ب در این تحقیق، منحنیهای ضرایب گیاهی برای دو گیاه ذرت علوفهای و چغندرقند با استفاده از دو روش مبتنی بر سنجش از دور شامل نسبت 〖"ET" 〗_"P" به 〖"ET" 〗_"0" (روش نسبتها) و شاخصهای گیاهی حاصل از تصاویر ماهوارهای سنجنده های مادیس و لندست 8 (OLI) و لندست 7 (ETM+) استخراج گ چکیده کامل
ب در این تحقیق، منحنیهای ضرایب گیاهی برای دو گیاه ذرت علوفهای و چغندرقند با استفاده از دو روش مبتنی بر سنجش از دور شامل نسبت 〖"ET" 〗_"P" به 〖"ET" 〗_"0" (روش نسبتها) و شاخصهای گیاهی حاصل از تصاویر ماهوارهای سنجنده های مادیس و لندست 8 (OLI) و لندست 7 (ETM+) استخراج گردید. در روش نسبتها، ضرایب گیاهی پایه ("K" _"cb" ) و تک جزئی ("K" _"c" ) به ترتیب مستقیماً از نسبت تعرق پتانسیل ("T" _"P" ) (مدل SWAP) و 〖"ET" 〗_"P" (مدل SWAP و معادله پرستلی-تیلور) به 〖"ET" 〗_"0" به دست آمد. منحنی ضرایب گیاهی حاصل از روشهای فوق با استفاده از منحنیهای شاخص سطح برگ که در سال زراعی 2012 با عملیات میدانی برداشت شده بود مورد ارزیابی قرار گرفتند. "K" _"cb" حاصل از روش شاخصهای گیاهی انطباق مناسبی با روند واقعی رشد گیاه داشت ولی این روش در برآورد منحنی "K" _"c" محدود به مقادیر ارائه شده در فائو 56 بود که روش پرستلی-تیلور با محاسبه مستقیم "K" _"c" از روش نسبتها و استفاده از باند حرارتی ماهوارههای لندست روند منطبقتری با واقعیت برای "K" _"c" نشان داد. به طور کلی با تدقیق منحنی ضریب گیاهی، برنامهریزی آبیاری در طی دوره رشد گیاه با دقت بالاتری انجام میگیرد.
پرونده مقاله
تبخیر-تعرق واقعی به عنوان یکی از مؤلفه های مؤثر در چرخه هیدرولوژی محسوب می گردد. از اینرو برآورد دقیق این مولفه در مقیاس حوضه آبریز میتواند نقش مهمی در مدیریت و برنامه ریزی منابع آب در دسترس دارد. در این مطالعه صحت مقادیر محصول تبخیر-تعرق واقعی پنج پایگاه جهانی شاملMOD1 چکیده کامل
تبخیر-تعرق واقعی به عنوان یکی از مؤلفه های مؤثر در چرخه هیدرولوژی محسوب می گردد. از اینرو برآورد دقیق این مولفه در مقیاس حوضه آبریز میتواند نقش مهمی در مدیریت و برنامه ریزی منابع آب در دسترس دارد. در این مطالعه صحت مقادیر محصول تبخیر-تعرق واقعی پنج پایگاه جهانی شاملMOD16, MYD16, SSEBOP, GLEAM, GLDAS با استفاده از مقادیر تبخیر-تعرق بدست آمده از شبیه سازی مدل SWAT در حوضه آبریز سدکرخه در مقیاس ماهانه، برای سال های 2006، 2008 و 2011 که به ترتیب بهعنوان سال های کم بارش، پربارش و نرمال انتخاب شدهاند، مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس امکان بهبود صحت مقادیر تبخیر-تعرق از طریق استفاده از روشهای همادی ترکیب دادهها شامل میانگینگیری ساده و مدل های M5 و SVRدر هشت سناریو مختلف بررسی شد. نتایج نشان داد، محصولات تبخیر-تعرق واقعی پایگاههای جهانی علیرغم شناخت تغییرات مقادیر تبخیر-تعرق واقعی حوضه آبریز، در سطح معناداری 5 درصد دارای اختلاف معنادار با مقادیر خروجی مدلSWAT به عنوان مقادیر مشاهداتی هستند. نتایج این تحقیق نشان داد که اگرچه استفاده از روش میانگین گیری ساده تاثیر چندانی در بهبود صحت داده های پایگاه های جهانی ندارد، استفاده از دو روش همادی M5 و SVR با افزایش ضریب تبیین تا 8/0 باعث بهبود تخمین مقادیر تبخیر- تعرق واقعی حاصل از SWAT در سطح حوضه آبریز مورد مطالعه میشود. همچنین در سناریو برتر ترکیب دادهها، مدل حاصل از SVR میزان خطای مربوط به تخمین داده ها را به میزان 44 درصد نسبت به آنچه که از مدل GLEAM بدست می اید، کاهش داد.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده تولید محصول بادام زمینی، تنش و کمبود آب در مراحل رشد گیاه است. از این رو مدلهای شبیهسازی محصول میتواند برای پیشبینی عملکرد و تأثیر تنش آبی بر رشد و نمو گیاه مفید باشند. در این مطالعه، از مدل WOFOST برای شبیهسازی عملکرد چکیده کامل
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده تولید محصول بادام زمینی، تنش و کمبود آب در مراحل رشد گیاه است. از این رو مدلهای شبیهسازی محصول میتواند برای پیشبینی عملکرد و تأثیر تنش آبی بر رشد و نمو گیاه مفید باشند. در این مطالعه، از مدل WOFOST برای شبیهسازی عملکرد زیست توده، عملکرد دانه و بهره وری مصرف آب در بادام زمینی استفاده شد. با توجه به این که پژوهش-های زیادی در خصوص استفاده از مدل در گیاه بادام زمینی در کشور گزارش نشده است، لذا هدف از این پژوهش، ارزیابی توانایی مدل مذکور در شبیه سازی عملکرد دو رقم بادام زمینی در شرایط آبیاری در مراحل مختلف رشد در منطقه آستانه اشرفیه بود.روش پژوهش: این آزمایش به صورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل آبیاری تا آغاز زمان گلدهی (I1)، آبیاری تا آغاز زمان غلاف دهی (I2) و آبیاری کامل (I3) و فاکتور فرعی شامل دو رقم بادام زمینی جنوبی (C1) و گیل (C2) بود. برای شبیه سازی عملکرد بادام زمینی، از مدل WOFOST نسخه 7.1.3 استفاده شد. در این مدل، شبیه سازی رشد گیاه بر مبنای چرخه کربن بوده که رشد گیاه را در سه وضعیت عدم وجود عامل محدود کننده، محدودیت آب و محدودیت مواد غذایی شبیه سازی می نماید.یافته ها: ارزیابی مدل نشان داد که ریشه میانگین مربعات بین مقادیر مشاهده شده و شبیه سازی شده در برآورد میزان عملکرد زیست توده برای رقم جنوبی و گیل در سال 1396 به ترتیب 554/0 و 501/0 درصد، برای سال 1397 به ترتیب 872/0 و 897/0 درصد و در سال 1398 به ترتیب 449/0 و 466/0 درصد بود. ریشه میانگین مربعات بین مقادیر مشاهده شده و شبیه سازی شده در برآورد میزان عملکرد دانه برای رقم جنوبی و گیل در سال 1396 به ترتیب 052/0 و 065/0 درصد، در سال 1397 به ترتیب 132/0 و 131/0 درصد و در سال 1398 به ترتیب 101/0 و 096/0 درصد بود. مقادیر میانگین خطای نسبی بین مقادیر مشاهده شده و شبیه سازی شده در سال های 1396، 1397 و 1398 برای عملکرد زیست توده به ترتیب 2/10، 1/18 و 7/7 درصد و برای عملکرد دانه به ترتیب 35/4، 4/6 و 5/4- درصد و شاخص ضریب کارایی بین 442/0 تا 960/0 متغیر بود.نتایج: ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی و ﻣﺸﺎﻫﺪه ای بر عملکرد زیست توده و عملکرد دانه ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ شاخص های ریشه میانگین مربعات خطای نسبی و متوسط میزان خطای نسبی و سایر آزﻣﻮنﻫﺎی آماری در ﻣﺤﺪوده ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﯽ بود و ﻣﺪل WOFOST، ﻋﮑﺲاﻟﻌﻤﻞ دو رقم بادام زمینی را در ﺗﯿﻤﺎرﻫﺎی مختلف آبیاری بهخوبی ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی نمود.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: عوامل مختلفی در افزایش تولید محصول گندم مؤثر می باشند که یکی از مهم ترین آن ها، آب است. تعیین آب مصرفی واقعی گندم در مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیتی خاص برخوردار بوده و استفاده اقتصادی از آب یک مسئله جدی و بسیار مهم برای کشاورزان و محققانی است که گندم را به چکیده کامل
زمینه و هدف: عوامل مختلفی در افزایش تولید محصول گندم مؤثر می باشند که یکی از مهم ترین آن ها، آب است. تعیین آب مصرفی واقعی گندم در مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیتی خاص برخوردار بوده و استفاده اقتصادی از آب یک مسئله جدی و بسیار مهم برای کشاورزان و محققانی است که گندم را به صورت آبی کشت و تولید می کنند . فصل کشت گندم به دلیل تغییر الگوی انرژی موثر بر تبخیر-تعرق، اثر مستقیمی بر نیاز آبی آن دارد و به طور قطع در فصل زمستان، نیاز آبی کمتری نسبت به بهار و تابستان خواهد داشت. این پژوهش به منظور بررسی سامانه نیاز آب در تعیین مقدار واقعی آب آبیاری و عملکرد گیاه گندم بر اساس حل معکوس تابع تولید در شرایط تنش آبی برای گندم رقم الوند در استان قزوین انجام شد.روش پژوهش: این پژوهش در سال های زراعی 1396- 1398 در استان قزوین در زمینی به مساحت 600 متر مربع در ایستگاه تحقیقاتی اسماعیل آباد (49º 52' N, 36º15' E, 1285 MSL) انجام شد. طرح آزمایشی به صورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود. به طوری که عامل اصلی مدیریت آبیاری شامل تأمین نیاز آبی 20 (I1)، 40 (I2)، 60 (I3)، 80 (I4) و 100 درصد (I5) و تیمار فرعی شامل آبیاری تا پایان مرحله گلدهی (S1) و مرحله خمیری شدن دانه (S2) بود. سامانه نیاز آبی کشور که توسط موسسه تحقیقات خاک و آب کشور ارائه شده است، سامانه ای است برای تعیین نیاز آبی محصولات زراعی و باغی که توانایی برآورد و تعیین نیاز آبی، آب مصرفی و برنامهریزی آبیاری گیاهان را در سطح منطقه، شهرستان، حوضه آبریز، دشت دارد. یکی از نکات برجسته این سامانه، مکان محور بودن آن است و استفاده کننده در هر مکان با مراجعه به سامانه، نیازهای منطقهای خود را استخراج میکند و میتواند آب مصرفی برای الگوی کشت را تحت گزینههای مختلف کاربری به ذی نفعان بخش آب کشاورزی با قابلیت بهروزرسانی ارائه نماید.یافته ها: نتایج نشان داد که ریشه میانگین مربعات خطا در روش تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب با 122، 83 و 126 میلی متر در روز بود که در این میان، روش پاسکوئله نسبت به سایر روش ها، دارای برآورد بهتری بود. در روش پاسکوئله بهترین ریشه میانگین مربعات خطای نرمال با 18/0 درصد مشاهده شد. شاخص توافق یا سازگاری در روش تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب با 95/0، 98/0 و 95/0 درصد و ضریب کارایی مدل به ترتیب با 77/0، 91/0 و 73/0 بود. همچین نتایج آنالیز آماری نشان داد که مقادیر اندازه گیری و شبیه سازی شده به خط یک به یک نزدیک و ارتباط مناسبی دارند و مقادیر ضریب تبیین در