تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی
تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل معادلات ساختاری
محورهای موضوعی : حسابداری مالی و حسابرسی
1 - گروه حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تربت جام، تربت جام، ایران
2 - گروه حسابداری، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
کلید واژه: افشا داوطلبانه, بورس اوراق بهادار تهران, تحلیل عاملی اکتشافی, عدم تقارن اطلاعاتی, مدل معادلات ساختاری,
چکیده مقاله :
ازآنجاکه افشای داوطلبانه یکی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمات تحلیلگران و سرمایهگذاران به شمار میآید بنابراین ازلحاظ تصمیمات درونسازمانی و برونسازمانی بهعنوان یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی قابلمطالعه است. هدف این مقاله تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. تحقیق حاضر، مؤلفهها و شاخصهای افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین پس از تعیین مؤلفهها و وزن دهی آنها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری موردمطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 میباشد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکتها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابلاستخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق میتواند منعکسکننده انتظارات خبرگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
Abstract
The lack of sufficient research literature on voluntary disclosure has motivated this study. First, to date, no comprehensive disclosure measurement study has been conducted that could guide future researchers when creating their own disclosure scales or accepting existing ones. Second, issues related to measurement in the social sciences and the evaluation of disclosure scales are rarely addressed in the accounting research literature. The present study presents and analyzes the components and indicators of voluntary disclosure in a comprehensive framework by examining the views of experts. Also, after determining the components and weighting them with the approach of reducing information asymmetry, the gap between the current and expected situation was examined by 108 experts. The statistical population of the study includes university professors, experts and managers working in the profession of accounting, auditing and financial management of Iran and Tehran Stock Exchange companies in 1399. Research data were analyzed using heuristic factor analysis test, structural equation model and t-test using SPSS software. The results of heuristic factor analysis showed that three dimensions can be extracted for voluntary disclosure of companies (general information and leadership, performance and innovation and future growth) and also the results of t-test showed that between the current situation (current performance) and expected by experts There is a significant difference. The results of this study may reflect the expectations of experts and users of financial statements regarding voluntary disclosure.
چكيده
نبود ادبیات تحقیق کافی در خصوص افشا داوطلبانه انگیزههایی را برای این مطالعه ایجاد کرده است. نخست اینکه تا به امروز هیچ مطالعه جامعی درباره سنجش افشا که بتواند راهنمای محققان آینده در زمان ایجاد مقیاسهای افشای خودشان و یا پذیرش موارد موجود باشد انجام نشده است. دوم اینکه مسائل مربوط به سنجش در علوم اجتماعی و ارزیابی مقیاسهای افشا بهندرت در ادبیات تحقیق حسابداری بیانشده است. تحقیق حاضر، مؤلفهها و شاخصهای افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین پس از تعیین مؤلفهها و وزن دهی آنها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 ميباشد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکتها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابلاستخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق میتواند منعکسکننده انتظارات خبرگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
واژههاي كليدي: افشا داوطلبانه، بورس اوراق بهادار تهران، تحلیل عاملی اکتشافی، عدم تقارن اطلاعاتی، مدل معادلات ساختاری.
فهرست منابع
حسینی الاصل, محسن, جهانشاد, آزیتا. (1398). ضرورت گسترش سطح افشاء و توسعه گزارشهای مالی در بستر حسابداری اسلامی. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 44، 217-255.
رحمانی و بشیری منش، 1393، مروری بر ادبیات افشا اطلاعات در ایران، پژوهش حسابداری، شماره 15، صص 35 تا 67.
کردستانی, غلامرضا, بهرامفر, نقی, امیری, علی. (1398). تأثیر کیفیت افشا بر عدم تقارن اطلاعاتی. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 42، 159-178.
کنعانی, اکبر, حجازی, رضوان, قنبری, مهرداد, جمشیدی نوید, بابک. (1400). ارتباط بین سطح رقابت در بازار محصول و عدم تقارن اطلاعاتی؛ رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری، پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 13، شماره 50، 119-168.
Aljifri, K. (2008). Annual report disclosure in a developing country: The case of the UAE. Advances in Accounting, 24(1), 93-100.
Bushman, R and Piotroski, J and Smith, A (2004). What determines corporate transparency? Journal of accounting Research. Vol. 42 No. 2 May 2004: 207-252.
Chow, C. W., & Wong-Boren, A. (1987). Voluntary financial disclosure by Mexican corporations. Accounting review, 533-541.
Cooke, T. E. (1989). Voluntary corporate disclosure by Swedish companies. Journal of International Financial Management & Accounting, 1(2), 171-195.
Copeland, R. M. & Fredricks, W. 1968. Extent of Disclosure. Journal of Accounting Research, 6, 106-113.
Courtis, J. K. (1987). Fry, smog, lix and rix: Insinuations about corporate business communications. The Journal of Business Communication (1973), 24(2), 19-27.
Ferguson, M. J., Lam, K. C., & Lee, G. M. (2002). Voluntary disclosure by state‐owned enterprises listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of International Financial Management & Accounting, 13(2), 125-152.
Fu, R., Kraft, A., and H. Zhang (2012). “Financial reporting frequency, information asymmetry, and the cost of equity.” Journal of Accounting and Economics, Vol. 54, pp. 132–149.
Gillett,p. DeBoskey,d. (2011) ,The impact of multi-dimensional corporate transparency on us Þrms’ credit ratings and cost of capital. Rev Quant Finan Acc DOI 10. 1007/s11156-011-0266-8,springer. com.
Haniffa, R. M., & Cooke, T. E. (2002). Culture, corporate governance and disclosure in Malaysian corporations. Abacus, 38(3), 317-349.
Hassan, O. A., Giorgioni, G., & Romilly, P. (2006). The extent of financial disclosure and its determinants in an emerging capital market: the case of Egypt. International Journal of Accounting, Auditing and Performance Evaluation, 3(1), 41-67.
Healy, P. M., & Palepu, K. G. (2007). Information asymmetry, corporate disclosure, and the capital markets: A review of the empirical disclosure literature. Journal of accounting and economics, 31(1-3), 405-440.
Hossain, M., & Reaz, M. (2007). The determinants and characteristics of voluntary disclosure by Indian banking companies. Corporate Social Responsibility and Environmental Management, 14(5), 274-288.
Kim, Jinbae. (2005). Accounting Transparency of Korean Firms: Measurement and Determinant Analysis. The Journal of American Academy of Business, Cambridge * Number 2 * March 2005
Lang, M., Lins, K. V., & Maffett, M. (2012). Transparency, liquidity, and valuation: International evidence on when transparency matters most. Journal of Accounting Research, 50(3), 729-774.
Leuz, C., Nanda, D., & Wysocki, P. D. (2003). Earnings management and investor protection: an international comparison. Journal of financial economics, 69(3), 505-527.
Owusu-Ansah, S. (1998). The impact of corporate attributes on the extent of mandatory disclosure and reporting by listed companies in Zimbabwe. The International Journal of Accounting, 33(5), 605-631
Wallace, R. O., & Naser, K. (1995). Firm-specific determinants of the comprehensiveness of mandatory disclosure in the corporate annual reports of firms listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of Accounting and Public policy, 14(4), 311-368.
Wang, K., Sewon, O., & Claiborne, M. C. (2008). Determinants and consequences of voluntary disclosure in an emerging market: Evidence from China. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, 17(1), 14-30.
Watts, R. L., & Zimmerman, J. L. (1986). Positive accounting theory.