در تحقیق حاضر گفتمان قهرمان و ضد قهرمان در ژانر حادثه ای مورد بررسی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر سه سطح تحلیل برای بررسی نمونههای سینمایی انتخاب شده است تا از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمان متون شویم.
هدف از این پژوهش بررسی نحوۀ بازنمایی خودی در مقابل دیگ چکیده کامل
در تحقیق حاضر گفتمان قهرمان و ضد قهرمان در ژانر حادثه ای مورد بررسی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر سه سطح تحلیل برای بررسی نمونههای سینمایی انتخاب شده است تا از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمان متون شویم.
هدف از این پژوهش بررسی نحوۀ بازنمایی خودی در مقابل دیگری است. تصویر قهرمان به تنهایی مسئلۀ تحقیق نبوده است و تا جایی مورد بررسی قرار می گیرد که ضدقهرمان نیز حضور داشته باشد.
در سطح اول روش شناختی از الگوی سلبی و کادوری برای بررسی معنای ضمنی و آشکار سکانسها، در سطح دوم الگوی روایت بارت برای توصیف نشانه شناختی استفاده شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی وندایک گفتمان قهرمان و ضدقهرمان متن تحلیل شده است.
یافتههای این تحقیق تعیینکننده و تبیین کننده نوع شخصیتپردازی، نقش در پلات، قطببندی و ادبیات کلامی و سطوح هرمنوتیکی معنا در فیلمهاست.
با مشاهده و بررسی و تحلیل فیلمها آنچه که در مواجه با دیگری در تمام متون دیده شده است الگوسازی مطلوب برای خود و ایجاد عدم مطلوبیت برای دیگری است.
پرونده مقاله
تُستخدم كلمة البطل غالبا في الأدب الفارسي بمعناها الكلاسيكي في القصص الملحمية والمناهضة للبطل كشخصية معاكسة للشخصية الرئيسة في القصة، ويستند السرد على مواجهة الشخصيات المتعارضة. ألقى فولفغانغ إيزر، المفكر الألماني الذي طوّر نظرية لقراءة النصوص الأدبية في النصف الثاني من چکیده کامل
تُستخدم كلمة البطل غالبا في الأدب الفارسي بمعناها الكلاسيكي في القصص الملحمية والمناهضة للبطل كشخصية معاكسة للشخصية الرئيسة في القصة، ويستند السرد على مواجهة الشخصيات المتعارضة. ألقى فولفغانغ إيزر، المفكر الألماني الذي طوّر نظرية لقراءة النصوص الأدبية في النصف الثاني من القرن العشرين، نظرة خاصة على عمل الشخصيات وعناصر النصّ في السرد، من خلال لفت انتباه القارئ إلى الدراسات الأدبية بدلاً من الكاتب، وتطرّق إلى أساليب قراءة النص، معتقداً أنه مع قراءة مختلفة للعمل الأدبي، ستتغير العناصر الداخلية للنص أيضاً. يسلّط هذا البحث الضوء على مسیرة بناء شخصية البطل والبطل المضاد في مسرحية مصرع يزدجرد لبهرام بيضايي معتمداً المنهج الوصفي- التحليلي. هدفنا في هذ البحث، هو أن نقوم بدراسة هذا العمل الأدبي من منظور تمحور القارئ لإيزر، لنرى أي شخصية تُعتبر البطل وأي شخصية هي البطل المضاد في هذاا لعمل الأدبي. تظهر نتيجة هذا البحث أن البطل والبطل المضاد من وجهة نظر القارئ، لا يتبعان بالضرورة معتقدات الكاتب، وجميع الشخصيات في العمل يمكن أن تكون محور البطولة أو مضاداً للبطولة.
پرونده مقاله
الماسخان کَندولهای کرمانشاهی از شاعران حماسهسرای بومی و محلی است که داستانهای حماسی و غنایی فراوانی را به زبان کردی گورانی سرودهاست و یکی از این منظومههای حماسی، رستمنامه است که شرح نبردهای سپاه ایران به سپهسالاری رستم با سپاه دیوان به سرکردگی زنون جادو میباشد. چکیده کامل
الماسخان کَندولهای کرمانشاهی از شاعران حماسهسرای بومی و محلی است که داستانهای حماسی و غنایی فراوانی را به زبان کردی گورانی سرودهاست و یکی از این منظومههای حماسی، رستمنامه است که شرح نبردهای سپاه ایران به سپهسالاری رستم با سپاه دیوان به سرکردگی زنون جادو میباشد. این مقاله با هدف تبیین و تحلیل شخصیّتقهرمان و ضد قهرمان در حماسۀ رستمنامۀ به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نتایج آن نشان میدهد که قهرمانان و ضد قهرمانان در این منظومۀ حماسی اگر چه در نبردهای فیزیکی و تن به تن و نیز بهرهگیری از ابزارهای نبرد و شیوههای جنگاوری شیوهای تقریباً یکسان دارند و در نبردها با یکدیگر همبری میکنند؛ امّا هدفی دوگانه دارند، چنان که قهرمان با تکیه بر نیرویی اهورایی و آنسری برای احیای منش، دادگری، سخاوت، رادمردی و شهامت میجنگند که نیاز جامعۀ بشری در همۀ دورانهاست، امّا ضد قهرمان نمایندۀ اهریمنی، تاریکی، بدمنشی، فریب، دشمنی و ... است. همچنین شاعر گاهی در شخصیّت قهرمان و یا ترسیم عملکرد او در نبرد و غیر آن، خواستههای خود را به نمایش میگذارد و گویی قهرمانان این داستان حماسی، وسیلهای و پوششی برای بیان دیدگاههای بشردوستانۀ الماسخان کندولهای و یا نوع بشر است که این گونه افسانهها و داستانهای حماسی و آیینی از ذهن و زبانش تراویدهاست.
پرونده مقاله
متون حماسی جزو جدانشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه‎کار اصلی آن شاهنامۀ فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دورههای مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آنها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشو چکیده کامل
متون حماسی جزو جدانشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه‎کار اصلی آن شاهنامۀ فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دورههای مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آنها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شد، تأثیر گذاشت و به تناسب تحوّلات، موضوع، جای‎گاه، ویژگی ها و اهداف شخصیت های حماسی نیز تغییر کرد. در این پژوهش با هدف تأملّی بر تحوّلات ضدّ قهرمان و تفاوت ها و شباهت های آن در حماسه های ملّی، دینی و تاریخی، منظومه های حماسی بانوگشسب نامه و فرامرزنامه از حماسۀ ملّی، علی‎نامه و خاوران نامه از حماسۀ دینی و تمرنامه، جنگنامۀ کِشم و جرون‎نامه از حماسۀ تاریخی به روش کتاب‎خانه ای و بر مبنای نگارش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد حماسه های دینی و تاریخی نیز بر بنیاد حماسۀ ملّی استوار شده ؛ امّا در تقابل بنیادین خیر و شر، همسو با مضمون و هدف قهرمان داستان، دچار دگرگونی شده است. وجه مشترک هر سه نوع حماسه، وجود ضدّ قهرمان انسانی جدالگر با صفات بدنژادی، اهریمنی و تنومندی است؛ امّا این ضدّ قهرمان در حماسۀ دینی و تاریخی با انگیزۀ قهرمان و روایت تاریخی در اهداف جدال، کنش و صفات ضدّ قهرمان و سرانجام ضدّ قهرمان متغیّر گشته است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد