• فهرست مقالات زبان عرفانی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی نقش نشانه­ ها و نمادواژه­ ها در زبان شعری مولانا با رویکرد نشانه­ شناسی
        فاطمه رحیمی
        در زبان عرفانی مولانا بسیاری از تعالیم عرفانی و تجربه­های معنوی از طریق نشانه­ها و نماد واژه‌هایی بیان می­شود که وی آنها را گاه به­صورت نشانه­های فرازبانی و نمایه­ای و گاه به­صورت نشانه‌های شمایلی و نمادین در قالب تشبیه و تمثیل و استعاره آورده است. در زبان مولانا بسیاری چکیده کامل
        در زبان عرفانی مولانا بسیاری از تعالیم عرفانی و تجربه­های معنوی از طریق نشانه­ها و نماد واژه‌هایی بیان می­شود که وی آنها را گاه به­صورت نشانه­های فرازبانی و نمایه­ای و گاه به­صورت نشانه‌های شمایلی و نمادین در قالب تشبیه و تمثیل و استعاره آورده است. در زبان مولانا بسیاری از نشانه­های تکراری که در ادبیات عرفانی در قالب تشبیهات و استعاره­های شناخته­شده کاربرد دارد، به نشانه­هایی با قابلیت تفسیرهای جدید تبدیل ­گردیده و گویی روح تازه­ای در قالب عبارت و واژگان دمیده ­شده و معناهای تازه­ای در ذهن مخاطب ظهور پیدا می­کند. مولانا بسیاری از نمادواژه­ها و نشانه­های نمادین را با توجه به تجربه­های عمیق خود، دلالت­ تازه­ای بخشیده و تفسیری جدید از این نشانه­ها را فرا روی مخاطب می­نهد. این گونه تغییر و استحاله در نشانه­های نمادین، علاوه بر آن­که نشان­گر تقلیدگریزی ذهن مولاناست، در بسیاری اوقات در حکم نشانه­ای ­نمایه­ای است که تا حدودی جنبه­هایی از اندیشه و مکتب عرفانی وی را نشان می­دهد. نشانه­های نمایه­ای در اشعار مولانا را می­توان اغلب نشانه­های فرازبانی دانست که ظاهراً در بسیاری از موارد به­ صورت ناخودآگاه در زبان شاعر به­کار رفته است. ظاهراً بی­اعتنایی مولانا نسبت به رعایت صورت برخی الفاظ و عبارات و سایر مسامحات لفظی در زبان وی را می­توان نشانه­ای از کارکرد ابزاری «لفظ» و ناچیز یودن آن در برابر اهمیت و اصالت «معنا» نزد وی تلقی نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - زبان نمادین در اشعار عارفانه سنایی
        زهرا چراغی
        شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خوانندة مشتاقی را سر ذوق می‌آورد. این شعر، پر است از مضامین و بن‌مایه‌های شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانة خویش، توا چکیده کامل
        شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خوانندة مشتاقی را سر ذوق می‌آورد. این شعر، پر است از مضامین و بن‌مایه‌های شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانة خویش، توانست صورت‌های شهودی و سیر و سلوک عارفانة سالک راه حق را به زیبایی تصویر کند. در واقع سنایی اولین‌ شاعر ایرانی‌ پس‌ از اسلام‌ به شمار می‌رود که‌ حقایق‌ عرفانی‌ و معانی و نمادین‌ تصوف‌ را در ادبیات مطرح کرد. سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهندگان او را پایه‌گذار شعر عرفانی و رمزی می‌دانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. درون‌مایة عرفانی و غزل‌سرایی عارفانه و عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیشتر قالب‌های شعر پیش از خود بازنگری می‌کند و حال و هوایی تازه در کالبد آنان می‌دمد. سنایی با وارد کردن درون‌مایه‌های عرفانی، نمادین و استعاری، جان و روح تازه‌ای به کالبد بی‌جان قصیده دمید. سنایی به جز درون‌مایه‌های عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد. با این تفاسیر، رویکرد زبان‌شناختی به مفاهیم عرفانی و رمزی شعر سنایی، اهمیتی دو چندان پیدا می‌کند. از این رو ما در این مقاله سعی داریم ضمن تعریف زبان و کارکردهای آن و نیز تعریف زبان نمادین، علاوه بر واکاوی و نحوه استفاده سنایی از آرایه‌های زبانی در دو مجموعه به نام حدیقه الحقیقه و سیر العباد الی المعاد، وجوه نمادین اشعار او را بازنمایی کنیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - کژتابی و فراهنجاری در زبان عرفانی مولانا جلال الدین بلخی
        مریم رضایی
        کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است .نگارنده مع چکیده کامل
        کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است .نگارنده معتقد است که با تتبع و تفحص در آثار مولانا جلال الدین بلخی به گونه های مختلفی از کژتابی و فراهنجاری(هنجارگریزی) بر می خوریم که در این مقاله آن ها را به صورت های چهارگانه، با عناوینِ:الف: کژتابی ساختاری،ب: کژتابی و فراهنجاری واژگانی ،ج: برجستگی های معنایی و کلامی،د: کژتابی و هنجارگریزی در ساختار محتوایی، دسته بندی نموده و برای هر یک از آن ها نمونه ها و مصادیق فراوانی ذکر کرده است.ما حصل کلام آن که زبان دارای کارکردها و توانمندی های زیادی است که هر زبان آور آن ها را به کار می گیرد تا مجالی برای هنر نمایی بیشتر داشته باشد. مولانا جلال الدین بلخی به عنوان شاعر خلّاق و آگاه، با استفاده از این ظرفیت های زبانی و هنرشاعری خود از آن ها بسیار بهره جسته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تحلیل تفاوت بلاغی زبان عبارت و اشارت در نثر عرفانی خواجه عبدالله انصاری
        سمانه جعفری محمد عالی زاده مرشت
        خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند صدمیدان با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر چکیده کامل
        خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند صدمیدان با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله الهی‌نامه از نوع ادب غنایی است. مقالۀ حاضر کوشیده است با مقایسۀ ویژگی های بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسندۀ صاحب سبک، الهی نامه و صدمیدان، به روش کتابخانه ای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگی های بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسۀ تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایه های لفظی و معنوی در الهی‌نامه است مگر آرایۀ تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایه های این دو اثر ثابت می کند که این عارف سخن شناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آن ها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - زبان عرفانی در مثنوی معنوی مولوی
        افسانه سعادتی پروین گلی زاده مختار ابراهیمی
        بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهم‌ترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبه‌های پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکان‌پذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربه‌های عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکل‌های هنری و ادبی زبان روی آورده‌اند، نماد چکیده کامل
        بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهم‌ترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبه‌های پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکان‌پذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربه‌های عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکل‌های هنری و ادبی زبان روی آورده‌اند، نماد و تمثیل دو شکل هنری از جمله شکل‌های هنری زبان است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی در پی بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری تمثیل و نماد جهت آشکار کردن تجربه‌های عرفانی مولوی در مثنوی است. مولوی در راستای به کارگیری تمثیل با در نظر گرفتن تنگناهای زبان بشری کوشیده است تا با زبان ویژه خویش، راه را بر تأویل‌های عرفانی برای خود و مخاطب بگشاید. آنچه در فهم زبان مثنوی اهمیت دارد، شناخت زبان نمادگرا در فضای گستردة این اثر است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که مولوی با آگاهی از ظرفیت‌های کلامی، به زبان عرفانی خود پویایی داده است. توجّه به زبان و کاستی‌های آن، معناگرایی، تکرار واژگان ویژه و تمرکز بر اندیشه‌ای واحد، آگاهی ازتجربه‌های عرفانی در عینِ بیان‌ناپذیری آن‌ها و ادراک مخاطبان از جمله عوامل مؤثر در درک زبان عرفانی مثنوی معنوی است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - شطحیات عین‌القضات همدانی
        فاطمه مدرسی مونا همتی مریم عرب
        شطحیات محصول نگاه تازة گویندة آن به خدا، انسان و شریعت و بازگویی تجربه‌های خاص روحی اوست و از آنجا که افق جدیدی در برابر خواننده متجلی می‌سازد، با بیان پارادوکسی همراه است و اعجاب و شگفتی را در خواننده بر می‌انگیزد و او را با معنایی خلاف انتظار روبه‌رو می‌سازد. از سوی د چکیده کامل
        شطحیات محصول نگاه تازة گویندة آن به خدا، انسان و شریعت و بازگویی تجربه‌های خاص روحی اوست و از آنجا که افق جدیدی در برابر خواننده متجلی می‌سازد، با بیان پارادوکسی همراه است و اعجاب و شگفتی را در خواننده بر می‌انگیزد و او را با معنایی خلاف انتظار روبه‌رو می‌سازد. از سوی دیگر، چون این معنی در یک ساختار منظم زبانی عرضه می‌شود، زبان شطح ارزش والایی می‌یابد. این پژوهش برآن است به بررسی شطحیات عین‌القضات به عنوان یکی از مصادیق سطح تناقضی زبان عرفانی او بپردازد، که در آن امری متناقض با ظاهر شرع بیان می‌شود. توحید ابلیس، رؤیت خداوند، کفر و ایمان، فنا و بقا و... از جمله شطحیاتی هستند که قاضی پرشور همدان به سبب بیان آنها جان باخت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - شیوه های گوناگون دلالت پردازی آفتاب در زبان مولانا
        زهره نجفی
        زبان عرفانی مولانا، زبانی ویژه و متمایز است که بخش عمدة این تمایز ناشی از نشانه‌های زبانی وی است. دال‌هایی که با شیوه دلالت خاص خود، آنها را به مدلول مورد نظر ارتباط می‌دهد، بیانگر اندیشه و تجربة عرفانی او است. یکی از مهمترین و پرکاربردترین نشانه‌ها در زبان مولانا واژة چکیده کامل
        زبان عرفانی مولانا، زبانی ویژه و متمایز است که بخش عمدة این تمایز ناشی از نشانه‌های زبانی وی است. دال‌هایی که با شیوه دلالت خاص خود، آنها را به مدلول مورد نظر ارتباط می‌دهد، بیانگر اندیشه و تجربة عرفانی او است. یکی از مهمترین و پرکاربردترین نشانه‌ها در زبان مولانا واژة آفتاب است که آن را به عنوان دالی برای مدلول‌های متفاوت و نیز برای ویژگی‌های مختلف یک مدلول به کار برده است. اگرچه آفتاب از نشانه‌های زبانی رایج در متون عرفانی است، شیوة کاربرد مولانا نشان می‌دهد که وی این نشانه را تحت تأثیر تجربیات عرفانی خویش به کار می‌برد و به تقلید از شاعران پیش از خود نپرداخته است. به همین سبب این واژه حوزة دلالتی وسیعی را در بر می‌گیرد و مقاصد گوناگونی را به مخاطب القا می‌کند. در این پژوهش کوشش شده است شیوه کاربرد واژه آفتاب و چگونگی معنادهی این کلیدواژه در زبان مولوی و نیز ایجاد دلالت‌های گوناگون از طریق این واژه تبیین و با این روش تفسیر دقیق پاره‌ای از ابیات وی میسر گردد. پرونده مقاله