بدخوانی خلاق نظریهایست که هارولد بلوم آن را بر مبنای بینامتنیّت؛ یعنی روابط میان متون و تأثیرپذیری آثار ادبی از یکدیگر مطرح کرده است. بر این اساس، همواره کشاکشی میان شاعران و نویسندگان جدید با گذشتگان وجود دارد. بلوم در مهمترین اثر خود به نام اضطراب تأثیر بر رابطه دوس چکیده کامل
بدخوانی خلاق نظریهایست که هارولد بلوم آن را بر مبنای بینامتنیّت؛ یعنی روابط میان متون و تأثیرپذیری آثار ادبی از یکدیگر مطرح کرده است. بر این اساس، همواره کشاکشی میان شاعران و نویسندگان جدید با گذشتگان وجود دارد. بلوم در مهمترین اثر خود به نام اضطراب تأثیر بر رابطه دوسویه اما ستیزهجویانة مؤلفان جدید با مؤلفان گذشته تأکید کرده است. شاعران و نویسندگان جدید برای رهایی از دلهرة تأثیرپذیریِ متون گذشته با بدخوانی خلاق به روشهایی برای خلق آثار جدید دست میزنند و با این کار میکوشند تا خود را از پیشینیان برتر بدانند. در این پژوهش دگرگونیهایی را که مولوی به منظور رهایی از اضطراب تأثیرپذیری آثار پیشین، اعمال کرده است و نسبتهای بدخوانی خلاق بلوم در مثنوی را به شیوة تحلیلی ـ تطبیقی بررسی میکنیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روش خلاقانة مولوی در آفرینش داستانها و حکایات و برای رها کردن خود از تأثیر متون گذشته، مصداق بدخوانی خلاقانهای است که بلوم مطرح میکند و به این منظور از شگردهای گوناگونی مانند تداعی، ایجاد مضامین تعلیمی و دینی و حکمی، تغییر در عناصر داستان و فرافکنی بهره برده است.
پرونده مقاله
در مقاله حاضر پدیده شب در اندیشه مولوی، مبتنی بر غزلیات شمس و مثنوی معنوی، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان شب و متعلّقات آن با طرح مشخصههایی همچون نسبت شب به روز، سحرگاه، خواب، نگرانی از طارق اللّیل و دعوت به شبزندهداری گفتهایم که مولانا چکیده کامل
در مقاله حاضر پدیده شب در اندیشه مولوی، مبتنی بر غزلیات شمس و مثنوی معنوی، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان شب و متعلّقات آن با طرح مشخصههایی همچون نسبت شب به روز، سحرگاه، خواب، نگرانی از طارق اللّیل و دعوت به شبزندهداری گفتهایم که مولانا از تجلّیِ معشوق ازلی در شب و سحرگاه، شاد و از طارق اللیل که از دیدن آن تجلّی فرد را محروم میکند، نگران است و به خوابِ اصحاب کهفی معتقد است. در بخش دوم با عنوان ویژگیهای شب و با ذکر مؤلّفههایی چون برتری شب بر روز، خلوص شب، شب، خلوتِ توحید، شب، تجلّیگاه حق و ... بیان کردهایم که شب به دور از شائبه ریا و با تأمّل دادن در نقصِ بشری، مولوی را به توحیدِ راستین میرساند. در بخش سوم با مشخصه معانیِ شب به ذکر معانیِ عرفانی و تأویلی مولوی از شب پرداختهایم؛ مانندِ استغراق روحانی، بُرقعِ غیبی، ستّاریِ مرد کامل. در قسمت آخر نیز شبهای قدر و معراج را با عنوان شبهای خاص که در آن روح عارفِ راستین به وصال حقیقی معشوق میرسد، یاد کردهایم.
پرونده مقاله
در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداختهایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهنالگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده میشود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه چکیده کامل
در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداختهایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهنالگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده میشود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت میکند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت میرسد و سازش خودآگاهانهای با مرکز درونی خود مییابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع میکند.
پرونده مقاله
بیان ناپذیری تجربه عرفانی امری است که صوفیان با استعانت از رمزها و تمثیل های متعدد و یا بهصراحت از آن سخن گفته‎اند. به عقیده آنها، عظمت و کمال معنی به اندازه ای است که صورت ظاهر به هیچرو نمی تواند آن را بیان کند. زبان عرفانی در بطن خود تناقض صورت و معنی را بازتا چکیده کامل
بیان ناپذیری تجربه عرفانی امری است که صوفیان با استعانت از رمزها و تمثیل های متعدد و یا بهصراحت از آن سخن گفته‎اند. به عقیده آنها، عظمت و کمال معنی به اندازه ای است که صورت ظاهر به هیچرو نمی تواند آن را بیان کند. زبان عرفانی در بطن خود تناقض صورت و معنی را بازتاب می دهد؛ تناقضی که از ادراک صوفیان نسبت به راز سرچشمه می گیرد. رازی در عمق معنی نهفته است که زبان نمی تواند آن را بیان کند و به مخاطب انتقال دهد. صوفی نیز می کوشد این راز را پنهان نگاه دارد. وسوسه بیان معنی از یک سو، و اصرار بر ناتوانی زبان در بیان معنی از سوی دیگر، بنیان بخش عمده ای از میراث سخن صوفیه است. بحث صورت و معنی در آثار مولانا نیز به شکلی گسترده مطرح شده است. تأکید مولانا بر محال بودن بیان تجربه عرفانی، سرانجام او را به ساحت خاموشی کشانده است. مقاله حاضر به این موضوع اختصاص دارد.
پرونده مقاله
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روانشناسی به کار میرود؛ اما در نوشتههای یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونهای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیمبندی است؛ دس چکیده کامل
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روانشناسی به کار میرود؛ اما در نوشتههای یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونهای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیمبندی است؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهرهاش میزند و خود را آنطور که نیست، نشان میدهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او میشود. یونگ با دقیقشدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئلة نقاب را به گونة نظریهای میپرورد و پیش روی ما میگذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگترین زیان میداند و افراد را از یکسوشدن بر حذر میدارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرفساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف میکند، همخوانی و همپوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبلهایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونههایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بودهایم.
پرونده مقاله
این مقاله به بازشناسی تصویر حلاج در آثار مولانا و واکاوی کلام مشهور اناالحق میپردازد و میخواهد نگاه مولوی را به احوال و آثار حلاج دنبال کند. مَشرب حلاج که مخالفان او از آن به اتحاد و حلول تعبیر میکنند، از نظر معتقدان او بیشتر به استغراق تعبیر میشود. مولانا در آثارش چکیده کامل
این مقاله به بازشناسی تصویر حلاج در آثار مولانا و واکاوی کلام مشهور اناالحق میپردازد و میخواهد نگاه مولوی را به احوال و آثار حلاج دنبال کند. مَشرب حلاج که مخالفان او از آن به اتحاد و حلول تعبیر میکنند، از نظر معتقدان او بیشتر به استغراق تعبیر میشود. مولانا در آثارش نام حلاج را به طور مکرّر ذکر کرده است. وی اندیشه حلاج را در آثار خود بازتاب داده و با همه مصایبی که بر حلاج رفته، او را سربلند و سعادتمند یافته است. پژوهش حاضر نشان میدهد که مولانا اندیشه حلاج را هضم و جذب کرده است.
پرونده مقاله
آدمی از ابتدای خلقت تاکنون، به دنبالی راهی برای شناخت آفریدگار بوده است. ظهور و گسترش مکتب های مختلف عرفانی نشان دهنده این نیاز بشری است. ایران از دیرباز، مهد فرهنگ و عرفان بوده و ادبیات ما همواره از غنای کافی برای پاسخ گویی به این نیاز برخوردار بوده است، اما بازنگری آم چکیده کامل
آدمی از ابتدای خلقت تاکنون، به دنبالی راهی برای شناخت آفریدگار بوده است. ظهور و گسترش مکتب های مختلف عرفانی نشان دهنده این نیاز بشری است. ایران از دیرباز، مهد فرهنگ و عرفان بوده و ادبیات ما همواره از غنای کافی برای پاسخ گویی به این نیاز برخوردار بوده است، اما بازنگری آموزه های عرفانی و بیان آنها به نحوی که با زبان و درک انسان امروزی هماهنگ باشد، ضروری است.تعالیممولانا منبع الهام اندیشمندان بسیاری در سراسر جهان بوده است و ردپای آموزه های او را می توان در بسیاری از جنبش های معنوی معاصر یافت.در این مقاله،کوشش شده است آموزه های عرفانی مولانا با دیدگاه های اشو مقایسه و وجوه مشترک آنها بررسی شود. حاصل این پژوهش این است که بسیاری از آموزه ها و تعالیم عرفانی اشو، به شکل سنتی، در عرفان اسلامی مولوی وجود دارد؛ تعالیمی که انسان امروزی را به سرچشمه زلال معنویتهدایت می کند و او را با اندیشه های متعالی عرفانی سیراب می سازد.
پرونده مقاله
یکی از بحث برانگیزترین بخشهای مثنوی که همواره دیدگاههای متفاوتی در تأویل و تفسیر آن مطرح شده است، ابیات نخستین دفتر دوم آن است. در این ابیات، مولوی بهصورت ضمنی و غیرصریح، درباره علت ایجاد وقفه در سیر سرودن مثنوی سخن میگوید؛ البته شارحان مثنوی نیز در تفسیر و شرح این چکیده کامل
یکی از بحث برانگیزترین بخشهای مثنوی که همواره دیدگاههای متفاوتی در تأویل و تفسیر آن مطرح شده است، ابیات نخستین دفتر دوم آن است. در این ابیات، مولوی بهصورت ضمنی و غیرصریح، درباره علت ایجاد وقفه در سیر سرودن مثنوی سخن میگوید؛ البته شارحان مثنوی نیز در تفسیر و شرح این ابیات و توجیه این تأخیر، مطالب گوناگون و مختلفی بیانکردهاند. در این پژوهش، با نگاهی متفاوت و با اندکی تأمل در مفاهیم دیباچههای منثور مثنوی و مقایسة آن با مضامین ابیات پایانیِ دفتر اول، نخستین ابیات پیش گفتار دفتر دوم، و ابیات آغازین دفتر سوم، مطالب جدیدی دربارة سبب تأخیر در سرودن این دفاتر به دست دادهمیشود. براساس نتایج این تحقیق و نشانههایی که در ویژگیهای ظاهر و غیرظاهر کلام در ابیات پایانی دفتر اول و در دیباچه و پیشگفتار آغاز دفتر دوم دیدهمیشود، این تأخیر از سویی متأثر از احوال متکلم است و از سوی دیگر، احوال مخاطبان و شرایط بافتموقعیتی عامل آن به شمارمی آید. با توجه به اینکه نتایج این پژوهش براساس روش تفسیر متن به خود آن متن بنا نهاده شدهاست، مطالب آن در توجیه فترت بین دو دفتر نخستین این منظومه و تأخیر در آغاز دفتر سوم به صواب نزدیکتر و با افکار مولوی منطبقتر است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد