یکی از شایعترین مراجعات درمانگاهی ارتوپدی، تروماهای مستقیم و غیرمستقیم به زانو است که سبب پارگی لیگامان صلیبی قدامی میشود. کاربرد ایمپلنت از جنس تیتانیوم یکی از راه های بازسازی لیگامان صلیبی است که دارای محدودیت هایی از جمله رهایش یون ها ی سمی مانند وانادیوم و آلومینی چکیده کامل
یکی از شایعترین مراجعات درمانگاهی ارتوپدی، تروماهای مستقیم و غیرمستقیم به زانو است که سبب پارگی لیگامان صلیبی قدامی میشود. کاربرد ایمپلنت از جنس تیتانیوم یکی از راه های بازسازی لیگامان صلیبی است که دارای محدودیت هایی از جمله رهایش یون ها ی سمی مانند وانادیوم و آلومینیوم از آلیاژ تیتانیوم می باشد. بنابراین در این مطالعه، ایمپلنت از جنس پلیمر پلی اتر اتر کتون (PEEK) با دستگاه CNC ساخته شد و سطح ایمپلنت با اکسید استرانسیم(SrO) برای ساخت یک ایمپلنت پلیمری رادیواپک پوشش دهی شد. پوشش دهی سطح ایمپلنت پلیمری با روش پوشش دهی چرخشی -غوطه وری در دو شرایط متفاوت دمایی در دمای محیط و دمای ℃ ۷۰ انجام شد. سپس خواص سایشی و سطحی ایمپلنت مورد ارزیابی قرار گرفت. مورفولوژی سطح، ریزساختار و توزیع عناصر روی سطح ایمپلنت به ترتیب توسطEDS، XRD، SEM و آنالیز MAP ارزیابی گردید. مشاهده تصاویر رادیوگرافی واضح از ایمپلنت PEEK با پوششSrO دلیلی بر رادیواپک شدن ایمپلنت پلیمری بود. میزان کاهش وزن برای ایمپلنت PEEK و ایمپلنت PEEK با پوشش SrO در سیکل ۱۵۰۰ مرتبه به ترتیب ۰۰۰۶/۰ گرم و ۰۰۰۴/۰ گرم محاسبه گردید.مقاومت سایشی مناسب در دو سیکل ۵۰۰ و ۱۵۰۰ مرتبه برای منافذ و سطح ایمپلنت PEEK با پوشش SrO مشاهده شد. نتایج آزمون کشت سلول و رنگ آمیزیlive/dead،د۹۸٪ رشد و تکثیر سلولها را بر روی سطح ایمپلنت PEEK با پوشش SrO نشان داد. بنابراین یافته های این تحقیق نشان داد که ایمپلنت PEEK با پوشش SrO می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ایمپلنت اندوباتون به کار رود.
پرونده مقاله
در این پژوهش نانوذرات گادلنیوم فلوراید (GdF3) دوپ شده با بیسموت (Bi) به روش هیدروترمال سنتز شد و تاثیر دما و مدت زمان فرآیند و همچنین غلظت NH4F (تنظیم کننده pH) مطالعه شد. برای این منظور از پلی اتیلن گلیکول به عنوان سورفکتانت در فرآیند سنتز نانوذرات GdF3:Bi استفاده شد. چکیده کامل
در این پژوهش نانوذرات گادلنیوم فلوراید (GdF3) دوپ شده با بیسموت (Bi) به روش هیدروترمال سنتز شد و تاثیر دما و مدت زمان فرآیند و همچنین غلظت NH4F (تنظیم کننده pH) مطالعه شد. برای این منظور از پلی اتیلن گلیکول به عنوان سورفکتانت در فرآیند سنتز نانوذرات GdF3:Bi استفاده شد. شناسایی فازها با طیفسنجی پراش اشعه ایکس (XRD)، تصویربرداری میکروسکوپی با میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FE-SEM) و آنالیز عنصری با طیفسنجی پراش انرژی اشعه ایکس (EDS) انجام گرفت. بررسی خواص کنتراستزایی نمونهی مطلوب از طریق تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) و توموگرافی کامپیوتری (CT) در شرایط برونتنی انجام گرفت. نمونهی تولید شده در دمای °C180، طی مدت زمان 6 ساعت و با غلظت دو برابر ضریب استوکیومتری NH4F با داشتن مورفولوژی مکعبی، اندازه ذرات کمتر از nm 100 و یکنواختی توزیع عناصر مطلوبترین نمونه بوده و بررسی کنتراستزایی در حالت برونتنی نشان داد که این نانوذرات در تصویربرداری CT یک کنتراستزای مثبت عالی است و در تصاویر MRI نیز غلظتهای 5/22 تا 180 میلی مولار آن کنتراست بالایی ایجاد میکند. به طور خلاصه میتوان نتیجه گرفت، دوپ کردن Bi با GdF3 موفقیتآمیز بوده است و میتوان از این نانوذرات به عنوان یک ماده حاجب در تصویربرداری دوگانه MRI-CT استفاده کرد.
پرونده مقاله
در این تحقیق، بهینه سازی پارامترهای فرآیند بر تخلخل و استحکام کششی سیم های کامپوزیتی زمینه آلومینیوم AA1050/SiC تولید شده به روش اکستروژن اصطکاکی اغتشاشی صورت پذیرفت. در این راستا، نمونه های کامپوزیتی زمینه آلومینیوم AA1050 تقویت شده با ذرات سرامیکی SiC، با استفاده از ف چکیده کامل
در این تحقیق، بهینه سازی پارامترهای فرآیند بر تخلخل و استحکام کششی سیم های کامپوزیتی زمینه آلومینیوم AA1050/SiC تولید شده به روش اکستروژن اصطکاکی اغتشاشی صورت پذیرفت. در این راستا، نمونه های کامپوزیتی زمینه آلومینیوم AA1050 تقویت شده با ذرات سرامیکی SiC، با استفاده از فرآیند اکستروژن اصطکاکی اغتشاشی تولید شدند. همچنین به منظور طراحی آزمایش، از روش سطح پاسخ استفاده شد. سرعت دورانی ابزار، نیروی اکستروژن و ذرات تقویت کننده به عنوان متغیرهای ورودی فرآیند و درصد تخلخل و استحکام کششی نهایی نمونههای کامپوزیتی تولید شده به عنوان متغیرهای پاسخ تعیین شدند. به منظور آنالیز دادههای حاصله از آنالیز واریانس و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان داد که سرعت دورانی، نیروی اکستروژن با تاثیرات مرتبه دوم و درصد تقویت کننده با تأثیرات خطی بر استحکام کششی و تخلخل نمونههای کامپوزیتی موثر بودند. همچنین بهینهسازی پارامترهای فرآیند FSEبه منظور رسیدن به حداقل درصد تخلخل و حداکثر استحکام کششی نهایی به کمک روش مطلوبیت انجام گرفت. در انتها، با اجرای آزمون صحهگذاری، نتایج بهینهسازی مورد ارزیابی قرار گرفت. با دستیابی به مقدار بیشینه تابع مطلوبیت (9852/0)، شرایط بهینه متغیرهای ورودی فرآیند با سرعت دورانی برابر باrpm 787، نیروی اکستروژن برابر باkN 7/11 و درصد تقویت کننده برابر با %86/3 جهت دستیابی همزمان به مقادیر بیشینه استحکام کششی نهاییMPa) 4/155) و کمینه درصد تخلخل(%45/0) انجام پذیرفت. همچنین مقادیر حاصل از بهینهسازی با مقادیر تجربی مقایسه شده و صحت نتایج در استحکام کششی و تخلخل به ترتیب با%57/2 و% 78/6 خطا مورد تایید قرار گرفت.
پرونده مقاله
هدف از این تحقیق تحلیل و بررسی اثر افزودنیهای مولیبدن و کبالت روی خواص دیالکتریک، فرو الکتریک و پیزوالکتریک ماده پیزوسرامیک Pb(Zr0.52Ti0.48)O3با افزودن مولیبدن و کبالت در محل زیرکونات و تیتانات در محدوده (2– 0 ) درصد میباشد. بدین منظور ابتدا پودرها با روش شیمیا چکیده کامل
هدف از این تحقیق تحلیل و بررسی اثر افزودنیهای مولیبدن و کبالت روی خواص دیالکتریک، فرو الکتریک و پیزوالکتریک ماده پیزوسرامیک Pb(Zr0.52Ti0.48)O3با افزودن مولیبدن و کبالت در محل زیرکونات و تیتانات در محدوده (2– 0 ) درصد میباشد. بدین منظور ابتدا پودرها با روش شیمیایی تر آماده شدند. سپس برای 2 ساعت در دمای 850 درجه سانتی گراد کلسینه شدند. خواص ساختاری ترکیبات با استفاده از روش پراش اشعه ایکس (XRD) برای تایید تشکیل ترکیبات تک فاز (با ساختار پروسکایت) در دمای اتاق موردبررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ریزساختاری سطح دیسک های پخته شده با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان میدهد که تغییر قابلتوجهی در اندازه دانه با افزایش مولیبدن و کبالت وجود دارد. مطالعات دقیق از خواص دیالکتریکPZTتغییر قابل توجه در ضریب شارژ پیزوالکتریک D33(تا 84 ℅ کاهش)، ضریب ارتباط الکترومکانیکی Keff(تا 78 ℅ کاهش)،فرکانس رزونانس Fr(تا 25 ℅ افزایش) و کیفیت مکانیکی Qm(تا 110 ℅ افزایش) را درنمونه های ساخته شده و مورد آزمون قرارگرفته نشان میدهد.
پرونده مقاله
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر عملیات حرارتی بر رفتار خوردگی و تغییرات ریز ساختاری ورقهای دو لایه فولاد زنگ نزن 304- مس پس از فرآیند جوشکاری انفجاری پرداخته شده است. جوشکاری انفجاری به صورت موازی با بار انفجاری 46 و 63 میلی متر و فاصله توقف 3-2 میلی متر انجام شده است. پس چکیده کامل
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر عملیات حرارتی بر رفتار خوردگی و تغییرات ریز ساختاری ورقهای دو لایه فولاد زنگ نزن 304- مس پس از فرآیند جوشکاری انفجاری پرداخته شده است. جوشکاری انفجاری به صورت موازی با بار انفجاری 46 و 63 میلی متر و فاصله توقف 3-2 میلی متر انجام شده است. پس از اعمال جوش انفجاری، فرایند عملیات حرارتی در دمای 350 و 450 درجه سانتیگراد و برای مدت زمانهای نگهداری 8 و 16 ساعت انجام شد. از نتایج آزمون امپدانس الکتروشیمیایی می توان دریافت که عدد n در نمونه عملیات حرارتی شده در دمای 350 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت کمتر از نمونه عملیات حرارتی شده در دمای 450 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت است و در نتیجه جریان خوردگی در نمونه عملیات حرارتی شده در دمای 350 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت بیشتر است که باعث کاهش مقاومت انتقال بار میشود. با مقایسه نمونههای عملیات حرارتی شده در دمای 350 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت و عملیات حرارتی شده در دمای 450 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت با دمای آنیل متغیر، زمان آنیل ثابت است و نمونه عملیات حرارتی شده در دمای 450 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت با بیشتر بودن دمای آنیل دارای عدد n (80/0) بیشتر و پس از آن نمونه عملیات حرارتی شده در دمای 350 درجه سانتیگراد و زمان 8 ساعت (66/0n=) است و علت آن افزایش دمای آنیل و کاهش انرژی ذخیره شده در فصل مشترک است.
پرونده مقاله
در این پژوهش اثر نوع احیا کننده بر رفتار سنتز و ریزساختار آلیاژ Ni-Cr-Mo که با روش سنتزخوداحتراقی خودپیشرونده به کمک امواج مایکروویو تهیه شده است مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از NiO، MoO3 و Cr2O3 به عنوان پیشماده و نسبتهای مختلف از آلومینیم به سیلیسیم به عنوان احی چکیده کامل
در این پژوهش اثر نوع احیا کننده بر رفتار سنتز و ریزساختار آلیاژ Ni-Cr-Mo که با روش سنتزخوداحتراقی خودپیشرونده به کمک امواج مایکروویو تهیه شده است مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از NiO، MoO3 و Cr2O3 به عنوان پیشماده و نسبتهای مختلف از آلومینیم به سیلیسیم به عنوان احیاکننده استفاده شد. نتایج نشان داد هنگامی که سیلیسیم به تنهایی به عنوان عامل احیا کننده در مخلوطهای پودری قرار دارد، به دلیل دمای ذوب بالا وارد واکنش سنتز نمیشود و نمونههای سیلیکوترمی علیرغم داشتن دمای آدیاباتیک بالاتر از معیار مرزانف، سنتز نشدند. حداکثر میزان بازیابی عناصر نیکل و مولیبدن در نمونه Al50 است که به ترتیب برابر92% و 96% است. اما بازدهی بازیابی کروم در این نمونه در حدود 36% است. استفاده از آلومینیم اضافی به مقدار 1/1 و 2/1 برابر مقدار استوکیومتری در نمونههای Al50ex1.1 و Al50ex1.2 باعث شده میزان بازدهی کروم در این نمونه 25% رشد داشته باشد و به 45% برسد. وجود سیلیسیم باقیمانده در محصولات باعث تشکیل فاز Mo2Ni3Si در محصولات به صورت یک ساختار یوتکتیکی شده است. نتایج نشان داد استفاده از آلومینیم اضافی باعث افزایش مقدار سیلیسیم و در نتیجه افزایش مقدار ترکیب بینفلزی Mo2Ni3Si در محصولات نهایی شده است، بطوریکه در نمونه Al50ex1.2 فاز پرویوتکتیک Mo2Ni3Si با مورفولوژی گلبرگی شکل تشکیل شده است. علیرغم اینکه در نمونه Al100 به دلیل عدم وجود سیلیسیم ترکیبات بینفلزی مانند Mo2Ni3Si تشکیل نشده است، اما جدابش بسیار شدید مولیبدن و تجمع آن در مرز دندریتها منجر به تشکیل یک شبکه شبه دوفازی در این نمونه شده است.
پرونده مقاله