هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا ام.اس باعث افت ویژگیهای مثبت روانشناختی میشود و یکی از روشهای درمانی در بهبود ویژگیهای روانشناختی، رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور بر تحمل پریشانی، سبکهای تصم چکیده کامل
هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا ام.اس باعث افت ویژگیهای مثبت روانشناختی میشود و یکی از روشهای درمانی در بهبود ویژگیهای روانشناختی، رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور بر تحمل پریشانی، سبکهای تصمیمگیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شهر ساری انجام شد.روش: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران ام.اس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر ساری در سال 1399 بودند. تعداد 30 نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با رعایت نسبت جنسیت انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 5 جلسه 40 دقیقهای رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با استفاده از مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری (اسکات و بروس، 1995) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی (ویسمن و بوسول، 1976) گردآوری و با روشهای تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری در نرمافزار SPSS-19 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که رواندرمانی کوتاهمدت راه حلمحور باعث ارتقای تحمل پریشانی، افزایش سبک تصمیمگیری عقلانی و کاهش سبکهای تصمیمگیری شهودی، آنی، اجتنابی و وابستگی و بهبود سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شد (01/0˂P).نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده تاثیر رواندرمانی کوتاهمدت راهحلمحور بر بهبود تحمل پریشانی، سبکهای تصمیمگیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس بود. بنابراین، استفاده از این روش درمانی جهت بهبود ویژگیهای روانشناختی بهویژه بهبود تحمل پریشانی، سبکهای تصمیمگیری و سازگاری اجتماعی ضروری به نظر میرسد.
پرونده مقاله
مالتیپل اسکلروزیس شایعترین بیماری نورولوژیکی است که با التهاب و تخریب آکسونی در سیستم عصبی مرکزی مشخص میشود. کارواکرول یک ترکیب فیتواستروژنی ارزشمند است و نتایجی درمورد اثربخشی آن در زمینه کاهش التهاب و حفاظت از نورون به دست آمده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کاروا چکیده کامل
مالتیپل اسکلروزیس شایعترین بیماری نورولوژیکی است که با التهاب و تخریب آکسونی در سیستم عصبی مرکزی مشخص میشود. کارواکرول یک ترکیب فیتواستروژنی ارزشمند است و نتایجی درمورد اثربخشی آن در زمینه کاهش التهاب و حفاظت از نورون به دست آمده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کارواکرول بر بیان ژنهای IL-10, foxp3, IL-4 و TGF-β در نخاع موشهای صحرایی مدل EAE (Experimental Autoimmune Encephalomyelitis)، به عنوان مدل حیوانی مالتیپل اسکلروزیس میباشد. EAE در موشهای صحرایی ماده لویس القاء شد. موشها به سه گروه کنترل، مدل EAE و گروه EAE تحت تیمار با کارواکرول دسته بندی شدند. کارواکرول به صورت روزانه و داخل صفاقی از روز 12 تا 29 بعد از ایمنی زایی تزریق شد. از بافت نخاع RNA استخراج گردید و تغییرات بیان ژنهای IL-10, foxp3, IL-4 و TGF-β به وسیله ریل تایم پی سی آر بررسی شد. نتایج نشان داد القاء مدل آزمایشگاهی مالتیپل اسکلروزیس در موشها باعث کاهش بیان ژنهای ضد التهابی IL-1 ، IL-4 و TGF در بافت نخاع شد وتیمار موشهای مدل با کارواکرول باعث افزایش معناداری در بیان ژن IL-10 شد (0.0001> P)و در بیان ژنهای IL-4 و TGF-β تاثیر مثبتی مشاهده نشد. همچنین میزان بیان ژن foxp3 در گروه مدل، دارای افزایش چشمگیری بود(0.0001> P) که تیمار با کارواکرول این مقدار را کاهش داد. با اثرگذاری کارواکرول بر افزایش بیان ژن IL-10، کاهش التهاب موضعی و افزایش پاکسازی نخالههای حاصل از آن، محیط تهاجمی که برای نورونها ایجاد شده است را به یک محیط امن تبدیل می کند و رِمیلیناسیون به راه میافتد.
پرونده مقاله
ب
بیان ژن مهار رشد اختصاصی 8 (GAS8) و RNA آنتی سنس طبیعی آن (GAS8-AS1) در بافت های توموری با منشأ مختلف ارزیابی شده است. با این حال، ارتباط آنها با اختلالات مرتبط با ایمنی خیلی درک نشده است. در مطالعه حاضر، ما سطح بیان این ژنها را در 50 بیمار مبتلا به فرم عودکننده-بهبو چکیده کامل
ب
بیان ژن مهار رشد اختصاصی 8 (GAS8) و RNA آنتی سنس طبیعی آن (GAS8-AS1) در بافت های توموری با منشأ مختلف ارزیابی شده است. با این حال، ارتباط آنها با اختلالات مرتبط با ایمنی خیلی درک نشده است. در مطالعه حاضر، ما سطح بیان این ژنها را در 50 بیمار مبتلا به فرم عودکننده-بهبود یابنده ی مالتیپل اسکلروزیس (RRMS) با گروه کنترل افراد سالمی که از لحاظ سن و جنس همسان سازی شده بودند، ارزیابی کردیم. سنجش بیان بر نمونه های خون محیطی افراد شرکت کننده در آزمایش صورت گرفت. استخراج RNA کل از خون و سنتز cDNA از خون انجام شد، سپس با روشTaq-man PCR و با طراحی پرایمر و پروب های اختصاصی سنجش صورت گرفت. بیان هر دو ژن در مقایسه با کنترل ها به صورت چشم گیری افزایش یافت (به ترتیب 001/0 = p و 0001/0 p <). تفاوت در بیان GAS8 نیز در کل بیماران زن و زنان کمتر از 50 سال در مقایسه با افراد کنترل مربوطه معنی دار بود ( به ترتیب 002/0 = p و 006/0 = p ). بیان GAS8-AS1 در بیماران مرد در هر دو زیر گروه مبتنی بر سن در مقایسه با افراد سالم مربوطه بالاتر بود (0001/0 =p ). بیان هر دو ژن در گروه مردان با سن شرکت کنندگان رابطه معکوس داشت اما این ارتباط با هیچ زیر گروه دیگری وجود نداشت. مطالعه حاضر اهمیت GAS8 و GAS8-AS1 را در بیماری زایی MS و نقش فرضی GAS8-AS1 به عنوان یک نشانگر تشخیصی در زیرمجموعه های بیماران نشان می دهد.
پرونده مقاله
بیان ژن مهار رشد اختصاصی 8 (GAS8) و RNA آنتی-سنس طبیعی آن (GAS8-AS1) در بافت های توموری با منشأ مختلف ارزیابی شده است. با این حال، ارتباط آنها با اختلالات مرتبط با ایمنی خیلی درک نشده است. در مطالعه حاضر، ما سطح بیان این ژنها را در 50 بیمار مبتلا به فرم عودکننده-بهبود ی چکیده کامل
بیان ژن مهار رشد اختصاصی 8 (GAS8) و RNA آنتی-سنس طبیعی آن (GAS8-AS1) در بافت های توموری با منشأ مختلف ارزیابی شده است. با این حال، ارتباط آنها با اختلالات مرتبط با ایمنی خیلی درک نشده است. در مطالعه حاضر، ما سطح بیان این ژنها را در 50 بیمار مبتلا به فرم عودکننده-بهبود یابنده ی مالتیپل اسکلروزیس (RRMS) با گروه کنترل افراد سالمی که از لحاظ سن و جنس هم سان سازی شده بودند، ارزیابی کردیم. سنجش بیان بر نمونه های خون محیطی افراد شرکت کننده در آزمایش صورت گرفت. استخراج RNA کل از خون و سنتز cDNA از خون انجام شد، سپس با روش Taq-man PCR و با طراحی پرایمر و پروبهای اختصاصی سنجش صورت گرفت. بیان هر دو ژن در مقایسه با کنترل ها به صورت چشم گیری افزایش یافت (به ترتیب P=0.001 و P<0.0001). تفاوت در بیان GAS8 نیز در کل بیماران زن و زنان کمتر از 50 سال در مقایسه با افراد کنترل مربوطه معنی دار بود ( به ترتیب P=0.002 و P=0.006). بیان GAS8-AS1 در بیماران مرد در هر دو زیر گروه مبتنی بر سن در مقایسه با افراد سالم مربوطه بالاتر بود (P=0.0001). بیان هر دو ژن در گروه مردان با سن شرکت کنندگان رابطه معکوس داشت اما این ارتباط با هیچ زیر گروه دیگری وجود نداشت. مطالعه حاضر اهمیت GAS8 و GAS8-AS1 را در پاتوژنز MS و نقش فرضی GAS8-AS1 به عنوان یک نشانگر تشخیصی در زیرمجموعه های بیماران نشان می دهد
پرونده مقاله
بیماری مولتیپل اسکلروزیس MS)) یکی از مهم ترین بیماری های خودایمن است که سیستم اعصاب مرکزی را هدف قرار می دهد. این بیماری به عنوان دومین عامل ناتوانی حرکتی در دنیا شناخته شده و گسترش روزافزونی داشته است. گرچه علل اصلی بروز بیماری ام اس همچنان ناشناخته است اما احتمال می ر چکیده کامل
بیماری مولتیپل اسکلروزیس MS)) یکی از مهم ترین بیماری های خودایمن است که سیستم اعصاب مرکزی را هدف قرار می دهد. این بیماری به عنوان دومین عامل ناتوانی حرکتی در دنیا شناخته شده و گسترش روزافزونی داشته است. گرچه علل اصلی بروز بیماری ام اس همچنان ناشناخته است اما احتمال می رود سلول های CD4(+) T اختصاصی میلین، نقش مرکزی را در آغاز و هماهنگی التهاب CNS ایفا می کنند. طبق این نظریه، سلول هایCD4(+) T فعال شده در پریفرال به CNS نفوذ کرده در آنجا با القا ترشح سیتوکین ها و کموکین ها باعث آغاز آبشار التهابی می شوند. سلول های Th17 که یک رده از سلول های CD4(+) T به تازگی شناسایی شده اند در بروز مالتیپل اسکلروزیس نقش عمده ای را ایفا می کند. با توجه به نقش ژن RORΑدر مسیرهای تکاملی سلول های Th17 و همچنین انواع گیرنده های ROR به عنوان اهداف درمانی ام اس، بررسی این ژن در بیماران می تواند در تشخیص و یافتن علل مولکولی بیماری کمک کند. 30 نفر بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و 30 نفر فرد سالم که از نظر سن و جنس همسان سازی شدند، انتخاب گردیدند. بعد از پر کردن پرسشنامه از افراد خون گیری انجام شد و Total RNA استخراج و سپس cDNA سنتز شد. با روش TaqMan Real-Time PCR بیان ژن RORAمورد بررسی قرار گرفت. داده های بدست آمده بوسیله نرم افزارهای Linreg و REST 2009 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بیان ژن RORA در افراد مبتلا به ام اس در مقایسه با افراد نرمال کاهش معنی داری نشان نمی دهد (197/0p= ). همچنین مقایسه بیان این ژن در دو جنس زن و مرد هم کاهش معنی داری نشان نداد (142/0p=، 156/0p=). نتایج بیانگر عدم تفاوت معنی دار بیان ژن RORA در بیماران MS نسبت به افراد سالم و کنترل می باشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که سطح بیان ژن RORA تاثیر مهمی در این بیماری نداشته باشد.
پرونده مقاله
مقدمه: مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری عصبی ناتوان کننده در افراد جوان است.اختلال بینایی یکی از شایعترین تظاهرات بالینی MS است به طوریکه 25% افراد در جریان بیماری دچار مشکلات بینایی میشوند.این مطالعه با هدف بررسی فراوانی تظاهرات چشمی و نورولوژیک در بیماران MSانجام ش چکیده کامل
مقدمه: مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری عصبی ناتوان کننده در افراد جوان است.اختلال بینایی یکی از شایعترین تظاهرات بالینی MS است به طوریکه 25% افراد در جریان بیماری دچار مشکلات بینایی میشوند.این مطالعه با هدف بررسی فراوانی تظاهرات چشمی و نورولوژیک در بیماران MSانجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه 150 بیمار MSکه از ابتدا بهمن ماه 1393 به انجمن MS مراجعه نمودند، مورد معاینه و بررسی قرار گرفتند. تظاهرات چشمی و نورولوژیک آنها در پرسشنامه طراحی شده ثبت شد و فراوانی این تظاهرات بر حسب سن، جنس، سن شروع بیماری،سابقه فامیلی و محل زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج : میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 48/33 سال و میانگین سن شروع بیماری 43/28 سال بود. 84% بیماران زن و 16% بیماران مرد بودند. 92% بیماران ساکن مناطق شهری و 16% بیماران دارای سابقه فامیلی MS بودند.آتروفی دیسک اپتیک با فراوانی 7/14% و نوریت اپتیک با فراوانی 12% شایع ترین نشانههای چشمی در بیماران بود.در 7/42% بیماران تظاهرات چشمی به عنوان تنها علامت شروع بیماری بوده است.برخی از تظاهرات چشمی به طور معنی داری در مردان، سن زیر 30 سال، افراد ساکن مناطق شهری و افرادی که سابقه فامیلی MS داشتند شایع تر بود. 24% بیماران در معاینه دارای نشانههای مهم چشمی شامل نوریت اپتیک، آتروفی دیسک، نوریت رتروبولبار، پاپیلیت بودند.
بحث و نتیجه گیری : اختلالات بینایی از عوارض شایع بیماری MS بوده که بروز این اختلالات با عواملی مانند سن، جنس، محل سکونت و سابقه فامیلی ارتباط دارد. لذا لازم است که در بررسیهای اولیه بیماران ویژگیهای دموگرافیک آنها مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه علائم چشمی در شروع بیماری شایع است، لذا باید هنگام مواجه با بیمارانی که شکایات چشمی شامل تاری دید و دوبینی دارند، بیماری MS را مد نظر گرفت.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد