از گذشته تا به امروز شعرا در اشعار خود از عناصر طبیعت و مظاهر آفاقی آن برای مقاصدی گوناگونی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، مرثیه و... بهره بردهاند. نمود طبیعت در اشعار مولانا اعم از مثنوی و غزلیات شمس در راستای رویکرد آفاقی او به جهان هستی بسیار زیاد است این حضور هم به لح چکیده کامل
از گذشته تا به امروز شعرا در اشعار خود از عناصر طبیعت و مظاهر آفاقی آن برای مقاصدی گوناگونی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، مرثیه و... بهره بردهاند. نمود طبیعت در اشعار مولانا اعم از مثنوی و غزلیات شمس در راستای رویکرد آفاقی او به جهان هستی بسیار زیاد است این حضور هم به لحاظ کثرت و تعداد ابیات است و هم به لحاظ تنوّع عناصر طبیعی به کار رفته.آنچه شاعران عارف تجربه کردهاند، مفاهیم فرا دنیایی و سرشار از ابهام و ناشناختگی و پیچش است در گذر از آفاق به انفس تصاویر شعری شعر عرفانی مفاهیم معقول عارفانه را در معرض دید مخاطب قرار میدهد. سهم طبیعت و پدیدههای پر تعداد آن در این تصویرسازی قابل توجه است. اندیشیدن دربارهی طبیعت در حقیقت به خود اندیشیدن است، شعری که به آفاق و پدیدههای طبیعی آن بپردازد در همهی زمانها مورد توجه شاعران بوده است برخی تنها به وصف آن پرداختهاند و برخی دیگر خصوصیات فکری، روحی، نژادی، دینی و عقیدتی خود را با کمک آن به منصهی ظهور رساندهاند. شعر کلاسیک عرفانی ما به ضرورت اندیشههای متصوفه و عرفا و گشت و گذار و تفرّج آنان در آفاق و دیدن مظاهر طبیعت، به صورتی قابل توجه از پدیدههای طبیعی بهره گرفته است. کاربرد این عناصر و تصاویر شعری آفاقی به صورت جدّی با سنایی آغاز میشود و با مولانا به ژرفای معنای انفسی خود میرسد. مولانا با ایجاد پلی میان عالم آفاق و انفس نحوهی تعامل شعر سنتی عرفانی و گذر از محسوس به نامحسوس و طبیعت به فرا طبیعت را به خوبی نشان میدهد. در این مقاله نگارنده بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانهای ضمن بیان اجمالی نحوهی به کارگیری طبیعت و عناصر مختلف آن در شعر عرفانی مولانا به نحوهی تفاوت کاربرد این عناصر آفاقی در معنای انفسی آنها بپردازد، چراکه در اشعار مولانا سیرانفسی طبیعت به عنوان ابزاری برای القای معانی و مفاهیم عرفانی به کار میرود.
پرونده مقاله
معاد و قیامت از موضوعات اساسی ومهم مورد توجه عرفای اسلامی است؛ در ادوار مختلف، عارفان محقق هریک به نحوی درباب حقیقت، انواع، مراتب، وچیستی آن سخن گفته اند. بر این اساس این پژوهش که به روش اسنادی صورت گرفته است به بررسی تطبیقی مراتب قیامت از منظر سی حیدر آملی و میرسیدعلی چکیده کامل
معاد و قیامت از موضوعات اساسی ومهم مورد توجه عرفای اسلامی است؛ در ادوار مختلف، عارفان محقق هریک به نحوی درباب حقیقت، انواع، مراتب، وچیستی آن سخن گفته اند. بر این اساس این پژوهش که به روش اسنادی صورت گرفته است به بررسی تطبیقی مراتب قیامت از منظر سی حیدر آملی و میرسیدعلی همدانی دو عارف بزرگ شیعی- قرن هشتم ه. ق- پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که سیدحیدر برمبنای معرفتشناسی تثلیثی و مبانی هستی شناسی و انسان شناختی عرفانی، از دو منظر مراتب قیامت را مورد توجه، تحلیل وبررسی قرارداده و دو گونه تقسیم کرده و برای هر قسم، دوازده مرتبه ترسیم نموده است. میرسیدعلی نیز در ابتدا بر مبنای معرفت شناسی مربعی اسرار نقطه و عدد چهار، چهارمرتبه قیامت را ترسیم وتبیین می کند سپس بر مبنای معرفت شناسی تثلیثی واطوار باطنی انسان سه قسم قیامت راتقسیم، تحلیل و بررسی می نماید.سیدحیدر آملی به عنوان یک نظریه پرداز بزرگ عرفان شیعی در تحلیل مراتب قیامت، رویکرد نظری ایشان بر رویکرد عملی و سلوکی، غلبه مشهود دارد ولی رویکرد میرسیدعلی همدانی با توجه به پیر و مرشد بودن، بیشتر جنبه سلوکی، تربیتی و کاربردی دارد.
پرونده مقاله
از نگاه ابن عربی، ارتباط خدای تعالی با انسان، مبتنی بر ذات الهی(احدیت) نیست، چرا که ذات الهی اقتضای یگانگی دارد و با نسبت و ارتباط و دوگانگی قابل جمع نیست. از این رو ذات خدا برتر و منزّه از برقراری نسبت و ارتباط با انسان است. از طرف دیگر، انسان نیز نمی تواند با ذات خدا چکیده کامل
از نگاه ابن عربی، ارتباط خدای تعالی با انسان، مبتنی بر ذات الهی(احدیت) نیست، چرا که ذات الهی اقتضای یگانگی دارد و با نسبت و ارتباط و دوگانگی قابل جمع نیست. از این رو ذات خدا برتر و منزّه از برقراری نسبت و ارتباط با انسان است. از طرف دیگر، انسان نیز نمی تواند با ذات خدا ارتباط برقرار کند؛ چرا که اوّلاً: ارتباط، فرع بر شناخت و معرفت است؛ ثانیاً: انسان، عاجز از معرفت حقیقت و ذات نفس خویش است؛ و ثالثاً : حقیقت و ذات نفس، بازگشت به حقیقت و ذات الهی دارد، لذا ارتباط ذاتی انسان با خدا نیز، محال است. این در حالی است که معرفت نفس به حسب اسماء الهی، امکان پذیر است، و همین امر، ایجاد ارتباط اسمایی با حقتعالی را ممکن می سازد.انسان بر اساس روح و صورت الهی-که همان صورت جمیع اسماء و صفات الهی است- آفریده شده؛ و حق تعالی جمیع این اسماء را به وی تعلیم داده و شناسانده است. به همین علّت تنها موجودی است که به حقیقت تمام اسماء الهی معرفت دارد و به موجب آن، خدا را با تمام آن اسماء عبادت می کند. ارتباط مماثلی برای عموم انسانها، و ارتباط عینی برای اولیای الهی و انسانهای کامل است، به طوری که این ارتباط عینیّتی به جایی می رسد که خدا از نفسِ خودِ انسان کامل، به خودش نزدیکتر گشته، در نهایت منجر به توحید اسمائی میان انسان کامل و خدا و این همانی اسمائی میان آنها میگردد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر، در پی بررسی شاخصههای تفسیر انفسی عرفانی قرآن است. عرفان؛ یعنی شناختی که از دریافتهای باطنی، بر اثر سیر و سلوک و مجاهدت با نفس بدست میآید. در این روش عرفانی در عین توجه به معانی باطنی معانی ظاهری نیز همزمان قصد میشود. سؤال اصلی پژوهش، چیستی و ویژگیهای رو چکیده کامل
مقاله حاضر، در پی بررسی شاخصههای تفسیر انفسی عرفانی قرآن است. عرفان؛ یعنی شناختی که از دریافتهای باطنی، بر اثر سیر و سلوک و مجاهدت با نفس بدست میآید. در این روش عرفانی در عین توجه به معانی باطنی معانی ظاهری نیز همزمان قصد میشود. سؤال اصلی پژوهش، چیستی و ویژگیهای روششناسی این نوع تفسیر است، این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانهای، به بررسی این موضوع از دیدگاه قرآن و حدیث میپردازد. مدعای مقاله این است که این روش تفسیری، به فهم تازهای از قرآن ما را رهنمون میکند که متفاوت از روشهای دیگر است. این فهم عمیق، با تأکید بر بطن قرآن و روایات، اهداف و مقاصد قرآن، هدایت عمیق برگرفته از آیات و روایات را دنبال میکند، طبق این نظر، فهم قرآن، تنها محصول فعالیت فکری حصولی نیست و صرفاً با ابزارهای ‎‎ معرفتی- از قبیل صرف و نحو و ادبیات و غیره- حاصل نمیشود؛ این علوم تنها ‎‎ برای رسیدن به مرتبه ظاهر و پوستۀ قرآن بسنده میکنند. فهم معانی عمیق قرآن و جان علم وتوحید احدی صمدی، مستلزم درک حضوری و شهودی حضرت حق و طی مراحل سیر و سلوک انفسی روحانی به واسطۀ ریاضتهای شرعی و عبادات ‎‎ خاص است. ایمان قلبی تنها از راه شهود ـ و نه ادراک عقلی ـ حاصل میشود. در صورتی که ‎‎ حقایق قرآنی به قلب وارد شوند، ایمان و اطمینان قلبی دست خواهد داد. بالاتر از مرتبۀ ‎‎ ایمان هم، شهود غیبی انبیاء میباشد.
پرونده مقاله
حافظ به عنوان یکی از سرایندگان برجستة ادبیّات عرفانی در میان شاعران پارسیسرا راجع به مسألة سعادت بشر و عوامل پیشبرنده و بازدارنده از آن و همچنین نوع موضعگیری وی در قبال تعالیم صحیح و ناصحیح رسیدن به سعادت و سیر انفسی، عقاید ناب و درخور توجهی دارد. در این نوشتار به م چکیده کامل
حافظ به عنوان یکی از سرایندگان برجستة ادبیّات عرفانی در میان شاعران پارسیسرا راجع به مسألة سعادت بشر و عوامل پیشبرنده و بازدارنده از آن و همچنین نوع موضعگیری وی در قبال تعالیم صحیح و ناصحیح رسیدن به سعادت و سیر انفسی، عقاید ناب و درخور توجهی دارد. در این نوشتار به منظور شناخت بهتر و عمیقتر این نظرات از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است که شامل نظریهها و روشهایی برای مطالعة تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی است. براین اساس دو غزل از حافظ در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده است. نتایج این واکاوی نشان میدهد که شعر حافظ آمیزهای از تغزّل و تعقّل است و تفسیر آن بدون قرآن کاری عبث و بی فایده است. سیر انفسی از نظر حافظ، فرایندی خرد محور و عملگراست و با زهد منافات دارد. این فرایند پالایشی است، نه پرورشی و نقش مرشد، تنها به عنوان الگو و راهنما است و او هیچ سیطرهای بر سالک ندارد .
پرونده مقاله
بهرهگیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجّه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیباییبخش رمز، به همة انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافر چکیده کامل
بهرهگیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجّه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیباییبخش رمز، به همة انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافریند. ادبیات عرفانی جولانگاه و پهنة زبان نمادها است و عرفا برای بهرهگیری بیشتر از مفاهیم واژگان و موضوع غیرت عرفانی و اینکه افراد بیگانه و غیر اهل نتوانند به مقصود آنان پی ببرند، از این زبان استفاده میکنند.زبان نشانهها ـ که در رُمان کیمیاگر از آن به روح جهان، زبان روح، رویای شخصی، اصل مطلوبیّت، مکتوب و عشق یاد شده است ـ مهمترین عنصر سازندة این رمان است. در این میان آشنایی نویسنده با عرفان مشرقزمین، به ویژه عرفای اسلامی و ایرانی، و در نهایت تأثیرپذیری از آنان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
پرونده مقاله
چکیده
خوشی، ازجمله حالاتی است که انسان ها در پی دستیابی به آن هستند. هرکسی با توجّه به شخصیّت و نوع زندگی و باور خود آن را تعبیر می کند و به شیوة خاصّ خود برآورده می سازد. بسیاری از این باورها درباره خوشی و روش های دستیابی به آن در اثر شاعران و نویسندگان دیده می شود؛ چکیده کامل
چکیده
خوشی، ازجمله حالاتی است که انسان ها در پی دستیابی به آن هستند. هرکسی با توجّه به شخصیّت و نوع زندگی و باور خود آن را تعبیر می کند و به شیوة خاصّ خود برآورده می سازد. بسیاری از این باورها درباره خوشی و روش های دستیابی به آن در اثر شاعران و نویسندگان دیده می شود؛ هر دو نوع خوشی آفاقی و انفسی در آثار آنها دیده می شود. خوشی بیرونی مانند تفرّج و فصل بهار، مستی، ... و نوع دیگر خوشی انفسی که بیشتر در حوزة عرفان جای می گیرد. بنابراین از هر دو مؤلّفه خوشی و سرور در اشعار سعدی و حافظ وجود دارد. مهمّترین دستاورد پژوهش گواه این است که آنچه موجب آرامش و رضایت خاطر و در نهایت خوشی پایدار و حقیقی انسان است ایمان و اعتقاد به خداوند و ترک تعلّقات دنیوی و عشق و محبّت و مهمّترین عامل آن که وصال محبوب ازلی است. محصول اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی قرن هفتم و هشتم است که پناه بردن به نور امید و دلخوشی عارفانه شد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد