نگاهی به روایت و روایت پردازی در داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی
محورهای موضوعی : گروه ادبيات فارسي
ابراهیم سراوانی
1
,
بهروز رومیانی
2
*
,
مصطفی سالاری
3
1 - وزارت آموزش و پرورش
2 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
3 - گروه علوم سیاسی- دانشکده حقوق و علوم سیاسی- دانشگاه ازاد اسلامی واحد زاهدان
کلید واژه: فردوسی, روایت, روایت گری, شعر, داستان, رستم و سهراب.,
چکیده مقاله :
در هر روایت داستانی، روایتگری جنبهی اساسی و اولیهی آن است که بازنمایی اشیا، مکانها و جنبههای ایستای داستان و شخصیتها ازطریق آن صورت میگیرد. روایت گری یکیاز اصلیترین مشخصههای شعر فردوسی می¬باشد. فردوسی شاعر روایی قرن چهارم ، جزو شناختهشدهترین شاعران روایی است و گرایش ذاتی او به روایتگری، تأثیر فراوانی بر ساختار زبان و محتوای شعرش گذاشته است. او هنجار شعرش را با روایت منطبق ساخته و عناصر و اجزای آن را نیز به تابعیت از لحن و بیانروایی درآورده است. هنجار زبانی شعر فردوسی بهگونهای است که بستر لازم را برای روایت گری ایجاد کرده، و به آن امکان داده است تا نقش شاعری راوی را ایفا نماید؛ یا خود را در موقعیت شاعری روایت گر قرار دهد. یکی از برجسته ترین داستان های روایی فردوسی، داستان رستم و سهراب است. فردوسی روایتی خلق کرده که وجه شاعرانه و داستانی را توأمان دارد و میتواند از سطح یکروایت عادی فراتر رفته و در عین روایی بودن، قابلیّتهای شعری خود را نیزحفظ نماید. این داستان کاملا، مبتنی بر روایت و با استفاده از امکانات و ظرفیّتهای بیان روایی خلق شده است. رویکرد شاعرانهی این داستان، اَشکال و جلوههای مختلف و قابل تأملی دارد؛ که این مقاله در حد مجال به مدد نظریهی روایتشناسی ساختارگرا، به تحلیل و بررسی آن با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته است.
Having interpreted the fundamental axes of each literary work, it seeks to create a general literary theory and presents the correct position of signs, elements, artistic, linguistic and narratological axes of the works. Structuralism in the story deals mostly with the narrative elements. The story of Rostam and Sohrab in Ferdowsi's Shahnameh is analyzed in this article based on the French narratologist Grimas' method. By presenting the model of action and linking it with character and situation, he has made it easy to examine the narrative and provided an efficient model in determining the level of action in the story agent. The purpose of this model is to show the role of the characters in advancing the story and its events. On the other hand, the linguistic norm of Ferdowsi's poetry is such that it has created the necessary platform for narration, and has enabled it to play the role of a narrator poet. In this research, based on the descriptive-analytical method, the structure of the story has been investigated with the help of structuralist narratology theory and based on Grimas's double contrasts. Having investigated, it was concluded that the stability of the story, its structure, and the continuity of its components are consistent with this model, and six Grimas actors (subject, object, sender, helper, hinderer, and receiver) were present in the story
1- احمدی، بابک (1373). مدرنیته و اندیشهی انتقادی، چاپ اوّل، تهران، مرکز.
2 - اخوت، احمد (1371). دستور زبان داستان، چاپ اوّل، اصفهان، فردا.
3 - تولان، مایکلجی. (1383). درآمدی نقّادانه ـ زبانشناختی بر روایت، ترجمهی ابوالفضل حری، تهران: بنیاد سینمایی فارابی.
4 - حميديان، سعيد (1372). درآمدي بر انديشه و هنر فردوسي، تهران، مرکز.
5 - دوستخواه، جلیل.(1353). رستم و سهراب فاجعهی برخورد آرمان و عاطفه، فصلنامهی فرهنگ و زندگی، شمارهی 17، صص167-159.
6 - ژنت، ژرار. (1388). «نظم در روایت». گزیدهی مقالات روایت، مارتین مککوئیلان، ترجمهی فتّاح محمّدی، تهران: مینوی خرَد. صص 150ـ142.
7 - سرامی، قدمعلی.(1373). از رنگ گل تا رنج خار(شکل شناسی داستانهای شاهنامه)، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
8 - سلدن، رامان (1387). راهنمای نظریّهی ادبی معاصر، ترجمهی عبّاس مخبر، طرح نو، تهران.
9 - فردوسي، ابوالقاسم.(1387). شاهنامه فردوسي، بهكوشش سعيد حميديان، تهران، قطره.
10 - .............،.................(1385)................................، تهران، نگاه.
11 - مارتین، والاس. (1382). نظریّههای روایت، ترجمهی محمّد شهبا، تهران، هرمس.
12 - یاحقی، محمدجعفر.(1366). بیگانگی و یگانگی در داستان رستم و سهراب، کیهان فرهنگی، شمارهی 44، صص29-30.