هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ساختاری تصویر تن بر اساس طرحوارههای جنسی، تیپ شخصیتی، نگرش به خوردن با میانجی گری کمالگرایی در زنان با آسیب فرهنگی اختلال بدشکلیبدن مراجعهکننده به کلینیک های زیبایی استان مازندران بود. جامعه آماری پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک های ز چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ساختاری تصویر تن بر اساس طرحوارههای جنسی، تیپ شخصیتی، نگرش به خوردن با میانجی گری کمالگرایی در زنان با آسیب فرهنگی اختلال بدشکلیبدن مراجعهکننده به کلینیک های زیبایی استان مازندران بود. جامعه آماری پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی استان مازندران (شهرهای آمل، بابل، ساری و قائم شهر) بود. حجم نمونه 330 نفر بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه رضایت از تصویر تن سوئوتو و گارسیا (2002)، پرسشنامه طرحواره جنسی اندرسون و سیروانوسکی (1994)، پرسشنامه تیپ شخصیتی کاستا و مککری (1992)، پرسشنامه نگرش به خوردن کانر و همکارانش (1979) و پرسشنامه کمالگرایی تریشورت و همکاران (1995) بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS22 و Amos23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین طرحواره های جنسی و تصویر تن در افراد با بدشکلیبدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین بین تیپ شخصیتی و تصویر تن در افراد با بدشکلیبدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد. بین نگرش به خوردن و تصویر تن نیز در افراد با بدشکلیبدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد.در کل نتایج نشان داد که تصویر تن با همه متغیرهای مورد بررسی ارتباط معناداری دارد و از آن جا که ظاهر انسان بخشی از شخصیت و هویت فرد را تشکیل می دهد و در موقعیت های فرهنگی و اجتماعی نمایان می شود نارضایتی از آن عامل خطر برای بسیاری از اختلالات را فراهم می کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرایند خانواده ایرانی و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان سرپرست خانوار بود که به صورت هدفمند انتخاب و در د چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر فرایند خانواده ایرانی و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهر خرمشهر در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان سرپرست خانوار بود که به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نقر) جایگزین شدند. طرح پژوهش آزمایشی ازنوع پیش آزمون_ پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی ریف (1989) و مقیاس خودگزارشی فرایندهای خانوادگی برای خانواده های ایرانی سامانی(1387) بود. مداخله برنامه آموزش مثبت اندیشی در طول 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پس آزمون برای دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و یک متغیری، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگینهای فرآیند خانواده دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (90/11F= و 05/0>P). همچنین بین میانگینهای بهزیستی روانی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (85/13F= و 05/0>P). بنابر این می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت اندیشی بر فرآیند خانواده و بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار اثربخش است و می توان برای ارتقاء فرایند خانواده ایرانی ، بهزیستی روانی و در پی آن توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده و جامعه بهره جست.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی روان شناختی و جامعه شناختی رشد و تعالی فرهنگی زنان در منظومه فضای مجازی بود. جامعه پژوهش تمام متون روان شناختی و جامعه شناختی مرتبط با منظومه فضای مجازی و رشد و تعالی فرهنگی بود. نمونه مورد پژوهش مطالب روان شناختی ، جامعه شناختی، فرهنگی و فضای مجازی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی روان شناختی و جامعه شناختی رشد و تعالی فرهنگی زنان در منظومه فضای مجازی بود. جامعه پژوهش تمام متون روان شناختی و جامعه شناختی مرتبط با منظومه فضای مجازی و رشد و تعالی فرهنگی بود. نمونه مورد پژوهش مطالب روان شناختی ، جامعه شناختی، فرهنگی و فضای مجازی در ارتباط با زنان بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای به صورت فیش برداری از مفاهیم مهم پژوهش بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل محتوا بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان نیازمند برخورداری از سلامت روان شناحتی، مشارکت و بهره مندی از امکانات و فرصت های زندگی اجتماعی هستند و توانمندی آنان از جمله رهیافت های علمی و فرهنگی به زنان کمک می کند تا به استقلال و خودکفایی برسند. ارتقای سلامت روان شناختی و تعالی زنان تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله مهمترین آن ها عوامل قید و بندها، ارتقای فرهنگ عمومی، شبکه ها و سازمان های زنانه ، رسانه ها و فضای مجازی هستند که از آنها تحت عنوان منظومه فضای مجازی یاد می شود. هم چنین سیاست گذاری صحیح و مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی میتواند زمینه را برای حفظ تعادل و سلامت روان شناختی زنان همراه با رشد و تعالی آنان به همراه داشته باشد. برقراری ارتباط و تعامل زنان با جامعه از طریق فضای مجازی و ایجاد شبکه های عرفی و سازمان های مختص زنان از عوامل اثرگذار در حفظ سلامت روان شناختی و تعالی فرهنگی زنان است که می تواند از حوزه تخصصی و علمی به حوزه عمومی و عامه پسند وارد شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی حس همدلی با بیمار بر اساس فرهنگ رفتار اخلاقی و تجارب معنوی روزانه با میانجی گری صبر در پرستاران زن شهر سنندج بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران زن شهر سنندج بود که در سال 1400 در بیمارستان های دولتی مشغول به فعالیت بودند. نمونه پژوهش 200 نف چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی حس همدلی با بیمار بر اساس فرهنگ رفتار اخلاقی و تجارب معنوی روزانه با میانجی گری صبر در پرستاران زن شهر سنندج بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران زن شهر سنندج بود که در سال 1400 در بیمارستان های دولتی مشغول به فعالیت بودند. نمونه پژوهش 200 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس حس همدلی با بیمار جفرسون (1995)، پرسشنامه فرهنگ رفتار اخلاقی تروینو و بوترفیلد (1998)، مقیاس تجارب معنوی روزانه محمدعلی پور و همکاران (2016) و مقیاس صبر خرمائی و همکاران (2015) بود.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS22 و Amos22 صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که مدل پیشنهادی از نیکویی برازش مطلوبی برخوردار بود و بین تجارب معنوی روزانه، فرهنگ رفتار اخلاقی با حس همدلی با بیمار در پرستاران زن رابطه مستقیم وجود دارد (05/0>p). هم چنین بین تجارب معنوی روزانه و فرهنگ رفتار اخلاقی از طریق صبر با حس همدلی با بیمار در پرستاران زن رابطه غیرمستقیم وجود دارد. بنابراین می توان گزارش کرد که پرستاران زن با بروز حس همدلی، فرهنگ رفتار اخلاقی، تجارب معنوی روزانه و صبوری با بیماران نقش مهمی را در روند درمانی ایفا میکنند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تاب آوری سازمانی و فردی در فرهنگ کسب وکار وکارآفرینی دیجیتالی زنان بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با تاب آوری در فرهنگ کسبوکار و کارآفرینی دیجیتالی بود. نمونه پژوهش مطالب مرتبط با تاب آوری سازمانی وفردی درفرهنگ کسبوکار و کارآفری چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تاب آوری سازمانی و فردی در فرهنگ کسب وکار وکارآفرینی دیجیتالی زنان بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با تاب آوری در فرهنگ کسبوکار و کارآفرینی دیجیتالی بود. نمونه پژوهش مطالب مرتبط با تاب آوری سازمانی وفردی درفرهنگ کسبوکار و کارآفرینی دیجیتالی زنان بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و به صورت فیش برداری استفاده شد. سپس داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که تابآوری یک ویژگی مهم در شخصیت و منش کارآفرین است و به عنوان یک جنبه اساسی در فرآیند کارآفرینی شناخته شده است. تاب آوری، سازمان را به سمت دستیابی به نتایج موفق سوق میدهد و میتواند به شرکتها در مدیریت ناملایمات کمک کند. تابآوری سازمانی به ویژه برای کسب وکارهای کوچک بسیار مهم است. همچنین درسطح تاب آوری فردی، محققان از آن به عنوان ویژگیهای شناختی و رفتاری یاد میکنند. افراد تابآور دیدگاهی خوشبینانه، پرشور و انرژیبخش به زندگی دارند و به تجربیات جدید علاقهمند هستند. از منظر روانشناختی، افراد تابآور کسانی هستند که قادر به تحمل استرس و مقابله با فشار هستند. هم چنین یافته ها نشان داده که کارآفرینی نقش مهمی در تقویت فرهنگ کسب و کار، رونق اقتصادی و بهبود رفاه ملی ایفا می کند. توسعه فن آوری مجموعه ای از فرصت ها را برای کارآفرینان زن به منظور کشف و گسترش عملیات تجاری خود باز کرده است. پیشرفت در فناوری ارتباطات منجر به تولد شبکه های رسانه های اجتماعی شده است که کارآفرینان زن را قادر می سازد در شیوه های بازاریابی نوآوری کنند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر جانباز با تاکید بر فرهنگ بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای همسر جانباز شهر قم در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 32 زن دارای همسر جانباز بود که به روش نمونهگیری هدفمن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر جانباز با تاکید بر فرهنگ بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای همسر جانباز شهر قم در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 32 زن دارای همسر جانباز بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در دوگروه آزمایش(16نفر) و کنترل (16نفر)جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جهت گردآوری داده ها از ابزار اندازه گیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت- فرم کوتاه (2002) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. و گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. پس از خاتمه روش مداخله ای پس آزمون انجام شد. مرحله پیگیری بعد از یک ماه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و کیفیت زندگی زندگی زنان دارای همسر جانباز اثربخش است. این نتیجه در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. هم چنین تأثیرات فرهنگی میتوانند در چگونگی تفسیر و معنا دادن به تجربیات، حل مسائل و تصمیمگیریها، و در واکنشهای هیجانی و تنظیم آنها در شرایط خاص مانند زمان جنگ و پس از آن برای سربازان و خانواده های آنها نمایان شوند.فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده رفتارها به لحاظ فردی و خانوادگی است.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تربیتی زنان در خانواده از منظر فرهنگ اسلامی با تاکید بر دیدگاه امامین انقلاب بود. جامعه پژوهش، کلیه سخنرانیها و کتب امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و متون تربیتی از منظر فرهنگ اسلامی بود. نمونه پژوهش شامل سخنرانیها و کتب امام خمینی(ره) و چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تربیتی زنان در خانواده از منظر فرهنگ اسلامی با تاکید بر دیدگاه امامین انقلاب بود. جامعه پژوهش، کلیه سخنرانیها و کتب امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و متون تربیتی از منظر فرهنگ اسلامی بود. نمونه پژوهش شامل سخنرانیها و کتب امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و مطالب مرتبط با نقش تربیتی زنان در خانواده از منظر فرهنگ اسلامی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری استفاده شد. سپس داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد در فرهنگ اسلامی، خانواده نقش حیاتی در اصلاح جامعه و سامانبخشی به اندیشه و روان افراد دارد و در بین اعضای خانواده، زنان نقش برجسته ای داشته و با ایفای نقش همسری و مادری تاثیر بسزایی در تربیت اعضای خانواده دارند. هم چنین مشخص شد از منظر امامین انقلاب نقش تربیتی زنان در خانواده بنابر وظیفه همسری و مادری به دو بخش کلی نقش تربیتی و هدایتگر زنان در قبال همسران و فرزندان تقسیم میشود و زنان میتوانند در خانواده تاثیر بسیار شایانی از طریق تربیت دینی، معنوی، اخلاقی و عاطفی همسر و فرزندان خود داشته باشند. بنابراین، از دیدگاه روان شناسی تربیتی، در بستر فرهنگ اسلامی و طبق نظرات امامین انقلاب، برای داشتن خانواده سالم و تربیت اعضای خانواده، باید به نقش تربیتی زنان در خانواده توجه ویژه ای شود تا بتوان از این طریق به بالندگی انسان ها و جامعه کمک شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایههای فرهنگی و روان شناختی در مشارکت ورزشی زنان بود. جامعهآماری تحقیق شامل؛ اعضای هیات علمی دانشگاه، مدیران، ورزشکاران و مربّیانِ زن فعال در سطوح قهرمانی استان خوزستان بودند. برای نمونهگیری از روش گلولهبرفی استفاده شد و با 14 نفر از ا چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایههای فرهنگی و روان شناختی در مشارکت ورزشی زنان بود. جامعهآماری تحقیق شامل؛ اعضای هیات علمی دانشگاه، مدیران، ورزشکاران و مربّیانِ زن فعال در سطوح قهرمانی استان خوزستان بودند. برای نمونهگیری از روش گلولهبرفی استفاده شد و با 14 نفر از افراد جامعه مذکور مصاحبه شد که از مصاحبه دوازدهم اشباع نظری حاصل گردید. روش پژوهش کیفی با رویکرد اکتشافی بود. جهت ساخت الگوی پیشنهادی پژوهش از روش نظریه برخاسته از دادهها (گرندد تئوری) استفاده شد. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. برای تحلیل و کدگذاری داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج نشان دادکه 5 مضمون اصلی (شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها) و 23 مقوله محوری استخراج گردید. عوامل علی در دو بخش سرمایه فرهنگی (برابری جنسیتی، سطح اقتصادی، عوامل اجتماعی) و سرمایه روان شناختی (تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی، خوشبینی) تقسیم شد. عواملزمینهای (تربیت فرهنگی، آموزش و آگاهی، رسانهها،)، عوامل مداخله گر (تصورات قالبی، تبعیض جنسیتی، فرهنگ نگرانی از ظاهر، فقدان حمایت اجتماعی، بیعدالتی، محدودیتهای اقتصادی)، راهبردها (آگاهی افزایی فرهنگی، حمایت اجتماعی، توسعه زیرساختها، پشتیبانی مالی) و پیامدها (ابعاد روان شناختی، ابعاد اجتماعی، و ابعاد فرهنگی) بودند. هم چنین مشخص شد سرمایه های فرهنگی و روان شناختی میتوانند به تشکیل نگرشهای مثبت نسبت به مشارکت زنان در ورزش کمک کرده و به بروز توانمندی زنان و بالندگی اجتماعی بیافزایند.
پرونده مقاله