سال های مورد مطالعه را 98/0 نشان داد. نتایج برآورد میزان تبخیر- تعرق گیاه گندم با استفاده از سیستم نیاز آب در دشت قزوین با روشهای تافته و همکاران. (2013)، پاسکوئله و همکاران. (2017) و رئس و همکاران، (98/0=R2) بالا بوده و ریشه میانگین مربعات خطا در روش های تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب 120، 83 و 126 میلی متر در روز بود که در این روش روش پاسکوئله برآورد بهتری نسبت به روشهای دیگر داشت.نتیجهگیری: به طور کلی و با توجه به نتایج آماری، تقریب خوبی بین داده های واقعی و استفاده از سیستم نیاز آب در تعیین میزان آب آبیاری در شرایط تنش آبی مشاهده شد که بیانگر ارزیابی مناسب سیستم نیاز آبی و توانایی شبیه سازی است. تابع عملکرد گندم در رابطه با تیمارهای مختلف آبیاری بود و این سیستم می تواند به عنوان ابزار مناسبی در برآورد نیاز آبی برای بهبود مدیریت آب در گندم استفاده شود.
پرونده مقاله
تخمین صحیح نیاز آبی گیاهان برای حفاظت از منابع آبی کشور بسیار مهم است. لیکن در بیشتر مطالعات انجام شده در ایران برای تخمین تبخیر- تعرق گیاه از آمار بلند مدت هواشناسی استفاده می شود. این در حالی است که حتی داده های همزمان ایستگاه های هواشناسی غیرکشاورزی می تواند به کم یا چکیده کامل
تخمین صحیح نیاز آبی گیاهان برای حفاظت از منابع آبی کشور بسیار مهم است. لیکن در بیشتر مطالعات انجام شده در ایران برای تخمین تبخیر- تعرق گیاه از آمار بلند مدت هواشناسی استفاده می شود. این در حالی است که حتی داده های همزمان ایستگاه های هواشناسی غیرکشاورزی می تواند به کم یا فرآبرآورد تبخیر- تعرق گیاه منجر شود. بنابراین ضرورت دارد کارشناسان و متخصصان آبیاری از میزان خطای برآورد تبخیر- تعرق محاسبه شده با استفاده از آمار بلند مدت هواشناسی آگاه باشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی دقت تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع با استفاده از آمار بلند مدت هواشناسی به جای آمار همزمان در مدیریت های آبیاری قطره ای و بارانی بود. به این منظور، آمار سال های 1995 تا 2009 در سه ایستگاه هواشناسی اصفهان، هواشناسی کبوترآباد اصفهان و فرودگاه شهید بهشتی اصفهان برای ارزیابی انتخاب شد. نتایج نشان داد حداکثر مقدار خطای میانگین مربعات نسبی (n-RMSE) در صورت استفاده از آمار بلندمدت هواشناسی (تخمینی) به جای آمار همزمان هواشناسی (واقعی) برای محاسبه تبخیر- تعرق در مدیریت آبیاری قطره ای 24 درصد، در مدیریت آبیاری بارانی 18 درصد، در فصل بهار 22 درصد، در فصل تابستان 20 درصد، در فصل پاییز 44 درصد و در فصل زمستان 56 درصد بدست آمد. بر پایه نتایج این مطالعه، آمار بلندمدت هواشناسی قابلیت کاربرد در مدیریت کم آبیاری را ندارند. از سویی با توجه به حساسیت بیشتر سیستم آبیاری قطره ای به تنش رطوبتی در مقایسه با سیستم آبیاری بارانی، استفاده از آمار بلندمدت در تخمین تبخیر- تعرق به منظور برنامه ریزی آبیاری قطره ای، توصیه نمی شود. در نهایت، استفاده از ایستگاه های هواشناسی اتوماتیک و استفاده از آمار همزمان برای مدیریت آبیاری دقیق، بویژه برای اعمال مدیریت کم آبیاری در شرایط بحران کمبود آب توصیه می شود.
پرونده مقاله
پیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد چکیده کامل
پیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد و تجزیهوتحلیل توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی در مقیاس زمانی ماهانه با استفاده از مدل متریک و مشاهدات ماهواره مودیس در حوزه آبخیز ونک و بررسی صحت نتایج متریک با الگوریتم بیلان انرژی سطحی برای زمین، سبال (SEBAL) است. مواد و روش هاروش های زیادی برای تخمین دقیق تبخیر-تعرق نقطهای وجود دارد، ازجمله لایسیمترهای وزنی (Weighing lysimeter)، روش نسبت بوون (Bowen ratio technique) و روش ادی کوواریانس (Eddy covariance). نقطهضعف روشهای ذکرشده این است که، این روشها فقط تبخیر-تعرق را برای یک مکان خاص برآورد میکنند و قادر به برآورد تبخیر-تعرق منطقهای نیستند. مدل متریک توسط آلن و همکاران در سال 2007 بر اساس مدل شناختهشده سبال (باستیانسن، 1998)، ارائه گردیده است. مدل متریک، یک روش مبتنی بر سنجشازدور است که تبخیر-تعرق واقعی را بهعنوان باقیمانده معادله بیلان انرژی سطح برآورد میکند. در پژوهش حاضر، توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی حوضه ونک از آوریل تا نوامبر 2013 و 2014، با استفاده از مدل متریک برآورد شد و با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس، امکان استفاده از متریک، موردبررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز ونک در قسمت جنوبشرقی حوزه کارون شمالی قرارگرفته است و ازلحاظ جغرافیایی بین استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان قرارگرفته است. 60 تصویر سنجنده مودیس مربوط به شاخص سطح برگ (MOD15A2)، دمای سطح زمین (MOD11A2) و بازتاب سطحی (MOD09A1)، با فواصل زمانی هشتروزه استخراج گردید. تصاویر ذکرشده از وبسایت USGS دانلود گردید و سیستم مختصات تصاویر از حالت سینوسی به متریک (UTM) تبدیل شدند. فاکتور مقیاس مربوط به تصاویر LAI و LST و بازتاب سطحی به ترتیب 0.1، 0.02 و 0.0001 است. شروع تخمین تبخیر-تعرق در مدل متریک با معادله بیلان انرژی، است. مجموعه دادهها شامل مشاهدات مودیس و دادههای هواشناسی ایستگاههای موجود در حوزه و اطراف آن بهمنظور محاسبه شارهای انرژی سطحی لحظهای شامل؛ شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شارگرمای محسوس در فن پردازش است. تبخیر-تعرق، در لحظه تصویر برای هر پیکسل، از تقسیم مقادیر شار گرمای نهان (LE) بر گرمای نهان تبخیر و چگالی آب، محاسبه شد.نتایج و بحث در طول این تحقیق، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را در هر دو سال 2013 و 2014 نشان داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، حداکثر میزان تبخیر-تعرق واقعی در سالهای 2013 و 2014 برای ماه جولای به ترتیب 244 و 263 میلیمتر در ماه بهدستآمد. بهطورکلی نتایج بهدستآمده از این مقاله میتواند به شناخت بهتر تغییرات تبخیر-تعرق منطقهای کمک کند. مقایسه توزیعهای مکانیAET، LAIوLST ، در منطقه مطالعاتی نتایج نشان داد که توزیع مکانیAET تحت تأثیر دو عاملLAI وLST ، قرارگرفته است که از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه دو متغیرLAI وLST با تبخیر-تعرق واقعی استفاده شد. نتایج بهدستآمده، نواحی با پوشش گیاهی متراکم و دمای سطح زمین پایین دارای مقادیر بالای تبخیر-تعرق بوده و مناطق دارای دمای سطح بالا و پوشش گیاهی پراکنده و کم از مقدار تبخیر-تعرق کمیبرخوردارند.نتایج نشان داد که روند تغییرات میانگین دمای ماهانه، همسو با تبخیر-تعرق واقعی است، در مورد میانگین آلبیدو و شار تابش خالص نیز روند مشابهی دیده شد. لازم به ذکر است که عدم وجود اندازهگیریهای زمینی برای مقایسه آنها با مقادیر تبخیر-تعرق مدل، یک محدودیت بالقوه از پژوهش حاضر است. بااینحال، رویکرد پیشنهادی، ارزیابی برآوردهای تبخیر-تعرق بهدستآمده از مدل متریک با برآوردهای تبخیر-تعرق حاصل از مدل سبال، (بهعنوان روش استاندارد) است، که رویکردی است که بهطور گسترده برای مقابله با چنین محدودیتهایی استفاده میشود. در گام دوم تجزیهوتحلیل، در پژوهش حاضر، مقادیر برآوردی تبخیر-تعرق ماهانه با استفاده از معادلات متریک در مقابل سبال برای حوزه ونک در سال 2014، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مدل سبال بهعنوان مرجعی برای مقایسه نتایج بهدستآمده از مدل متریک مورداستفاده قرار گرفت. بررسی آماری بهمنظور تعیین اختلاف بین تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از متریک در مقابل تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از سبال صورت گرفت. از معیارهای ارزیابی ضریب نش-ساتکلیف (NS; Nash-Sutcliffe coefficient)، ضریب تبیینCoefficient of Determination و میانگین خطای مطلق (MAE; Mean Absolute Error)، استفاده شد. مقادیر بالای ضرایب R2و نش-ساتکلیف و مقادیر پایین MAE نشان داد که مدل متریک در بیشتر ماهها با مدل سبال، ارتباط نزدیکی دارد. مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه برآورد شده توسط مدل متریک در مقابل مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه تخمین زدهشده از مدل سبال، از آوریل تا نوامبر 2014 برای حوزه ونک ارزیابی و مقایسه گردید. بر اساس نتایج کلی نشان می دهد که پراکندگی برآوردها در یک حد قابلقبول است. در سال 2014، توافق خوبی بین مدلهای متریک و سبال وجود داشت (R2 =0.96-0.99، NSE=0.93-0.99و MAE=1.3-7.53).در سال 2014، نتایج دیگر نشان داد که در هر دو مدل، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را نشان داد.نتیجه گیری با توجه به نتایج بهدستآمده، نواحی دارای شاخص پوشش گیاهی بالا (LAI) و دمای سطح زمین پایین نسبت به سایر نواحی که دارای شاخص پوشش گیاهی پایین و دمای سطح زمین بالا هستند از میزان تبخیر-تعرق بیشتری برخوردارند. روند تغییرات سری زمانی شاخص LAI و تبخیر-تعرق در این پژوهش، با روند تغییرات پارامترهای مذکور در تحقیقی که توسط ریزگونزانلس و همکاران (2019) با استفاده از مدل متریک در داکوتا بررسیشده بود، مطابقت داشت.
