از شگردها و شیوه های برجسته سازی کلام در بین صاحبانِ آثار ادبی، هنجارگریزی و خروج از زبان معیار(نُرم)آن عصر می باشد.هنجارگریزی یکی از معیارهای زیبایی شناسی ادبی محسوب می شود،و همچنین به کاربردن واژگان و ساختاری است که در گذشته متداول بوده است؛ودارای انواع گوناگونی است. چکیده کامل
از شگردها و شیوه های برجسته سازی کلام در بین صاحبانِ آثار ادبی، هنجارگریزی و خروج از زبان معیار(نُرم)آن عصر می باشد.هنجارگریزی یکی از معیارهای زیبایی شناسی ادبی محسوب می شود،و همچنین به کاربردن واژگان و ساختاری است که در گذشته متداول بوده است؛ودارای انواع گوناگونی است. ازجمله: هنجارگریزی آوایی، نوشتاری ،زمانی و غیره. این تحقیق به بررسی هنجارگریزی زمانی(باستانگرایی) در مجموعه داستان های غزاله علیزاده در کتاب با غزاله تا ناکجا پرداخته است.هنجارگریزی زمانی دارای زیرمجموعه های نحوی و واژگانی است؛ برآیند پژوهش در این مقاله نشان می دهد که هنجارگریزی زمانی در مجموعه داستان های کوتاه این نویسنده به شکل: کاربرد واژگان کهن و کم کاربرد،کاریرد نام شغل ها بصورت کهن،تضمین شعری، ضرب المثل،افعال کهن وکم کاربرد،حذف فعل، وجه وصفی و سجع و تقدیم فعل منعکس است.روش تحقیق در این مقاله بصورت تحلیلی – تو صیفی بوده و مؤلف پس از بیان مبانی نظری مرتبط با موضوع به بررسی موارد هنجارگریزی زمانی در سبک این نویسنده پرداخته است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاههای فمنیستی غزاله علیزاده و بررسی سیمای زن در آثار او انجام شده است.نقد فمینیستی به عنوان رویکردی جدی، متمایز و یکپارچه از اواخر دهۀ ۱۹۶۰ در ادبیات اروپا پدید آمد که هدفش شناخت نقش های فرهنگی و دستاوردهای بزرگ در جهت کسب حقوق اجتماعی و سیا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاههای فمنیستی غزاله علیزاده و بررسی سیمای زن در آثار او انجام شده است.نقد فمینیستی به عنوان رویکردی جدی، متمایز و یکپارچه از اواخر دهۀ ۱۹۶۰ در ادبیات اروپا پدید آمد که هدفش شناخت نقش های فرهنگی و دستاوردهای بزرگ در جهت کسب حقوق اجتماعی و سیاسی زنان بود. این شیوه در اوایل دهۀ ۱۳۴۰ با داستان های سیمین دانشور در ایران پا گرفت و با ظهور نویسندگانی چون شهرنوش پارسیپور، زویا پیرزاد و غزاله علیزاده ادامه پیدا کرد. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به نقد فمینیستی آثار داستانی غزاله علیزاده پرداخته میشود و شخصیتپردازی زنان از منظر تحلیل محتوایی مورد بررسی قرار میگیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علیزاده زنان را بیشتر در معرض حوادث سیاسی اجتماعی پس از انقلاب اسلامی قرار داده است. وی با چشماندازی اعتدالگرا به انتقاد از تنهایی زن در جامعه پرداخته و با رویکردی اشراقی و عرفانی، تلاش کرده نقش و سهم زنان را در تاریخ اجتماعی ایران پررنگتر نشان دهد.
پرونده مقاله
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائة نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژن چکیده کامل
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائة نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعة روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجستة آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویة دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویة دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.
پرونده مقاله
در این پژوهش با تکیه بر چند رمان برجسته از سه نویسنده زن معاصر ایران و بررسی تطبیقی آن ها با آثار داستانی نجیب محفوظ به شیوه تحلیلی-توصیفی، فضایل مثبت مطرح شده در شخصیت زنان دو سرزمین بر اساس فضایل ششگانه سلیگمن بررسی شدهاند. دستاورد این پژوهش این است که زنان نویسنده چکیده کامل
در این پژوهش با تکیه بر چند رمان برجسته از سه نویسنده زن معاصر ایران و بررسی تطبیقی آن ها با آثار داستانی نجیب محفوظ به شیوه تحلیلی-توصیفی، فضایل مثبت مطرح شده در شخصیت زنان دو سرزمین بر اساس فضایل ششگانه سلیگمن بررسی شدهاند. دستاورد این پژوهش این است که زنان نویسنده در تاریخ ادبیات ایران، در بسیاری از آثارشان همسو با روانشناسی مثبت نگر حرکت کردهاند. آنان در رمانهای خود مروج کنجکاوی، شجاعت، انصاف، مهربانی، خویشتنداری، رهبری و شایستهسالاری، درک زیبایی و کمالات در خصوص زنان هستند. این مهم در دو رمان کوچه مدق و بین القصرین نجیب محفوظ نیز با تفاوت فاحشی قابل مشاهده است. زنان برجسته در دو رمان محفوظ، مهربانی، مقاومت، مهربانی و عشق و پشتکار داشتن را از میان فضایل ششگانه سلیگمن دارا هستند.
پرونده مقاله
رئالیسم" به معنى واقع گرایى، به عنوان یک جنبش ادبى در قرن نوزدهم به وجود آمد و هنوز هم به عنوان یک سبک ادبى در ادبیات داستانى معاصر به کار مى رود. تعدادى از نویسندگان معاصر ایران نیز به این سبک گرایش داشته اند. یکى از آن ها غزاله علیزاده، داستان نویس زن معاصر است که در چکیده کامل
رئالیسم" به معنى واقع گرایى، به عنوان یک جنبش ادبى در قرن نوزدهم به وجود آمد و هنوز هم به عنوان یک سبک ادبى در ادبیات داستانى معاصر به کار مى رود. تعدادى از نویسندگان معاصر ایران نیز به این سبک گرایش داشته اند. یکى از آن ها غزاله علیزاده، داستان نویس زن معاصر است که در برخى از آثارش به رئالیسم توجه داشته است؛ از جمله در رمان "خانه ادریسى ها". در این مقاله "خانه ادریسى ها" از دیدگاه رئالیستى بررسى شده است. در این رمان علاوه بر این که عناصر رئالیسم به کار رفته، خود علیزاده نیز دیدگاه هاى انتقادى خویش را که عمدتا در تقابل رمانتیسم و رئالیسم است، مطرح کرده و به نفى رمانتیسم و اثبات رئالیسم پرداخته و این مسأله حاکى از گرایش او به رئالیسم است.
پرونده مقاله
ویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، چکیده کامل
ویژگیهای مشترک زیادی تعدادی از شخصیتهای زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبهاسطورهای ساخته است؛ ویژگیهای مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگیهایی که برای انگارههای کهنالگویی ذکر شده است. از آنجا که بین نقد اسطورهای و شیوۀ روانشناختی ارتباط کاملاً نزدیکی وجود داردو کهنالگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تأثیرمیگذارند و به شکلگیری شخصیت کمک میکنند و هر دوی اینها با انگیزههای زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگیهای شخصیتهایزن در آثار علیزادهپرداخته شده است.این پژوهش نشان میدهد که خلق تصاویریکسویه، رمزآلودگی و ناشناختگی، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رؤیا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانههای اسطورهای است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد