فرم، تابع رويداد معماري (بازنمایی عینی از یک وضعیت مدرن در شرایط پستمدرن)
محورهای موضوعی : فصلنامه آینده پژوهی شهریامیرداود مصلحتجو 1 , مریم قاسمی سیچانی 2 , وحید قبادیان 3 , بیژن عبدالکریمی 4
1 - گروه معماری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران.
2 - گروه معماری، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
3 - گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
4 - گروه فلسفه، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: بازنمایی عینی, فرم, رویداد, مدرنیسم/پستمدرنیسم, فرهنگ جهانی.,
چکیده مقاله :
ایده فرم تابع رويداد معماري، شیوهای زمینهای از روند شکلگیری قرائتهای متفاوت از فرم در پیچیدگیهای تضاد گونه معماری است؛ که از انطباق خصوصیات مکانی (فضا) و تقابلهای برنامهمحور (عملكرد) بر یکدیگر، به شکلی انعطافپذیر اجازه بروز مییابد؛ درحالیکه ـ کماکان ـ ماهیت مدرن خود را حفظ نموده، تمامی كنشها را ـ دوباره ـ در شرايط پستمدرن قالبریزی میکند. اين پژوهش ـ كه به روش كيفي و با رهيافت نظريپردازي داده بنياد انجامشده است ـ با هدف بازنمایی عینی فرم و عملکرد معماری در تبعیت از فرهنگ جهانی، به دنبال پاسخ اين پرسش است كه كاركرد کالبدی فرم در معماری معاصر ـ بهویژه معماری معاصر ایران ـ چگونه است؟ به اين منظور، دادهها در قالب مصاحبههای نیمه ساختاریافته، گردآوری و واكاوي گرديده و پاسخها در مصاحبه 17 ام، به بالاترين سطح اشباع رسیده است. میانگین توافقِ 90.37 درصد، نشان از قابلیت اعتماد نسبتاً کامل و پوشش سطح معيار بیش از 0.6 کاپا، قابلیت اعتبار را ایدهآل توصیف میکند؛ بنابراین، شاخص کیفیت تحقیق، موردقبول و روایی و پایایی تحقیق، مورد تأیید و نتیجه تحقیق ـ با بررسی معیارهای تطبیق، تعمیم، قابلیت فهم و کنترل ـ قابل ارزیابی و تفسیـر ميباشد. به نظر میرسد کارکرد فرم در معماری معاصر، تابع بازنمایی عینی از فرهنگ جهانی است؛ که بهواسطه خاصیت تعاملیاش با فضا (کالبد)، در قالب یک رویداد برنامهمحور، متضمن پاسخگویی به عملکرد خواهد بود و در بحرانی خودانعکاسی از تغییراتی مداوم، به گذرگاهی موقتی میان وضعیتهای جايگزين منجر میشـود؛ که بهجـای ایجـاد تضـاد بین دو فـرم، به دنبال برقراري ارتبـاط میان آنها است؛ خواه به شکل تداوم تغییر و تحول در تکوین فضا (از طریق تکنولوژی و عملکرد)؛ و یا به شکل تضادهای پویا و پیچیدگیهای انتزاعی (از طریق روابط برنامه محور و کاربردی). |
منابع
آدورنو، تئودور؛ و هورکهایمر، ماکس. (1944). دیالکتیک روشنگری، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان (1401)، چاپ نهم، نشر هرمس، تهران.
آیزنمن، پیتر؛ و ایتوربه، الیسا. (2020). تأخر، ترجمه حسام عشقی صنعتی و مرتضی نیک فطرت (1399)، فکر نو، تهران.
انصاری، حمیدرضا. (1399). تحلیلی بر معماری معاصر ایران، چاپ سوم، نشر سبزان، تهران.
بانی¬مسعود، امیر. (1399). پست¬مدرنیته و معماری؛ بررسی جریان¬های فکری معماری معاصر غرب، چاپ هفتم، نشر خاک، اصفهان.
برمن، مارشال. (1982). تجربه مدرنیته: هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود، ترجمه مراد فرهادپور (1401)، چاپ ششم، تهران: طرح نقد، تهران.
بلوگولوفسکی، ولادیمیر. (2015). مظنونین همیشگی، جلد دوم، ترجمه علی شامس و مهشید معتمد (1400)، انتشارات فکر نو، تهران.
پازوکی، شهرام. (1401). عرفان و هنر در دوره مدرن (فرهنگ و تکنولوژی مدرن)، چاپ سوم، نشر علم، تهران.
پالمر، ریچارد ا. (1969). علم هرمنوتیک، ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی (1401)، چاپ دوازدهم، نشر هرمس، تهران.
جنکز، چارلز. (2011). داستان پست مدرنیسم، ترجمه احسان حنیف (1400)، چاپ دوم، فکر نو، تهران.
چومی، برنارد. (1994). معماری و انفصال، ترجمه حسام عشقی صنعتی و مرتضی نیک¬فطرت (1399)، فکر نو، تهران.
حقیر، سعید و کامل¬نیا، حامد. (1400). نظریه مدرنیته در معماری ایران، چاپ دوم، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه، تهران.
خویی، حمیدرضا. (1386). مقدماتی در باب نقد آثار معماری و شیوه¬های آن در دوره جدید، فصلنامه پژوهشنامه فرهنگستان هنر، 1(2)، 61-46. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/540145
دانایی¬فرد، حسن؛ و اسلامی، آذر. (1400). کاربرد نظریه داده بنیاد در عمل؛ ساخت نظریه بی¬تفاوتی سازمانی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، تهران.
دیبا، داراب. (1374). مروري بر معماري معاصر جهان و مسئله هويت، فصلنامه معماری و شهرسازي، 1(1)، 57ـ46. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1377908
روحی، پویان. (1399). پیتر آیزنمن؛ یادداشت¬ها، گفت¬وگوها، مناظره¬ها، کتابکده کسری، مشهد.
شایگان، داریوش. (1960). افسون¬زدگی جدید: هویت چهل¬تکه و تفکر سیار، چاپ دوازدهم، ترجمه فاطمه ولیانی (1401)، نشر فرزان¬روز، تهران.
شجاعی، مجتبی و متین، مهرداد. (1398). تبیین نشانه¬شناختی رمزگان در روش های بازنمایی معماری، فصلنامه آرمانشهر، 12(29)، 63ـ45. DOI:10.22034/aaud.2020.102364
طهوری، نیر. (1396). آموختن از هایدگر، فصلنامه کیمیای هنر، 6(25)، 92-73. https://kimiahonar.ir/browse.php?a_id=1181&sid=1&slc_lang=fa
عبدالکریمی، بیژن. (1398). بازخواني پرسش از پست¬مدرنیسم ایرانی (1395)، مرکز پژوهش¬های اسلامی، تهران.
قبادیان، وحید. (1400). سبک¬شناسی و مبانی نظری در معماری معاصر ایران، چاپ چهارم، فکر نو (علم معمار)، تهران.
قبادیان، وحید. (1398). بازخوانی: ما میراث¬داران میراث¬خواریم (1395)، دوهفته نامه طراح امروز، 1(6)، 8. https://www.caoi.ir/fa/note/952
کرم¬اللهی، نعمت¬الله و حسنی، محمد. (1396). مبانی نظری مفهوم بازنمایی؛ با تأکید بر ابعاد معرفت¬شناختی، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(32)، 68ـ45. https://ensani.ir/fa/article/395026
کوربین، جولیت ام. و اشتراوس، آنسلم ال. (2014). اصول تحقیق کیفی: شیوه ها و رویه های توسعه گراندد تئوری، ترجمه ناهید دهقان نیری و علی فخرموحدی و مریم اسماعیلی و تابنده صادقی و زهرا طیبی (1400)، اندیشه رفیع، تهران.
گادامر، هانس ـ گئورک (1976). دیالکتیک هگل: مقاله هایی از مجموعه فلسفه نوین، ترجمه پگاه مصلح (1401)، چاپ چهارم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
گروت، لیندا و وانگ، دیوید. (2005). روش های تحقیق در معماری، ترجمه علیرضا عینی فر (1400)، چاپ یازدهم، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
گیدنز، آنتونی. (1991). تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان (1398)، چاپ یازدهم، نشر نی، تهران.
نوذری، حسینعلی. (1398). نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی، چاپ ششم، انتشارات آگه، تهران.
لوینز، آن و سیلور، کریستینا. (2007). راهنمای گام به گام استفاده از نرم افزار MAXqda2 در تحقیق کیفی، ترجمه ابوالفضل رمضانی (1399)، چاپ دوم، نشر جامعه شناسان، تهران.
References:
Abdolkarimi, B. (2019). the Question of Iranian Postmodernism review (2016), Islamic Research Center Press, Tehran. [In Persian]
Adorno, Theodor W. & Horkheimer, M. (1944), Dialectic of enlightenment: philosophical fragments, translated by Morad Farhadpour and Omid Mehrgan (2022), 9th edition, Hermes Pub., Tehran. [In Persian]
Ansari, H. (2019), an analysis on Iran contemporary architecture, third edition, Sabzan Pub., Tehran. [In Persian]
Bani Masoud, A. (2019). Postmodernity and Architecture; Review of currents of contemporary architecture in the West, 7th edition, Khak Pub., Esfahan. [In Persian]
Belogolovsky, V. (2015). Conversations with architects : in the age of celebrity: David Adjaye, Alejandro Aravena, Shigeru Ban, Elisabeth Diller, Peter Eisenman et al, second vol., translated by Ali Shams and Mahshid Motamed (2021). Fekr-e-No Pub., Tehran. [In Persian]
Berman, M. (1982). all that is solid melts into air: the experience of modernity, translated by Morad Farhadpour (2022). 6th edition, Tarh-e-Naghd, Tehran. [In Persian]
Brinkmann, S. (2022). Qualitative Interviewing: Conversational Knowledge through Research Interviews, Oxford University Press. London.
