در عصر حاضر مهمترین چالش سازمانی عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانیسازی و تغییرات فزاینده فناورانه است. موفقیت سازمانی با این شرایط مستلزم تغییر در فعالیتهای سازمانی، بهویژه رهبری و اداره سازمانهای هزاره سوم، است؛ بنابراین کسب موفقیت با این شرایط و موقعیت مستلزم تغییر در چکیده کامل
در عصر حاضر مهمترین چالش سازمانی عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانیسازی و تغییرات فزاینده فناورانه است. موفقیت سازمانی با این شرایط مستلزم تغییر در فعالیتهای سازمانی، بهویژه رهبری و اداره سازمانهای هزاره سوم، است؛ بنابراین کسب موفقیت با این شرایط و موقعیت مستلزم تغییر در چگونگی اداره و رهبری سازمانها است. هدف اصلی پژوهش حاضر این است که رابطه بین رهبری معنوی بهعنوان متغیر مستقل از یک سو با رضایت شغلی کارکنان بهمنزله متغیر وابسته از سوی دیگر بررسی شود؛ بنابراین فرضیه این پژوهش بر اساس وجود رابطه رهبری معنوی و رضایت شغلی تدوین شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی و صفی بانک ملّی شهر قم مشتمل بر 630 نفر در 3 حوزه امور شعب است که به علت گستردگی جامعه آماری و طبقات آن از روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی استفاده شد. بر این اساس نمونه آماری شامل 242 نفر است. در این پژوهش که پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی و مطالعهای از نوع همبستگی است، اطلاعات لازم با استفاده از دو نوع پرسشنامه دارای اعتبار و روایی قابلقبول با طیف لیکرت جمعآوری و به کمک آمار توصیفی و استنباطی بررسی و تحلیل شد. تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن حاکی از این است که رابطه بین رهبری معنوی و رضایت شغلی کارکنان معنادار است؛ بهعلاوه تمامی مؤلفههای رهبری معنوی با رضایت شغلی کارکنان رابطه معناداری دارند؛ همچنین تحلیل رگرسیون چندعاملی نشان میدهد که از میان مؤلفههای رهبری معنوی، چشمانداز سازمانی، عشق به نوعدوستی و عضویت بیشترین تأثیر را بر رضایت شغلی دارند.
پرونده مقاله
طی دو دهه گذشته، روزبهروز بر اهمیت کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین افزوده میشود؛ زیرا حفظ و کسب مزیتهای رقابتی بهشدت به همکاری با تأمینکنندگان، توزیعکنندگان و مشتریان وابسته شده است. اغلب پژوهشگران اذعان دارند که در دوران فعلی، دیگر شرکتها تمام فعالیتهای مربوط به چکیده کامل
طی دو دهه گذشته، روزبهروز بر اهمیت کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین افزوده میشود؛ زیرا حفظ و کسب مزیتهای رقابتی بهشدت به همکاری با تأمینکنندگان، توزیعکنندگان و مشتریان وابسته شده است. اغلب پژوهشگران اذعان دارند که در دوران فعلی، دیگر شرکتها تمام فعالیتهای مربوط به تولید و فروش محصولات را خود بهتنهایی انجام نمیدهند و همین امر به افزایش استقلال و ماهیت مستقل شرکتهای تأمینکننده و توزیعکننده منجر شده است؛ به همین دلیل، ارتقای بهرهوری و عملکرد فرآیند تولید و فروش محصولات با سطح روابط و کیفیت تعامل با دیگر اعضای زنجیره تأمین، رابطه مستقیم دارد و از آن متأثر است. اگرچه درخصوص مزیتها و نتایج مثبت مدیریت زنجیره تأمین، توافق عمومی وجود دارد؛ اما در ارتباط با نحوه بهبود مدیریت زنجیره تأمین در سازمانها، عوامل و روشهای مختلفی ارائه شده است. یکی از این عوامل که بهشدت موردتوجه کارشناسان قرار گرفته و مطالعات زیادی در مورد آن شده است، مقوله تجارت الکترونیک است که بر نقش مثبت آن بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین تأکید شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفههای تجارت الکترونیک بر مدیریت زنجیره تأمین در صنعت خودروسازی ایران به صورت گرفته است و سعی بر آن است تا به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که آیا مؤلفههای تجارت الکترونیک بر مدیریت زنجیره تأمین تأثیر دارد؟. برای پاسخ به این سؤال یک جامعه آماری 200 نفری انتخاب و به سؤالهای پرسشنامه پاسخ داده شد. بر اساس یافتههای این پژوهش، امنیت سیستم اطلاعات؛ کیفیت و دقت اطلاعات؛ وبسایت و ارتباطات اینترنتی؛ تجهیزات و فناوریهای ارتباطی؛ دانش و سطح تبادل آن و کارکنان دانشی سازمان بر مدیریت زنجیره تأمین تأثیر دار
پرونده مقاله
کارایی و بهرهوری از مسائل مهم اقتصادی هر بنگاه بهشمار می آیند که اندازه گیری و ارزیابی منظم کارایی و بهره وری باعث استفاده بهینه از امکانات موجود و جلوگیری از افزایش نامتعادل هزینه ها میشود و موجب ارتقای کیفیت و کمیت کالاها و خدمات تولیدی خواهد شد. این پژوهش با روش ت چکیده کامل
کارایی و بهرهوری از مسائل مهم اقتصادی هر بنگاه بهشمار می آیند که اندازه گیری و ارزیابی منظم کارایی و بهره وری باعث استفاده بهینه از امکانات موجود و جلوگیری از افزایش نامتعادل هزینه ها میشود و موجب ارتقای کیفیت و کمیت کالاها و خدمات تولیدی خواهد شد. این پژوهش با روش تحلیل پوششی دادهها و با هدف محاسبه انواع کارایی (کارایی مدیریتی، مقیاس و فنی) برای 22 شرکت زیرمجموعه شرکت مدیریت تولید برق کشور در حالت بازدهی متغیر به مقیاس در حالت نهادهمحور انجام شد؛ بهعلاوه شاخص مالم کوئیست و تغییرات کارایی فنی، فناوری، مقیاس و مدیریتی طی دو سال 1386 و 1387 نیز محاسبه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که میانگین تغییرات بهره وری برای کل مجموعه، در سال 1387 نسبت به سال 1386، معادل 004/1 است؛ یعنی بهرهوری به مقدار ناچیزی (004/0درصد) کاهش یافته است.
پرونده مقاله
امروزه با رشد سریع و روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات، مفاهیم جدیدی مانند آمادگی الکترونیکی به واژگان و اصطلاحات اضافه شده است؛ بنابراین در سال های اخیر تلاش های زیادی برای سنجش میزان آمادگی الکترونیکی سازمان ها انجام شده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آمادگی الکتر چکیده کامل
امروزه با رشد سریع و روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات، مفاهیم جدیدی مانند آمادگی الکترونیکی به واژگان و اصطلاحات اضافه شده است؛ بنابراین در سال های اخیر تلاش های زیادی برای سنجش میزان آمادگی الکترونیکی سازمان ها انجام شده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آمادگی الکترونیکی بانک ها بر کیفیت خدمات ارائهشده از طرف آنها از دیدگاه مشتریان بر اساس مدل سروپرف، انجام گرفته است. بانک ها بهعنوان یکی از سازمان هایی که عملکرد و فعالیت های آن در جهت تأمین منافع عمومی است، نقش پررنگی در هر جامعه ای ایفا می کنند. در این مقاله پس از بررسی مبانی نظری پژوهش، مدل آمادگی الکترونیکی و همچنین مدل سنجش کیفیت خدمات انتخاب شد. برای سنجش این مفاهیم دو پرسشنامه بهکار رفت. پرسشنامه ارزیابی آمادگی الکترونیکی شامل 36 سؤال بود که توسط کارکنان بانک تکمیل شد. برای سنجش کیفیت خدمات پرسشنامه ای 28 سؤالی بهکار فت که توسط مشتریان بانک پاسخ داده شد. مورد مطالعه در این پژوهش، بانک های دولتی (ملّی، صادرات و تجارت) در استان بوشهر است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و برای تحلیل داده ها روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس یکطرفه ANOVA و آزمون تی) بهکار رفتند. نتایج پژوهش نشان می دهدکه ابعاد پنجگانه مدل آمادگی الکترونیکی بر کیفیت خدمات اثر مثبت و معناداری دارد و افزایش هر یک از آنها باعث افزایش کیفیت خدمات ارائهشده بانک می شود. در پایان بهمنظور افزایش کیفیت خدمات بانک پیشنهادهایی ارائه شده است.
پرونده مقاله
مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت کیفیت فراگیر از فلسفههای مدیریتی هستند که بهعنوان سیستمهای بزرگ مدیریتی شامل مجموعهای از اقدامات هستند. شباهتها و تفاوتهایی بین اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر و اقدامات مدیریت زنجیره تأمین وجود دارد که میتوانند از یکدیگر پشتیبانی یا ممان چکیده کامل
مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت کیفیت فراگیر از فلسفههای مدیریتی هستند که بهعنوان سیستمهای بزرگ مدیریتی شامل مجموعهای از اقدامات هستند. شباهتها و تفاوتهایی بین اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر و اقدامات مدیریت زنجیره تأمین وجود دارد که میتوانند از یکدیگر پشتیبانی یا ممانعت کنند. شناخت و شناسایی ابعاد عملکرد زنجیره تأمین و اعمال مدیریت کیفیت فراگیر، درک بهتری از روابط و تعاملات میان تأمینکنندگان را موجب میشود و با استفاده از آن میتوان به عملکرد بهتر زنجیره تأمین دست یافت. در پژوهش حاضر به تشریح ابعاد اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر و عملکرد زنجیره تأمین پرداخته شده و چگونگی تأثیر اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر بر عملکرد زنجیره تأمین در زنجیره تأمین شرکت سایپا بررسی شده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی است و برای آزمون فرضیهها و پاسخگویی به سؤالهای پژوهش از آزمونهای ضریب همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در این پژوهش، ضرایب همبستگی نشان میدهند بین عملکرد زنجیره تأمین و اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری در حوزه اقدامات مدیریت کیفیت فراگیر، بهترتیب بر ابعاد مدیریت منابع انسانی، تعهد و راهبرد، بررسی و تحلیل اطلاعات و تمرکز بر مشتری تأکید دارد؛ همچنین در حوزه عملکرد زنجیره تأمین، بهترتیب عوامل عملکرد کیفیت، عملکرد انعطافپذیری، عملکرد تحویل و عملکرد هزینه اهمیت مییابند.
پرونده مقاله
امروزه با گسترش ابعاد رقابتی بازارها و تنوع کمّی و کیفی محصولات، درک چگونگی تأثیرپذیری تصمیمگیری خرید مصرفکنندگان در مواجهه با ابعاد یک نام و نشان تجاری (برند) امری حیاتی محسوب میشود. به همین منظور در این پژوهش مدل جامعی که به ارزیابی تأثیرهای مشترک متغیرهای شناختی و چکیده کامل
امروزه با گسترش ابعاد رقابتی بازارها و تنوع کمّی و کیفی محصولات، درک چگونگی تأثیرپذیری تصمیمگیری خرید مصرفکنندگان در مواجهه با ابعاد یک نام و نشان تجاری (برند) امری حیاتی محسوب میشود. به همین منظور در این پژوهش مدل جامعی که به ارزیابی تأثیرهای مشترک متغیرهای شناختی و ارتباطی برند بر تصمیمهای خرید مصرفکنندگان، میپردازد، موردآزمون قرار گرفته است. این پژوهش در صنعت مواد غذایی و در رابطه با برند مینو، از مجموعههای فعال در صنعت شکلات و مواد غذایی، صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نظر گرداوری دادهها، توصیفی ـ پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. یک نمونه 260 نفری با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی از میان مراجعهکنندگان به فروشگاههای رفاه در تهران انتخاب و بررسی شد. برای بررسی روابط علّی بین متغیرها، روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج آزمون مدل حاکی از آن است که هر دو متغیر شناختی برند یعنی آگاهی از نام تجاری و ذهنیت از نام تجاری، خرید جاری را بهطور مثبت تحتتأثیر قرار میدهد؛ ولی از میان متغیرهای شناختی برند، ذهنیت از نام تجاری تأثیر معناداری بر خرید مجدد (آتی) ندارد؛ درحالیکه آگاهی از نام تجاری خرید مجدد (آتی) را بهطور مثبت تحتتأثیر قرار میدهد؛ همچنین متغیرهای شناختی برند معرفیشده بر متغیرهای ارتباطی برند یعنی رضایت از نام تجاری، اعتماد به نام تجاری و تعهد به نام تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. رضایت از نام تجاری، اعتماد به نام تجاری بر تعهد به نام تجاری و تعهد به نام تجاری بر خریدهای مجدد (آتی) بهطور مثبتی تأثیرگذار است؛ درحالیکه تعهد به نام تجاری بر خرید جاری تأثیر معناداری ندارد.
پرونده مقاله
امروزه بیش از گذشته بازار صنعت گردشگری در ایران، خصوصاً شهر تهران، رقابتی است. در این میان مشکلات اقتصادی کشور نیز به رقابتهای بالا افزوده شده است. اکنون این پرسش مطرح است که چرا دفاتر خدمات گردشگری، جدا از شرایط رقابتی این صنعت و مشکلات اقتصادی جامعه، تاکنون نتوانسته چکیده کامل
امروزه بیش از گذشته بازار صنعت گردشگری در ایران، خصوصاً شهر تهران، رقابتی است. در این میان مشکلات اقتصادی کشور نیز به رقابتهای بالا افزوده شده است. اکنون این پرسش مطرح است که چرا دفاتر خدمات گردشگری، جدا از شرایط رقابتی این صنعت و مشکلات اقتصادی جامعه، تاکنون نتوانستهاند موفق عمل کنند و دچار تهدید و چالش شدهاند؟ به نظر میرسد عوامل شکست سازمانی بر عدمموفقیت و افول آژانسهای مسافرتی تأثیر معناداری دارد؛ بنابراین دیگر رویکردهای سنتی، اعتبار ندارند و دفاتر خدمات مسافرتی، نیازمند برنامهای راهبردی بر پایه برنامهریزی هستند؛ بر همین اساس پژوهش حاضر یک هدف اصلی و چهار هدف فرعی را در نظر گرفته است که در هدف اصلی بهدنبال تعیین تأثیر عوامل شکست سازمانی بر عدمموفقیت و افول دفاتر خدمات مسافرتی است و در اهداف فرعی چهار فرض عوامل سازمانی، عوامل محیطی، عوامل عملیاتی و عوامل روانشناختی را در نظر گرفته است تا عدمموفقیت و افول دفاتر خدمات مسافرتی را موردآزمون قرار دهد. چهار عامل بهترتیب با نتایج زیر تأثیرگذار بودهاند که عبارتاند از: نخست عوامل سازمانی که در ابتدا به تبیین مأموریت و رسالت هدف و سپس به تعیین و رسم راهبرد خاص برای سازمان بپردازد؛ اما در این مسیر به عامل دوم یعنی محیط توجه نموده و نکات بالا را مدنظر داشته که نخست توان وسیع بازار داخلی و دوم تعیین راهبرد در جهت تنوع و گسترش خدمات است؛ اما در این راستا در عامل سوم، یعنی عامل عملیات، لازم است که با اتخاذ مدیریت بر پایه دانش و علم به آموزش کارکنان پرداخته شود؛ ولی برای تکمیلکردن سه عامل ذکرشده باید با توجه به عامل چهارم، یعنی عامل روانشناختی، به تعیین راهبرد تبلیغات و بازاریابی بر پایه روش علمی با توجه و نیاز روز جامعه امروزی ایران، خصوصاً شهر تهران، پرداخته شود؛ بنابراین با ارائه راهکارهایی با استفاده از تجربهها و دادههای بهدستآمده بالا، این صنعت از حالت رکود خارج شود؛ بنابراین با روش تجزیهوتحلیل داده ها و استفاده از آمار توصیفی - استنباطی سعی در ارائه مطالب کرده است تا به توزیع داده های جامعه آماری در آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف بپردازد و برای تأیید یا رد فرضیهها نیز از آزمونهای آماری مناسب در نرمافزارهای SPSS و LISLER استفاده شده است.
پرونده مقاله