نثر عرفانی در سنجش با شعر به سبب حضور خود آگاهی بیشتر، برای واکاوی مؤلفه های زبان عرفان منبعی دقیقتر به شمار می رود. بسیاری از هنجارهای این زبان گرچه به ظاهر در خدمت بیان حقایقی پیچیده و ناگفتنی است؛ امّا یکسره از ویژگی های زبان عامیانه گسسته نیست. این پیوند در گ چکیده کامل
نثر عرفانی در سنجش با شعر به سبب حضور خود آگاهی بیشتر، برای واکاوی مؤلفه های زبان عرفان منبعی دقیقتر به شمار می رود. بسیاری از هنجارهای این زبان گرچه به ظاهر در خدمت بیان حقایقی پیچیده و ناگفتنی است؛ امّا یکسره از ویژگی های زبان عامیانه گسسته نیست. این پیوند در گونۀ ادبی گفتارنوشت عمیق تر و آشکارتر است. احمد جام نامقی از عارفان سخنور سدۀ پنجم و ششم است که آثار مکتوب او حاصل گفتارهایی شفاهی برای مخاطبان خاص و عام بوده است. زبان آثار وی ساده و غالباً معطوف به زبان عامۀ مردم است. در نوشتار حاضر کوشش شدهاست به روش توصیفی- تحلیلی با پیش چشم داشتن ویژگی های زبان عرفان و زبان عامیانه، همانندی ها و پیوندهای این دو زبان در آثار احمد جام بازشناسی و تحلیل شود. بدین منظور متن های شش گانۀ مجالس احمد جام بازخوانی و مؤلفه های نزدیک به هم در این دو زبان همراه با شواهد آن استخراج شد. گرچه در نگاه نخست چنین می نماید که بیان ناپذیری حقایق عرفانی موجب پیچیدگی زبان سخنوران صوفیه است؛ امّا با وجود پیچیدگی برخی از آثار عرفانی، پاره ای از این متون با زبان روزمرۀ مردم و عناصر آن پیوندی عمیق دارد. یافته ها نشانمی دهد از میان ویژگیهای زبان عرفان آهنگین بودن، روایتگری، آشنایی زدایی، چندمعنایی و نزدیکی به زبان مردم در گونه های گفتارنوشت به ترتیب با ویژگیهایی چون شعر و مثل، تمثیل و حکایت، هنجارگریزی آوایی و دستوری، کنایه و واژگان و اصطلاحات خاص لهجه در زبان عامه قابل تطبیق است. افزون بر این صراحت لحن در زبان شیخ جام که سرشار از حس شفقت، تندی، گزندگی و پریشانی است متأثر از صراحت و شفافیتی است که در زبان عامه نسبت به سطوح دیگر زبان بیشتر نمودار است.
پرونده مقاله
هیچ کلمه یا کلامی گنجایش و تاب پذیرش تجارب عمیق و عاطفی عرفا را از جهان برتر ندارد، از این رو آنان برای ادای مقصود از زبانی سود میجویند سمبلیک و تمثیلی، عینالقضات همدانی به عنوان یکی از پیشگامان عرصهی سمبولیسم عرفانی در تبیین مبانی و مفاهیم عمیق عرفانی، سهم عمدهای د چکیده کامل
هیچ کلمه یا کلامی گنجایش و تاب پذیرش تجارب عمیق و عاطفی عرفا را از جهان برتر ندارد، از این رو آنان برای ادای مقصود از زبانی سود میجویند سمبلیک و تمثیلی، عینالقضات همدانی به عنوان یکی از پیشگامان عرصهی سمبولیسم عرفانی در تبیین مبانی و مفاهیم عمیق عرفانی، سهم عمدهای در تقریر عرفان نظری و حکمت عملی دارد و آثار او جنبههای متعدد نگرهی تمثیلی او را به نمایش میگذارد، بنا به ضرورت اهمیت واکاوی وجوه زبان زمزی و تمثیلی و شناخت جایگاه او در عرصهی تمثیل و تبیین تمثیل یکی از شبکههای رمزی او، ارکان پنجگانهی اسلام و با هدف دستیابی به مؤلفههای زبان تمثیلی و توجیه و تفسیر تمثیلهای نهفته در صورت آن ارکان، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریههای تحلیلی و معناشناسی و سمانتیک و تمثیلی انجام گرفته و با روشنگری این ارکان و نمایش صورت ظاهر و باطن آنها، رمزینههای دیگری در ارتباط با این شبکه چون لا اله، الّا ا…، نیّت، وضو، کعبه و قبله شناسایی شدند که در ارتباط تمثیلی منسجم، منجر به شناخت بعدی از ابعاد منظومهی اندیشگی عینالقضات شده است.
