یافتن بنیانی معرفتشناسانه برای خداشناسی فطری، مسئلهای مهم است که نظریات مختلفی پیرامون آن مطرح شده است. مهمترین نظریات مطرح شده در رابطه با ماهیت و مبنای معرفتشناسانهی این خداشناسی فطری عبارتند از: الف: معرفت فطری به معنای وضوح استدلال نظری بر وجود خدا است. ب: رابط چکیده کامل
یافتن بنیانی معرفتشناسانه برای خداشناسی فطری، مسئلهای مهم است که نظریات مختلفی پیرامون آن مطرح شده است. مهمترین نظریات مطرح شده در رابطه با ماهیت و مبنای معرفتشناسانهی این خداشناسی فطری عبارتند از: الف: معرفت فطری به معنای وضوح استدلال نظری بر وجود خدا است. ب: رابطهی تضایف بین میل به خدا و وجود عینی خداوند برقرار است. ج: مفهوم خدا از جملهی تصورات فطری است. د: خداشناسی فطری از سنخ اولیات منطقی است. ه: خداشناسی فطری تصدیقی بدیهی است که ناشی از کیفیت خلقت انسان است؛ و: خداشناسی فطری به معنای علم حضوری به وجود خداوند است. در این مقاله، این نظریات بررسی شده و نهایتا اثبات میشود که تنها بر مبنای علم حضوری میتوان مبنایی معرفت شناسانه برای خداشناسی فطری یافت و بقیهی نظریات و مبانی، دارای اشکالات مخصوص به خود میباشد. مبنای حضوری دانستن خداشناسی فطری این است همان طور که انسان، وجود خود، صفات و حالات نفسانیاش را مییابد، به همان نحو وجود خداوند را هم به نحو شهودی درک میکند. البته این مبنای معرفتشناختی را نیز تنها در صورتی میتوان پذیرفت که بگوییم علم حضوری انسان به خداوند، مستلزم اتحاد بین عالم (انسان) و معلوم (خداوند) نیست.
پرونده مقاله