زمان در روایت یکی از مباحث مهم و مؤلفههای اساسی در آفرینش داستان است که در دهههای اخیر مورد توجه روایتشناسان مختلف قرار گرفته است. با بررسی زمان میتوان به اهمیّت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی برده، از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در چکیده کامل
زمان در روایت یکی از مباحث مهم و مؤلفههای اساسی در آفرینش داستان است که در دهههای اخیر مورد توجه روایتشناسان مختلف قرار گرفته است. با بررسی زمان میتوان به اهمیّت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی برده، از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریهی زمان روایی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجه است. ژنت نظریهی زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح میکند. مثنوی تمثیلی جلال و جمالنزلآبادی، شاعر ناشناختهی قرن نهم، از محور زمان به خوبی استفاده کرده است و از تحلیل زمانی این داستان تمثیلی این نتیجه به دست میآید که نویسنده، گاهی توالی خطی زمان را برهم میزند تا متن را دچار آشفتگی زمانی کند و با یک فلاش بک به عقب برمیگردد و گاهی گوشه چشمی به آینده میاندازد و دوباره به متن اصلی برمیگردد. نویسنده به طور کل روند شتاب مثبت و بسامد مفرد را برای ایجاد ایحاز در متن بهکار برده است.
پرونده مقاله
تمثیل جزء اصطلاحاتی است که حوزهی معنایی وسیعی را در بر میگیرد، اما در شعر و بلاغت فارسی عمدتاً در سه حوزهی تشبیه، ضرب المثل و روایتهای داستانی یا آلیگوری به کار رفته است. از طرفی خاستگاه تمثیل را بیشتر در فلسفه و کلام دانستهاند تا خود ادبیات؛ از این رو رابطهی آن ب چکیده کامل
تمثیل جزء اصطلاحاتی است که حوزهی معنایی وسیعی را در بر میگیرد، اما در شعر و بلاغت فارسی عمدتاً در سه حوزهی تشبیه، ضرب المثل و روایتهای داستانی یا آلیگوری به کار رفته است. از طرفی خاستگاه تمثیل را بیشتر در فلسفه و کلام دانستهاند تا خود ادبیات؛ از این رو رابطهی آن با متون خرد گرا یک رابطهی مستقیم است. در تاریخ ادبیات فارسی، حکیم ناصر خسرو قبادیانی شاعر قرن پنجم هجری یکی از برجستهترین تولیدکنندگان متنهایی است که از مضامین تمثیلی به ویژه در اشعارش به شکل قابل توجهی استفاده کرده است و این از دیدگاه نقد ادبی قابلیت تحلیل و بررسی بسیار دارد. در این مقاله میزان گرایش ناصر خسرو به استفاده از انواع تمثیل و مضامین تمثیلی نشان داده شده است و از طرفی تأثیر مبانی فکری و عقیدتی دستگاه اسماعیلیه در چگونگی به کارگیری این مضامین واکاوی شده است. ناصر خسرو در اشعارش عمدتاً از تشبیه تمثیلی و روایتهای داستانی یا آلیگوری نسبت به دیگر اشعار تمثیل استفاده کرده است. در تمثیلهای او لایهی بیرونی یا روساخت قصه و تشبیه مجموعهای است از تصاویر، اشخاص، اشیا و اعمالی که در زیر ساخت خود یک پیام اخلاقی یا تعلیمی و یا یک ایدهی ذهنی را در بر دارد.
پرونده مقاله
ضرب المثل ها یکی از ابزارهای بلاغی به شمار میروند که همپای کنایهها، تمثیلها و مثالک ها در غنا بخشیدن به زبان فارسی نقشی بسزا ایفا میکنند. استفاده از این مواد و مصالح زبانی در میان عامه، رایجتر از سایر بخشهای جامعه است. خاستگاه تجربی، انتقال شفاهی، سهولت آموزش، ای چکیده کامل
ضرب المثل ها یکی از ابزارهای بلاغی به شمار میروند که همپای کنایهها، تمثیلها و مثالک ها در غنا بخشیدن به زبان فارسی نقشی بسزا ایفا میکنند. استفاده از این مواد و مصالح زبانی در میان عامه، رایجتر از سایر بخشهای جامعه است. خاستگاه تجربی، انتقال شفاهی، سهولت آموزش، ایجاز (واژگان اندک، معانی بسیار)، میتواند از جملة علل توجه جامعة زبانی عامه به این ابزارها باشد. در فضای روستایی رمان کلیدر، بهره جویی از مثلها و سایر ابزارهای زبانی عامه، رفتار طبیعی و غریزی زبان تلقی میشود و شخصیتها در استفاده از این توانش های بالقوة زبان تصنع به خرج نمیدهند. در این مقاله سعی بر این است تا ارتباط مثل را با جامعة زبانی رمان کلیدر بررسی شود و سپس ضرب المثل های مستخرج از دو جلد این اثر را براساس معیارهایی چون، خلق و ابداع، ساختار، معنا و مقصود، لحن و ریشه دسته بندی گردد. حاصل پژوهش نمایانگر آن است که اغلب مثلهای کلیدر ریشه در تجربههای عمومی و شخصی مردم دارد که به سبب تکرار و تجربه به زبان منتقل شده و پس از تکرار زبانی، فراگیر و عمومی گشته است.
پرونده مقاله
نثر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جملهی آنها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همهی ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به گونهای زبان زیر معیار دربردارندهی عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در آثار د چکیده کامل
نثر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جملهی آنها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همهی ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به گونهای زبان زیر معیار دربردارندهی عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در آثار داستان نویسان نمود یافته است. شهلا پروین روح از جمله نویسندگان نوگرای معاصر است که به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در آثار خود بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در داستانهای پروین روح گذشته از آن که موجب تشخص زبان داستانهای او شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان عامیانهی به کار رفته در مجموعه داستان کوتاه حنای سوخته را میتوان به این گونه تقسیم بندی نمود: واج، واژه، فعل، شبه جمله، جملات عاطفی، عدد، زبان و گویشهای محلی و مثل. بسامد موارد مذکور در داستانهای پروین روح یکسان نیست. این عناصر در داستانهایی چون حنای سوخته، طلسم، همزاد و آقای هدایت نمود بیشتری دارد.
پرونده مقاله
در این مقاله، تمثیلهای حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی چکیده کامل
در این مقاله، تمثیلهای حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیلهای حماسی و اسطوره ای ایرانی، اشاره ها و تلمیحات اسلامی و اشاره های داستانی غربی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشم گیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیلهای حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر اخوان ثالث به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم انسانی و مسائل اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیلهای حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.
پرونده مقاله
منظومة جمشید و خورشید سلمان ساوجی اثری رمزی و تمثیلی است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت سلمان ساوجی در داستان سرایی و پیوستن مطالب متعدد، نشانة آشنایی سلمان ساوجی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده از ادوا چکیده کامل
منظومة جمشید و خورشید سلمان ساوجی اثری رمزی و تمثیلی است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت سلمان ساوجی در داستان سرایی و پیوستن مطالب متعدد، نشانة آشنایی سلمان ساوجی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده از ادوار پیشین است. بخشی از این میراث متعلق به اندیشه های گنوسی و مانوی و نیز حکمت هرمسی است. هدف از انجام این مقاله نشان دادن ردپای این اندیشه ها در منظومة جمشید و خورشید است. در این جستار پس از معرفی و تبیین اندیشه های گنوسی و ذکر پیشینه با تمدن ایرانیان، تأثیر مضامین گنوسی از جمله دوگانگی ماده و روح، عشق، خواب، سفر، واسطه و آزمایش در این منظومه نشان داده می شود. واکاوی این اثر در واقع ارائة تفسیری تازه از آن، هدف دیگر جستار است.
پرونده مقاله
این مقاله در پی آن است مقوله آموزش ضد تبعیض و تعصب نژادی را که یکی از مؤلفههای جامعه و تربیت چندفرهنگی است در قصههای تمثیلی مثنوی، بررسی کند و مصداق و نمود نظریههای مدرن را در نگاه نو به ادبیات کلاسیک، براساس هنرآفرینیهای مولوی نشان دهد. روش تحقیق در این پژوهش، توصی چکیده کامل
این مقاله در پی آن است مقوله آموزش ضد تبعیض و تعصب نژادی را که یکی از مؤلفههای جامعه و تربیت چندفرهنگی است در قصههای تمثیلی مثنوی، بررسی کند و مصداق و نمود نظریههای مدرن را در نگاه نو به ادبیات کلاسیک، براساس هنرآفرینیهای مولوی نشان دهد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و واحد تحلیل، مضمون حکایات یا آموزه ها بوده است. نتیجه مقاله نشان ازآن است که رویکرد تربیت چند فرهنگی در آموزش ضد تبعیض و تعصب نژادی، در نظرگاه عرفانی و مسالمتآمیز مولانا تربیت چندفرهنگی در مثنوی مولوی، نمود فراوان داشته مهم ترین درونمایههای تربیت چند فرهنگی چون آموزش ضدتبعیض و تعصب نژادی را در آثار خود نمایان ساخته و زیر بنای فکری و خمیرمایه ی ذهنی وی، در این زمینه، از تعالیم و آموزه های قرآنی و دینی سرچشمه گرفته است.
پرونده مقاله
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشههای خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جستهاند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان میشود مفاهیم مجرد و تجربههای عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آنه چکیده کامل
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشههای خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جستهاند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان میشود مفاهیم مجرد و تجربههای عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آنها را حسی و ملموس نماید تا فهم و پذیرش مطالب آسانتر شود، در نتیجه یکی از شیوههای تسهیل این گونه امور در قالب داستان و تمثیل است. در این میان نجم الدین رازی، مؤلف مرصادالعباد، در آغاز هر فصل از اثرش ابتدا آیه و حدیثی متناسب با موضوع بیان داشته است. این نویسنده مانند دیگران کوشیده است تا عناصر تمثیل و مثال را از امور آشنا برای مردم انتخاب نماید. شیوه او در نقل و روایت و تمثیل در کمال سادگی و روانی است. از جمله مواد و عناصر تمثیلی بر کاربرد این مؤلف در توضیح و تبیین مقولات عرفانی و دینی، اعلام انسانی و طبیعت است که در این پژوهش نویسندگان سعی کردهاند به روش تحلیلی و اسنادی این موضوع را دنبال کنند و به واکاوی پارهای از این نوع تمثیلات کارا و مؤثر، همت گمارند.
پرونده مقاله