مفهومسازیتاریخی یکی ازمبانی فهم اندیشهسیاسی استکه از دوره یونانباستان تا ایران، اسلام و دورانمدرن مورد توجه بوده است. درگذشته مفهومسازی تاریخی عمدتاً روندی عینی و وقایعنگارانه داشت،اما این اندیشه با اصحاب قرارداد، مفهومسازی وضعطبیعی را بهجای عینیت وقایع قرار چکیده کامل
مفهومسازیتاریخی یکی ازمبانی فهم اندیشهسیاسی استکه از دوره یونانباستان تا ایران، اسلام و دورانمدرن مورد توجه بوده است. درگذشته مفهومسازی تاریخی عمدتاً روندی عینی و وقایعنگارانه داشت،اما این اندیشه با اصحاب قرارداد، مفهومسازی وضعطبیعی را بهجای عینیت وقایع قرار داد. عدهی دیگری از اندیشمندان-کوشیدند تا با ارائه یکخط سیرکلی ازتاریخ، مراحل و ساختارهای نهفته در پس تحولات راکشف کنند و برایخود یک دورهیآرمانی از درون تاریخ درآورده و آنرا بهعنوان نمونه مثالی وضعآینده قرار دهند. بسیاری از ایدههای مذهبی و نیز نظریههای هگل و مارکس با این شیوه درصدد ارائهی الگویمطلوب خود از سیاست و جامعهی ایدهآل بودند. این پژوهش با هدف پاسخبه این پرسش تنظیم شدهکه خواجه نظامالملک چگونه از تجربیات تاریخی و روایت از تاریخ،کوشیده تا اندیشهی سیاسی خود درباب امرسیاسی و دولت را ارائه نماید؟ ایده اولیهی نگارندگان آناستکه خواجه نظامالملک با بهرهگیری از متون تاریخی عصرخودکه عمدتاً به ایران پیش از اسلام و پس از آنبرمی گردد،کوشیده تا با ذکر مثالهای تاریخی و نیز بیانات و اظهارات شخصیت-های برجسته در این دو مقطع مبنایی برای دستگاه فکری خود فراهم آورد. روش بهکارگرفته شده در این مقاله تحلیل مضمون بهعنوان یکی از شاخههای جدید تحلیل محتواست، که براساس آن مضامین اصلی یک متن از طریق مطالعهی اکتشافی استخراج شده و برای بررسی فرضیه مورد توجه قرارگرفت. برای بررسی فرضیه نیز نخست روشتاریخنگاری دراندیشهی سیاسی وی مورد بحث قرارگرفت، سپس با بررسی متن سیاستنامه دونمونه تاریخی ایرانی و اسلامی تشریح شد و نهایتاً با تحلیل مضامین اصلی در این دو دوره به ارائهی روش خواجه نظامالملک پرداخته شد.
پرونده مقاله
چکیده:کلیله و دمنه اندرزنامهای است درباره حکومت و سیاست که خطوط اصلی آن بر محور اندیشههای ایرانشهری است. خرد یکی از برجستهترین این محورها است که میتوان در عرصه حکومتداری ازآن به خرد سیاسی تعبیر کرد. هدف اصلی این مقاله واکاوی مفهوم و مبانی خرد در مفهوم سیاسی آن در ک چکیده کامل
چکیده:کلیله و دمنه اندرزنامهای است درباره حکومت و سیاست که خطوط اصلی آن بر محور اندیشههای ایرانشهری است. خرد یکی از برجستهترین این محورها است که میتوان در عرصه حکومتداری ازآن به خرد سیاسی تعبیر کرد. هدف اصلی این مقاله واکاوی مفهوم و مبانی خرد در مفهوم سیاسی آن در کلیله و دمنه است. تلاش شده است با طرح پرسشی درباره مفهوم و مبانی خردسیاسی در این اثر و با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای، در جهت دستیابی به این هدف حرکت کرد. درفرضیهی اصلی مفهوم خرد سیاسی روش و منش اداره امور، و مبانی آن مواردی چون توامانی دین و سیاست، عدالت، اندیشه شاهی ـ آرمانی، و فره ایزدی معرفی گردیده است. در نهایت نویسنده به این نتیجه دست یافته که خرد سیاسی در کلیله و دمنه به معنای کلی روش و منش سیاسی اداره امور متاثر از مبانی و ساختار کلی آن در اندیشههای کهن ایرانی به ویژه در اندیشههای سیاسی ایرانشهری است و نمودهای آن را میتوان در بابهای گوناگون این اثر بر حسب موقعیت و شرایط، در قالب حکایتهای گوناگون بررسی کرد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش جریانشناسی چگونگی ساختارهای تعاملی فکری سیاسیاجتماعی و بازشناسی مؤلفههای آلترناتیو نظم گفتمانی دین و سیاست در تطور نظام اندیشگی ایران، است. نگارش تاریخی سنت اسلام نواندیش صورتبندی نظام دانایی و ارتباطش با دیگر سنتهای فکری-سیاسی محور اصلی این پژوهش چکیده کامل
هدف این پژوهش جریانشناسی چگونگی ساختارهای تعاملی فکری سیاسیاجتماعی و بازشناسی مؤلفههای آلترناتیو نظم گفتمانی دین و سیاست در تطور نظام اندیشگی ایران، است. نگارش تاریخی سنت اسلام نواندیش صورتبندی نظام دانایی و ارتباطش با دیگر سنتهای فکری-سیاسی محور اصلی این پژوهش است. پرسش اصلی این نوشتار بر این مطلب است که رویکرد نواندیشگرای اسلامی در رابطه تعاملی منابع اصیل و مبارزه با انحطاط فکری مسلمانان در جامعه سیاسی چگونه بوده است؟ و این سنت چه تحولاتی در دوره پهلوی اول به خود دیده و در این دوران، چه ارتباطی (تضاد، سایش و گفتوگوهایی) با سایر سنتها نظیر سنت اسلام فقاهتی، تجربه کرده است؟ روش پژوهش در این مقاله توصیفی-تحلیلی است. طرح و پاسخ این پرسشها مستلزم شناخت و بازفهم تاریخ ایران و تاریخ اندیشه سیاسی ایران جدید است. سنت اسلام نواندیش آوردگاه تلاش و تقلای سه سنت باستانی، اسلامی و غربی است. در این سنت مفاهیم و آموزههای ایرانی-اسلامی که در هالهای از تقدس آسمانی و ماورایی آرمیدهاند با سنت غربی که برداشت زمینی از آنها دارد درهمآمیخته شده و بازخوانی مجددی از اسلام ارائه میشود. این سنت، از سویی حوزهی سیاسی را از تقدس آسمانی تهی ساخته و حوزه عمومی را متعلق به مردم میداند و از دیگر سوی علم را نهتنها در تنافی و تغایر با دین ندانسته که مقصد آن دو را یکی میانگارد. بر این اساس، این نوشتار به بررسی سنت قرآنپژوهی سیاسی با مطالعه نظریات دو اندیشمند شیخ هادی نجمآبادی و اسدالله خرقانی میپردازد.
پرونده مقاله
اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی بیانکننده رابطه نیروهای متعارضی است که هر یک با رویکردی متفاوت به نوسازی نگریستهاند. در دوران پهلوی اول و دوم اندیشه نوسازی همپای تأسیس دولت مدرن تفسیر شد و ساختمانی از دولت مدرن و نهادهای ملازم با آن را بنا نهاد اما ب چکیده کامل
اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی بیانکننده رابطه نیروهای متعارضی است که هر یک با رویکردی متفاوت به نوسازی نگریستهاند. در دوران پهلوی اول و دوم اندیشه نوسازی همپای تأسیس دولت مدرن تفسیر شد و ساختمانی از دولت مدرن و نهادهای ملازم با آن را بنا نهاد اما بهتدریج در سالهای منتهی به انقلاب، روشنفکران با رویکردی دیگر به اندیشه نوسازی و دولت مدرن نگریستند و گونهای نو از دولت را پیریزی نمودند. بدین جهت مقاله پیشرو به سیر تغییر مفاهیم مرتبط با اندیشه نوسازی در دوران پهلوی اول، دوم و منتهی به انقلاب اسلامی پرداخت و این پرسش را بیان نمود که اندیشه نوسازی از چه جایگاهی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی برخوردار بود؟ با تکیه بر جامعهشناسی تطبیقی_تاریخی نمایاندیم که اندیشه نوسازی همراستا با دولت مدرن بروز یافت و اینهمانی میان این دو مفهوم شاید از نتایج سالهای پسامشروطه بود اما اندیشه نوسازی و دولت مدرن در سالهای پس از 1320 و بهویژه دو دهه 50-1340 با نقد روشنفکران روبرو شد؛ نقدی که دولت مدرن را با تمام سازوبرگهایش فرسود و این نقد منطقاً با نقد اندیشه نوسازی هممعنا بود.
پرونده مقاله
اندیشه سیاسی ایرانشاهی، مجموعهای از آرای ایرانیان درباره سیاست است که از دوره ایران باستان شکل گرفته و در آرای متفکران اسلامی چون خواجه نظامالملک، و... بازتاب پیدا کرده است. با توجه به ارتباط آن با دین، در این فرآیند سیاست سرشتی قدسی یافت و شاه به عنوان نماینده و کار چکیده کامل
اندیشه سیاسی ایرانشاهی، مجموعهای از آرای ایرانیان درباره سیاست است که از دوره ایران باستان شکل گرفته و در آرای متفکران اسلامی چون خواجه نظامالملک، و... بازتاب پیدا کرده است. با توجه به ارتباط آن با دین، در این فرآیند سیاست سرشتی قدسی یافت و شاه به عنوان نماینده و کارگزار خداوند با مجموعهای از اوصاف، از دیگر آحاد جامعه متمایز شد. شاه در رأس امور جامعه کارویژه برقراری نظم، عدالت و دینداری را برعهده داشت. به لحاظ تاریخی، نخستین هستههای این نظام شاهی توسط مادها به وجود آمد و هخامنشیان آن را به صورت یک نظام کامل جهانداری عرضه کردند. براین اساس، هدف این مقاله شناخت چگونگی بازتاب اینگونه از سیاستورزی در اندیشه و عمل خواجه نظامالملک طوسی است که به مدت سی سال عهدهدار وزارت دولت آلسلجوق بود. دادههای مقاله که به شکل کتابخانهای گردآوری شده، با روش کنش گفتاری کوئینتن اسکینر متفکر برجسته مکتب تاریخنگاری کمبریج تحلیل شده است. در این روش تمرکز بیشتر بر فهم معنای متن است، هرچند بستر اجتماعی شکلگیری هنجار مسلط زمانه و دستکاری اندیشمند مورد نظر در آن هنجار نیز مدنظر خواهد بود. یافته پژوهش آن است که مراد خواجه از سیاست ایرانشاهی برپایی حکومتی متعادل بود که در آن شهریار در جهت کسب، حفظ و گسترش قدرت خود ناگزیر از نظمگستری، عدالتگستری، دینگستری در جامعه بود. نتیجه نهایی مقاله آن است که ایرانشاه از خلال نظمگستری، عدالتگستری و دینگستری باید در اندیشه حفظ قدرت باشد و تنها از این طریق است که میتواند بر بحرانهای مختلف فائق آید.
پرونده مقاله
انسان چگونه موجودی است؟آیا بشر، طبع نیک سرشت دارد و یا بد سرشت هست؟در میان علما دو دیدگاه کلی حاکم است و جاحظ بر بدسرشت بودن اعتقاد دارد و بر این مبنا ،معتقد است که انسان با ذات خود، بدون کمک و تمسک به شریعت نمی تواند، زندگی خود را سامان دهد،چون بر مبنای شرارت طبیعی انس چکیده کامل
انسان چگونه موجودی است؟آیا بشر، طبع نیک سرشت دارد و یا بد سرشت هست؟در میان علما دو دیدگاه کلی حاکم است و جاحظ بر بدسرشت بودن اعتقاد دارد و بر این مبنا ،معتقد است که انسان با ذات خود، بدون کمک و تمسک به شریعت نمی تواند، زندگی خود را سامان دهد،چون بر مبنای شرارت طبیعی انسان، هر فردی دنبال جلب حد اکثر منافع برای خود هست و این مساله موجب ف ظهور نزاع ها و کشمکش ها در جوامع بشری می شود، از این ظهور وجود امام به معنای عام ،جهت هدایت جامعه لازم و ضروری هست و ارسال رسل نیز بر همین مبنا بوده و در حضرت حتمی مرتبت به پایان رسیده است و پس از او نیز امام و امامت تداوم داشته و جانشین بلافصل آن حضرت باید حضرت علی علیه السلام می شد،چرا که او اشبه الناس به پیامبر بوده و امام نیز باید ویژگی های پیامبر را داشته باشد.وی براساس همین مبنا امامان جامعه یکی از برجستگان اجتماع دانسته ، چرا همو باید ، جوامع بشری را به سوی کمال مادی و معنوی سوق دهد.به باور جاحظ ویژگی های برجسته می تواند امام را هادی و راهبر جامعه بنماید و در انتخاب امام برای جامعه لازم و ضروری هست که به این اوصاف توجه شود و امام نیر هموار این برجستگی ها را داشته باشد.
پرونده مقاله