عرصۀ روابط بینالملل، بهشدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. ازاینرو کسب وجهه و اعتبار بینالمللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی دسترسی به قدرت نرم، ازجمله اهداف مهم و درعینحال، تصریح نشدة دیپلماسی کشورها در حوزه سیاست بینالملل است. در همین راستا قدرت نو چکیده کامل
عرصۀ روابط بینالملل، بهشدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. ازاینرو کسب وجهه و اعتبار بینالمللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی دسترسی به قدرت نرم، ازجمله اهداف مهم و درعینحال، تصریح نشدة دیپلماسی کشورها در حوزه سیاست بینالملل است. در همین راستا قدرت نوظهور چین سعی درصدور صنایع فرهنگی خود ونفوذ هرچه عمیق تر خود در منطقۀ خاورمیانه دارد تا قدرت نرم خود را نیز به موازات سایر ابعاد قدرتش، تقویت کند. اهمیت این استراتژی چین در سند همکاری 25ساله با ایران قابل مشاهده است. در عین حال، فرصتهای هویتی و فرهنگی موجود در این توافقنامه، پتانسیل گسترش قدرت نرم ایران را در نظام بینالملل به همراه دارند. لذا هدف از این پژوهش این است که با روش توصیفی_تبیینی و با استفاده از متون کتابخانهای و دادههای موجود، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که صادرات فرهنگی چین در خاورمیانه و فرصتهای فرهنگی پیمان همکاری ایران و چین، چگونه نقش قدرت نرم در روابط بینالملل را برجسته میکند؟ این فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح میشود: سرمایهگذاری چین بر توزیع محصولات هویتی در خاورمیانه و فرصتهای فرهنگی ناشی از پیمان همکاری 25ساله برای ایران، ضرورت توجه دولتها به مفهوم قدرت نرم را بیان میکند.
پرونده مقاله
نوشتار حاضر باهدف مطالعهی وضعیت حمایت ازحقوق رزمندگان درفقه و حقوق بشردوستانه به روش کتابخانهای به انجام رسید. فرهنگ نظاممند کردن تحقق حقوق رزمندگان وزنده نگهداشتن یاد و نام آنان بخشی مهمی از ارزشهای فرهنگی جوامع مختلف است. لذا باید تلاش کرد این حقوق وارزشها را در چکیده کامل
نوشتار حاضر باهدف مطالعهی وضعیت حمایت ازحقوق رزمندگان درفقه و حقوق بشردوستانه به روش کتابخانهای به انجام رسید. فرهنگ نظاممند کردن تحقق حقوق رزمندگان وزنده نگهداشتن یاد و نام آنان بخشی مهمی از ارزشهای فرهنگی جوامع مختلف است. لذا باید تلاش کرد این حقوق وارزشها را دربطن جامعه جاری ساخت در جریان هر جنگ سیاستهایی اتخاذ میگردد که آثار نامطلوب و ناخواسته جنگ را به حداقل برساند و در هرجنگ این موارد پیشبینی میگردد. یافتهها حاکی ازآن است که، تقسیمبندیهای مختلفی را میتوان برای مجموعهی حقوق رزمنده در نظر گرفت؛ ازجمله مقسم غالب را میتوان حقوق، در حین جنگ و بعد ازاتمام جنگ برشمرد؛ حق دفاع یکی ازموارد حقوق رزمنده درحین جنگ است حق برخورداری از وضعیت اسیران جنگی ازجمله حقوق وی بعد از اتمام جنگ میباشد و مربوط به وضعیت ثانویهی رزمنده است؛ رسیدگی و دسترسی رزمندگان به خدمات درمانی هم از جمله حقوق این قشر است که در حین جنگ و بعد از آن می بایست مورد توجه باشد. دیگر حقوق رزمندگان که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت حقوق اقتصادی و حقوق اجتماعی هستند. این امور در حقوق بشردوستانه و اسلام مورد تاکید قرار از باب نمونه سهم فی سبیل الله (زکات)، به آنها تعلق میگیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به بررسی برداشت آموزگاران زبان انگلیسی ایرانی و همچنین سیاست گذاران نسبت به پدیده امپریالیسم زبانی و جهانی شدن در برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی و ارتباط بین عوامل زمینه ای و نگرش امپریالیسم زبانی پرداخته است. برای انجام این پژوهش، 674 آموزگار زبان انگلیسی ا چکیده کامل
پژوهش حاضر به بررسی برداشت آموزگاران زبان انگلیسی ایرانی و همچنین سیاست گذاران نسبت به پدیده امپریالیسم زبانی و جهانی شدن در برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی و ارتباط بین عوامل زمینه ای و نگرش امپریالیسم زبانی پرداخته است. برای انجام این پژوهش، 674 آموزگار زبان انگلیسی ایرانی و هشت نفر از مقامات عالی رتبه ایران که مسئول طراحی و تدوین اسناد ملی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و تحقیقات و فنّاوری اطلاعات هستند برای شرکت در پژوهش دعوت شدند. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ، داده های کمّی جمع آوری شده تجزیه و تحلیل شد و برای داده های کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته ها تأثیر قابل توجه عوامل فرهنگی و زمینه ای را در شکل دادن به نگرش آموزگاران و سیاست گذاران نسبت به امپریالیسم زبانی نشان داد. به منظور حفظ هویّت فرهنگی و زبانی دانشآموزان همراه با یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی، این رویکرد میتواند به دانش آموزان کمک کند تا به افزایش مهارتهای زبانی خود بپردازند و همزمان ارتباطات بینالمللی را تسهیل نماید. بنابراین اعضای جامعه و به طورخاص برنامه ریزان، آموزگاران، زبان آموزان و والدین باید به ماهیّت و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این زبان توجه داشته باشند و آن را ابزار ارتباطی بی طرف تلقی نکنند.
پرونده مقاله
مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهتهای تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ مخالفا چکیده کامل
مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهتهای تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ مخالفانِ فراگیر کمتری مواجه شد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که در مقایسه با پروژه همزمان مدرنیزاسیون رضا شاه و آتاتورک، چرا مصطفی کمال به توفیق بیشتری در نهادینه کردن اصلاحات نائل شد؟ به عنوان فرضیه و بر اساس یافتههای پژوهش، آتاتورک با اتخاذ رویکرد فابیانی (شاخه به شاخه و تدریجی، و روش ضربتی در درون استراتژی فابیانی) در بافتار و پیشزمینه تاریخی جامعه ترکیه توانست به اجرایی کردن برنامههای خویش بپردازد. در مقابل، رضا پهلوی بدون در نظر گرفتن وضعیت تاریخی و اجتماعی جامعه وقت ایران، با طرح همزمان و رادیکال برنامهها، نتوانست قدرتی زیرساختی در جامعه برای پشتیبانی از سیاستهای خویش فراهم کند. در مقاله حاضر ابتدا به صورت موجز با پرداختن به زمینه تاریخی اصلاحات در دو کشور و سپس با استفاده از روش کیفی و ترکیبی تحلیلی – تاریخی- تطبیقی به پرسش پژوهش پاسخ خواهیم داد.
پرونده مقاله