در این تحقیق بهمنظور تخصیص اراضی برای توسعه اکوتوریسم از روش ارزیابی چند معیاره مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکهای و منطق فازی استفاده گردید. معیارهای اکولوژیکی شامل خاک، اقلیم، منابع آب، زمینشناسی و فیزیوگرافی و معیارهای اقتصادی و اجتماعی شامل کاربری اراضی، فاصله از جاده، چکیده کامل
در این تحقیق بهمنظور تخصیص اراضی برای توسعه اکوتوریسم از روش ارزیابی چند معیاره مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکهای و منطق فازی استفاده گردید. معیارهای اکولوژیکی شامل خاک، اقلیم، منابع آب، زمینشناسی و فیزیوگرافی و معیارهای اقتصادی و اجتماعی شامل کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از اراضی ساختهشده، فاصله از جاذبههای دیدنی و فاصله از امکانات گردشگری شناسایی و به روش فازی کمی شدند. جهت تهیه نقشه کاربری اراضی از دادههای سنجنده OLI ماهواره لندست 8 استفاده شده است. عملیات برداشت زمینی در تیر 1394 انجام شد. سپس اقدام به رتبهبندی عوامل مؤثر در تخصیص اراضی به اکوتوریسم با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکهای گردید. در آخرین گام با استفاده از عملگر ترکیب خطی وزنی (WLC) کلیه لایههای اطلاعاتی در محیط ArcGIS®10.1 تلفیق شدند و نقشه نهایی توان توسعه اکوتوریسم تهیه گردید. بهمنظور صحت طبقهبندی بهصورت تصادفی 20 درصد از واحدهای همگن دارای قابلیت برای اکوتوریسم در عرصه بررسی و مشخص گردید که 94 درصد از واحدهای شناساییشده به تفکیک توان طبقات با شرایط طبیعی سرزمین انطباق دارد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که معیارهای اکولوژیکی مجموعاً 64/0 از وزن نهایی را به خود اختصاص داده و این نشانه دخالت بیشتر معیارهای اکولوژیکی در ایجاد قابلیت برای اکوتوریسم میباشد. همچنین از کل سطح عرصه 2/75 درصد دارای توان برای توسعۀ اکوتوریسم و 8/24 درصد از سطح منطقه فاقد توان میباشد. از مناطق باقابلیت قابلقبول ازنظر کاربری اکوتوریسم، حدود 32/30 درصد از سطح منطقه دارای توان زیاد میباشد. استفاده توأم از منطق فازی و روش ANP در تعیین ارجحیت و وزن معیارها نسبت به یکدیگر شرایط منطقیتر و انعطافپذیرتری را برای ارزیابی به روش WLC فراهم میکند.
پرونده مقاله
توسعه گیاهان بومی یکی از راهکارهای احیاء مراتع تخریب شده می باشد. گاوزبان خارک دار (Anchusa strigosa) یکی از گونه های مرتعی شهرستان دزفول و گونه ای دارویی و صادراتی است. با توجه به تخریب اینگونه، تحت تأثیر چرای مفرط و تخریب مراتع، می توان با ملاحظه خواهش های اکولوژیکی چکیده کامل
توسعه گیاهان بومی یکی از راهکارهای احیاء مراتع تخریب شده می باشد. گاوزبان خارک دار (Anchusa strigosa) یکی از گونه های مرتعی شهرستان دزفول و گونه ای دارویی و صادراتی است. با توجه به تخریب اینگونه، تحت تأثیر چرای مفرط و تخریب مراتع، می توان با ملاحظه خواهش های اکولوژیکی گونه مذکور، اقدام به توسعه رویشگاهی آن نمود. هدف از این تحقیق تعیین رویشگاه بالقوه برای توسعه گونه گاوزبان خارک دار با توجه به معیارهای اقلیمی، خاکی و توپوگرافی با استفاده از سامانه های اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتبی میباشد. برای این منظور در سال 1394 از داده های مکانی حضور گونه به عنوان مکان های بالفعل برای رویش استفاده شد. بخشی از اطلاعات رویشگاهی اینگونه با استفاده از مطالعات زمینی و برداشت نقاط حضور آن استخراج شد. بدین ترتیب که ابتدا نقشه نقطه ای مناطق حضور بر اساس بازدید میدانی تهیه و سپس اطلاعات بیوفیزیکی رویشگاه های فعلی استخراج شد. جهت تکمیل اطلاعات فوق، خواهش های اکولوژیک گونه مذکور استخراج و با اطلاعات زمینی تلفیق شد. نقشه شش معیار در محیط ArcGIS®10.1 تهیه، طبقه بندی و استانداردسازی شد. ازآنجاکه وزن لایه های مذکور یکسان نیست، جهت اولویتبندی مناطق مستعد رویشگاهی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی جهت وزن دهی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد از کل مساحت 3/464547 هکتاری منطقه، 31 درصد رویشگاه خوب، 38 درصد رویشگاه متوسط، 7 درصد جزء رویشگاه های ضعیف تا خیلی ضعیف می باشد. درواقع مقدار مساحت مناطق رویشگاهی مناسب برای رشد و استقرار اینگونه 2/349909 هکتار است. همچنین از نتایج تحقیق استنباط می شود که بارندگی بیشترین وزن و شیب کمترین وزن را دارد که نشان داد که معیار بارندگی مهمترین و شیب بی اهمیت ترین برای رشد اینگونه است.
پرونده مقاله
بیابانزایی پدیدهای است که براثر فرایندهای اقلیمی و فعالیتهای بشری در مناطق خشک و نیمهخشک رخداده و سبب کاهش توان تولیدی اکوسیستم و زوال پتانسیل اراضی میگردد. در این پژوهش، پتانسیل بیابانزایی حوزه آبخیز جازموریان با استفاده از مدل حساسیت تخریب اراضی (ESAs) مورد ارز چکیده کامل
بیابانزایی پدیدهای است که براثر فرایندهای اقلیمی و فعالیتهای بشری در مناطق خشک و نیمهخشک رخداده و سبب کاهش توان تولیدی اکوسیستم و زوال پتانسیل اراضی میگردد. در این پژوهش، پتانسیل بیابانزایی حوزه آبخیز جازموریان با استفاده از مدل حساسیت تخریب اراضی (ESAs) مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور، ابتدا نقشه واحدهای کاری با استفاده از روش طبقهبندی بیشترین شباهت از تصاویر چند طیفی سنجنده OLI ماهواره لندست 8 (سال 2015) استخراج گردید. سپس در هر واحد کاری، شاخصهای مربوط به هر یک از معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت بر اساس روششناسی مدل و نظر کارشناسی ارزشگذاری شد و از میانگین هندسی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها، وضعیت بیابانزایی بر اساس آن معیار و از میانگینگیری هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابانزایی ترسیم گردید. نتایج حاصل از ارزیابی، دامنه ارزش ESAs بهدستآمده را در محدوده 46/1 تا 72/1 برآورد نمود که بیانگر پتانسیل بحرانی بیابانزایی در منطقه میباشد، بهطوریکه 3136 و 12299 کیلومتر از وسعت منطقه، به ترتیب در طبقه بحرانی (C2) و (C3) طبقهبندیشده است. اراضی شور و رسی (83/1=ESAI)، پلایا (78/1=ESAI) و نواحی ارگ و تپه ماسه‎ای (72/1=ESAI) بیشترین امتیاز را کسب نمودهاند که نشان از حساسیت بالای این نواحی به بیابانزایی میباشد. همچنین دو معیار کیفیت اقلیم و مدیریت بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادهاند، لذا در اولویت قرار دادن این معیارها و افزایش سهم آنها در خصوص ارائه مدلهای منطقهای و روشهای ارزیابی بیابانزایی در منطقه و تدوین برنامههای مدیریتی بیابانزدایی، از ضرورت بیشتری برخوردار است.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر با هدف مدلسازی و تهیۀ نقشۀ پیش بینی گونۀ گون سفید Astragalus gossypinus با استفاده از روش رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی در مراتع ییلاقی منطقه بلدۀ نور استان مازندران انجام شد. برای دستیابی به این هدف نقشۀ متغیرهای محیطی به در محیط ArcGIS®9 چکیده کامل
تحقیق حاضر با هدف مدلسازی و تهیۀ نقشۀ پیش بینی گونۀ گون سفید Astragalus gossypinus با استفاده از روش رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی در مراتع ییلاقی منطقه بلدۀ نور استان مازندران انجام شد. برای دستیابی به این هدف نقشۀ متغیرهای محیطی به در محیط ArcGIS®9.3 در اندازه سلولی 10×10 تهیه گردید. 80 سایت به عنوان مکان های حضور و غیاب گونه با روش نمونه برداری طبقه بندی – تصادفی ثبت گردید. در هر سایت اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیرهای محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و عوامل محیطی با استفاده از دو روش رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی تعیین و نقشۀ پیش بینی پراکنش گونۀ گون سفید تهیه گردید. نتایج حاصل از مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که ارتفاع، اسیدیته خاک، کربن آلی خاک و دما در مرطوب ترین و خشک ترین فصل عوامل مهم تأثیرگذار بر پراکنش این گونه می باشد. بر اساس نتایج این مدل تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی، متغیرهای جهت جغرافیایی، میزان شن و مواد خنثی شده خاک، بارندگی در فصل بارش و دما در سردترین فصل به عنوان متغیرهای محیطی تأثیرگذار مورد استفاده قرار گرفتند. مقادیر شاخص های کاپا و سطح زیرمنحنی پلات های ROC به ترتیب برابر 42/0 و 78/0 برای مدل رگرسیون لجستیک و 84/0 و 92/0 برای مدل تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی می باشد که دلالت بر دقت بالاتر مدل پروفیلی نسبت به مدل متمایزکنندۀ گروهی در منطقه مورد مطالعه می باشد.
پرونده مقاله
در مسائل مدیریت منابع آب زیرزمینی ارزیابی آسیبپذیری آبخوانها به منظور حافظت از این منابع در برابر آلودگی، از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از راهکارهای مهم و اولیه برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و استفاده از نتایج آن برای مدیر چکیده کامل
در مسائل مدیریت منابع آب زیرزمینی ارزیابی آسیبپذیری آبخوانها به منظور حافظت از این منابع در برابر آلودگی، از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از راهکارهای مهم و اولیه برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و استفاده از نتایج آن برای مدیریت کاربری اراضی است. در این تحقیق، آسیب پذیری آبخوان آبرفتی دشت رامهرمز در برابر آلودگی، به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل دراستیک ارزیابی شده است. در مدل دراستیک نقشه هفت خصوصیات هیدروژئولوژیکی مؤثر بر آلودگی آبهای زیرزمینی (عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص آبخوان، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، منطقۀ غیراشباع و هدایت هیدرولیکی) با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی با یکدیگر ترکیب، و نقشه آسیبپذیری آبخوان تهیه گردید. تلفیق لایه ها با سه روش دراستیک- دراستیک، دراستیک- فرآیند سلسله مراتبی و فرآیند سلسله مراتبی- فرآیند سلسله مراتبی انجام شد. از دادههای نیترات برای صحت سنجی مدل بهدستآمده، استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که قسمت وسیعی از دشت دارای آسیب پذیری کم تا متوسط بوده و تنها قسمت های جنوب شرق دارای آسیب پذیری زیاد می باشد. همچنین نتایج دو روش دراستیک- دراستیک، دراستیک- فرآیند سلسله مراتبی نسبت به روش فرآیند سلسله مراتبی- فرآیند سلسله مراتبی جوابهای بهتری را در منطقه موردمطالعه داشته اند. مقادیر همبستگی میان شاخص کیو (Q) و غلظت نیترات در روش های دراستیک- دراستیک، دراستیک- فرآیند سلسله مراتبی و فرآیند سلسله مراتبی- فرآیند سلسله به ترتیب 97/0، 96/0 و 81/0 به دست آمد که تأییدی بر نتایج حاصلشده است.
پرونده مقاله
با توجه به وجود ناهمگنی زیاد در خصوصیات سطح زمین ازجمله تنوع در نوع پوشش سطح، شرایط توپوگرافی متنوع و قرارگیری در موقعیت های جغرافیایی مختلف، بررسی ارتباط دما و شار تابش خالص سطح با خصوصیات ذکرشده از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین دما، ت چکیده کامل
با توجه به وجود ناهمگنی زیاد در خصوصیات سطح زمین ازجمله تنوع در نوع پوشش سطح، شرایط توپوگرافی متنوع و قرارگیری در موقعیت های جغرافیایی مختلف، بررسی ارتباط دما و شار تابش خالص سطح با خصوصیات ذکرشده از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین دما، تابش خالص سطح با خصوصیات بیوفیزیکی و کاربری اراضی منطقه می باشد. برای این منظور، از تصویر ماهواره ای لندست 8، محصول بخارآب مودیس و نقشه مدل رقومی ارتفاع شهرستان ساری استفاده گردید. جهت محاسبۀ دمای سطح از الگوریتم تک کاناله، شار تابش خالص از الگوریتم سبال کوهستانی، استخراج خصوصیات مختلف سطح از شاخص های تسلد کپ (TCT) و برای تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی منطقه از تلفیق روش های طبقه بندی بیشترین شباهت و درخت تصمیم گیری استفاده شد. نتایج نشان داد که شار تابش خالص با پارامترهای NDVI، سبزینگی و رطوبت ارتباط مستقیم و با پارامترهای NDBI، آلبیدو، روشنایی و دمای سطح ارتباط معکوس با میانگین ضریب همبستگی 8/0 دارد. ضریب همبستگی ارتباط بین شاخص های رطوبت، سبزینگی و روشنایی و تابش خالص سطح 94/0 می باشد. اراضی ساخته شده با میانگین 38/600 دارای کمترین و اراضی جنگل با میانگین 5/759 دارای بیشترین شار تابش خالص در منطقه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که استفاده از داده های سنجشازدور همراه با در نظر گرفتن شاخص های TCT مربوط به خصوصیات بیوفیزیکی سطح برای ارزیابی دما و شار تابش خالص منطقه بسیار مفید می باشد.
پرونده مقاله
هدف این تحقیق، شناسایی سطح زیر کشت محصول زعفران در شهرستان تربت حیدریه با استفاده از تصاویر ماهوارهای 8-Landsat با استفاده از روشهای طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی، ماشینهای بردار پشتیبان، فاصله ماهالانوبیس، حداقل فاصله، حداکثر احتمال، متوازیالسطوح برای تهیه نقشة پوشش چکیده کامل
هدف این تحقیق، شناسایی سطح زیر کشت محصول زعفران در شهرستان تربت حیدریه با استفاده از تصاویر ماهوارهای 8-Landsat با استفاده از روشهای طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی، ماشینهای بردار پشتیبان، فاصله ماهالانوبیس، حداقل فاصله، حداکثر احتمال، متوازیالسطوح برای تهیه نقشة پوشش و استفاده از شاخصهای گیاهی نرمال شده تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص پوشش گیاهی با انعکاس خاک (SAVI) در دوره اوج سبزینگی زعفران با بررسی تقویم زراعی آن است. برای تهیه دادههای میدانی، مختصات و کلاس پوششی 2587 نقطه (1463 نمونه آموزشی و بقیه آزمایشی)، از مناطق با شعاع حداقل 30 متر پوشش یکسان، در تاریخهای 5 بهمن ماه 1393 و 19 اردیبهشتماه 1394 توسط GPS ثبت گردید. همچنین، آمارهای وزارت جهاد کشاورزی در سال زراعی 93-92 جهت ارزیابی نتایج استفاده شد. دو معیار ضریب کاپا و صحت کلی، برای ارزیابی نتایج استفاده گردید. سطح زیر کشت زعفران در طبقهبندی ماشینهای بردار پشتیبان با صحت کلی 95٪ و ضریب کاپای 90٪ بهعنوان بهترین روش رویکرد اول، در مقایسه با آمارهای جهاد کشاورزی خطایی حدود 18٪ داشت. اما استفاده از NDVI بهعنوان بهترین روش برآورد سطح زیر کشت زعفران در رویکرد دوم، نشاندهنده سطح 7118 هکتار بود که در مقایسه با آمار جهاد کشاورزی (7550 هکتار)، خطای 7/5 درصدی را نشان میداد. بنابراین نتایج این تحقیق نشاندهنده کارایی مناسب شاخصهای گیاهی زمانمند در برآورد سطح زیر کشت زعفران با توجه به فنولوژی آن بود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تهیه نقشه مناطق مستعد وقوع سیل در حوزه آبخیز مادرسو استان گلستان است. برای انجام تحقیق از مدلهای شاخص آماری و وزن شواهد، لایههای مختلف اطلاعاتی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج ارزیابی دو مدل نشان داد که از بین عوامل مؤثر در وقوع سیل و آبگرفت چکیده کامل
هدف این پژوهش تهیه نقشه مناطق مستعد وقوع سیل در حوزه آبخیز مادرسو استان گلستان است. برای انجام تحقیق از مدلهای شاخص آماری و وزن شواهد، لایههای مختلف اطلاعاتی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج ارزیابی دو مدل نشان داد که از بین عوامل مؤثر در وقوع سیل و آبگرفتگی، ارتفاعات کمتر از 500 متر، جهت شیب مسطح، تراکم زهکشی بیش از 33/0 (کیلومتر بر کیلومترمربع)، فاصله 500-2000 متری رودخانه، تیپ خاک مالیسول، سنگهای دوران کواترنری و همچنین اراضی کشاورزی با بیشترین وزنها، مهمترین عوامل علتی وقوع رخداد سیل و آبگرفتگی حوزه آبخیز مادرسو میباشند. نتایج همچنین نشان داد 9/49 درصد مساحت حوزه آبخیز مادرسو در مناطقی بااستعداد وقوع سیل خیلی زیاد و زیاد و حدود 1/50 درصد مساحت حوزه در مناطقی بااستعداد وقوع سیل متوسط و کم واقع است. صحت و دقت دو مدل بکار گرفتهشده با استفاده از منحنی ROC ارزیابی شد. دقت مدل شاخص آماری 83% و دقت مدل وزن شواهد 7/80% تخمین زده شد. این وضعیت نشاندهنده دقت خیلی خوب دو مدل در استعدادیابی وقوع سیل در حوزه آبخیز مادرسو استان گلستان میباشد.
پرونده مقاله