در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی میرسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد میپیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سدههای رفته، پردهها برداشته است که شاید یکی از ژرفترین شان، یگانگی بودی ِدوگانهها چکیده کامل
در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی میرسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد میپیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سدههای رفته، پردهها برداشته است که شاید یکی از ژرفترین شان، یگانگی بودی ِدوگانههای نمودی است. عارفانِ ما، به مدد این ابزار، مجاز انسان را در مجاز جهانضرب کرده و در نهایت شگفتی، حقیقت حق را حاصل آوردهاند و حاصل ضرب منفی در منفی همیشه مثبت خواهد بود. ازین رو تا دل، همچون آب و آیینه و جام پاک و صافی نشود، در خور نور و آتش تجلی نخواهد گشت. صائب تبریزی نیز یکی از شاعرانی است که با گرایشات عرفانیای که در اشعارش دارد، سیر تحول سالک را از آیینه داری تا آینگی را به تصویر کشیده است. در این مقاله، به شاخصهها و مراحل این روند پرداخته شده است
پرونده مقاله
جوامع غربی در دهکده جهانی، برای جلوگیری از تقابل فرهنگها و ادیان، کثرت گرایی دینی ولیبرالیسم سیاسی را مطرح مینمایند ولی در متون عرفانی ما با ورود عشق به عرفان اسلامی بحث صلحطلبی و محبت به خلق مطرح میشود و پدیدههای متضاد عالم تکوین نیز رو به سوی صلح و دوستی دارند و چکیده کامل
جوامع غربی در دهکده جهانی، برای جلوگیری از تقابل فرهنگها و ادیان، کثرت گرایی دینی ولیبرالیسم سیاسی را مطرح مینمایند ولی در متون عرفانی ما با ورود عشق به عرفان اسلامی بحث صلحطلبی و محبت به خلق مطرح میشود و پدیدههای متضاد عالم تکوین نیز رو به سوی صلح و دوستی دارند و قرآن کریم سفارش به صلح بین مؤمنان دارد. و علت تسامح عرفا بزرگی خلقت و کوچکی تفکر انسان در برابر آن است. و این تساهل به معنای بیبندوباری نسبت به قوانین شریعت نیست، بلکه اعتماد به صفات عفو و ستّاریت خداوند است که پس از ظرفیت جذب مسلمانان گناهکار به سراغ اهل ادیان دیگر مانند جهود و ترسایان میرود و ظرفیت تحمل آنها را نیز در جامعه فراهم میکند تا مرزهای جغرافیایی و رنگ و نژاد را در نظر نگرفته و درد و آلام بشریت را التیام بخشد و درد خلق داشته و بار مردم را به دوش کشد و راه نجات را برای اهل ادیان دیگر هم باز نگه میدارد و با این محبت به خلق و دوستی به غیر، عامل صلح و آرامش و گسترش اسلام در کشورهای دیگر مانند هند و آفریقا میگردد.
پرونده مقاله
سلمان ساوجی در سنت عرفان عاشقانه، تحت تأثیر اندیشههای عرفانیِ شخصیتهای برجستهای چون ابن عربی، مولوی و حافظ است. جلوههای مختلف عرفان در اشکال مختلف در اشعار وی مـوج میزند. غزلیات سلمان آکنده از حقایق عرفانی و تلمیحات عارفانه است و قصایدش، اگرچه در مدحِ ممدوحانش نگاش چکیده کامل
سلمان ساوجی در سنت عرفان عاشقانه، تحت تأثیر اندیشههای عرفانیِ شخصیتهای برجستهای چون ابن عربی، مولوی و حافظ است. جلوههای مختلف عرفان در اشکال مختلف در اشعار وی مـوج میزند. غزلیات سلمان آکنده از حقایق عرفانی و تلمیحات عارفانه است و قصایدش، اگرچه در مدحِ ممدوحانش نگاشته شده، همچون غزلیاتش مملوّ از آموزههای عرفانی است. توجه به زیباییها و عواطف پرشور در اشعار سلمان آن چنان برجسته است که نظیرآن را در شاهکارهای سعدی و حافظ مشاهده میکنیم. سلمان ساوجی وحدت وجودی و اشـراقی است. او مخالف زهد ریایی است و رندی و عیاری از ویژگیهای اشعار اوست. عشق و وحدت وجود از درون مایههای اصلی اشعار سلمان و گوهر تلمیحات اوست. او طربناک و سرمست،حقیقت زندگی را در عشق میجوید. در غزلیات و قصاید مدحی سلمان احساسات عمیق عاشقانه و جهان بینی عارفانه چنان به هم درمی پیچند که بیان کننده نوعی شیوۀ زندگی و نگاه به عالم و آدم است. از این حیث سلمان وارث واقعی سنت عرفانی اسلاف وحدت وجودی خویش است.
پرونده مقاله
هدف نوشتار حاضر پژوهشی تحلیلی درباره «وارستگی» از دیدگاه اکهارت و مولوی،دو عارف بزرگ مسیحی و مسلمان است؛ که با استفاده از منابع کتابخانهای، مفهوم و ویژگیهای وارستگی مورد بررسی قرار گرفته است. وارستگی یکی از محوریترین آموزههای عرفان در میان همة عرفا و مکاتب عرفانی اس چکیده کامل
هدف نوشتار حاضر پژوهشی تحلیلی درباره «وارستگی» از دیدگاه اکهارت و مولوی،دو عارف بزرگ مسیحی و مسلمان است؛ که با استفاده از منابع کتابخانهای، مفهوم و ویژگیهای وارستگی مورد بررسی قرار گرفته است. وارستگی یکی از محوریترین آموزههای عرفان در میان همة عرفا و مکاتب عرفانی است. وارستگی در نظر اکهارت و مولوی چنان منزلتی دارد که همگان را به این راه دعوت میکنند. وارستگیدر نزد اکهارت و مولوی عبارت است از عدم تعلق، حریت و ترک؛ حالتی که فرد کاملاً از خویش و همه چیز بیرون رفته و به اتحاد با خدا نایل میشود. حالتی است که فرد کاملاً ازخویش و همه چیز بیرون میرود. هیچ ندانستن، هیچ نداشتن و هیچ نخواستن سه پیشنهاد اکهارت برای رسیدن به وارستگی است، به همان ترتیب ترک علم، ترک تعلق و ترک اراده برای رسیدن به وارستگی از دیدگاه مولوی ضروری است.
پرونده مقاله
متون حکمی کهن ایران جهان بینیای را ترسیم میکند که در آن راستی و نیکی در پندار و گفتار و کردار، خردورزانه، و جهان عرضة نبرد با ناراستی و بدی تلقی میگردد.از اینرو این حکمت انسانهایی را میپروراند که با پیروی از نظام اخلاقی جوانمردانه و پهلوانانه سعی در بهبود اوضاع جه چکیده کامل
متون حکمی کهن ایران جهان بینیای را ترسیم میکند که در آن راستی و نیکی در پندار و گفتار و کردار، خردورزانه، و جهان عرضة نبرد با ناراستی و بدی تلقی میگردد.از اینرو این حکمت انسانهایی را میپروراند که با پیروی از نظام اخلاقی جوانمردانه و پهلوانانه سعی در بهبود اوضاع جهان و زندگی خود دارند. در این مقاله کوشش بر این است تا به کمک شواهد تاریخی و ادبی قبل و پس از اسلام حضور و نفوذ این حکمت و ارتباط آن با نظام اخلاقی جوانمردی (آیین جوانمردی) روشن شود.
پرونده مقاله
در سلوک انسان به سوی خداوند هرگونه گناه و نافرمانی از امر محبوب- خدا- خود گناهی تلقی میشود که به دنبال آن عذاب خواهد بود. حجاب از قرب الهی و نزدیکی به خداوند، از نگاه عرفا عین عذاب است و جهنم همان بُعد و محروم بودن از قرب الهی است. هر نوع گناهی،مراتبی از بُعد را به همر چکیده کامل
در سلوک انسان به سوی خداوند هرگونه گناه و نافرمانی از امر محبوب- خدا- خود گناهی تلقی میشود که به دنبال آن عذاب خواهد بود. حجاب از قرب الهی و نزدیکی به خداوند، از نگاه عرفا عین عذاب است و جهنم همان بُعد و محروم بودن از قرب الهی است. هر نوع گناهی،مراتبی از بُعد را به همراه دارد که این بُعد عین عذاب است. چنان که عذاب منافقین، کفار و... بر اساس میزان بُعدشان با یکدیگر متفاوت است. در واقع جهنم و نار، مفاهیم کلی هستند که تمامی ابعاد گوناگون عذاب را در خود جای میدهند. ابنعربی ماهیت عذاب را تغییرپذیر و ناپایدار و در نتیجه امری نسبی میداند که متناسب با استعداد قوابل و ذائقۀ افراد متفاوت است. در حقیقت درنظرابن عربی این فهم و دریافت و ادراک شخص معذَّب است که نسبت به مسأله عذاب دگرگون میشود و دیگر درد و الم را احساس نمیکند و عذابش پایان میپذیرد. آنچه از متون عرفانی به دست میآید این است که عذاب در حقیقت خود نوعی تجلی رحمت الهی است که خداوند با عذاب گناهکاران، از بار گناه آنان میکاهد و با این نعمت، ذات گناهکار را از آلودگی و خبث گناه پاک مینماید. پژوهش حاضر میکوشد با استفاده از آیات قرآن و کلام عرفا به روش توصیفی و تحلیلی، ابعاد گوناگون موضوع عذاب، حقیقت عذاب و انواع آن را روشن نماید.
پرونده مقاله
مثنوی بیشک یکی از مهمترین منابع معارف دینی و عرفانی در فرهنگ اسلامی به شمار میرود. از اینروست که از این اثر شروح و گزیدههای متعدّدی در اقصی نقاط جهان اسلام به زبانهای گوناگون فراهم آمده است. از جملة این گزیدهها نصاب مولوی از آنِ اسماعیل انقروی، شارح شهیر مثنوی و چکیده کامل
مثنوی بیشک یکی از مهمترین منابع معارف دینی و عرفانی در فرهنگ اسلامی به شمار میرود. از اینروست که از این اثر شروح و گزیدههای متعدّدی در اقصی نقاط جهان اسلام به زبانهای گوناگون فراهم آمده است. از جملة این گزیدهها نصاب مولوی از آنِ اسماعیل انقروی، شارح شهیر مثنوی و از مشایخ طریقة مولویه است. انقروی در این گزیده با الهام از آثار عرفانی مهمّی مانند منازلالسائرینِ خواجه عبدالله انصاری و مصباحالهدایة عزّالدین محمود کاشانی اهمّ مقامات و موضوعات عرفانی را در سه قسم طریقت، شریعت و حقیقت تنظیم کرده است. مولف پس از ارائة تعریفی مختصر از مفاهیم و موضوعات عرفانی پیشگفته- که اغلب از دو اثر فوقالذکر اقتباس شده- به تناسب، ابیاتی را از دفاتر مختلف مثنوی نقل کرده است. در پایان مقاله نسخههای خطی نصاب مولوی که در کتابخانههای مختلف ترکیه و ایران نگهداری میشود، معرفی شده است.
پرونده مقاله
شعر آسمانی حضرت حافظ پیوندی تنگاتنگ با عرفان دارد، از این رهگذر آبشخورمهمی برای دیگر شاعران از جمله غالب دهلوی گردیده است، که باوجود فاصله زمانی پانصدساله وتفاوت سرزمین وفرهنگ، دارای وجوه اشتراک بسیار هستند. غالب ازشاعران نامدارقرن سیزدهم هجری است که باوجودنابسامانی اوض چکیده کامل
شعر آسمانی حضرت حافظ پیوندی تنگاتنگ با عرفان دارد، از این رهگذر آبشخورمهمی برای دیگر شاعران از جمله غالب دهلوی گردیده است، که باوجود فاصله زمانی پانصدساله وتفاوت سرزمین وفرهنگ، دارای وجوه اشتراک بسیار هستند. غالب ازشاعران نامدارقرن سیزدهم هجری است که باوجودنابسامانی اوضاع ادب پارسی، شعروی افزون بردرون مایههای ادبی، اخلاقی، اجتماعی وحکمی، مضامین بلند عرفانی دارد وبه دلیل کمبود تحقیق دراین زمینه، هنوز سزاوار بررسی است.دراین مقاله تاثیرپذیری غالب از خواجه شیراز در ابعاد مختلف عرفانی با روش تحلیل مقایسهای مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفته است.
پرونده مقاله
آیا پیدایش تصوف وعرفان اسلامی در ادبیات صوفیانه، یک پدیدة ناگهانی بود، یا تحت تاثیر سیر تاریخی تحولات اجتماعی وسیاسی ملل مختلف دنیای باستان و جهان اسلام بوده است؟گرچه اندیشههای عرفانی و تصوف به مفهوم عام در تاریخ جوامع بشری قدمت دارد، اما جز تعداد معدودی تصویرهای مبه چکیده کامل
آیا پیدایش تصوف وعرفان اسلامی در ادبیات صوفیانه، یک پدیدة ناگهانی بود، یا تحت تاثیر سیر تاریخی تحولات اجتماعی وسیاسی ملل مختلف دنیای باستان و جهان اسلام بوده است؟گرچه اندیشههای عرفانی و تصوف به مفهوم عام در تاریخ جوامع بشری قدمت دارد، اما جز تعداد معدودی تصویرهای مبهم بر دیوارة کوهها و یا اساطیر که بعد از اختراع خط به پیشینیان نسبت داده شده، از اندیشه مردمان گذشته، چیز دیگری در دست نداریم.حتی پس از اختراع خط که اندیشهها بر روی سنگها و چرم حیوانات و پوست درختان نقش بست، بخش بسیار ناچیزی از آن آثار توانست ازگزند حوادث روزگار جان سالم به در برد و به دست ما برسد. شناخت پدیدة تصوف و تاثیر آن بر جوامع اسلامی و تمدنهای غیراسلامی، همین محدودیتها را دارد. تلاش نگارنده بر این است که از خلال کتابها و منابع به بررسی سیر تاریخی رواج صوفیگری و ادبیات مربوط به آن در دوران اولیه ومیانی اسلامی بپردازد وبه این سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عوامل سیاسی در بستر واقعیات جامعة اسلامی منجر به گسترش صوفیگری و انزواطلبی در میان برخی از پارسایان شد.
پرونده مقاله
مسالة ابلیس، یکی از پرمخاطرهآمیزترین موضوعاتی است که در طول سیزده قرن تاریخ تصوف اسلامی مورد توجه صوفیان صفا بوده و تاکنون در باب تمرّد و توحّد آن به تلویح و تفسیر سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. در این میان، گروهی از قلّههای تصوف به ستایش از ابلیس پرداختند و گروه چکیده کامل
مسالة ابلیس، یکی از پرمخاطرهآمیزترین موضوعاتی است که در طول سیزده قرن تاریخ تصوف اسلامی مورد توجه صوفیان صفا بوده و تاکنون در باب تمرّد و توحّد آن به تلویح و تفسیر سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. در این میان، گروهی از قلّههای تصوف به ستایش از ابلیس پرداختند و گروهی از علما و حکما، که ربقة شریعت بر طاعت دارند، به طرد و نکوهش ابلیس اقدام نمودند. مولوی، خداوندگار عرفان، از جملة قلل تصوف اسلامی به شمار میرود که در خصوص اهمیت بنیادین این رویداد مهم قرآنی، حقایق زیادی را در باب عصیان و نافرمانی ابلیس در آثارش بیان کرده است. وی ابلیس را در کسوت یک قربانی اندوه بار غمانگیز به تصویر میکشد که علاوه بر تکبّر و تمرّد، راه کینهتوزی را اختیار کرده و با حیلهگری خاص، دامهای ظریف و متلّونش را برای انسان میگسترد تا مانع کارهای خوب گردد و آنها را به سوی فساد و تباهی رهنمون سازد. از اینرو به علّت ذات بد شیطان، توبة فرجامین او پذیرفته نیست و هیچ امکانی برای اعادة حیثیت این نیروی شریر بدخواه وجود ندارد، این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی دیدگاه مولوی را در باب تمرّد و تقرّب ابلیس بررسی کرده است.
پرونده مقاله
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب میشود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظههای کشف و شهود برای عرفا در ساحت بیزمانی مطلق رخ میدهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و م چکیده کامل
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب میشود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظههای کشف و شهود برای عرفا در ساحت بیزمانی مطلق رخ میدهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و مستهلک میشود. برای عارف لحظههای جذبه و شهود و اتصال به عالم معنا، در ورای زمان عادی و محسوس، لحظات انکشاف افقهایی از حقائق غیبی در قلمرو ابدیت است. عارف در زمان غوطهورشدن خود در وقت خوش مستی، دریچهای از حقائق غیبی به رویش گشوده میشود و وی را دچار چنان التذاذی میکند که مابقی عمرش را در فقدان چنان اوقاتی، بیحاصلی و بیثمری میداند. عارف در لحظه شهود و مکاشفه بیرون از مرز زمان ایستاده و از چنبرة زمان رهیده و از قید چند و چون فارغ گشته است. عرفا مسئله عهد الست و پیمان آغازین آفرینش را در آیه الست در قرآن مورد تفسیر و تاویل قرار میدهند و همواره با یادآوری این پیمان ازلی، گویی اصواتی از موسیقی لاهوتی از آسمان ازل در گوش جانشان طنین انداز میشود؛ طوری که دچار شوریدگی و شیدایی وصفناپذیری میگردند و با تمام وجود به وجد و سرور میآیند. شنیدن خطاب الست در زمان ازل برای عارفان به مثابه نوشیدن شراب از جام محبت الهی است که جانشان را پُرشور و بیقرار میکند. شور و مستی عارفان ناشی از آن است که در این خطاب خداوند آنان را مستقیما مورد خطاب خود قرار داده است.
پرونده مقاله