پرونده مقاله
یکی از چالشهای منطقهای مهم در بحث مدیریت آب برآورد صحیح تغییرات مکانی تبخیر-تعرق واقعی میباشد. اکثر روشهای محاسبه تبخیر-تعرق واقعی که بر مبنای ضرایب گیاهی (Kc) هستند، به صورت تخمین نقطهای هستند که به منظور استفاده در سطح حوزه و یا منطقه-ای نیازمند بزرگ نمایی مکانی چکیده کامل
یکی از چالشهای منطقهای مهم در بحث مدیریت آب برآورد صحیح تغییرات مکانی تبخیر-تعرق واقعی میباشد. اکثر روشهای محاسبه تبخیر-تعرق واقعی که بر مبنای ضرایب گیاهی (Kc) هستند، به صورت تخمین نقطهای هستند که به منظور استفاده در سطح حوزه و یا منطقه-ای نیازمند بزرگ نمایی مکانی هستند. در این میان، روشهای متنوع سنجش از دوری با پیچیدگی های متنوع به منظور بررسی پارامتر تبخیر-تعرق واقعی در سطوح منطقهای بزرگ بر اساس معادله بیلان انرژی و شرایط پوشش گیاهی توسعه یافتهاند. روش الگوریتم مثلثی که بر پایه رابطه میان دمای سطح زمین و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) است از جمله روشهای تخمین تبخیر-تعرق واقعی در مناطق خشک و نیمه خشک است. در این مطالعه از دادههای تصاویرلندست 8 در سال 2020 و الگوریتم مثلثی به منظور محاسبه تبخیر-تعرق واقعی دردشت مشهد استفاده شد. نتایج حاصل از الگوریتم مثلثی با نتایج تبخیر-تعرق واقعی حاصل از روش فائو-پنمن-مانتیث و ضریب گیاهی (Kc) در سطح مزارع گندم و ذرت علوفهای صحت سنجی شدند. نتایج صحت سنجی حاکی از صحت و دقت بالای روش الگوریتم مثلثی در تخمین پارامتر تبخیر-تعرق واقعی داشت بهطوریکه میزان ضریب تبیین (R2) در این مطالعه بالای 7/0 و بیشترین میزان جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطا مطلق (MAE) به ترتیب : 67/1 و 48/1 میلیمتر در روز مشاهده شد.
پرونده مقاله
تبخیر-تعرق مرجع (ETo) یکی از پارامترهای اصلی در برنامهریزی منابع آب و مدیریت آب آبیاری در مزرعه میباشد. از طرفی، ضریب تشت کلاس A (Kp ) عامل مهمی برای محاسبه تبخیر-تعرق است. روشهای مختلفی در تعیین مقدار Kp با استفاده از سرعت باد، رطوبت نسبی و طول پوشش گیاهی وجود دارد چکیده کامل
تبخیر-تعرق مرجع (ETo) یکی از پارامترهای اصلی در برنامهریزی منابع آب و مدیریت آب آبیاری در مزرعه میباشد. از طرفی، ضریب تشت کلاس A (Kp ) عامل مهمی برای محاسبه تبخیر-تعرق است. روشهای مختلفی در تعیین مقدار Kp با استفاده از سرعت باد، رطوبت نسبی و طول پوشش گیاهی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از دادههای هواشناسی روزانه در دوره 4 ساله از ایستگاه هواشناسی شهرکرد با استفاده از معادلات گوناگون نظیر کوئنکا (Cuenca)، آلن پرویت (Allen and Pruitt)، اشنایدر (Snyder)، اورنگ (Orang) و پریرا (Pereira) مقادیر ضریب تشت تخمین زده شد. سپس این مقادیر با استفاده از روشهای تعیین تبخیر-تعرق گیاه مرجع، شامل فائو-پنمن-مانتیث پنمن 24، تورک، بلانی-کریدل و هارگریوز-سامانی نیز به دست آمد. سپس تمام روشها با نتایج حاصل از روش لایسیمتر به عنوان روش مبنا مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین برای انتخاب بهترین مدل، بین سه پارامتر ریشه میانگین مربعات خطا، شاخص میانگین قدر مطلق خطا و خطای استاندارد تخمین رتبه بندی انجام شد. نتایج نشان داد که معادلات مبتنی بر تشت تبخیر نتایج بهتری نسبت به روشهای تجربی دارند. همچنین معادله تورک به عنوان دقیقترین و پنمن 24 به عنوان ضعیفترین روش تعیین شدند.
