تفاوت های شیوۀ سازگاری بین فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران، از منظر منابع هویت قومی مهاجران مسئله اصلی این پژوهش بوده که با استفاده از روش کیفی و تکنیک مصاحبه نیم ساخت یافته با 15 مهاجر افغانستانی داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل مضمون یافته های نهایی سنخ شناسی شده چکیده کامل
تفاوت های شیوۀ سازگاری بین فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران، از منظر منابع هویت قومی مهاجران مسئله اصلی این پژوهش بوده که با استفاده از روش کیفی و تکنیک مصاحبه نیم ساخت یافته با 15 مهاجر افغانستانی داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل مضمون یافته های نهایی سنخ شناسی شده است. این پژوهش با استفاده از چهارچوب نظری انواع راهبردهای فرهنگ پذیری و هویت قومی در میان مهاجران انجام گرفته و نتایج نشان می دهد که ویژگی های هویت قومی افراد مهاجر به شدت بر نوع ادغامشان در جامعه مقصد تاثیر گذار است. در بخش یافته ها، مروری بر افتراقات سه قوم اصلی افغانستان (پشتون، تاجیک، هزاره ) به لحاظ دین، زبان و چهره انجام شده و یافته ها حاکی از آن است که هویت ظاهری از منظر شباهت به ایرانیان موجب ادغام بیشتر افغانستانی ها می شود و زمانی که این شباهت ظاهری در تقاطع با زبان فارسی و مذهب شیعه قرار می گیرد، دو راهبرد یکپارچگی و همانندسازی به اوج خود می رسد. اما در میان ویژگی های قومی تقاطع های پارادوکسیکال بسیاری وجود دارد که باعث می شود بخش هایی از هویت هر کدام از اقوام هزاره، تاجیک و پشتون که قابل انطباق با فرهنگ ایرانیان است، پذیرفته شود و بخشی هایی از همان هویت طرد شود. به همین دلیل داشتن چهره ای متفاوت، اهل تسنن بودن و زبان پشتو همگی ویژگی هایی هستند که موجب می شوند مهاجران خود را دیگری و بیگانه در نظر گرفته و راهبردهای جدایی یا حاشیه نشینی را برگزینند.
پرونده مقاله
تأکید بر آموزش سواد رسانهای در دوران نوجوانی به دلیل حساس بودن این دوران در شکل یافتن شخصیت آینده نوجوانان مهم هست از همین رو در حال حاضر توفیق نوجوانان در استفاده مؤثر از اینترنت و کیفیت زندگی نوجوانان مستقیماً متکی به بهکارگیری علوم رفتاری کاربردی است. در پژوهش حاضر چکیده کامل
تأکید بر آموزش سواد رسانهای در دوران نوجوانی به دلیل حساس بودن این دوران در شکل یافتن شخصیت آینده نوجوانان مهم هست از همین رو در حال حاضر توفیق نوجوانان در استفاده مؤثر از اینترنت و کیفیت زندگی نوجوانان مستقیماً متکی به بهکارگیری علوم رفتاری کاربردی است. در پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزشی، بخش کیفی و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی بخش کمی را تشکیل داده بود. در بخش کیفی از نوع تحلیل مضمون با طرح اکتشافی متوالی و در بخش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نوجوان ۱۵ تا ۱۸ سال کرج در سال ۱۳۹۷ بود که نمونه ۴۰۰ نفر از نوجوانانی بودند که با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، تعداد ۹۰ نفر دارای اعتیاد به اینترنت تشخیص داده شد که از بین این تعداد ۴۰ نفر بهصورت تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای نوجوانان گروه آزمایش، برنامه آموزشی سواد رسانهای طی ۱۰ جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش سواد رسانهای بهطور معناداری موجب کاهش اعتیاد به اینترنت در شرکتکنندگان گروه آزمایش شد. همچنین آموزش بر کیفیت زندگی و مؤلفههای آن تأثیر معناداری داشت؛ اما در مؤلفههای عملکرد اجتماعی، مشکلات هیجانی و درد جسمانی بهطور معناداری مؤثر نبود. براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که برنامه آموزش سواد رسانه میتواند بهعنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش اعتیاد به اینترنت و افزایش کیفیت زندگی نوجوانان مورداستفاده گیرد.
پرونده مقاله
باتوجه به گستردگی فضای مجازی و چالشهای مواجه با این فضا، بایست، ضمن توسعهی سواد رسانهای، نحوهی مواجه با رسانههای موجود بهطور دقیق و با همهی ظرفیت، موردشناسایی و آسیبشناسی واقع شود. هدف این مطالعه، آسیبشناسی مصرف سواد رسانهای در بین اقشار مختلف جامعه بود. روش چکیده کامل
باتوجه به گستردگی فضای مجازی و چالشهای مواجه با این فضا، بایست، ضمن توسعهی سواد رسانهای، نحوهی مواجه با رسانههای موجود بهطور دقیق و با همهی ظرفیت، موردشناسایی و آسیبشناسی واقع شود. هدف این مطالعه، آسیبشناسی مصرف سواد رسانهای در بین اقشار مختلف جامعه بود. روش پژوهش کیفی و جامعهی پژوهش شامل اقشار مختلف مردم در استان هرمزگان است. نتایج نشان داد، بهطور کلی آسیبهای سواد رسانهای شامل پنج مقولهی آسیبهای ذهنی-عقیدتی، آسیبهای مالی، آسیبهای روانی، آسیبهای اجتماعی و آسیبهای اخلاقی است. در این بین، مقولهی آسیبهای ذهنی-عقیدتی، آسیبهای اجتماعی و آسیبهای اخلاقی دارای بیشترین بسامد است و آسیبهای مالی و آسیبهای روانی در درجات بعدی قرار میگیرند. شش مقولهی ضعف در زیرساختهای ارتباطی، تبلیغات رسانهای معاند خارجی، ضعف در روابط انسانی در جامعه، ضعف دانشی، ضعف در حوزهی برنامهریزی و نظارت ارگانهای ارتباطی و اعتیاد رسانهای، دلایل بروز آسیبهای سواد رسانهای هستند. در این میان، مولفههای تبلیغات رسانهای معاند خارجی و ضعف دانشی دارای بیشترین بسامد هستند و سایر مولفهها در درجات بعدی قرار میگیرند. چهار مقولهی ارتقای دانش رسانهای، ارتقای روابط انسانی رودررو در سطح جامعه، مدیریت فضای مجازی و تقویت انگیزهی حمایت و بهرهگیری از فضای مجازی داخلی، راهکارهای پیشگیری از آسیبهای سواد رسانهای هستند. مولفه های ارتقای دانش رسانهای و مدیریت فضای مجازی بیشترین برجسگی را در این بین دارا هستند و مقوله های ارتقای روابط انسانی رودررو در سطح جامعه و تقویت انگیزه حمایت و بهرهگیری از فضای مجازی در درجات بعدی اهمیت قرار میگیرند.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسۀ شناختی فاصلۀ فرهنگی دو جامعۀ زبانی نامتجاور روسیه و یونان در میزان نگاه ابزاری به زن از دیدگاه زبانشناسی فرهنگی است. برای این منظور 330 ابزارواژۀ رایج در فهرست جامع آلمانی در این دو زبان معادلیابی شده و سپس بسامد جنس دستوری مؤنث د چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسۀ شناختی فاصلۀ فرهنگی دو جامعۀ زبانی نامتجاور روسیه و یونان در میزان نگاه ابزاری به زن از دیدگاه زبانشناسی فرهنگی است. برای این منظور 330 ابزارواژۀ رایج در فهرست جامع آلمانی در این دو زبان معادلیابی شده و سپس بسامد جنس دستوری مؤنث در آنها به مثابه یک شاخص در چهارچوب نظری تحقیق استحصال گردید. نتایج آزمون کایدو با سطح معنیداری 0/416 نشان میدهد که اختلاف بین دو بسامد معنیدار نیست اما کماکان وجود دارد و جنس دستوری مؤنث در ابزارواژگان یونانی بیشتر از روسی است. معنادار نبودن این اختلاف را میتوان در تقارب فرهنگی مبتنی بر بنیادهای مذهبی مشترک، سرایت مفهومسازیهای فرهنگی یونانی به روسیه، اشتراکات ابعاد فرهنگی هوفاستیده و نزدیکی ارزشهای بنیادین انسانی یافت و بازنمایی وجود این اختلاف را در قوانین مربوط به تنفروشی زنان و شاخص فرهنگی بیبندباری مشاهده کرد که بر این اساس نگاه ابزاری به زن میان روسیزبانان روسیه کمتر از یونانیزبانان یونان بهدست داده شد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش، بازتاب منزلت اجتماعی زنان بختیاری از طریق پوشاک قبل از ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج می باشد. در این جستار بر اساس دیدگاه ون جنپ مردم شناس و تحلیل این دیدگاه به پوشاک زنان بختیاری می پردازیم. در مناسک گذار، آداب گذر از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت چکیده کامل
هدف از این پژوهش، بازتاب منزلت اجتماعی زنان بختیاری از طریق پوشاک قبل از ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج می باشد. در این جستار بر اساس دیدگاه ون جنپ مردم شناس و تحلیل این دیدگاه به پوشاک زنان بختیاری می پردازیم. در مناسک گذار، آداب گذر از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت دیگر است که به تناسب اقوام و فرهنگ های مختلف ممکن است متفاوت باشد. در ایران، اقوام مختلفی وجود دارد که مناسک گذار در هر یک از آنها، آداب متفاوتی دارد. این مقاله با تمرکز بر آداب و رسوم مردمان بختیاری (یکی از اقوام ایران)، کوشیده است تا نوع پوشش دختران بختیاری را در سه مرحله ی قبل از ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج بررسی و تحلیل کند. جستار حاضر به روش تلفیقی میدانی و کتابخانه ای، اسنادی و تحلیل محتوایی است. نتایج جستار نشان می دهد زنان در فرهنگ بختیاری پوشاک خود را بر اساس جایگاه و منزلت خود انتخاب کرده و به رنگ، تزیین پوشاک و متناسب با فصل های سال اهمیت می دهند و زنان و دختران بختیاری با تغییر دادن نوع پوشش خود در هر مرحله از زندگی، موقعیت تازه ای در روند اجتماع پذیری شان می یابند. رنگ لباس و نوع پوشش دختران و زنان بختیاری در هر مرحله از زندگی، بیانگر مسئولیت ها و انتظاراتی است که آنها در هر دوره از زندگی، مطابق با شرایط زیستی و طبیعی با آن مواجه می شوند. نوع پوشش دختران بختیاری و معنای متفاوت رنگ این لباس ها، فرهنگ آنها را متفاوت با دیگر اقوام ایرانی جلوه داده است.
پرونده مقاله
با توجه به اینکه نظام خانواده در بلوچستان از نوع سنتی مذهبی می باشد و همچنین روند مدرنیته بر جوامع مختلف تاثیرگذار بوده است که جامعه بلوچ هم از این مساله مستسنی نیست. هدف مقاله حاضرآن است که به تاثیر و بازتاب مدرنیته بر سبک زندگی خانواده های سنتی بلوچ بپردازد. روش اصلی چکیده کامل
با توجه به اینکه نظام خانواده در بلوچستان از نوع سنتی مذهبی می باشد و همچنین روند مدرنیته بر جوامع مختلف تاثیرگذار بوده است که جامعه بلوچ هم از این مساله مستسنی نیست. هدف مقاله حاضرآن است که به تاثیر و بازتاب مدرنیته بر سبک زندگی خانواده های سنتی بلوچ بپردازد. روش اصلی در این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. لازم به ذکر است که روش کتابخانه ای جهت بررسی متون و محتوای مطالب بکار رفته شده بیشتر متکی بر مقالات علمی می باشد. در این تحقیق همچنین از روش میدانی نظیر مشاهدات و تجربیات نگارنده، گفتگو با تعدادی از بانوان دانشگاهی و بزرگان مذهبی، و پرسشنامه استفاده شده است. این مقاله از نظریه مدرنیزاسیونبرای که برای توضیح فرآیند مدرنیزاسیون در جوامع استفاده می شود، الهام گرفته شده است. پس از تعریف مدرنیته و بحث در نتایج حاکی از آن است که نسل امروزی به آموزه های سنتی خانواده زیاد پایبند نیست و این مسئله به مرور زمان آموزه های سنتی را با چالش های بیشتر مواجه میکند. به عبارت دیگر، در تقابل بین سنت و مدرنیته ارزش های مدرن بتدریج ارزش های سنتی را به حاشیه می کشانند. برای مقابله با این پدیده صرفا روش های سنتی نمی توانند کاربرد چندانی داشته باشند بلکه میبایست با رویکرد مدرن به مقابله با مدرنیته برخاست.
پرونده مقاله