در ادبیات فارسی برای هر اثر پیکره و بافتی وجود دارد به ویژه در ادبیات داستانی و منظومهها، چه غنایی و چه حماسی یا تعلیمی و عرفانی، سرایندگان منظومهها، داستان را برابر آن پیکره و ساختار نقل کردهاند. نمای بیرونی و درونی منظومهها که میتوان از آنها با عنوان ساختار و با چکیده کامل
در ادبیات فارسی برای هر اثر پیکره و بافتی وجود دارد به ویژه در ادبیات داستانی و منظومهها، چه غنایی و چه حماسی یا تعلیمی و عرفانی، سرایندگان منظومهها، داستان را برابر آن پیکره و ساختار نقل کردهاند. نمای بیرونی و درونی منظومهها که میتوان از آنها با عنوان ساختار و بافت داستان یاد کرد برابر با ذوق هنری سراینده متفاوت است به ویژه در بافت منظومه که روابط اجزاء را تنظیم مینماید؛ توانایی و هنر سراینده نمایان میگردد. البته نوع ادبی اثر نیز در ساختار درونی اثر که از آن با عنوان بافت یاد کردیم تأثیر دارد. برای نمونه بافت شاهنامه فردوسی با خسرو و شیرین نظامی و یا منطق الطّیر عطّار متفاوت است اگرچه ممکن است ساختار مقدمه و مؤخّره یا آغازبندی و خاتمه سرایی آنها تا حدودی یکسان باشد. در این گفتار نویسندگان میکوشند با روش (توصیفی- تحلیلی) نمایۀ بیرونی و بافت درونی داستان عاشقانۀ نل و دمن فیضی دکنی را بررسی کنند.
پرونده مقاله
نمادهای شادی و امید به مثابۀ دو نشانۀ به هم پیوسته ای که همواره برصورت و معنای زندگی و منش آدمیان اثر میگذارد، در تمام فرهنگ ه ای بشری موضوعی درخور تأمل بوده است. مولانا بنابرآن چه از آثارش، به ویژه غزلیات شمس بهدست می آید، انسانی شاد و امیدوار است. در این مقاله، د چکیده کامل
نمادهای شادی و امید به مثابۀ دو نشانۀ به هم پیوسته ای که همواره برصورت و معنای زندگی و منش آدمیان اثر میگذارد، در تمام فرهنگ ه ای بشری موضوعی درخور تأمل بوده است. مولانا بنابرآن چه از آثارش، به ویژه غزلیات شمس بهدست می آید، انسانی شاد و امیدوار است. در این مقاله، دو نشانۀ شادی و امید، نه تنها به مثابۀ دال هایی که بر مدلول هایی قراردادی و مشخصی دلالت دارند؛ بلکه به مثابۀ مرکز طیفی از نشانه های متعددی که به نوعی با شادی در پیوند بوده اند و از عوامل ایجاد آن به شمار می آیند، بررسی و تحلیل شده است. مسألۀ اصلی این نوشته نشان دادن گستره و طیفهای معنایی شادی و امید است. این مسأله با توجه به این فرض شکل گرفته است که فراوانی اوزان رقصان و لحن طربانگیز و شادمانگی عشق، در غزلهای مولوی، احتمالاً بیانگر معنایی فراتر از چیزی است که از دو نشانۀ شادی و امید دریافت میشود. بدین ترتیب بازنمود این طیفها و هاله‎های معنایی ناشی از آنها ضرورت مییابد و هدف نویسندگان بازنمود گسترۀ اندیشه و عمق عاطفۀ مولانا در باب این نشانههاست. داده های پژوهش که با روش کیفی تحلیل و توصیف شده است، نشان می دهد که مولانا تقریباً در تمام لحظه های زندگی و در هر شرایط روحی و در هر برخورد با پدیده های محیطی، روحیۀ شاد خود را حفظ کرده و نگذاشته است گرد ناامیدی بر چهرۀ زندگی او بنشیند.
پرونده مقاله
رئالیسم، مکتبی ادبی‎، تاثیر‎گذار، عینی و بیرونی است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و به سرعت گسترش‎یافت و شاعران، نویسندگان و هنرمندان را به سوی خود کشاند. در ایران نیز همگام با حرکت مشروطه‎خواهان، در عرصۀ هویّتی نیز دگرگونی‎هایی در عناصر چکیده کامل
رئالیسم، مکتبی ادبی‎، تاثیر‎گذار، عینی و بیرونی است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و به سرعت گسترش‎یافت و شاعران، نویسندگان و هنرمندان را به سوی خود کشاند. در ایران نیز همگام با حرکت مشروطه‎خواهان، در عرصۀ هویّتی نیز دگرگونی‎هایی در عناصر هویّت‎بخشی ایرانی به‎وجود‎آمد و شاعران و نویسندگان به هویّت ملّی و انحطاط و عقب‎ماندگی کشور توجّه نشان‎دادند. فرّخی‎ یزدی و عارف‎ قزوینی شاعران انقلابی این عصر، با گرایش شدید به آزادی‎خواهی و حمایت از کارگران و کشاورزان، به اوضاع کشور توجّه نشان‎دادند. مقالۀ حاضر در‎صدد ‎است با بهره‎گیری از روش تحلیل محتوا، (توصیفی- تحلیلی) میزان توجّه به مولّفه‎های هویّتی رئالیسم انقلابی در اشعار دو شاعر رئالیست عصر مشروطه را مورد تحلیل و تبیین قرار‎دهد. بدین منظور، مولّفه‎های هویّتی رئالیسم در شعر آنان مورد بررسی و ارزیابی قرار‎ گرفته‎‎است. یافته‎های این بررسی نشان می‎دهد شاعران رئالیست عصر مشروطه توجّه ویژه‎ای به شاخصه‎ها و عناصر هویّتی رئالیسم انقلابی داشته‎اند و با بهره‎گیری از جلوه‎های گوناگون ادب پایداری آیینی(اسلامی) و ملّی، مخاطبان خود را به مبارزه و پایداری ترغیب و تشویق می‎‎نمایند.
پرونده مقاله