پرونده مقاله
در این پژوهش، پهنه بندی داده های فرآورده ی تبخیر-تعرق پتانسیلاستان با هدف شناسایی پهنه های اقلیمی از نظر تبخیر-تعرق پتانسیل و بررسی تغییرات مکانی و زمانی آن در هر پهنه انجام شده است. برای تحقق این هدف از داده های فرآورده ی دورسنجی MOD16A2 سنجنده ی مودیس در فواصل زمانی چکیده کامل
در این پژوهش، پهنه بندی داده های فرآورده ی تبخیر-تعرق پتانسیلاستان با هدف شناسایی پهنه های اقلیمی از نظر تبخیر-تعرق پتانسیل و بررسی تغییرات مکانی و زمانی آن در هر پهنه انجام شده است. برای تحقق این هدف از داده های فرآورده ی دورسنجی MOD16A2 سنجنده ی مودیس در فواصل زمانی 8 روزانه در بازه ی زمانی 2014-2000 استفاده گردید. جهت پهنه بندی استان از نظر میانگین بلندمدت تبخیر-تعرق پتانسیل در مقیاس 8 روزانه، پایگاه داده ای با آرایه ای به ابعاد 46 × 388 × 321 تولید شد. خوشه بندی تبخیر-تعرق پتانسیل به منظور تعیین پهنه های تبخیر-تعرق پتانسیلاستان به روش وارد روی داده های 8 روزانه انجام شد. نخست استان به دو پهنه ی تبخیر-تعرق پتانسیلیک و دو تقسیم شد که خوشه بندی مجدد آن ها چهار پهنه در گستره ی استان نمایان ساخت. نتایج پژوهش ضمن نشان دادن تغییرات مکانی تبخیر-تعرق پتانسیلاستان، منعکسکننده ی تغییرات آندر چهار پهنه ی همگن تبخیر-تعرق پتانسیل می باشد. از این رو در مدیریت منابع آب در چهار پهنه ی همگن می تواند نقش قابل توجهی داشته باشد.
پرونده مقاله
تابش خورشید منبع نخستین انرژی برای کلیه فرآیندهای بیوشیمیایی و فیزیکی در سطح زمین و یکی از مهمترین عوامل محیطی تأثیرگذار بر رشد و نمو گیاهان زراعی است. در هواشناسی کشاورزی داشتن مقادیر تابش دریافتی از خورشید بهویژه برای محاسبه تبخیر-تعرق و نیاز آبی گیاهان ضروری است. با چکیده کامل
تابش خورشید منبع نخستین انرژی برای کلیه فرآیندهای بیوشیمیایی و فیزیکی در سطح زمین و یکی از مهمترین عوامل محیطی تأثیرگذار بر رشد و نمو گیاهان زراعی است. در هواشناسی کشاورزی داشتن مقادیر تابش دریافتی از خورشید بهویژه برای محاسبه تبخیر-تعرق و نیاز آبی گیاهان ضروری است. باتوجه به ضرورت آگاهی از مقادیر تابش خورشیدی در فرآیند مدل سازی واکنش های زیست شناختی و در نتیجه مدیریت کارآمد و بهرهبرداری بهینه از منابع کشاورزی، برآورد میزان انرژی دریافتی از خورشید در هرمنطقه با استفاده از دادههای همدیدی و بکار بردن مدلی که بهترین نتیجه را داشته باشد امری ضروری است. هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر واسنجی مؤلفه تابش مدل FAO56_PM در مقادیر برآورد شده تبخیر-تعرق و همچنین بررسی میزان همبستگی نتایج حاصل از مدل های برآورد تبخیر- تعرق با برآوردهای حاصل از تشت تبخیر می باشد. برای این منظور دادههای روزانه هواشناسی مورد نیاز مربوط به سال های 2003-2002 ایستگاه کرج پس از کنترل کیفی و آزمون همگنی مورد استفاده قرار گرفتند. در اولین مرحله مؤلفه تابش طول موج کوتاه خورشیدی بر اساس مقادیر روزانه واسنجی شد و با جایگزینی در ساختار مدل میزان حساسیت مدل به واسنجی این مؤلفه از تابش بررسی شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نتایج حاصل از مدل اصلی و مدل های واسنجی شده FAO56_PM وجود ندارد. علاوه براین با مقایسه برآوردهای تبخیر-تعرق حاصل از مدل FAO56_PM و روش تشت تبخیر مشاهده شد همبستگی بین مقادیر حاصل معنی دار نبوده و مقادیر برآورد شده تبخیر-تعرق با استفاده از روش تشت تبخیر نسبت به مدل FAO56_PM از اعتبار چندانی برخوردار نمی باشند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد