورداتو و وایت (2020)، گایست (2018)، لیو و ژاو (2018)، فولکرد و همکاران (2016)، یو (2016) و سو (2016) همخوانی دارند.
در بعد موانع مرتبط با مجریان میتوان گفت که عدمباور مجریان به برنامه، حاکمیت تفکر کوتاهمدت در بین مدیران، عدم حمایت و پشتیبانی مدیران از اجرای برنامه، بروز اولویتهای مدیریتی، اقتصادی و سیاسی جدید برای مجریان، عدمتوانایی در مدیریت تغییر، ثباتگرایی و تمايل به حفظ وضع موجود، نبود تفکر سیستمی در مدیران، عدمثبات مدیران در سازمان (تغییر مجریان) و شعارگرایی مدیران (بهجای عملگرایی) از موانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی بشمار میروند.
از بعد موانع ساختاری و محتوایی سیاستهای مالی میتوان گفت که آرمانیبودن برنامه، عدم انعطاف برنامه نسبت به مسائل جدید، مشخصنبودن وظایف و مسئولیتهای هر قسمت در قبال برنامه، تداخل قوانین و مقررات در سازمان، طولانیبودن سیر مراحل اجرای برنامه، عدموجود برنامه اجرایی و ضعف نظارت بر اجرای برنامه از موانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی بشمار میروند.
از بعد موانع منابع انسانی - مالی شرکت میتوان گفت که کمبود نیروی انسانی شایسته و متخصص، ناکارآمدی منابع انسانی، عدمآگاهی نیروی انسانی از اهداف برنامه، مقاومت کارکنان در برابر تغییرات ناشی از اجرای سیاستها، کمبود منابع مالی و بودجه از موانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی بشمار میروند.
از بعد موانع مربوط به محیط و ذینفعان نیز میتوان گفت که اختلاف بین سیاستگذاران، مجریان و ناظران، ضعف تعامل و هماهنگی بین سازمانی، بحرانهای محیطی (طبیعی و غیرطبیعی)، عدمتوافق بر سر مسائل کلیدی و راهبردی بین ذینفعان از موانع اصلی اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی بشمار میروند.
بر این اساس، ضرورت ایجاب میکند تا با افزایش مقدار تعهد و باور مجریان به سیاستهای مالی دولت از راه آگاهسازی و تشریح فواید و پیامدهای مثبت آن برای سازمان بمنظور جلب حمایت و پشتیبانی آنها از اجرای برنامه، ترویج و اشاعه تفکر سیستمی و بلندمدت در بین مدیران از راه برنامههای توسعه مدیران، تقویت مهارت و تواناییهای مرتبط با مدیریت تغییر در مدیران سازمان از راه برنامههای توانمندسازی، آموزش و توسعه مدیران و فرآیندهای کوچینگ و منتورینگ، تقویت ماندگاری و ثبات مدیران در سازمان از راه پیادهسازی فرآیندهای جانشینپروری، توجه به عملگرایی و عملکرد مدیران در فرآیند انتخاب و انتصاب مدیران بمنظور کاهش مقدار شعارگرایی در سازمان و تقویت سطح عملگرایی، راه را برای اجرای سیاستهای مالی دولت در شرکت بازرگانی پتروشیمی هموار خواهد ساخت.
پیشنهادهای پژوهشی بر اساس یافتهها
- برگزاری جلسات طوفان فکری با خبرگان صنعت پتروشیمی برای استخراج موانع خاص این حوزه
- طراحی نقشه راه بهبود سیاستهای مالی بر اساس موانع پراولویت
- پیشنهاد سیستم پایش هوشمند موانع با استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل دادههای بلادرنگ
- ارائه چارچوب حکمرانی مالی برای کاهش تأثیر موانع بوروکراتیک و قانونی
محدودیت های پژوهش:
- عدم دسترسی کامل به برخی اطلاعات شرکت بازرگانی پتروشیمی
- محدودیت در تعمیمپذیری نتایج به سایر شرکتهای پتروشیمی به دلیل تفاوت در ساختار سازمانی و سیاستهای داخلی
- تعداد محدود خبرگان و متخصصان آشنا با سیاستهای مالی شرکت بازرگانی پتروشیمی
عدم تنوع کافی در نظرات خبرگان به دلیل همگونی فرهنگی یا سازمانی
- زمان محدود برای جمعآوری دادهها و انجام تحلیلهای جامع
منابع
ابراهیمی، نسرین.، پدرام، مهدی.، و موسوی، میرحسین. (1400). اثر سیاست مالی روی نرخ بیکاری و نرخ تورم در استانهای ایران: رویکرد GVAR، فصلنامه علمی مدلسازی اقتصادی، 15(53)، 25-48.
اسکافی اصل، مهدی.، و حیدرپور، فرزانه. (1400). طراحی مدلی برای پیادهسازی استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی شماره (17)، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، 13(49)، 233-257.
پابرجا، نسرین. (1399). شناسایی موانع اصلاح ساختار سازمانی دستگاههای اجرایی، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
خداویسی، حسن.، عزتی شورگلی، احمد.، و نجارقابل، سمیه. (1398). بررسی ماهیت کینزی یا غیرکینزی اثر سیاست مالی بر مصرف بخش خصوصی: کاربردی از مدلخود رگرسیون برداری نامتقارن آستانهای، فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران، 8(29)، 157-183.
رنگریز، حسن.، خیراندیش، مهدی.، و لطیفیجلیسه، سلیمه. (1397). بررسی موانع اجرای خطمشیهای عمومی در سازمانهای دولتی با استفاده از روش فراترکیب. سیاستگذاری عمومی، 4(1)، 127-142.
سیف، نیما. (1403). تاثیر معافیتهای مالیاتی بر رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط،دومین همایش ملی حقوق خصوصی نوین با محوریت کسب و کار و اقتصاد دیجیتال،خمینی شهر
شیخحسنی، علی.، فقیهی، ابوالحسن.، و دانشفرد، کرم¬اله. (1397). تحليل خطمشيگذاري مالياتي در نظام ماليات ارزشافزوده ایران، فصلنامه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، 10(1)، 137-160.
عرفانی، علیرضا.، اسحاقی گرجی، مجید.، و آهنگری زنوزی، صمد. (1400). اثرات تعاملی سیاست پولی و مالی و کنش های خانوار بر نرخ ارز (رهیافتTVP-FAVAR)، تحقیقات اقتصادی،56(3)،587-555
فریور، الهه.، و زاده، تقی. (1403). استراتژی های بهینه سازی پرداخت مالیات توسط سازمان ها در چارچوب قوانین و مقررات مالیاتی، سیزدهمین کنفرانس بین المللی و ملی مطالعات مدیریت، حسابداری و حقوق، تهران
یاوری، غلامرضا.، و عزیزی، وحید. (1399). اولویتبندی موانع و چالشهای عدم دستیابی به اهداف برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بخش کشاورزی و منابع طبیعی. سیاست گذاری اقتصادی، 12(24)، 207-235.
Anwar, CJ., Suhendra, I., Purwanda, E., Salim, A., Rakhmawati, NA., Jie, F.(2023). Investigating the relationship between monetary policy, macro- prudential policy and credit risk in Indonesia banking industry. Heliyon. 2023 Jul 17; 9(7):e18229. doi: 10.1016/j.heliyon.2023.e18229. PMID: 37519658; PMCID: PMC10375795.
Degiannakis, S., Duffy, D., & Filis, G. (2015). Time-varying Business Cycles Synchronisation in Europe. Forthcoming in: Scottish Journal of Political Economy, Online at https://mpra.ub.uni-muenchen.de/52925/ MPRA Paper No. 52925, posted 15 Jan 2014 19:58 UTC
Faria-e-Castro, M. (2021). “Fiscal policy during a pandemic”. Journal of Economic Dynamics and Control, 125, 104088.
