• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل تطبیقی دژهوش‌ربا با گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی
        محمد بهنام‌فر اعظم نظری
        دژهوش‌ربا یاقلعة ذات‌الصور که مثنوی معنوی با آن به پایان می‌رسد، یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌های مثنوی است که تاکنون شرح‌های مختلفی بر آن نوشته شده است.گنبد سرخ نظامی در هفت پیکر هم در مجموعه آثار نظامی جایگاه ویژه و والایی دارد چکیده کامل
        دژهوش‌ربا یاقلعة ذات‌الصور که مثنوی معنوی با آن به پایان می‌رسد، یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌های مثنوی است که تاکنون شرح‌های مختلفی بر آن نوشته شده است.گنبد سرخ نظامی در هفت پیکر هم در مجموعه آثار نظامی جایگاه ویژه و والایی دارد. با توجه به وجود پاره‌ای مشابهت‌ها بین این دو داستان، در مقالة حاضر سعی شده است تا با دیدی تطبیقی این دو داستان، تحلیل و بررسی شوند.نتیجة تحقیق حاکی از این است که یا مولانا درسرودن دژ هوش‌ربا تحت تأثیر گنبد سرخ نظامی بوده است و مانند دیگر داستان‌های مثنوی آن را در جهت اهداف و مقاصد خود به کار گرفته است و یااینکه هردو از منبع مشترک دیگری استفاده کرده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مقایسة داستان «رستم و سهراب» با نمایشنامة «کوهولین»
        محمد پاشایی
        در این مقاله به تحلیل و مقایسة داستان غم انگیز رستم و سهراب از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامة کوهولین از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسة این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات چکیده کامل
        در این مقاله به تحلیل و مقایسة داستان غم انگیز رستم و سهراب از حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر قرن چهارم هجری و نمایشنامة کوهولین از ویلیام باتلر ییتز، شاعر و نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی در قرن نوزدهم میلادی دست زده ایم و هدف از مقایسة این دو اثر، تبیین بده بستان های ادبیات کشورها است که در دو برهة مختلف تاریخی به رشتة تحریر درآمده است. فردوسی در داستان غم انگیز رستم و سهراب، ماجرای پهلوانی را که به دست خود، ندانسته، فرزند خویش را می کشد، بیان کرده است. فردوسی این گزاره را با توجه به مقدمه چینی و براساس تعداد اتفاقاتی که با هم رابطة علّی و معلولی دارند، شکلداده است و در اصل، طرح اصلی داستان غم انگیز او است. نمایشنامة کوهلین نیز نبرد تن به تن میان پدر و پسر است که هیچ یک از آن دو از خویشاوندی که با حریف خود دارد، آگاه نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس
        محمود رضایی دشت ارژنه
        در داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستانارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطورة بارورانة او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره،در هیئت یک شاهزاده به حماسة ملى راه یافت چکیده کامل
        در داستان شفقت برانگیز و در عین حال نغز سیاوش در شاهنامه، فقط روساخت داستانارائه شده، اما بقایایى از اصل اسطورة بارورانة او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش درواقع خداى نباتى و بارورى ایران بوده که درپى جابه جایى و شکست اسطوره،در هیئت یک شاهزاده به حماسة ملى راه یافته است. در این جستار، ضمن بررسى تحلیلى تطبیقى سیاوش، اوزیریس و آتیس این نتیجه حاصل شد که خدایان مذکورخویشکارى هاى مشترکى داشته و در بسیارى از جهات هم گونند؛ به این ترتیب که هرسه خدا با طبیعت و سرسبزى آن رابطه اى مستقیم دارند، هرسه خدا الهه اى را (سودابه،ایزیس، سیبل) در کنار خود دارند که زمینه ساز مرگ و رستاخیز آنها (زمستان و بهار)مى شود و هر سال براى بارورى و سرسبزى بیشتر طبیعت، آیین مرگ و رستاخیز هر سهخدا در موسم سال نو برگزار مى شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - مطابقه و موازنه حکایت «انگشتری و شبان» در دو اثر «نظامی» و «افلاطون»
        احمد فرشبافیان صافی
        ادبیات فارسی سرشار از داستانهای شیرین و دلکش است که در طول زمان از نسلی به نسل دیگر راه یافته تا امروز در دسترس ما قرار گرفته است در این میان یک دسته از قصص و افسانه‌های ملل دیگر نیز با قصص ملی ما درآمیخته، تعدادی نیز از ایران به کشورهای دیگر رسیده است. بررسی راهها چکیده کامل
        ادبیات فارسی سرشار از داستانهای شیرین و دلکش است که در طول زمان از نسلی به نسل دیگر راه یافته تا امروز در دسترس ما قرار گرفته است در این میان یک دسته از قصص و افسانه‌های ملل دیگر نیز با قصص ملی ما درآمیخته، تعدادی نیز از ایران به کشورهای دیگر رسیده است. بررسی راههای نفوذ این قصص و کیفیّت تبادل آنها میان ملتها، یکی از تحقیقات ارزشمندی است که عده‌ای در این راه عمر و سرمایة خود را صرف می‌کنند. اینجانب نیز در این مقاله به خاستگاه یکی از افسانه‌های اقبالنامة نظامی به نام (انگشتر و شبان) می‌پردازد و سرچشمة آن را در لابلای افسانه‌های کتاب جمهور افلاطون بررسی می‌نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - مقایسة مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
        سیما فرشید پروانه شاهین نژاد
        درون مایة بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان عشق است؛ درواقع، غزل سرودة عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى وفلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستشخدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دار چکیده کامل
        درون مایة بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان عشق است؛ درواقع، غزل سرودة عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى وفلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستشخدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمة حیات متصل مى کند.تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپسیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى،مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقىبراى رسیدن به عشق معنوى است. در مقالة حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوانمورد بررسى و مقایسه قرار گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - رویکرد مشابه خیام و ژید در دعوت به خوش¬باشی
        محبوبه فهیم کلام رامین محسنی
        گرچه در نگاه نخست مقایسۀ خیام، شاعر سدۀ پنجم هجری و ژید، نویسندۀ قرن حاضر فرانسه غریب می‌‌نماید، ولی به اندازۀ وجوه افتراق، شقوق اشتراک نیز دارند.اندیشۀ دعوت به خوش باشی در زندگی و بهره‌مندی از لحظات آن، هستۀ فکری و شعری خیام را تشکیل می‌دهد. با تأمل در آثار ژید به ویژه چکیده کامل
        گرچه در نگاه نخست مقایسۀ خیام، شاعر سدۀ پنجم هجری و ژید، نویسندۀ قرن حاضر فرانسه غریب می‌‌نماید، ولی به اندازۀ وجوه افتراق، شقوق اشتراک نیز دارند.اندیشۀ دعوت به خوش باشی در زندگی و بهره‌مندی از لحظات آن، هستۀ فکری و شعری خیام را تشکیل می‌دهد. با تأمل در آثار ژید به ویژه " مائده‌های زمینی" در می‌یابیم که آثار وی نیز تداعی‌گر همین مضامین هستند. از این‌رو؛ در نوشتۀ حاضر روند پیوندهای ادبی- فلسفی این دو شاعر و نویسنده که در برخی موارد همگنی‌های بسیاری بین آنها وجود دارد، بررسی می‌شود.این مقاله می‌کوشد تا با مقابلۀ آثار این دو اندیشمند با یکدیگر، رسالت فکری آنان را در ترویج اندیشۀ خوش باشی تبیین نماید و به موازات آن به مقایسه و تباین جهان‌نگری یک شاعر ایرانی با یک نویسندۀ فرانسوی بپردازد و از این رهگذر به تأثیر گذاری مضامین رباعیات خیام بر شکل گیری مفاهیم آثار ژید دست یابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی و شرق شناسی پسا-استعماری
        فرید قائمی فاطمه اسمعیلی
        رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی (The Adventures of Hajji Baba of Ispahan) اثر جیمز موریه (James Morier) تجلی آشکاری از شرق ساخته شده(Orientalism) ذهن اروپاییان است. نویسندگان سعی دارند تا ردپای مستشرقین را در این رمان شناسایی نمایند و نشان دهند که چگونه تمایلات و اهداف چکیده کامل
        رمان ماجراهای حاجی بابا اصفهانی (The Adventures of Hajji Baba of Ispahan) اثر جیمز موریه (James Morier) تجلی آشکاری از شرق ساخته شده(Orientalism) ذهن اروپاییان است. نویسندگان سعی دارند تا ردپای مستشرقین را در این رمان شناسایی نمایند و نشان دهند که چگونه تمایلات و اهداف شرقشناسانه، خود را در لابلای سطور پنهان نموده است و به چه سان در یک رمان، بازنمایی شرق و فرهنگ شرقی، همگام با اهداف امپریالیستی پیش می رود. به خصوص درنویسنده ای نظیر موریه، که دو عنصر دیپلماسی و نویسندگی برای اهداف استعماری تلفیق یافته و منجر به شکل گیری گفتمانی سلطه گرایانه(Colonial Discourse) شده که شرقی ها را را دون مایه و حاشیه ای جلوه می دهد. در این مقاله به شیوه نگرش غرب به شرق و به تحلیل مبحث اسلام در شرق پرداخته می شود. همچنین به سؤالاتی نظیر این که شرق و شرقیان با چه تصاویر و گفتمانی نشان داده شده اند؟ آیا شرقیان و مسلمانان به عنوان دیگری شناخته می شوند؟ و چه رابطه ای می توان بین امپریالیسم و ماجراهای حاجی بابا اصفهانی تعریف نمود، پاسخ داده می شود. شرق همواره خویشتن دیگر (Otherness) غرب بوده است و غربی ها همواره شرق را به گونة خویشتن غریب خود پنداشته است. و متذکر می شود که چگونه غربی ها خود را از منظر مبحث دو ارزشی(Binary Opposition) شرق- غرب تعریف کرده اند. در پایان نتیجه گیری می شود که در حقیقت این رمان قرن نوزدهمی بستر تبعیضات و تحریم های قرن بیستم جهان سوم را فرآهم می آورد. و در نهایت به عوامل پیدایش این تضاد دو گانه و پیشنهاد راهکارهای فرهنگی- اجتماعی پرداخته می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بدبینی فلسفی در اندیشه ابوالعلاء معرّی و آرتور شوپنهاور
        علی گنجیان خناری
        ابوالعلاء معری از ادیبان و اندیشمندان قرن چهارم هجری است که ازطریق شعر و ادب توانست افکار خود را جاودانه سازد. آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام آور قرن نوزدهم آلمان نیز از ادبیات بهرة فراوان گرفت و خود یکی از بزرگ ترین استادان نثر زبان آلمانی است؛ ولی آنچه میان این دو تن قابل چکیده کامل
        ابوالعلاء معری از ادیبان و اندیشمندان قرن چهارم هجری است که ازطریق شعر و ادب توانست افکار خود را جاودانه سازد. آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام آور قرن نوزدهم آلمان نیز از ادبیات بهرة فراوان گرفت و خود یکی از بزرگ ترین استادان نثر زبان آلمانی است؛ ولی آنچه میان این دو تن قابل مقایسه و بررسی است، افکار فلسفی بدبینانة این دو است که هر دو با تفاوت هایی در نظریه و عمل به تبیین آن دست زده اند. این دو اندیشمند نقاط اشتراک و اختلاف فراوانی دارند و شاید نقاط اشتراک آن دو بیش از نقاط اختلافشان باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - بررسی و مقایسة دو سفر روحانی زرتشتی و یهودی به دنیای پس از مرگ (ارداویرفنامه و رؤیای خنوخ)
        گردآفرین محمدی مهدی ممتحن
        آنچه در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، کیفیت و چگونگی دو سفرنامة جهان آخریت یا معراج‌نامة زرتشتی و یهودی است. ضمن بررسیارداویرافنامه و نیز رؤیای خنوخ، این دو اثر با هم مقایسه شده و نکات مشترک و افتراقات آن دو بیان شده است.شخصیت‌های اصلی ـ ویراف و چکیده کامل
        آنچه در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، کیفیت و چگونگی دو سفرنامة جهان آخریت یا معراج‌نامة زرتشتی و یهودی است. ضمن بررسیارداویرافنامه و نیز رؤیای خنوخ، این دو اثر با هم مقایسه شده و نکات مشترک و افتراقات آن دو بیان شده است.شخصیت‌های اصلی ـ ویراف و خنوخ ـ در هر دو اثر از بزرگان قوم زمان خود هستند که قدم به این سفر روحانی می‌گذارند و از بهشت و دوزخ دیدار می‌کنند؛ با خالق جهان همپرسه می‌شوند و سپس با کوله‌باری ازتجربه و نصیحت به نزد مردم بازمی‌گردند و آنان را نیز در جریان اتفاقاتی قرار می‌دهند که خود به‌عینه مشاهده کرده‌اند. البته در رؤیای خنوخ، علاوه بر توصیف بهشت و جهنم، چگونگی آفرینش و نظام هماهنگ‌کنندة امور جهان نیز کاملاً توضیح داده شده است، ولی به‌دلیل اینکه منظور ما از این مقاله، بیشتر بررسی و مقایسة بهشت و جهنم این دو اثر است، ازبیان اضافات خودداری شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - دو زن (مقایسه سودابه و زلیخا در داستان سیاوش (با نگرش فردوسی) و در داستان یوسف (به روایت قرآن)
        مهدی ممتحن پریسا داوری
        در یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کن چکیده کامل
        در یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کنیم). یکی از داستانهای درخور مقایسه و توجه درین باره داستان یوسف و سیاوش است. شباهت میان این دو داستان جدا از ماجراها، کنشها، گفتگوها و تک گوییهای شخصیتهای هر یک با هم، خصوصاً از آن بابت که داستان سیاوش سروده فردوسی است و منظومه ای نیز به نام یوسف و زلیخا به فردوسی منسوب است یا به تاثیر از فردوسی سروده شده است ، بیشتر توجه ما را بر می انگیزد. البته مقایسه این دو با هم فرصت بسیاری می طلبد به همین دلیل ما درین مجال تنها به تحلیل دو شخصیت سودابه و زلیخا در مقایسه با هم و جایگاهشان در داستانهای یوسف و سیاوش خواهیم پرداخت زیرا یکی از موارد مهمی که این دو داستان را درخور مقایسه می کند، شخصیت و رفتار زنان آنست و چالب اینست که به رغم مشابهت بسیار سودابه و زلیخا ،تفاوتهای ظریفی میان این دو زن در داستان هست که قابل تاملست. برای نمونه، زلیخا پس از ناکام ماندن از یوسف دست به دسیسه گری نمیزند اما سودابه چون مراد خویش نمی یابد به هر حیله ای دست می یازد تا شخصیت سیاوش را تخریب کند و بر خلاف زلیخا هرگز به گناه خویش معترف نمیشود. در قیاس با سودابه،زلیخا پس از سالهای درازی که از رخ دادن ماجرای او با یوسف می گذرد هرگز زنی منفور و هوسباز (چون سودابه) معرفی نمی شود و تلاش مفسران برای ساختن پایانی خوش برای عشق زلیخا (جوان شدنش توسط یوسف و وصلتش با او) این را تایید می کندکه بدیهی است اگر عشق زلیخا از دید آنان هوس آلود بود ، هرگز به دنبال سهمی برای او درین عشق نبودند. پرونده مقاله