تحلیل سه جزئی متعارف درباره معرفت، معرفت را باورِ صادقِ موجه میداند و ضابطه ی معرفت را تحقق سه شرط باور، صدق، و توجیه معرفی میکند. در این میان شرط توجیه بیش از دو شرط دیگر محل بحث بوده است. معرفت شناسان عموماً توجیه را در دو قسم توجیه باوری و توجیه وضعیتی پیگیری می کن چکیده کامل
تحلیل سه جزئی متعارف درباره معرفت، معرفت را باورِ صادقِ موجه میداند و ضابطه ی معرفت را تحقق سه شرط باور، صدق، و توجیه معرفی میکند. در این میان شرط توجیه بیش از دو شرط دیگر محل بحث بوده است. معرفت شناسان عموماً توجیه را در دو قسم توجیه باوری و توجیه وضعیتی پیگیری می کنند. لیکن آئودی، توجیه را چهار قسم می داند؛ توجیه باوری، توجیه وضعیتی، توجیه گزاره ای و توجیه ساختاری. توجیه ساختاری نوآوری و حاصل دیدگاه درونگروانه ی آئودی به توجیه است. درون-گروی و برونگروی دو دیدگاه رقیب در تبیین معرفت و توجیه هستند. آئودی در توجیه قائل به درون-گروی مبتنی بر دسترسی اقلّی است و توجیه ساختاری ثمره ی دیدگاه خاص وی به توجیه است. با عنایت به اینکه، یکی از انتقادات مهم برونگروان به درونگروی، نامتعیّن و ذهنی دانستن آن است، پیامد نوآوری آئودی، صورت بندی و تعیّن توجیه در رویکرد درون گروانه به عنوان یک فرآیند از ابتدا تا رسیدن به توجیه باوریِ مورد نیاز برای معرفت، و در نتیجه تقویت دیدگاه درون گروی به توجیه در مقابل برون گروی است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.
پرونده مقاله
یکی از مسائل مهم معرفتشناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمییابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ا چکیده کامل
یکی از مسائل مهم معرفتشناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمییابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ارائه نداده است. ملاصدرا در گام نخست بسان سایر حکما بدین امر باور داشته است که ماهیت نقش حد واسط میان امور ذهنی و حقایق عینی را ایفا میکند و مراد وی از ماهیت، معنای اخص –مایقال فی جواب ما هو است. نگارندگان بر این باور هستند که صدرالمتألهین در گام دوم از این نظریه عدول کرده است و نظریه خاص خویش را بیان کرده است که بر اساس آن مراد از انطباق ذهن با عین، انطباق عینی وجود برتر ماهیت، بر وجود خاص آن است. در این رویکرد ملاصدرا بین معلوم بالذات از حیث واقع و نفسالامر و معلوم بالعرض از حیث ظهورش برای قوای ادراکی نفس تفکیک قائل میشود و بر این باور است که در این رویکرد نحوه وجود متفاوت است، یکی وجود قوی (خارجی) و دیگری وجود ضعیف است نه ماهیت. بر اساس پنج دلیل –دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت، ادراک عقلی، حرکت جوهری، اصالت و تشکیک وجود- نگارندگان بر این باور هستند که نظریه دوم با نظام فلسفی ملاصدرا سازگارتر است و از آن میتوان به عنوان نظریه نهایی صدرا یاد کرد.
پرونده مقاله
چکیده:از حدود نیمقرن پیش، دوگانگی درونگروی و برونگروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالشبرانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصهی دیدگاه معرفتی معرفتشناسان معاصر تلقی میشده است. درونگروی، مبتنی بر ضرورت درونیبودن همهی عوامل توجیه و معرفت، و برونگرو چکیده کامل
چکیده:از حدود نیمقرن پیش، دوگانگی درونگروی و برونگروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالشبرانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصهی دیدگاه معرفتی معرفتشناسان معاصر تلقی میشده است. درونگروی، مبتنی بر ضرورت درونیبودن همهی عوامل توجیه و معرفت، و برونگروی در نقطهی مقابل و مبتنی بر سلب ضرورت یادشده است. رابرت آئودی، در خصوص توجیه و معرفت نظریهای ترکیبی دارد؛ درونگروی ناظر به توجیه و برونگروی ناظر به معرفت. پرسش محوری این نوشتار این است که از دیدگاه آئودی دیدگاه ترکیبی در مورد توجیه و معرفت چگونه ممکن است، منشأ آن چیست و چگونه متمایز می شود؟ آئودی مانند گتیه تعریف سهجزئی معرفت را قابل انتقاد میداند، از تفاوت شالوده توجیه و معرفت سخن میگوید و معرفت را به خاطر وابستگی به صدق مانند توجیه دسترسپذیر نمیداند. ترکیبی بودن نظریه و تفصیل آن در خصوص توجیه و معرفت، مبتنی بر دیدگاه دوگانهانگار او به موضوع معرفتشناسی و اعتقاد او به تفاوت در قابلیت دسترسی به دو موضوع موازی معرفتشناسی یعنی توجیه و معرفت است؛ او توجیه را درونی و معرفت را بیرونی می داند. نظریه آئودی تنها نظریه تفصیلی و ترکیبی مشهور در باب ماهیت توجیه و معرفت است.
پرونده مقاله
این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفتشناسی ابنطفیل چیست؟ نگارندگان سعی کردهاند از رهگذر توصیف، تحلیل و نقد داستان حیبنیقظان- تنها اثر باقی مانده از ابنطفیل به این پرسش پاسخ دهند. در حین این بررسی، میتوان استنباط ک چکیده کامل
این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفتشناسی ابنطفیل چیست؟ نگارندگان سعی کردهاند از رهگذر توصیف، تحلیل و نقد داستان حیبنیقظان- تنها اثر باقی مانده از ابنطفیل به این پرسش پاسخ دهند. در حین این بررسی، میتوان استنباط کرد: معرفت از منظر ابنطفیل مطلق آگاهی است و رسیدن به آن با ابزار عقل که ابزار ساماندهی نظام مسائل، یافتن پاسخ برای آنها و تبدیل پاسخهای جزیی به برداشتهای کلی است، ممکن است. میتوان خلاصه نتایج را اینگونه بیان کنند که: از منظر ابنطفیل، انسان در مسیر رسیدن به نهایت معرفت، با بهره از عقل عملی و نظری مراحلی مانند تجربه، مراجعه به دانستههای قبلی، حیرت و ... را طی میکند ابنطفیل، عقل را بهعنوان ابزار کسب معرفت، طی مراحل تجربه (درک معقول اول)، تجرید، درک معقول ثانی و شهود، قابل ارتقا معرفی کرده و این ارتقا را جزء اهداف تربیتی انسان به شمار می آورد؛ و بر مبنای تجرد نفس انسانی، به تبیین مراتب آن میپردازد. هرچند در این مسیر نقدهایی به ابنطفیل وارد است؛ از جمله: عدم انسجام درونی این مراحل (علی رغم امکان ایجاد انسجام با حفظ مؤلفههای داستانی)؛ اما به نظر میرسد که در مجموع ابنطفیل توانسته است چینش قابل قبولی برای سیر عقلانی در مسیر تربیت انسان ارائه کند.
پرونده مقاله