Nakatani, R. (2020). Macroprudential policy and the probability of a banking crisis. Journal of Policy Modeling, 42(6), 1169–1186
Rajabpour, H., Momeni, F., & Nasiri Aghdam, A. (2022). Evaluating the Effect of Fiscal Policy on Inclusive Development in Iran: SVAR Approach. Iranian Journal of Economic Research, 27 (90), 9 -39.
So HyungSok, (2016). "Factors Affecting The Implementation Of Democratic School Management Policy In The Republic Of Korea", (University of Pittsburgh).
Sushkova, O., Нurochkina, V., Voroshilo, V., & Tumanova, E. (2021). Indicators for assessing state fiscal policy in the context of promoting.
Zhang, X., Li, F., & Ortiz, J. (2021). Internal risk governance and external capital regulation affecting bank risk-taking and performance: Evidence from PR China. International Review of Economics & Finance, (74), 276–292
[1] . Zhang et al
[2] . Nakatani
[3] . Fiscal Policy
[4] . Economic Growth
[5] . Gdp
[8] . Anwar et al
[9] . Sushkova et al
[10] . Faria
[11] . Su
[12] . Degiannakis et al
[13] . EMU
[14] . TVP
Identifying and Prioritizing Obstacles to Implementing Government Financial Policies in a Petrochemical Trading Company Using a Multi-Criteria Decision-Making Method with an Innovative Approach
Hadi Abolfathi*1, Ahmadreza Soleimani Khaledabadi2
Abstract | Article Info |
Given that the proper implementation of government financial policies for economic growth and development or the organization's economy out of recession is one of the important tasks of every organization; the present study aimed to identify and prioritize the obstacles to the implementation of government financial policies in the Petrochemical Trading Company using the multi-criteria decision-making method with an innovative approach. The present study is applied in terms of its purpose, descriptive-survey in terms of its nature and method, and quantitative in terms of the type of data. The statistical population consisted of 250 employees of the Petrochemical Trading Company, of whom 152 were selected as a sample based on simple random sampling and the Cochran sampling formula. The data collection tool included a researcher-made questionnaire; its content validity was confirmed by experts and its reliability was confirmed using the Cronbach's alpha coefficient with a coefficient of 0.79. In the descriptive statistics section, the mean and standard deviation were used. In the inferential statistics section, the Kolmogorov-Smirnov test was first used to determine the normality of the data, the KMO and Bartlett tests were used to examine the adequacy of sampling, and confirmatory factor analysis and hierarchical analysis were used. The data were analyzed by SPSS26 and LISREL software. Four main obstacles to the implementation of government financial policies in the Petrochemical Trading Company were identified and categorized, which include structural and content obstacles to financial policies, obstacles arising from the environment and stakeholders, obstacles related to executors, and obstacles to the company's human-financial resources. The identified obstacles, in order of priority, include obstacles related to executors, human-financial obstacles to the company, content and structural obstacles to financial policies, and obstacles arising from the environment and stakeholders. In examining the relationships between the identified obstacles, it was determined that the relationships between the mentioned obstacles are significant with a correlation coefficient at a confidence level of 95 percent; therefore, there is a significant relationship between the identified obstacles. |
Article type: Research Article
|
Government Financial Policies, Petrochemical Trading Company and Policy Implementation, innovative approach | Keywords |
Publisher: Islamic Azad University Qods Branch
Corresponding Author: Hadi Abolfathi
Email: Ha.Abolfathi@iau.ac.ir.
1. Department Public Management,CTB.C, Islamic Azad University, Tehran, Iran (Corresponding Author).
2. Master's degree, Department of Public Administration, Electronic branht, Islamic Azad University, Tehran, Iran
مدیریت نوآفرینی / دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرقدس / سال چهارم / شماره دوم/ تابستان ۱۴۰3