پرونده مقاله
در زبان عرفانی مولانا بسیاری از تعالیم عرفانی و تجربههای معنوی از طریق نشانهها و نماد واژههایی بیان میشود که وی آنها را گاه بهصورت نشانههای فرازبانی و نمایهای و گاه بهصورت نشانههای شمایلی و نمادین در قالب تشبیه و تمثیل و استعاره آورده است. در زبان مولانا بسیاری چکیده کامل
در زبان عرفانی مولانا بسیاری از تعالیم عرفانی و تجربههای معنوی از طریق نشانهها و نماد واژههایی بیان میشود که وی آنها را گاه بهصورت نشانههای فرازبانی و نمایهای و گاه بهصورت نشانههای شمایلی و نمادین در قالب تشبیه و تمثیل و استعاره آورده است. در زبان مولانا بسیاری از نشانههای تکراری که در ادبیات عرفانی در قالب تشبیهات و استعارههای شناختهشده کاربرد دارد، به نشانههایی با قابلیت تفسیرهای جدید تبدیل گردیده و گویی روح تازهای در قالب عبارت و واژگان دمیده شده و معناهای تازهای در ذهن مخاطب ظهور پیدا میکند. مولانا بسیاری از نمادواژهها و نشانههای نمادین را با توجه به تجربههای عمیق خود، دلالت تازهای بخشیده و تفسیری جدید از این نشانهها را فرا روی مخاطب مینهد. این گونه تغییر و استحاله در نشانههای نمادین، علاوه بر آنکه نشانگر تقلیدگریزی ذهن مولاناست، در بسیاری اوقات در حکم نشانهای نمایهای است که تا حدودی جنبههایی از اندیشه و مکتب عرفانی وی را نشان میدهد. نشانههای نمایهای در اشعار مولانا را میتوان اغلب نشانههای فرازبانی دانست که ظاهراً در بسیاری از موارد به صورت ناخودآگاه در زبان شاعر بهکار رفته است. ظاهراً بیاعتنایی مولانا نسبت به رعایت صورت برخی الفاظ و عبارات و سایر مسامحات لفظی در زبان وی را میتوان نشانهای از کارکرد ابزاری «لفظ» و ناچیز یودن آن در برابر اهمیت و اصالت «معنا» نزد وی تلقی نمود.
پرونده مقاله
شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خوانندة مشتاقی را سر ذوق میآورد. این شعر، پر است از مضامین و بنمایههای شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانة خویش، توا چکیده کامل
شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خوانندة مشتاقی را سر ذوق میآورد. این شعر، پر است از مضامین و بنمایههای شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانة خویش، توانست صورتهای شهودی و سیر و سلوک عارفانة سالک راه حق را به زیبایی تصویر کند. در واقع سنایی اولین شاعر ایرانی پس از اسلام به شمار میرود که حقایق عرفانی و معانی و نمادین تصوف را در ادبیات مطرح کرد. سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهندگان او را پایهگذار شعر عرفانی و رمزی میدانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. درونمایة عرفانی و غزلسرایی عارفانه و عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیشتر قالبهای شعر پیش از خود بازنگری میکند و حال و هوایی تازه در کالبد آنان میدمد. سنایی با وارد کردن درونمایههای عرفانی، نمادین و استعاری، جان و روح تازهای به کالبد بیجان قصیده دمید. سنایی به جز درونمایههای عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد. با این تفاسیر، رویکرد زبانشناختی به مفاهیم عرفانی و رمزی شعر سنایی، اهمیتی دو چندان پیدا میکند. از این رو ما در این مقاله سعی داریم ضمن تعریف زبان و کارکردهای آن و نیز تعریف زبان نمادین، علاوه بر واکاوی و نحوه استفاده سنایی از آرایههای زبانی در دو مجموعه به نام حدیقه الحقیقه و سیر العباد الی المعاد، وجوه نمادین اشعار او را بازنمایی کنیم.
پرونده مقاله
کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است .نگارنده مع چکیده کامل
کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است .نگارنده معتقد است که با تتبع و تفحص در آثار مولانا جلال الدین بلخی به گونه های مختلفی از کژتابی و فراهنجاری(هنجارگریزی) بر می خوریم که در این مقاله آن ها را به صورت های چهارگانه، با عناوینِ:الف: کژتابی ساختاری،ب: کژتابی و فراهنجاری واژگانی ،ج: برجستگی های معنایی و کلامی،د: کژتابی و هنجارگریزی در ساختار محتوایی، دسته بندی نموده و برای هر یک از آن ها نمونه ها و مصادیق فراوانی ذکر کرده است.ما حصل کلام آن که زبان دارای کارکردها و توانمندی های زیادی است که هر زبان آور آن ها را به کار می گیرد تا مجالی برای هنر نمایی بیشتر داشته باشد. مولانا جلال الدین بلخی به عنوان شاعر خلّاق و آگاه، با استفاده از این ظرفیت های زبانی و هنرشاعری خود از آن ها بسیار بهره جسته است.
پرونده مقاله
زبان عرفانی که گویای نابترین لحظات عارف است در پی خصلت متناقضنمای تجربه عرفانی پارادوکسیال میشود و یکی از ویژگیهای کلام عارفان همین متناقض نماهاست، بیگمان تأمّل وامعان نظر در گستره و ژرفای این تقابلها و تناقصها و روابط دو سویة آنان هر نگاهی کاونده و خواهان را به چکیده کامل
زبان عرفانی که گویای نابترین لحظات عارف است در پی خصلت متناقضنمای تجربه عرفانی پارادوکسیال میشود و یکی از ویژگیهای کلام عارفان همین متناقض نماهاست، بیگمان تأمّل وامعان نظر در گستره و ژرفای این تقابلها و تناقصها و روابط دو سویة آنان هر نگاهی کاونده و خواهان را به حقیقت عرفانی عارفان نزدیکتر میکند. کوشش و رسالت پژوهشی این مقاله بر آن است که در رهیافت زبان عرفان جنبة تجربههای عرفانی یک عارف را یافته، واکاود، ویژگیها، دلایل و موانع این گونه تجربهها را بررسی کند، چرا که معرفت عرفانی پیامد گونهای تجربه است که آن را هم تجربة عرفانی نامیدهاند، مقدمات این گونه تجربه، عرفان عملی و نتایج آن عرفان نظری نامیده میشود.
پرونده مقاله
عرفان مناسب ترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات وتغییراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سؤال برانگیز است . این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در وجوه مختلف از زبان عمومی د چکیده کامل
عرفان مناسب ترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات وتغییراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سؤال برانگیز است . این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در وجوه مختلف از زبان عمومی دور می شود و البته این بیگانگی لذت بخش را بیش از همه مدیون به کارگیری استعاره است. استعاره از مهم ترین نقش محوری و عوامل ابهام سازی در متون عرفانی است؛ لفظی که در معنای اصلی خود به کار نرفته است و به طبع می تواند برداشت های چندگانه ای به ذهن پویای خواننده القا کند. اما به راستی نقش محوری استعاره در متون عرفانی چیست و عارفان چگونه از آن در کلام خود بهره گرفته اند؟ در مقاله ی حاضر سعی شده است که به نقش محوری و مرکزی و نیز جایگاه این آرایه و شیوه ی به کارگیری آن در زبان و متون عرفانی پرداخته شود
پرونده مقاله
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند صدمیدان با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر چکیده کامل
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند صدمیدان با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله الهینامه از نوع ادب غنایی است. مقالۀ حاضر کوشیده است با مقایسۀ ویژگی های بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسندۀ صاحب سبک، الهی نامه و صدمیدان، به روش کتابخانه ای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگی های بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسۀ تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایه های لفظی و معنوی در الهینامه است مگر آرایۀ تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایه های این دو اثر ثابت می کند که این عارف سخن شناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آن ها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است.
پرونده مقاله
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افقهای تازهای در حوزۀ تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشتهاند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانة عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزة عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تف چکیده کامل
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افقهای تازهای در حوزۀ تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشتهاند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانة عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزة عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیریشان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه میدادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی خاص خود را نیز مطرح میکردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینهزدایی را به عنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعلها و وقایعِ روزمره و... قرار میدهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یکسو مطرح، و زمینهای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری میروند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج مینماید و به تناسب احوال و زمینۀ عرفانی خود تفسیر میکند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو، و طرح افکنی افقها و جهانهای تازه، محصول چنین چشماندازی است که مقالۀ حاضر به تفصیل با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به آن پرداخته است.
پرونده مقاله
بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهمترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبههای پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکانپذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربههای عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکلهای هنری و ادبی زبان روی آوردهاند، نماد چکیده کامل
بیان تجارب عرفانی، همواره یکی از مهمترین مباحث در دیدگاه عرفا بوده است. بررسی جنبههای پدیداری این تجارب، بیرون از زبان امکانپذیر نیست. این در حالی است که زبان نیز در تبیین تجربههای عرفانی نارساست و به همین سبب عارفان، به شکلهای هنری و ادبی زبان روی آوردهاند، نماد و تمثیل دو شکل هنری از جمله شکلهای هنری زبان است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی در پی بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری تمثیل و نماد جهت آشکار کردن تجربههای عرفانی مولوی در مثنوی است. مولوی در راستای به کارگیری تمثیل با در نظر گرفتن تنگناهای زبان بشری کوشیده است تا با زبان ویژه خویش، راه را بر تأویلهای عرفانی برای خود و مخاطب بگشاید. آنچه در فهم زبان مثنوی اهمیت دارد، شناخت زبان نمادگرا در فضای گستردة این اثر است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مولوی با آگاهی از ظرفیتهای کلامی، به زبان عرفانی خود پویایی داده است. توجّه به زبان و کاستیهای آن، معناگرایی، تکرار واژگان ویژه و تمرکز بر اندیشهای واحد، آگاهی ازتجربههای عرفانی در عینِ بیانناپذیری آنها و ادراک مخاطبان از جمله عوامل مؤثر در درک زبان عرفانی مثنوی معنوی است.
پرونده مقاله
شطحیات محصول نگاه تازة گویندة آن به خدا، انسان و شریعت و بازگویی تجربههای خاص روحی اوست و از آنجا که افق جدیدی در برابر خواننده متجلی میسازد، با بیان پارادوکسی همراه است و اعجاب و شگفتی را در خواننده بر میانگیزد و او را با معنایی خلاف انتظار روبهرو میسازد. از سوی د چکیده کامل
شطحیات محصول نگاه تازة گویندة آن به خدا، انسان و شریعت و بازگویی تجربههای خاص روحی اوست و از آنجا که افق جدیدی در برابر خواننده متجلی میسازد، با بیان پارادوکسی همراه است و اعجاب و شگفتی را در خواننده بر میانگیزد و او را با معنایی خلاف انتظار روبهرو میسازد. از سوی دیگر، چون این معنی در یک ساختار منظم زبانی عرضه میشود، زبان شطح ارزش والایی مییابد. این پژوهش برآن است به بررسی شطحیات عینالقضات به عنوان یکی از مصادیق سطح تناقضی زبان عرفانی او بپردازد، که در آن امری متناقض با ظاهر شرع بیان میشود. توحید ابلیس، رؤیت خداوند، کفر و ایمان، فنا و بقا و... از جمله شطحیاتی هستند که قاضی پرشور همدان به سبب بیان آنها جان باخت.
