اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز بر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری
محورهای موضوعی : علوم تربیتیروحالله عزیزی 1 , فاطمه بهرامی 2 , کورش گودرزی 3 , مسعود صادقی 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی و مشاوره ، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
2 - استاد گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 - استادیار گروه روانشناسی و مشاوره، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
4 - استادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
کلید واژه: نشخوار فکری, زنان خانهدار, باورهای فراشناختی, رویکرد فراشناختی ولز, اختلال وسواس جبری,
چکیده مقاله :
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز بر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری افراد دارای اختلال وسواس جبری بود. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زنان خانهدار دارای اختلال وسواس جبری شهرستان بروجرد در سالهای 97-1396 به تعداد 1297 نفر بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) تحت درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، 2004) و نشخوار فکری (نولن-هوکسما و مارو، 1991) بودند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین گروههای آزمایش و کنترل از نظر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری تفاوت معنیداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز باعث کاهش باورهای فراشناختی و نشخوار فکری در زنان خانهدار دارای اختلال وسواس جبری شد (001/0p <). با توجه به اثربخشی شیوه درمانی بر کاهش باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان خانهدار، توصیه میگردد که درمانگران و روانشناسان بالینی از درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز در کنار سایر روشهای درمانی برای بهبود باورهای فراشناختی و نشخوار فکری استفاده نمایند.
The aim of this research was to determine the effectiveness of Wells metacognitive approach therapy on metacognitive beliefs and rumination of people with obsessive-compulsive disorder. This study was quasi-experimental with pre-test and post-test design with experimental and control groups. The research population was housewives with obsessive-compulsive disorder of Borujerd province in 2017-18 years with number of 1297 people. The research sample was 30 people who were selected by available sampling method and randomly assigned into two equal groups. Experimental group received 8 sessions of 60 minutes (two sessions per week) based on Wells metacognitive approach therapy and control group received no training. The research tools were the questionnaires of metacognitive beliefs (Wells & Cartwright-Hatton, 2004) and rumination (Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991). Data were analyzed by multivariate analysis of covariance method in SPSS software version 21. The findings showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in terms of metacognitive beliefs and rumination. In the other word, Wells metacognitive approach therapy led to decrease metacognitive beliefs and rumination in housewives with obsessive-compulsive disorder (p < 0/001). Regarding to the effectiveness of treatment method on decreasing metacognitive beliefs and rumination of housewives, it is recommended that therapists and clinical psychologists use Wells metacognitive approach therapy along with other therapies to improve metacognitive beliefs and rumination.
_||_