هایدگر از جمله فیلسوفانی است که در فلسفة خود بیشترین کوششها را در جهت گذار از طرح معرفتشناختی سوبژکتیویسم به انجام رسانده است. او مساعی خود در باب این مسئله را از وجوه گوناگونی پیگیری کرده است. این مقاله اما به طور خاص درصدد است تا چگونگی گذار هایدگر از سوبژکتیویسم چکیده کامل
هایدگر از جمله فیلسوفانی است که در فلسفة خود بیشترین کوششها را در جهت گذار از طرح معرفتشناختی سوبژکتیویسم به انجام رسانده است. او مساعی خود در باب این مسئله را از وجوه گوناگونی پیگیری کرده است. این مقاله اما به طور خاص درصدد است تا چگونگی گذار هایدگر از سوبژکتیویسم را از منظر زبان و در اندیشة متقدم و متأخر او بررسی کند. از همینرو، نخست مؤلفههای اصلی طرح سوبژکتیویستی شناخت را بررسی و تحلیل خواهیم کرد؛ سپس به کمک بصیرتهایی که هایدگر در آثار خود در مورد زبان به دست داده است، همچون در نظر گرفتن زبان به عنوان یک اگزیستنسیال برای دازاین، بازتعریف مفاهیمی چون حقیقت بهمثابه ناپوشیدگی و لوگوس بهمثابه گفتار، و همچنین تاکید بر نسبت میان زبان و وجود که به نحو تاریخی تعین مییابد، میکوشیم مدعای خود را موجه سازیم. مدعا آن است که طرح معرفتشناختی سوبژکتیویسم که شناخت را صرفاً بر اساس فعالیت محض سوبژکتیویته تبیین میکند و از وجه هرمنوتیک زبان و نقش آن در گشایش، انکشاف و شناختپذیر کردن موجودات غفلت میورزد نمیتواند تصویری درست از نحوة دسترسی انسان به جهان به دست دهد.
پرونده مقاله
نظریه ی ارجاع علم حصولی به علم حضوری ریشه در دیدگاه فیلسوفانی همچون ملاصدرا دارد و در آثار متفکران متاخر همچون مصباح یزدی پرورانده شده است. هدف این مقاله وضوح بخشی معرفت شناسانه به این دیدگاه با ابتناء به آثار ملاصدراست. این منظور با طرح چهار پرسش و پاسخ به آن ها انجام چکیده کامل
نظریه ی ارجاع علم حصولی به علم حضوری ریشه در دیدگاه فیلسوفانی همچون ملاصدرا دارد و در آثار متفکران متاخر همچون مصباح یزدی پرورانده شده است. هدف این مقاله وضوح بخشی معرفت شناسانه به این دیدگاه با ابتناء به آثار ملاصدراست. این منظور با طرح چهار پرسش و پاسخ به آن ها انجام خواهد شد. این چهار پرسش متمرکز به چهار ویژگی اساسی اولیات و پیدا کردن ریشه ی آن ها (سه ویژگی از این چهار ویژگی) در متن علوم حضوری است. اولین ویژگی واقع نمایی اولیات است، دومین ویژگی کلیت آن هاست، سومین ویژگی ضرورت قضایای اولی است و چهارمین ویژگی پایه بودن این قضایاست. بایستی ریشه ی این چهار ویژگی را در متن علم حضوری که واقعیتی شخصی و ظاهرا فاقد وصف ضرورت است پیدا کنیم، آن هم به گونه ای که آنچه می گوییم از سنخ استدلال و استنتاج نباشد، در غیر اینصورت ویژگی چهارم اولیات (پایه بودن اولیات) را رعایت نکرده ایم.
پرونده مقاله