پرونده مقاله
زبان یکی از ابزارهای اصلی در مشترک ساختن جهان "خود" با "دیگری" است و با اخلاق ارتباط دارد. هدف نگارندگان این مقاله این بوده است که با رویکردی پدیدارشناسانه، به منشأ اخلاقی برخی بحثهای مهم در مقالات شمس تبریزیبپردازند؛ مسائلی که فهم آنها راهی به درک درست شخصیت شمس می گ چکیده کامل
زبان یکی از ابزارهای اصلی در مشترک ساختن جهان "خود" با "دیگری" است و با اخلاق ارتباط دارد. هدف نگارندگان این مقاله این بوده است که با رویکردی پدیدارشناسانه، به منشأ اخلاقی برخی بحثهای مهم در مقالات شمس تبریزیبپردازند؛ مسائلی که فهم آنها راهی به درک درست شخصیت شمس می گشاید؛ از همین روی، با به کارگیری روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا ابتدا یکی از مهمترین مفاهیم نزد او، یعنی انزوا را مطرح و دیدگاه او را درباره مسئولیت اخلاقی در برابر خود و دیگری و رابطه اخلاق و زبان از خلال گفتههایش بیان کرده ایم. سپس ضمن بیان دو نوع بهرهگیری او از زبان در قبال "دیگری" به این نکته پرداخته ایم که چرا او گاه به ضرورت سخن گفتن در مقابل دیگری اعتقاد داشته و گاه قائل به برخوردی سلبی با زبان در قبال دیگری بوده است؛ سرانجام، انتقاد شمس نسبت به برخی عارفان پیش از او به مثابه جنبهای از گفتمان در ساحت اخلاق بررسیشده است.
پرونده مقاله
زبان عرفانی مولانا، زبانی ویژه و متمایز است که بخش عمدة این تمایز ناشی از نشانههای زبانی وی است. دالهایی که با شیوه دلالت خاص خود، آنها را به مدلول مورد نظر ارتباط میدهد، بیانگر اندیشه و تجربة عرفانی او است. یکی از مهمترین و پرکاربردترین نشانهها در زبان مولانا واژة چکیده کامل
زبان عرفانی مولانا، زبانی ویژه و متمایز است که بخش عمدة این تمایز ناشی از نشانههای زبانی وی است. دالهایی که با شیوه دلالت خاص خود، آنها را به مدلول مورد نظر ارتباط میدهد، بیانگر اندیشه و تجربة عرفانی او است. یکی از مهمترین و پرکاربردترین نشانهها در زبان مولانا واژة آفتاب است که آن را به عنوان دالی برای مدلولهای متفاوت و نیز برای ویژگیهای مختلف یک مدلول به کار برده است. اگرچه آفتاب از نشانههای زبانی رایج در متون عرفانی است، شیوة کاربرد مولانا نشان میدهد که وی این نشانه را تحت تأثیر تجربیات عرفانی خویش به کار میبرد و به تقلید از شاعران پیش از خود نپرداخته است. به همین سبب این واژه حوزة دلالتی وسیعی را در بر میگیرد و مقاصد گوناگونی را به مخاطب القا میکند. در این پژوهش کوشش شده است شیوه کاربرد واژه آفتاب و چگونگی معنادهی این کلیدواژه در زبان مولوی و نیز ایجاد دلالتهای گوناگون از طریق این واژه تبیین و با این روش تفسیر دقیق پارهای از ابیات وی میسر گردد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد