اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی در ایران معاصر
محورهای موضوعی : تحولات سیاسی در ایران
سعید حاجی ناصری
1
(استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران. تهران. ایران)
صادق ظفری حاتم خانی
2
(دکترای جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران)
کلید واژه: نوسازی, انقلاب اسلامی, دولت مدرن, انقلاب, سرمایهداری,
چکیده مقاله :
اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی بیانکننده رابطه نیروهای متعارضی است که هر یک با رویکردی متفاوت به نوسازی نگریستهاند. در دوران پهلوی اول و دوم اندیشه نوسازی همپای تأسیس دولت مدرن تفسیر شد و ساختمانی از دولت مدرن و نهادهای ملازم با آن را بنا نهاد اما بهتدریج در سالهای منتهی به انقلاب، روشنفکران با رویکردی دیگر به اندیشه نوسازی و دولت مدرن نگریستند و گونهای نو از دولت را پیریزی نمودند. بدین جهت مقاله پیشرو به سیر تغییر مفاهیم مرتبط با اندیشه نوسازی در دوران پهلوی اول، دوم و منتهی به انقلاب اسلامی پرداخت و این پرسش را بیان نمود که اندیشه نوسازی از چه جایگاهی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی برخوردار بود؟ با تکیه بر جامعهشناسی تطبیقی_تاریخی نمایاندیم که اندیشه نوسازی همراستا با دولت مدرن بروز یافت و اینهمانی میان این دو مفهوم شاید از نتایج سالهای پسامشروطه بود اما اندیشه نوسازی و دولت مدرن در سالهای پس از 1320 و بهویژه دو دهه 50-1340 با نقد روشنفکران روبرو شد؛ نقدی که دولت مدرن را با تمام سازوبرگهایش فرسود و این نقد منطقاً با نقد اندیشه نوسازی هممعنا بود.
The main idea‏ ‏of this paper is to investigate the relationship of ‎conflicting forces, ‎each of which has looked at modernization ‎differently. During the first and second ‎Pahlavi periods, the idea of‏ ‏‏modernization was interpreted by the sovereignty as ‎establishing a ‎modern state and defining new tasks and structures for the state. ‎‎Interpreting modernization as such, in the years leading to the ‎revolution by the ‎Pahlavi, intellectuals criticized this approach. They ‎were looking for a different form of ‎state contrary to Pahlavi's state. ‎Thus, the question is, what type of state were they ‎looking for? To do ‎so, we used the historical-comparative sociological method to probe ‎‎the question. The conclusion is that the modern state raises the ‎modernization idea, and ‎this identification between the two, perhaps, ‎is from the results of the post-‎constitutional era. In the years ‎following September 1941 and 1960-70, intellectuals ‎criticized ‎Pahlavi's modernization and, consequently, annihilated the modern ‎state with ‎all its structures and mechanisms.‎
_||_