نمادهای شادی و امید به مثابۀ دو نشانۀ به هم پیوسته ای که همواره برصورت و معنای زندگی و منش آدمیان اثر میگذارد، در تمام فرهنگ ه ای بشری موضوعی درخور تأمل بوده است. مولانا بنابرآن چه از آثارش، به ویژه غزلیات شمس بهدست می آید، انسانی شاد و امیدوار است. در این مقاله، د چکیده کامل
نمادهای شادی و امید به مثابۀ دو نشانۀ به هم پیوسته ای که همواره برصورت و معنای زندگی و منش آدمیان اثر میگذارد، در تمام فرهنگ ه ای بشری موضوعی درخور تأمل بوده است. مولانا بنابرآن چه از آثارش، به ویژه غزلیات شمس بهدست می آید، انسانی شاد و امیدوار است. در این مقاله، دو نشانۀ شادی و امید، نه تنها به مثابۀ دال هایی که بر مدلول هایی قراردادی و مشخصی دلالت دارند؛ بلکه به مثابۀ مرکز طیفی از نشانه های متعددی که به نوعی با شادی در پیوند بوده اند و از عوامل ایجاد آن به شمار می آیند، بررسی و تحلیل شده است. مسألۀ اصلی این نوشته نشان دادن گستره و طیفهای معنایی شادی و امید است. این مسأله با توجه به این فرض شکل گرفته است که فراوانی اوزان رقصان و لحن طربانگیز و شادمانگی عشق، در غزلهای مولوی، احتمالاً بیانگر معنایی فراتر از چیزی است که از دو نشانۀ شادی و امید دریافت میشود. بدین ترتیب بازنمود این طیفها و هاله‎های معنایی ناشی از آنها ضرورت مییابد و هدف نویسندگان بازنمود گسترۀ اندیشه و عمق عاطفۀ مولانا در باب این نشانههاست. داده های پژوهش که با روش کیفی تحلیل و توصیف شده است، نشان می دهد که مولانا تقریباً در تمام لحظه های زندگی و در هر شرایط روحی و در هر برخورد با پدیده های محیطی، روحیۀ شاد خود را حفظ کرده و نگذاشته است گرد ناامیدی بر چهرۀ زندگی او بنشیند.
پرونده مقاله