مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می چکیده کامل
مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می دهد. کوشش گادامر بر این است که با ارائه ى تفسیری از حقیقت و خیر در اندیشه ىافلاطون، پیوند منطقی میان تفکر فلسفی و اخلاق را معلوم سازد . از این روی، مقاله نخست بهوارسی نگرش هایدگر به مفهوم حقیقت نزد افلاطون که به فراموشیِ وجود و در نتیجه نیهیلیسماخلاقی منتهی می شود، می پردازد و سپس نشان می دهد که چگونه گادامر در پی رفع این بحراناست. تلاش گادامر حول دو محور است: اول بازیابی دغدغه ى افلاطون در روی آوردن به ایده هایمتعالی (به ویژه ایده ى خیر) و نسبت درونی وجود با آنها و در نتیجه نسبی کردن اختلاف میانوجود و موجودات. دوم نقش محوری دیالوگ اصیل در شک لدهی به تصمیم اخلاقی و به اجرا آوردناین تصمیم به دلیل مقاومت در بررسی دقیق و نقادانه. نتیجه ی این تلاش آن است که ملاحظاتاخلاقی نه تنها از هست یشناسی قابل تفکیک نیست بلکه در کانون آن قرار م یگیرد.
پرونده مقاله
اقتباس بحث مورد مناقشهای است. اینکه دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدنهای کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکال چکیده کامل
اقتباس بحث مورد مناقشهای است. اینکه دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدنهای کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکالی از اقتباس به خود دیدهاند که باید دید دچار چه تغییرات بنیادین بوده است؟ در درجه دوم اهم بحث اثر مقتبس، تحلیل آن میباشد. از این رو محقق بر آن است با رویکرد تطبیقی فرایند اثر اقتباسی و تحلیل آن را دو متغیر بداند. اگر فرایند رسیدن به یک اثر اقتباسی از هر منبعی که گادامر آن را شامل هر متن دیداری و شنیداری میداند را متغیر مستقل بدانیم پس ناگزیر به بیان هرمنوتیک فلسفی قائل به متن هستیم. همچنین اگر خوانش اثر اقتباسی بر اساس نظریه پسامدرنی لیندا هاچن را متغیر وابسته بدانیم. در این مقاله دو متغیر مذکور به این دلیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، که آیا تحلیل محتوایی به تولید اثر اقتباسی منجر میشود و یا علم هرمنوتیک؟
پرونده مقاله
گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته میشود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده؛ به بیان دیگر برای او هستیشناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیشتر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهمپذیر چکیده کامل
گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته میشود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده؛ به بیان دیگر برای او هستیشناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیشتر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهمپذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیشداوریهاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیدۀ فهم بحث میشود تا قواعد و روشهای تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهمترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر میگزیند. مولانا انسان را معادل زبان میداند و این درست یعنی همان اندیشهای که گادامر مطرح میکند. در تبیین رابطۀ میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطۀ اندیشه و زبان، رابطۀ ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستیشناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه ای که از این مقاله می توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می دهد.
پرونده مقاله
زبان واسطه یا رسانهای است که جهان به مدد آن خود را میگشاید، زبان فقط ابژه (ابزاری) در دست ما نیست، بلکه حافظ سنت و واسطهای است که همراه با آن ما وجود داریم و خود را درک میکنیم. تأثیر زبان بر ما به گونهای است که ما از تأثیر آن بر خود آگاه نیستیم. تفسیر ما از جهان، ا چکیده کامل
زبان واسطه یا رسانهای است که جهان به مدد آن خود را میگشاید، زبان فقط ابژه (ابزاری) در دست ما نیست، بلکه حافظ سنت و واسطهای است که همراه با آن ما وجود داریم و خود را درک میکنیم. تأثیر زبان بر ما به گونهای است که ما از تأثیر آن بر خود آگاه نیستیم. تفسیر ما از جهان، امری زبانی است. در واقع زبان نشانۀ واقعی محدودیت ماست. زبان همواره ما را احاطه کرده است؛ گادامر لحظۀ تکوین فهم را لحظۀ همزبانی مینامد، لحظهای که زبان مفسر با زبان اثر آمیخته و ممزوج شده و زبانی مشترک پدید میآید، از نظر گادامر در رویارویی با متن ما چنان محو معنا میشویم که نقش زبان را فراموش میکنیم. مولانا در مقام یک شاعر و عارف بلندپایه بیش از دیگران در باب زبان و کمّ و کیف فهم حاصل از آن سخن گفته است این امر تنها از آنرو نیست که او شاعر است بلکه از آن جهت است که وی در مقام یک عارف عاشق ناگزیر بوده است با سخنگویی و زبان آوری ، دریافتها و تجارب خود را بیان کند. نتایج این پژوهش که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و برپایۀ دادههای کتابخانهای و روش سندکاوی به دست آمده است نشان میدهد که مولانا همراستا با تئوری هرمنوتیکی فهم گئورگ گادامر زبان را امری نارسا در مسئلۀ فهم میداند.
پرونده مقاله
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفۀ ارسطو دارد، با اصطلاح سویۀ کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا میکند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبۀ کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید میکند؛ ازاینرو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی میدان چکیده کامل
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفۀ ارسطو دارد، با اصطلاح سویۀ کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا میکند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبۀ کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید میکند؛ ازاینرو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی میداند، نه با پیشداشت قواعد و روشهای خاص. آنچه سعدی در مواجهه با آموزههای اخلاقی بهطور عام، و موضوع فقر و غنا انجام میدهد، تحقق عینی کارکردی است. از سدههای سوم و چهارم هجری، یکی از آموزههای اخلاقی که در کتب صوفیه با عناوین مختلف مطرح شده، تفضیل فقیر صابر بر غنی شاکر بوده است. چنین رأی و حکمی تا قرن هفتم قرائت مسلط اهل تصوف محسوب میشده و تمرد و سرکشی از آن، عقاب و عذاب دنیوی و اخروی را برای صاحب آن بهدنبال داشته است؛ تا اینکه در این قرن، سعدی در رسالۀ اخلاقی گلستان، دیگر بار به مفهوم فقر و غنا با چشمانداز و رویکرد تازهای میپردازد. او با تفسیری فرونسیستی متناسب با وضعیت انضمامی و عینی زیست روزمرۀ خود، این بصیرت را پیدا میکند تا در مقابل تفسیر مسلط و فراتاریخی و حاکم، جانب غنا را بهعنوان عاملی نجاتبخش در عصر انحطاط بگیرد و با اخلاقی کارکردگرایانه، زندگی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد. این مقاله که بهشیوۀ توصیفیتحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای نوشته شده است، به تبیین و تحلیل این مدعا خواهد پرداخت.
پرونده مقاله
معماری بومی، دریافتی کلی را برای مخاطبان به همراه دارد که دارای جنبه های پیچیده ، منبعث از تفاسیر و تعاریف مختلف از آن است. تحقیقات دراین زمینه نشان می‎دهد، فهم ساکنان محیطی از مفاهیم معماری بومی که در حس رضایتمندی ساکنان و حفظ ارزش های کیفی و سیاست گذاری کالبدی محی چکیده کامل
معماری بومی، دریافتی کلی را برای مخاطبان به همراه دارد که دارای جنبه های پیچیده ، منبعث از تفاسیر و تعاریف مختلف از آن است. تحقیقات دراین زمینه نشان می‎دهد، فهم ساکنان محیطی از مفاهیم معماری بومی که در حس رضایتمندی ساکنان و حفظ ارزش های کیفی و سیاست گذاری کالبدی محیطی از ضروریات می باشند، چندان مورد توجه واقع نشده است. بدین جهت با هدف تحقق فهم ساکنان در بستر زمانی و مکانی معین، در این نوشتار اندیشه‎های گادامر در فهم (فهم به مثابه توافق، کاربست و موقعیت‎مندی مخاطب) مورد توجه قرار گرفته است. این مفاهیم با روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیلی- توصیفی و تحلیل محتوا تبیین شده و در ادامه با روش پیمایشی- توصیفی به ارزیابی اولویت های آنها پرداخته شده است. اطلاعات بدست آمده، از مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مستندات، مقالات و تحقیقات سایر پژوهشگران داخلی و خارجی می‎باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel ،Spss و پس از آن برای اولویت بندی مولفه ها از تکنیک تحلیل شبکه ای AHP از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است. طبق نتایج این پژوهش مهمترین مفهوم از 8 معیار تبیین شده در بافت قدیم بوشهر، نیازهای انسانی است. محیط طبیعی، فرهنگ و اجتماع، شکل و اثر معماری بومی، تکنولوژی، اقتصاد، زمان، نداشتن پیش زمینه معرفت نظری به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. این مفاهیم به طراحان و برنامه ریزان در جهت حفظ و توسعه معماری بومی در بافت مذکور پیشنهاد می‎گردد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد