دوران انقلاب فنآوری و افزوده شدن اینترنت، به ویژه رسانههای اجتماعی، در ابعاد زندگی روزمره جوامع و دانشجویان، واقعیت جدیدی ایجاد کرده است. این واقعیت جدید بدون شک تأثیرات کلی را بر ما تحمیل میکند. استفاده از رسانههای اجتماعی همه مناطق و جوامع را تحت تأثیر قرار داده ا چکیده کامل
دوران انقلاب فنآوری و افزوده شدن اینترنت، به ویژه رسانههای اجتماعی، در ابعاد زندگی روزمره جوامع و دانشجویان، واقعیت جدیدی ایجاد کرده است. این واقعیت جدید بدون شک تأثیرات کلی را بر ما تحمیل میکند. استفاده از رسانههای اجتماعی همه مناطق و جوامع را تحت تأثیر قرار داده است و دارای اثرات مثبت و منفی است. هدف این پژوهش، پیشبینی کیفیتزندگی؛ مسئولیت-پذیری و رفتاراجتماعی انتظاری براساس استفاده از شبکهها و رسانههای اجتماعی در جوانان، بود. جامعۀ پژوهش، جوانان (30-18 سال) شهرستان مراغه در سال 1399 (پیک چهارم شیوع کرونا) و حجم نمونه، 381 نفر با استفاده از جدول مورگان تخمین زده شد. به دلیل پیشبینی احتمال جمعآوری اطلاعات نامعتبر 5 درصد به حجم نمونه، اضافه شد و نمونه نهایی 384 نفر بود. افراد با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامههای شبکهها و رسانههای اجتماعی جهانبانی(1397)، کیفیتزندگی سازمان بهداشت جهانیWHOQOL-BREF(1996)، مسئولیتپذیری روانشناختی کالیفرنیا (1987) و رفتارهای اجتماعی انتظاری ASBQ (2003) بود. یافتههای حاصل از بررسی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی نشان داد، براساس استفاده از شبکهها و رسانههای اجتماعی؛ کیفیت زندگی، مسئولیتپذیری و رفتار اجتماعی انتظاری جوانان قابل پیشبینی بود. براساس نتایج بدست آمده، در حال حاضر با توجه به زیرساختها و سرمایهگذاریهای انجام شده، استفاده از شبکهها و رسانههای اجتماعی برای ترویج و اشاعه فرهنگ مسئولیتپذیری، تغییر رفتاراجتماعی و ارتقای ابعاد کیفیت زندگی ابزار مطمئن و کافی نمیباشد و نمیتوان برای آموزش این مفاهیم به شبکهها و رسانههای اجتماعی اکتفا کرد. برای پاسداری از نیروی عظیم جوانان و بهرهگیری مناسب از پتانسیل آنان به عنوان آیندهسازان کشور، ارتقای سواد رسانهای در جامعه و آموزش استفاده صحیح، آگاهانه و فعالانه از شبکهها و رسانههای اجتماعی توصیه میشود. بنابرین باید برای سیاستگذاری و مدیریت برنامههای آموزشی از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی در سازمانها، برنامهریزی مناسب صورت گیرد.
پرونده مقاله
نظر به اهمیت دوران نوجوانی و شیوع مشکلات رفتاری در این دوران و نارسایی های جدی و مشهود که این مشکلات در قلمرو کنشگری های تحصیلی، اجتماعی، ارتباطی و دیگر زمینه های مهم زندگی فرد در زمان حال و آینده ایجاد می کنند، تعیین عوامل پیش بینی کنندة این مشکلات اهمیت خاص می یابد. ا چکیده کامل
نظر به اهمیت دوران نوجوانی و شیوع مشکلات رفتاری در این دوران و نارسایی های جدی و مشهود که این مشکلات در قلمرو کنشگری های تحصیلی، اجتماعی، ارتباطی و دیگر زمینه های مهم زندگی فرد در زمان حال و آینده ایجاد می کنند، تعیین عوامل پیش بینی کنندة این مشکلات اهمیت خاص می یابد. اختلالات رفتاری کودکان که از رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیری در تغییر است، اختلالات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای همراه هستند. همچنین اختلالات رفتاری به عنوان یک پیش آگهی منفی برای سال های بعدی زندگی محسوب می شوند، اختلالات رفتاری به طور قابل ملاحظه ای بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و حرفه ای کودکان و نوجوانان تاثیر منفی می گذارد و احتمال ابتلا به بیماری های روانی در دوره ی بزرگسالی را افزایش می دهد (حبیبی، مرادی، پورآوری و صالحی 1394). هدف پژوهش حاضر آزمودن مدل رابطه بین خشونت خانگی والدین بر رفتارهای برون سازی شده و درون سازی شده دانش آموزان با واسطه گری انعطاف پذیری روانشناختی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی اول استان گیلان بودند. حجم نمونه شامل 431 دانش آموز که به دلیل شیوع ویروس کرونا و اعمال محدودیت ها، به شیوه نمونه گیری از نوع داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها، پرسشنامه های خشونت خانگی ، فرم خودگزارش دهی نوجوانان و پرسشنامه ی پذیرش و عمل را تکمیل کرده و تحلیل داده ها با استفاد ه از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد، با توجه به اینکه اثر غیر مستقیم خشونت خانگی والدین، رفتارهای برون سازی شده و رفتارهای درون سازی شده (یعنی زمانی که انعطاف پذیری روانشناختی به عنوان متغیر واسطه ای اعمال می شود) بیشتر از اثر مستقیم آنها است، فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار می گیرد و شاخص ریشه میانگین مجذورات تقریب نشان می دهد که مدل از برازندگی خوبی برخوردار است (037/0 = RMSEA) .
پرونده مقاله
معنویت در محیط کار میتواند برای سازمانها، انسانیت و برای اجتماع، فعالیت و برای محیط، مسئولیت به ارمغان آورد. اگر چنین شود؛ این مهمترین وظیفهای است که جامعه ما در نخستین دهههای هزارهی جدید با آن مواجه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مدیریت معنوی در محیط کار و رفتا چکیده کامل
معنویت در محیط کار میتواند برای سازمانها، انسانیت و برای اجتماع، فعالیت و برای محیط، مسئولیت به ارمغان آورد. اگر چنین شود؛ این مهمترین وظیفهای است که جامعه ما در نخستین دهههای هزارهی جدید با آن مواجه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مدیریت معنوی در محیط کار و رفتار اخلاقی کارکنان در آموزش و پرورش استان مازندران میباشد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش استان مازندران در سال 1400-1399 به تعداد 1412 نفر بود. حجم نمونه به تعداد 302 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای بر حسب جنسیت انتخاب شد. روش گردآوری دادهها به صورت کتابخانهای و میدانی بوده است. ابزار اندازهگیری دادهها شامل پرسشنامههای استاندارد معنویت در محیط کار میلیمن و همکاران (2003) و رفتار اخلاقی لوزیر (1993)، بود. روایی پرسشنامهها توسط متخصصان بررسی و تایید شد و با محاسبه آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامههای معنویت در محیط کار برابر 94/0 و رفتار اخلاقی برابر 90/0 صدم محاسبه گردید که نشان داد پرسشنامهها از پایایی نسبتاً بالایی برخوردار هستند. روش تجزیه و تحلیل دادهها استفاده از روشهای آمار توصیفی (محاسبه فراوانی، درصدها، انحراف استاندارد و نمودار ستونی) و آمار استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنوف و آزمون ضریب همبستگی پیرسون) از طریق برنامه نرمافزاری SPSS22 بود. یافتهها نشان داد که بین مدیریت معنوی در محیط کار و رفتار اخلاقی کارکنان و مولفههای آن در آموزش و پرورش استان مازندران رابطه وجود دارد. در نتیجه، معنویت در محیط کار میتواند موجب شود کارکنان و مدیران به دلیل احساس تعلقی که به دیگران دارند، از بدگویی و دشمنیهای عمدی با یکدیگر خودداری کنند. هر چه معنویت در کار افزایش یابد، اصول اخلاقی در سازمان بیشتر رعایت میشود و افراد به آن پایبندی بیشتری خواهند داشت.
پرونده مقاله
چکیدههدف از پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر عملکرد خانوادگی و کفایت اجتماعی مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اراک بود. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و مرحله پی گیری بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از مادران کود چکیده کامل
چکیدههدف از پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر عملکرد خانوادگی و کفایت اجتماعی مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اراک بود. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و مرحله پی گیری بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی بودند که به صورت دسترس از بین 108 نفر جامعه آماری انتخاب، و به صورت تصادفی (15 نفر) در گروه آزمایش و (15نفر) در گروه گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش طی 10 جلسه 80 دقیقه ای مورد آموزش الگوی شادکامی فوردایس قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه های عملکرد خانواده مک مسترFAD (1983) و پرسشنامه کفایت اجتماعی بورمستر 1988(ICQ-R) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره، تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون t همبسته با نرم افزار SPSS-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش الگوی فوردایس در کوتاه مدت و بلند مدت بر عملکرد خانوادگی (حل مساله، ارتباطات، نقش ها، پاسخگویی عاطفی، درگیری عاطفی و کنترل رفتار) و کفایت اجتماعی(آغازگری، اظهار نظر منفی، حل تعارض، خودافشایی و حمایت گری) اثر بخشی معناداری دارد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد بین میانگین نمرات مولفه های عملکرد خانوادگی و مولفه های کفایت اجتماعی در مرحله پس آزمون و مرحله پیگیری گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد. یعنی آموزش از ثبات خوبی برخوردار است.نتیجه گیری: با توجه فشار روانی که از جانب فرزند کم توان ذهنی بر مادران وارد می شود، مشاوران خانواده می توانند برای بهبود کارکرد خانوادگی و کفایت اجتماعی این افراد از آموزش الگوی شادکامی فوردایس استفاده کرد.
پرونده مقاله
با توجه به اهمیت تواناییهای هیجانی- اجتماعی در دوران کودکی بهویژه در دوران پیشدبستانی، لزوم مداخله با هدف بهبود و ارتقای تواناییهای هیجانی- اجتماعی و بهرهگیری از روشهای آموزشی مبتنی بر بازی بهویژه برای کودکان پیشدبستانی، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازیهای چکیده کامل
با توجه به اهمیت تواناییهای هیجانی- اجتماعی در دوران کودکی بهویژه در دوران پیشدبستانی، لزوم مداخله با هدف بهبود و ارتقای تواناییهای هیجانی- اجتماعی و بهرهگیری از روشهای آموزشی مبتنی بر بازی بهویژه برای کودکان پیشدبستانی، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی بر افزایش تواناییهای هیجانی- اجتماعی در کودکان پیشدبستانی انجام شد. مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان پیشدبستانی ناحیه 4 شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش 48 نفر بودند که با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی با کمک قرعهکشی در دو گروه 24 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه 45 دقیقهای با روش بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی آموزش دید و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش مقیاس ارزشهای هیجانی- اجتماعی و تابآوری برای کودکان پیشدبستانی بود. دادهها با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 25 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین گروههای آزمایش و کنترل از نظر تواناییهای هیجانی- اجتماعی در کودکان پیشدبستانی تفاوت معنیداری وجود داشت. به عبارت دیگر، بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی باعث افزایش تواناییهای هیجانی- اجتماعی در کودکان پیشدبستانی شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<). طبق نتایج این پژوهش، برنامهریزی جهت بهبود تواناییهای هیجانی- اجتماعی در کودکان پیشدبستانی بر اساس بازیهای آموزشی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی در کنار سایر روشهای آموزشی موثر ضروری است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی بر افزایش مهارتهای اجتماعی کودکان کمتوان ذهنی خفیف انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کم چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی بر افزایش مهارتهای اجتماعی کودکان کمتوان ذهنی خفیف انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کمتوان ذهنی خفیف مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصل بهار سال 1401 بودند. نمونه پژوهش 45 کودک کمتوان ذهنی خفیف بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی شامل دو گروه آزمایش (تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی) و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر یک از گروههای آزمایش بهتفکیک 10 جلسه 45 دقیقهای (دو جلسه در هفته) بهصورت گروهی تحت آموزش تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش حاضر شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه مهارتهای اجتماعی (گریشام و الیوت، 1990) بود. دادهها با روشهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که هر دو روش مداخله تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش مهارتهای اجتماعی و هر سه مولفه آن شامل همکاری، قاطعیت و خویشتنداری کودکان کمتوان ذهنی خفیف شدند (001/0P<)، اما بین روشهای مداخله در افزایش مهارتهای اجتماعی و مولفههای آن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، درمانگران، مشاوران و روانشناسان میتوانند از هر دو روش تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی برای افزایش مهارتهای اجتماعی کودکان کمتوان ذهنی خفیف استفاده کنند.
پرونده مقاله
بیماریهای واگیردار همواره منبعی از ترس و نگرانی را موجب میشوند که به دنبال شیوع بیماری، نشانههای اضطراب در فرد قابل مشاهده است از جمله اضطراب کرونا که به تداوم آسیبهای روانی و تشدید مشکلات اجتماعی منجر میشود. هدف از انجام این پژوهش مقایسه خودکارآمدی مقابلهای براسا چکیده کامل
بیماریهای واگیردار همواره منبعی از ترس و نگرانی را موجب میشوند که به دنبال شیوع بیماری، نشانههای اضطراب در فرد قابل مشاهده است از جمله اضطراب کرونا که به تداوم آسیبهای روانی و تشدید مشکلات اجتماعی منجر میشود. هدف از انجام این پژوهش مقایسه خودکارآمدی مقابلهای براساس شدت اضطراب کرونا در شهروندان شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسهای بود. جامعه آماری شامل همه شهروندان شهر تهران در فروردین و اردیبهشت ماه سال 1400 بودند که ۲۱۵ نفر به روش نمونهگیری داوطلبانه با فراخوان اینترنتی از طریق شبکههای اجتماعی (تلگرام و واتساپ) انتخاب شدند. دادههای آماری با استفاده از مقیاس اضطراب ویروس کرونا (علیپور و همکاران، 1398) و مقیاس خودکارآمدی مقابلهای (چسنی و همکاران، 2005) که بصورت پرسشنامه های مجازی تحت وب تهیه شده بودند، جمع آوری شد، همچنین دادههای بدست آمده از این پرسشنامه ها با روش تحلیل واریانس یک راهه در نرم افزارSPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه اضطراب کرونا خفیف با شدید، در میانگین خودکارآمدی مقابلهای و مقابلهی مسئله مدار، بین گروه اضطراب کرونا خفیف با متوسط در میانگین مقابلهی مسئله مدار تفاوت معنیدار وجود داشت (۰۱/۰p<). میانگین خودکارآمدی مقابلهای و مقابله مسئلهمدار درسایر تقابلهای شدت اضطرب کرونا تفاوت معنیدار نداشتند، همچنین میانگین توقف هیجان و افکار ناخوشایند و دریافت حمایت از خانواده و دوستان در تمام تقابلهای شدت اضطرب کرونا تفاوت معنیدار نداشتند (۰5/۰p>)، بنابراین بنظر میرسد مسؤلان حوزه سلامت باید به مفهوم خودکارآمدی مقابلهای به عنوان شاخصی مهم در زمینه تامین سلامت روان افراد در زمان شیوع اضطراب کرونا توجه بیشتری داشته باشند.
پرونده مقاله