هر عارفی با توجه به مقامی که در آن قراردارد و احوالی که بر او واردمی شود، مواجید عرفانی و دریافت های درونی ویژه ای دارد، هنگامی که این دریافت ها را در قالب زبان می ریزد، زبان او متناسب با همان دریافت ها شکل می گیرد، که این امر، زبان آن عارف را با دیگر عارفان متفاوت می چکیده کامل
هر عارفی با توجه به مقامی که در آن قراردارد و احوالی که بر او واردمی شود، مواجید عرفانی و دریافت های درونی ویژه ای دارد، هنگامی که این دریافت ها را در قالب زبان می ریزد، زبان او متناسب با همان دریافت ها شکل می گیرد، که این امر، زبان آن عارف را با دیگر عارفان متفاوت می کند و حتی زبان خود این عارف نیز در بافت های موقعیتیِ گوناگون، متفاوت می شود. بنابراین زبان عرفانی دارای بافت های گوناگون است که در هر بافت نشانه ها کارکرد و بارِ ارزشی ویژه ای دارند که با کارکرد و بارِ ارزشی همان نشانه در بافت های دیگر متفاوت است. به همین دلیل برای بررسی دقیق و علمی زبان ادبی عرفانی باید نشانه ها و کارکرد آن ها را شناخت. نشانه شناسی یکی از روش های نوین نقد ادبی است که به تحلیل نشانه ها در کلیت متن می پردازد. این قلم می کوشد واژة زاهد را به عنوان یک نشانه در زبان عرفانی عطار با استفاده از روش نشانه شناسی بررسی کند. برای این منظور ابتدا نشانه زاهد را بر روی محور جانشینی تحلیل کرده و سپس نشانه های متقابل آن را یافته و شبکۀ هم تراز آن را تشکیل داده است و از این طریق به تفسیرهای مختلف این نشانه در بافت های گوناگون زبان وی رسیده است.این پژوهش نشان می دهد که نشانۀ زاهد در زبان عرفانی عطار در سه گفتمان متفاوت جای گرفته است. عطار در هر یک از این گفتمان ها، رویکرد خاصی نسبت به این نشانه داشته و بارِ ارزشیِ متفاوتی به آن داده است که نشان دهندۀ حضور عطار در منازل گوناگون عرفانی است.
پرونده مقاله
آثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار چکیده کامل
آثار منظوم عطار سرشار از انواع تقابلهایی است که از سویی او را در القای مفاهیم عرفانی مورد نظرش یاری میرساند و از سوی دیگر در حکم عنصری تصویرساز، وجه زیباییشناختی شعر او را ارتقا میدهد. تقابلهای اسطورهای یکی از گونههای پربسامد تقابل در آثار عطار است. در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایۀ دادههای کتابخانهای، پس از تبیین ارتباط میان اسطوره، زیباییشناسی و تقابل، با بررسی تقابلهای اسطورهای در آثار منظوم عطار، کوشش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که تقابلهای اسطورهمدار در متون یادشده، از چه طریق و با چه سازکاری موجب ایجاد لذت زیباییشناختی در مخاطب میشود. هدف این پژوهش روشن ساختن جایگاه تقابلهای اسطورهای در بوطیقای شعر عطار و تبیین چرایی و چگونگی تأثیر زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر اوست. نتایج این تحلیل نشان میدهد که از میان انواع عواملی که سببساز زیبایی یک شگرد ادبی هستند، ارزش زیباییشناختی تقابلهای اسطورهای در شعر عطار، بیش از هر چیز، برآمده از انواع عاطفهای است که به مخاطب منتقل میکنند. تقابلهای اسطورهای در شعر عطار از دو راه موجب انتقال عاطفه به مخاطب و بهتبع آن ایجاد لذت زیباییشناختی در او میشوند: 1- از راه بازنمایی و تمثیل؛ 2- از راه ایجاد حس یگانگی و وحدت.
پرونده مقاله
این پژوهش بر آن است که تقابلهای دوگانهی سطح فکری در منطقالطّیر عطّار را با روش توصیفی- تحلیلی بازشناسی و بررسی کند تا بدین هدف دست یازد که نگاه و انگارهها و کوشش و کاوشها، مرزها و رمزها و چشمها و چشماندازها و هرگونه تقابلی در گسترهی بینش عارفانه میتواند به همسو چکیده کامل
این پژوهش بر آن است که تقابلهای دوگانهی سطح فکری در منطقالطّیر عطّار را با روش توصیفی- تحلیلی بازشناسی و بررسی کند تا بدین هدف دست یازد که نگاه و انگارهها و کوشش و کاوشها، مرزها و رمزها و چشمها و چشماندازها و هرگونه تقابلی در گسترهی بینش عارفانه میتواند به همسویی و همراهی و همسانی برسد. به نظر میرسد در منطقالطّیر عطّار نیشابوری نیز پس از گذر تقابلهای پیر/پیرو، پاسخ/پرسش، راه/چاه و ... در نهایت تقابلها، قابل یکی شدن میگردند.
پرونده مقاله
عطار نیشابوری در مثنوی مصیبت نامه از شگردهای ادبی خاصی استفاده می کند تا علاوه بر ملموس تر ساختن مفاهیم متعالی، نگرش تازه ای از انسان و جهان بنماید. یکی از این شگردهای ادبی، کاربرد تقابل های دوگانه در مسیر سالک طریقت است. عطار معتقد است که هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون چکیده کامل
عطار نیشابوری در مثنوی مصیبت نامه از شگردهای ادبی خاصی استفاده می کند تا علاوه بر ملموس تر ساختن مفاهیم متعالی، نگرش تازه ای از انسان و جهان بنماید. یکی از این شگردهای ادبی، کاربرد تقابل های دوگانه در مسیر سالک طریقت است. عطار معتقد است که هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون عنصر متقابلش به کمال و حقیقت نمی رسد؛ به همین دلیل از آغاز تا انجام طریقت، سالک را در دریایی از عناصر متقابل سرگشته می کند و راه رهایی از تناقض ها و تضادهای عالم آفاق و انفس را در رساندن همۀ تقابل های پیش راهش به سرمنشأ وحدت می داند. تقابل هایی چون لطف و قهر، خوف و رجا، قرب و بُعد، تقابل عشق و عقل و... در این مقاله سعی می شود که در پرتو تقابل های دوگانه، نگرش خاص و اعتدالی عطار نموده شود تا اندیشه های وحدانی او در جهت اتحاد عناصر تبیین گردد. گفتنی است تفاوتی که در روش این تحقیق با سایر تحقیقات پیرامون تقابل ها وجود دارد این است که این تحقیق در پی یافتن واژه های متضاد و طبقه بندی کمّی تقابل های دوگانه نیست، بلکه مفاهیم و عناصری را می جوید که در ورای تضاد ظاهری، در مسیر تکامل انسان به سوی وحدت حرکت می کنند و سبب تعالی آدمی می شوند.
پرونده مقاله
ساختارگرایی به بررسی روابط درونی متن میپردازد و تقابلهای دوگانه یکی از اساسیترین ارکان آن بهشمار میرود. خلق تقابلها بهعنوان یکی از عملکردهای بنیادین ذهن شناختهشده است که در ادبیات و هنر خود را جلوهگر میسازد. تقابلهای دوگانه بهمعنای جفت یا رشته واژگانی است که چکیده کامل
ساختارگرایی به بررسی روابط درونی متن میپردازد و تقابلهای دوگانه یکی از اساسیترین ارکان آن بهشمار میرود. خلق تقابلها بهعنوان یکی از عملکردهای بنیادین ذهن شناختهشده است که در ادبیات و هنر خود را جلوهگر میسازد. تقابلهای دوگانه بهمعنای جفت یا رشته واژگانی است که علاوهبر داشتن گونهای از تضاد، وجه یا وجوه اشتراکی نیز باهم دارند. بررسی تقابلهای پنهان و آشکار در هر اثر ادبی، رویکردی است که از نوع نگاه نویسنده به موضوعات مختلف بهخوبی پرده برمیدارد و ازسویی باعث درک بهتر آن اثر میگردد. این جُستار بر آن است تا با شیوه توصیفی – تحلیلی به استخراج و طبقهبندی تقابلهای کتاب لسانالذاکرین اثر راثینایینی در دو سطح روساخت و ژرفساخت دست یازد و به بررسی شگردهایی بپردازد که نویسنده سعی کرده در روایت زندگانی ائمهاطهار(ع) و وقایع کربلا از تقابلهای دوگانه بهرهمند شود و نشان داده است که چگونه مفاهیم تقابلی به شکلی لغزنده و سیال در کلیّت کتاب به یکدیگر پیوند خورده و همه در خدمت تقابلهای بنیادینی مانند حق و باطل قرار گرفته است و نیز نقش اساسی صنایع ادبی و بلاغی در ایجاد این تقابلها تبیین گردیده است.
پرونده مقاله
این جستار به بررسی تطبیقی آثار فرانتس کافکا و صادق هدایت میپردازد. با توجه به قرائن موجود تاثیر هدایت از کافکا امری مسلم است. از این رو، این بررسی تطبیقی با توجه به مکتب فرانسوی صورت گرفته است. سوالات عمدة این پژوهش عبارتند از این که آثارِ داستانی این دو نویسنده از لحا چکیده کامل
این جستار به بررسی تطبیقی آثار فرانتس کافکا و صادق هدایت میپردازد. با توجه به قرائن موجود تاثیر هدایت از کافکا امری مسلم است. از این رو، این بررسی تطبیقی با توجه به مکتب فرانسوی صورت گرفته است. سوالات عمدة این پژوهش عبارتند از این که آثارِ داستانی این دو نویسنده از لحاظ درونمایه چه شباهتهایی با یکدیگر دارند؟ و با وجود درونمایهها و بنمایههای مشترک در این آثار، هر نویسنده از منظر زﻣﻴﻨﻪهای فرهنگی و تاریخی چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ آثار این دو نویسنده را با توجه به مکتب فرانسوی و در دو حوزۀ پذیرش و مطالعۀ مایگان که هر دو حوزه، نقش مهمی در مطالعات ادبیات تطبیقی دارند بررسی میکنیم. برای درک بهتر از این مسائل از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. در اینجا نخست به طرح مضامین و بن مایه های مشترک و سپس تقابل های آثار کافکا و هدایت میپردازیم. با توجه به بررسیهای انجام شده عمدهترین مضامین مشترک آثار کافکا و هدایت عبارتند از: تناقض عمیق درونی، بیماری جسمی، تشتت فکری و پریشان خاطری، انزوا و تنهایی، پوچی و گمگشتگی، بی ثباتی و مرگ اندیشیِ شخصیت ها.
پرونده مقاله
ادب فارسی سرشار از حکایتهای واقعی یا ساختگی است که شاعران و نویسندگان برای بیان مفاهیم اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... از آن سود جستهاند. اسرارنامۀ عطار نیشابوری از جمله آثاری است که در آن، روایتهای تمثیلی در انتقال اندیشههای تعلیمی شاعر اهمیت ویژهای دارند. تمثیلها ع چکیده کامل
ادب فارسی سرشار از حکایتهای واقعی یا ساختگی است که شاعران و نویسندگان برای بیان مفاهیم اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... از آن سود جستهاند. اسرارنامۀ عطار نیشابوری از جمله آثاری است که در آن، روایتهای تمثیلی در انتقال اندیشههای تعلیمی شاعر اهمیت ویژهای دارند. تمثیلها علاوه بر کاربرد تعلیمی و سرگرمکنندگی، ایجاد التذاذ ادبی در مخاطب و...، ابزاری برای تبلیغ گفتمان عرفانی نیز به شمار میآیند. بنابراین در گفتمان عرفانی، حکایتپردازی وسیلهای است برای تولید معنا بهشکلی تلویحی و ضمنی. الگوی دوبنی شیوۀ متداول قصههای کهن برای بیان مقصود است و نظام تقابلهای زبانی از مهمترین عوامل شکلگیری معنا در حکایت های دوقطبی است که قصهپرداز با قرار دادن کنشگرهای روایت در جایگاه تقابلی با همدیگر، به تولید معنا میپردازد. ساختار برخی حکایتها در اسرارنامه از روبهروی هم قرار گرفتن نفس و جان شکل میگیرد. حکایت آن روباه که در چاه افتاده بود... یکی از تمثیلهای جذاب در بیان رهایی از عالم ظلمانی یا غلبه بر نفس است. این نوشتار با استفاده از روشتوصیفیتحلیلی بر اساس نظریۀ تقابلها به تفسیر نشانهها در حکایت مذکور میپردازد. بهرهگیری از تقابلهای دوتایی در مطالعۀ متون مختلف نشان میدهد که چگونه واژهها و عبارتهای معمولی میتوانند بهگونهای به کار روند که نوع خاصی از تفکر و رفتار را تعلیم دهند یا تثبیت کنند. عطار با استفاده از تمثیل، گسترۀ سخن را افزایش میدهد و میکوشد در مخاطبان خود، شناخت و باور پدید آورد یا حداقل آنها را متقاعد سازد که از خطرات نفس بپرهیزند.
پرونده مقاله
تقابلهای دوگانه به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی در نقد متون معاصر مطرح شده است؛ اما کاربرد آن را میتوان در آثار کلاسیک زبان فارسی نیز مشاهده کرد. عطار در مثنوی الهینامه معتقد است هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون عنصر متقابل به کمال و حقیقت نمیرسد؛ به همین دلیل از آغاز چکیده کامل
تقابلهای دوگانه به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی در نقد متون معاصر مطرح شده است؛ اما کاربرد آن را میتوان در آثار کلاسیک زبان فارسی نیز مشاهده کرد. عطار در مثنوی الهینامه معتقد است هیچ معنایی در مسیر طریقت بدون عنصر متقابل به کمال و حقیقت نمیرسد؛ به همین دلیل از آغاز تا انجام طریقت، سالک را در دریایی از تقابلهای دوگانه سرگشته میکند و راه رهایی در رساندن همۀ تقابلها به سرمنشأ وحدت را نیروی تبدّل و تساوی میداند. بیشتر تقابلهایی که عطار به کار میگیرد، با تبدّل پیوند میخورند تا با تغییر ماهیّتِ عناصر متقابل، با یکدیگر یکی شوند یا از مثبت به منفی و بالعکس بدل یابند. عطار در این گردش تبدّلی، تکاملی را میجوید که محتاج ژرفنگری و فراتر رفتن از سطح جهان مادّی است. از اینرو در این مقاله با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی سعی شده است که فارغ از برداشتهای غربی، در پرتو تقابلهای دوگانه با رویکرد تبدّل و تساوی، اندیشههای وحدانی عطار در جهت اتحاد عناصر تبیین گردد؛ این تحقیق در صدد یافتن واژههای متضاد و طبقهبندی کمّی تقابلهای دوگانه نیست، بلکه مفاهیم و عناصری را میجوید که در ورای تضاد ظاهری، در مسیر تکامل انسان به سوی وحدت حرکت میکنند و سبب تعالی انسان میشوند.
پرونده مقاله
تقابلهای دوگانه از دیرباز در عرفان مورد توجه بوده و ازجمله مواردی است که ساختارگرایان بدان توجه ویژهای دارند تا جاییکه بنیاد متن را بر اساس آن استوارکرده و با برجستهسازی آن به دنبال دریافت نظام واحد و در نهایت فهم متن برآمدهاند.
تقابلهای دوگانه از محوریترین بن چکیده کامل
تقابلهای دوگانه از دیرباز در عرفان مورد توجه بوده و ازجمله مواردی است که ساختارگرایان بدان توجه ویژهای دارند تا جاییکه بنیاد متن را بر اساس آن استوارکرده و با برجستهسازی آن به دنبال دریافت نظام واحد و در نهایت فهم متن برآمدهاند.
تقابلهای دوگانه از محوریترین بنمایه در داستان موت صغیر است؛ لذا پژوهش حاضر به شیوة توصیفی ـ تحلیلی به بررسی تقابلهای دوگانة داستان مذکور از علوان، با نگاهی متفاوت پرداخته است؛ این نگاه، از مضمون و عنوان داستان زندگینامة محیالدینعربی که دارای مضمونی عرفانی است، بهره جسته و این تقابل را از دیدگاه عرفای ایرانی بررسی کرده است تا بتوان به مقصدی واحد دست یافت و پی به ساختار تفکر نویسنده برد.
عنوان داستان بر مرگی کوچک اشاره دارد، عشقی زمینی که دچار مرگی کوچک شده و انسانی زمینی را آسمانی و متصل به عشق حقیقی كرده است. جستار حاضر برآن است تا نظام فکری مبتنی بر تقابلهای دوتایی رادریابد و تفكر وحدت از کثرت عرفان را به تصویر بکشد و با بیان مبدأیی واحد به نام محبت، صلح را به جهان کنونی بازگرداند و مردم را ازجنگ برهاند؛ زیرا به عقیدهی نویسنده محبت موج اتصال میان آدمیان است.
پرونده مقاله
یادگار زریران یکی از متون کهن حماسی ایرانیان است که روایت قدیمی آن به دورۀ اشکانیان بر می گردد. هدف این مقاله، نشان دادن سیمای کودک در ساختار ادبی یادگار زریران است. در این جستار تلاش شد با روش توصیفی- تحلیلی و با روی کرد ساختارگرایی با تکیه بر تقابل های دوگانه، نقش بس چکیده کامل
یادگار زریران یکی از متون کهن حماسی ایرانیان است که روایت قدیمی آن به دورۀ اشکانیان بر می گردد. هدف این مقاله، نشان دادن سیمای کودک در ساختار ادبی یادگار زریران است. در این جستار تلاش شد با روش توصیفی- تحلیلی و با روی کرد ساختارگرایی با تکیه بر تقابل های دوگانه، نقش بستور به عنوان یک کودک هفت ساله، در این متن حماسی واکاوی شود . نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان میدهد، حضور بسیار پررنگ و دوگانۀ بستور در یادگار زریران، ازیک طرف به عنوان یک کودکِ هفت ساله و از دیگرسوی، به عنوان یک رادمردِ جنگاور، علاوه بر افزایش جذابیت داستانی این حماسه، توانسته است ظرفیت ادب حماسی برای حضور کودک را نشان دهد. هم چنین، براساس نظریه ساختارگرایی، برخی از تقابل های دوگانه همانندِ تقابل کودک و بزرگ سال، تقابل ایرانیان و خیونان، تقابل پیروزی و شکست و... دراین متن تحلیل شده است که ازاین منظر، یادگار زریران میتواند کودکان را هم به عنوان مخاطبان متون حماسی جذب کند.
پرونده مقاله
بر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه چکیده کامل
بر اساس دیدگاه اسطوره‌شناسی ساختاری، اسطوره‌ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می‌کند، می‌کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت‌های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می‌کوشد از طریق مبارزه و یا آمیختگی با یک سو یا هر دو سوی تقابل، راه وحدتی بیابد تا تضادّ موجود را خنثی یا دست‌کم کم‌رنگ‌تر کند. در این نوشته به معرّفی نظریۀ ساختاری لوی‌استروس در تحلیل اسطوره خواهیم پرداخت و با تحلیل نمونه‌وار داستان جمشید، میزان کاربرد نظریه را در بررسی اسطوره‌های ایرانی نشان خواهیم داد. بر این اساس، یمه/جم اسطوره‌ای است که برای بیان کوشش ذهن هندوایرانی در رفع تقابل مرگ و زندگی شکل گرفته است و پس از رفت و برگشت در دو سوی تقابل؛ یعنی تعارض میان اصل میرایی انسان و آرزوی دست‌یابی به زندگانی جاویدان، اگرچه نمی‌تواند تناقض موجود را بتمامی از میان بردارد، در نهایت به تجسّمی آمیخته از هر دو مفهوم مرگ و زندگی بدل می‌شود که آن را مرگ زنده نامیده‌ایم.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد