پژوهش به مقایسه معنویت سه گروه از زنان با افسردگی، اضطراب و بهنجار پرداخته است. طرح پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعة آماری شامل زنان مبتلا به افسردگی، اضطراب و بهنجار بود. بدینمنظور با استفاده از نمونهگیری در دسترس 30 زن افسرده و 30 زن مضطرب که در سال 139 چکیده کامل
پژوهش به مقایسه معنویت سه گروه از زنان با افسردگی، اضطراب و بهنجار پرداخته است. طرح پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعة آماری شامل زنان مبتلا به افسردگی، اضطراب و بهنجار بود. بدینمنظور با استفاده از نمونهگیری در دسترس 30 زن افسرده و 30 زن مضطرب که در سال 1392 به مراکز مشاوره روانشناختی شهر اصفهان مراجعه کرده و به پژوهشگر ارجاع داده شدند؛ همچنین 30 زن سالم که سابقة هیچگونه اختلال روانپزشکی نداشتند، انتخاب شدند. پرسشنامههای افسردگی (بک،1996)، اضطراب (بک، 1988) و گرایش معنوی (شریفی و همکاران، 1387) بر روی نمونه اجرا گردید. نتایج تحلیل واریانس یک متغیری نشان داد تفاوت بین سه گروه افسرده، مضطرب و بهنجار در میزان معنویت از نظر آماری معنادار است (01/0p<). همچنین میزان معنویت زنان دارای افسردگی و زنان دارای اضطراب بهطور معناداری پایینتر از زنان بدون سابقه اختلالات روانپزشکی بود (04/0P<)؛ اما بین دو گروه افسرده و مضطرب تفاوت معناداری مشاهده نشد (01/0>p).
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه والدگری بارکلی بر سلامت روان مادران کودکان پسر با اختلال نقص توجه-بیش فعالی در مقطع ابتدایی بوده است. نوع تحقیق، نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه ی پژوهش شامل 30 مادر کودکان بیش فعال با نق چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه والدگری بارکلی بر سلامت روان مادران کودکان پسر با اختلال نقص توجه-بیش فعالی در مقطع ابتدایی بوده است. نوع تحقیق، نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه ی پژوهش شامل 30 مادر کودکان بیش فعال با نقص توجه بودند.که با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای از نواحی آموزش و پرورش اصفهان ، یک ناحیه (ناحیه 2)،به تصادف انتخاب گردید .سپس از بین مدارس پسرانه این ناحیه، 2 دبستان به صورت تصادفی انتخاب و دانش آموزان آن دو دبستان با پرسشنامه کانرز معلمان، از نظر اختلال نقص توجه – بیش فعالی مورد سنجش قرار گرفتند.از میان دانش آموزان پسر بیش فعال ،30 نفر که نمرات بالاتر از میانگین داشتند، انتخاب شدند. سپس مادران آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش برنامه ی والدگری بارکلی، قرار گرفتند. آزمودنی ها به وسیله ی مقیاس سلامت روان در 2 مرحله ی( قبل از مداخله و بعد از مداخله) مورد ارزیابی قرار گرفتند..داده ها با استفاده از کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش برنامه والدگری بارکلی، بر بهبود سلامت روان مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیر معنادار داشته است(0005/0P<).همچنین این برنامه بر سه زیر مقیاس سلامت روان، یعنی علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، افسردگی تأثیر معنادار داشته و آن ها را کاهش داده است. (0005/0P<) اما مشاهده نتایج مربوط به زیر مقیاس کارکرد اجتماعی حاکی از عدم کاهش معنادار نمرات بوده، ومداخله نتوانسته بر این زیر مقیاس مؤثر باشد (081/0P>).
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر سبک رهبری مشارکتی بر ادراک امنیت شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجیگرانه سلامت روانشناختی محیط کار انجام گرفت. این مطالعه از نوع پژوهشهای همبستگی با استفاده از مدلیابی علّی است. جامعة آماری پژوهش را کلیه کارکنان کارخانه پایدار فولاد آیریک اص چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر سبک رهبری مشارکتی بر ادراک امنیت شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجیگرانه سلامت روانشناختی محیط کار انجام گرفت. این مطالعه از نوع پژوهشهای همبستگی با استفاده از مدلیابی علّی است. جامعة آماری پژوهش را کلیه کارکنان کارخانه پایدار فولاد آیریک اصفهان تشکیل دادند که از میان آنها تعداد 140 نفر از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای رهبری مشارکتی (نمائی، 2012)، سلامت روانشناختی محیط کار (مهداد، 1389) و امنیت شغلی (فرانسیس و پارلینگ، 2005) بود. تحلیل دادهها از طریق الگوی معادلات ساختاری انجام گرفت و نتایج نشان داد که طی یک سلسله روابط زنجیرهای، سبک رهبری بر سلامت روانشناختی، سلامت روانشناختی بر ادراک عدم امنیت شغلی و رهبری مشارکتی بر ادراک عدم امنیت شغلی تأثیر مستقیم معنادار (01/0p<) و رهبری مشارکتی بر ادراک عدم امنیت شغلی از طریق سلامت روانشناختی دارای تأثیر غیرمستقیم معنادار (01/0p<) است. همچنین، سبک رهبری مشارکتی بر ادراک امنیت شغلی دارای تأثیر معنادار (01/0p<) است. بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان چنین نتیجهگیری نمود که سبک رهبری مشارکتی از طریق بهبود سلامت روانشناختی محیط کار، میتواند ادراک امنیت شغلی را افزایش دهد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش به تعیین میزان اثربخشی آرامسازی عضلانی بر افسردگی، اضطراب و قند خون زنان مبتلا به دیابت نوعی بود. جامعة آماری، تمام زنان دیابتی مراجعهکننده به کلینیک دیابت شهر کرمانشاه در زمستان و بهار سال ۱۳۹۲-۹۳ بودند. 24 نفر از این بیماران به شیوه نمونهگیری در دسترس چکیده کامل
هدف این پژوهش به تعیین میزان اثربخشی آرامسازی عضلانی بر افسردگی، اضطراب و قند خون زنان مبتلا به دیابت نوعی بود. جامعة آماری، تمام زنان دیابتی مراجعهکننده به کلینیک دیابت شهر کرمانشاه در زمستان و بهار سال ۱۳۹۲-۹۳ بودند. 24 نفر از این بیماران به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح آزمایش، پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. برای پیشآزمون نمرات فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی (بک، ۲۰۰۰)، اضطراب آشکار و پنهان (اشپیلبرگر،1983) و آخرین آزمایش HbA1c بیماران ثبت شد. سپس گروه آزمایش طی 9 جلسه بهصورت گروهی (هفتهای ۲ بار) در جلسات آرامسازی شرکت کردند و سه ماه بعد آزمودنیهای هر دو گروه مورد پسآزمون قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها، از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. در پسآزمون، میانگین افسردگی دو گروه تفاوت معناداری با پیشآزمون نشان نداد (۰۹/۰ p=) اما میانگین اضطراب آشکار، اضطراب پنهان و قند خون گروه مداخله بهطور معنیداری کاهش یافته بود (۰۰۴/۰ p=، ۰۰۳/۰ p=، ۰۰۰/۰ p=). بنابراین نتیجهگیری شد که آرامسازی میتواند باعث کاهش اضطراب و کنترل بهتر قندخون زنان دیابتی شود اما این روش بهصورتی که در این تحقیق به کار گرفته شد تأثیری در کاهش افسردگی این بیماران ندارد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش مقایسه سبک دلبستگی، ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی در بیماران مرد مبتلا به سردرد تنشی با افراد سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مقایسهای بود. جامعه آماری کل بیماران مرد مبتلا به سردرد تنشی بودند که در سال 1393 طی پنج ماه به کلینیک نورولوژی شهرستان کرج مر چکیده کامل
هدف از این پژوهش مقایسه سبک دلبستگی، ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی در بیماران مرد مبتلا به سردرد تنشی با افراد سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مقایسهای بود. جامعه آماری کل بیماران مرد مبتلا به سردرد تنشی بودند که در سال 1393 طی پنج ماه به کلینیک نورولوژی شهرستان کرج مراجعه کرده بودند و نیز بستگان غیر بیمار آنها بودند. با استفاده از نمونهگیری در دسترس تعداد 62 بیمار سردرد تنشی و 62 نفر گروه کنترل مشخص شدند و به پرسشنامههای ناگویی هیجانی (تورنتو، 1994)، سبکهای دلبستگی (کولینزورید،1990) و شاخص بینالمللی عملکرد نعوظ (روسن، ریلی، واگنر، استرلو، کرک پاتریک و میشرا، 1997) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس تک متغیره تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که تفاوت معنیداری در مؤلفههای سبکهای دلبستگی (ایمن و اجتنابی)، ناگویی هیجانی (ضعف در بیان احساسات و تفکر عینی) و عملکرد جنسی (عملکرد نعوظی، عملکرد ارگاسمیک، میل جنسی) بین بیماران مبتلا به سردرد تنشی و گروه سالم وجود داشت (01/0p≤).
پرونده مقاله
در این پژوهش نقش شفقت به خود و شکفتگی بهعنوان پیشبینهای شادمانی زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1395 بودند. بدین منظور تعداد 140 زن متأهل شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشن چکیده کامل
در این پژوهش نقش شفقت به خود و شکفتگی بهعنوان پیشبینهای شادمانی زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1395 بودند. بدین منظور تعداد 140 زن متأهل شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و پرسشنامه شادمانی زناشویی (تگریان،1387)، شفقت به خود (نف،2003) و شکفتگی (دینره، 2009) را پاسخ دادند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که شکفتگی و شفقت به خود پیشبینی کننده شادمانی زناشویی بودند (01/0P<) ولی از بین شش خردهمقیاس شفقت به خود (مهربانی با خود، ذهنآگاهی، انزوا، اشتراکات انسانی، قضاوت در مورد خود و همانندسازی افراطی) یگانه متغیر ذهنآگاهی پیشبین شادمانی زناشویی بود (02/0P<). درنتیجه میتوان مطرح نمود که شادمانی زناشویی زنان متأهل بر اساس ویژگیهای شخصیتی چون شفقت به خود و شکفتگی قابل تبیین است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش پیشبینی افسردگی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رضایت زناشویی در زنان بود. جامعة آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر اصفهان که از بین آنها 400 نفر به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2 چکیده کامل
هدف پژوهش پیشبینی افسردگی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رضایت زناشویی در زنان بود. جامعة آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر اصفهان که از بین آنها 400 نفر به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001)، رضایت زناشویی انریچ (فاورز و السون، 1989)، علائم روانشناختی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) و ویژگیهای جمعیت شناختی استفاده گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر ارتباط زناشویی 7/17 درصد، فاجعه انگاری 6/11 درصد، سرزنش دیگری 4/4 درصد، تمرکز مجدد مثبت 5/3 درصد، تحصیلات 6/1 درصد، خود سرزنشگری 2/1 درصد، اقوام و دوستان 9/0 درصد و این هفت متغیر قادر به پیشبینی 9/40 درصد افسردگی میباشند. بنابر یافتههای پژوهش میتوان فاجعه انگاری، سرزنش دیگری، تمرکز مجدد مثبت و خود سرزنشگری را از میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ارتباط زناشویی و اقوام و دوستان را از میان ابعاد رضایت زناشویی بهعنوان سازههای مرتبط با علائم افسردگی در زنان متأهل دانسته و آنها را بهعنوان عواملی مهم در ارتباط با پیشگیری و درمان مورد بررسی قرار داد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش بررسی پیشبینی استرس شغلی بر اساس راهبردهای مقابلهای، هوش معنوی و تابآوری در کارکنان مبتلا به دردهای مزمن شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بود. آزمودنیها شامل 130 نفر بودند که به روش تصادفی ساده از بین پروندههای پزشکی موجود در طب صنعتی با تشخیص درد مزمن انتخاب چکیده کامل
هدف پژوهش بررسی پیشبینی استرس شغلی بر اساس راهبردهای مقابلهای، هوش معنوی و تابآوری در کارکنان مبتلا به دردهای مزمن شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بود. آزمودنیها شامل 130 نفر بودند که به روش تصادفی ساده از بین پروندههای پزشکی موجود در طب صنعتی با تشخیص درد مزمن انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از چهار پرسشنامة مقابله با استرس اندلر و پارکر (1990)، هوش معنوی عبداللهزاده و همکاران (1387)، تابآوری کانر و دیویدسون (2003) و استرس شغلی (1990) استفاده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای راهبردهای مقابلهای حل مسئله، هیجانی و اجتنابی به ترتیب پیشبینیکنندههای مناسبی برای متغیر ملاک استرس شغلی بودند (0001>p)؛ بنابراین با افزایش مهارت حل مسئله مناسب و مؤثر در افراد میتوان از احتمال بروز استرس شغلی مخصوصاً در کارکنان مبتلا به دردهای مزمن کاست و یا روند بیماری آنها را کنترل نمود.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف پیشبینی بهرهوری کارکنان بر اساس هوشاجرایی و هوشسازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان، به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعة آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان به تعداد 515 نفر تشکیل دادند که از این تعداد با استفا چکیده کامل
این پژوهش با هدف پیشبینی بهرهوری کارکنان بر اساس هوشاجرایی و هوشسازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان، به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعة آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان به تعداد 515 نفر تشکیل دادند که از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و به روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 220 نفر بهعنوان نمونة آماری انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد بهرهوری (هرسی و گلد اسمیت، 1980)، پرسشنامه هوشاجرایی (محقق ساخته) و پرسشنامه استاندارد هوشسازمانی (آلبرخت، 2003) بودند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون رگرسیون ساده استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد هوش سازمانی (462/0 =β) و هوش اجرایی (440/0 =β) توان پیشبینی بهرهوری کارکنان را در سطح معناداری (05/0>p) دارند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت اجرا شد. جامعة آماری این پژوهش را کلیة کارکنان ستادی نواحی ششگانه آموزشوپرورش در سال 1394 تشکیل میدادند که تعداد 325 نفر به روش تصادفی طبقهای مبتنی بر سهم و بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کوهن، چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت اجرا شد. جامعة آماری این پژوهش را کلیة کارکنان ستادی نواحی ششگانه آموزشوپرورش در سال 1394 تشکیل میدادند که تعداد 325 نفر به روش تصادفی طبقهای مبتنی بر سهم و بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کوهن، مانیون و موریسون (2000) بهعنوان نمونه در نظر گرفته شدند و مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز، یوسف و آوولیو (2007) در مورد آنان اجرا گردید. پژوهش در پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ و در روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری استفاده نمود. ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت برابر 89/0 و برای خرده مقیاسهای خوشبینی، امید، تابآوری و خودکارآمدی به ترتیب 70/0، 83/0، 73/0 و 87/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی تک عاملی و چهار عاملی مبتنی بر مدل نظری لوتانز و همکاران نشان داد که مدل چهار عاملی از شاخصهای برازندگی مطلوبتری نسبت به مدل تک عاملی برخوردار است. شاخصهای برازش مطلوب میباشند. همبستگی بین کل مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت با عاملهای خوشبینی، امید، تابآوری و خود-کارآمدی به ترتیب 76/0، 87/0، 78/0 و 84/0 است که روایی مطلوبی را نشان میدهد. همبستگی بین عاملها هم بین 41/0 تا 62/0 است که در سطح (01/0P<) معنیدار است. بهمنظور بررسی روایی افتراقی مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت، از اجرای همزمان مقیاس رفتار ضد بهرهور استفاده شد؛ نتیجه نشان داد که مقیاس سرمایه روانشناختی مثبت و مقیاس رفتار ضد بهرهور همبستگی منفی (39/0-) دارد. بین سرمایه روانشناختی مثبت کارکنان شش ناحیه آموزشوپرورش، تفاوت معنادار در سطح (05/0>P) وجود ندارد؛ ولی بین سرمایه روانشناختی مثبت کارکنان زن و مرد آموزشوپرورش، تفاوت معنادار در سطح (05/0>P) وجود دارد. بنابر مقادیر بهدستآمده میتوان این مقیاس را دارای روایی و پایایی برای انجام مطالعات آتی در نظر گرفت.
پرونده مقاله
هدف مطالعه، بررسی نقش باورهای خودکارآمدی و انگیزۀ پیشرفت در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش آموزان مقطع ابتدایی دختر و پسر دارای ناتوانی های یادگیری شهر اردبیل در سال تحص چکیده کامل
هدف مطالعه، بررسی نقش باورهای خودکارآمدی و انگیزۀ پیشرفت در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانش آموزان مقطع ابتدایی دختر و پسر دارای ناتوانی های یادگیری شهر اردبیل در سال تحصیلی ۹۴-13۹۳ بوده است. نمونۀ این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر با ناتوانی یادگیری بودند که از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشکلات ویژۀ یادگیری شهرستان اردبیل به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها، از مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و مقیاس انگیزۀ پیشرفتِ هرمنس و مقیاس اضطراب امتحان اهواز استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که خودکارآمدی (01/0>P) و انگیزۀ پیشرفت (05/0>P) برای پیشبینی اضطراب امتحان دانشآموزان با ناتوانی یادگیری معنادار هستند. این نتایج بیان میکند که با تقویت باورهای خودکارآمدی و افزایش انگیزۀ پیشرفت، اضطراب امتحان این دانش آموزان کاهش مییابد. این نتایج میتواند تلویحات مهمی در زمینۀ آموزش و خدمات مشاورهای این دانش آموزان داشته باشد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شفقت با خود بر افزایش تابآوری این مادران انجام گردیده است. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری شامل مادران دارای فرزند اتیسم مراجعهکننده به مرکز اتیسم یاوران زینب شهر اصفهان چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شفقت با خود بر افزایش تابآوری این مادران انجام گردیده است. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری شامل مادران دارای فرزند اتیسم مراجعهکننده به مرکز اتیسم یاوران زینب شهر اصفهان میشود. نمونه مورد مطالعه شامل 24 مادر بودند که بهطور در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته و از مقیاسهای سنجش اتیسم (کارز، 1988) و مقیاس تابآوری (کانرودیویدسون، 2003) برای جمعآوری دادهها استفاده شد. گروه آزمایش 7 جلسه دوساعته آموزش شفقت نسبت به خود را بهصورت هفتگی دریافت کردند، درحالیکه گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. در پایان هر دو گروه مجدداً ارزیابی و دادهها از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش شفقت با خود بهطور معناداری بر تابآوری افراد شرکتکننده مؤثر بوده و مادران در گروه آزمایشی افزایش معناداری (001/0P<) را در مقیاس تابآوری نشان دادند. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان آموزش شفقت با خود را بهعنوان یک روش مؤثر بر افزایش تابآوری مادران دارای کودک مبتلا به اتیسم پیشنهاد داد.
پرونده مقاله