Charmaz, K. (2021). the genesis, grounds, and growth of constructivist grounded theory, Oxford University Press. London.
Clark, T.; Foster, L.; Bryman, A.; & Sloan, L. (2021). Bryman's social research methods, Oxford University Press. London.
Collier, D. (2011). Understanding process tracing, PS: political science & politics, 44(4), 823-830. https://doi.org/10.1017/S1049096511001429
Corbin, Juliet M. & Strauss, Anselm L. (2014). Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory, translated by Nahid Dehghan Nayyeri, Ali Fakhrmovahedi, Maryam Esmaili, Tabandeh Sadeghi, and Zahra Tayebi (2021). Andishe Rafi Pub., Tehran. [In Persian]
Danaei Fard, H. & Eslami, A. (2021). the application of Grounded theory in practice; constructs the theory of organizational indifference, second edition, Imam Sadegh University Press, Tehran. [In Persian]
Diba, D. (1995). a review of contemporary world architecture and the issue of identity, Architecture and Urbanism, 1(1), 46-57. [In Persian] https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1377908
Eisenman, P., & Iturbe, E. (2020). Lateness, Princeton University Press.
Flick, U. (2022). The SAGE Handbook of Qualitative Research Design: An introduction to qualitative research, SAGE, London.
Gadamer, Hans-Georg (1976). Hegel's dialectic: Five hermeneutical studies, translated by Pegah Mosleh (2021). 4th edition, Scientific and Cultural Pub., Tehran. [In Persian]
Ghobadian, V. (2021). stylistics and theoretical foundations in Iran contemporary architecture, 4th edition, Fekr-e-No Pub. (Architectural Science), Tehran. [In Persian]
Ghobadian, V. (2019). review: We are the inheritors of the inheritance (2016), Designer Today, 1(6), 8. [In Persian] https://www.caoi.ir/fa/note/952
Giddens, A. (1991). Modernity and self-identity, translated by Nasser Movaffaghian (2019), 11th edition, Ney Pub., Tehran. [In Persian]
Grote, L., & Wang, D. (2005). Research Method in Architecture, translated by Alireza Einifar (2021), 11th edition, Tehran University Press, Tehran. [In Persian]
Haghir, S. & Kamelnia, H. (2021). The theory of modernity in Iranian architecture, second edition, Tehran University Press, Tehran. [In Persian]
Jameson, F. (2016). Postmodernism or the cultural logic of late capitalism, Routledge, Oxfordshire.
Jay, M. (2022), the Authoritarian Personality and the Problematic Pathologization of Politics, Polity, Vol. 54, No. 1, PP. 124-145. https://www.journals.uchicago.edu/doi/abs/10.1086/717189
Jencks, Ch. (1996). What is post-modernism? Academy Editions. London.
Jencks, Ch. (2011). The story of post-modernism : five decades of the ironic, iconic and critical in architecture, translated by Ehsan Hanif (2021). second edition, Fekr-e-No Pub., Tehran. [In Persian]
KaramAllahi, N. & Hassani, M. (2017). theoretical foundations of the concept of representation; with an emphasis on the epistemological dimensions, Cultural and Social Knowledge, 8(32), 45-68. [In Persian] https://ensani.ir/fa/article/395026
Khoei, H. (2016). Preliminaries on the criticism of architectural works and methods in the new age, research journal of the Iranian Academy of Art, 1(2), 46-61. [In Persian] https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/540145
Kriegel, U. (2020). The Oxford handbook of the philosophy of consciousness, Oxford University Press. London.
Lewins, A. & Silver, C., (2007). Using software in qualitative research: A step-by-step guide, translated by Abolfazl Ramazani (2020). second edition, Sociologists Pub., Tehran. [In Persian]
Libeskind, D. (1992). Between the Lines: The Jewish Museum; Berlin, Research in phenomenology, Vol. 22, No. 1, PP. 82-87. https://www.jstor.org/stable/24654490
Libeskind, D. (2021). Being at the Edge of Order, Spirituality in Architectural Education: Twelve Years of the Walton Critic Program, the Catholic University of America, Washington, D.C.
Mayring, P. (2021). Qualitative content analysis: A step-by-step guide. Qualitative Content Analysis, SAGE, London.
Morawski, S. (2020). the troubles with postmodernism, Routledge, Oxfordshire.
Morgan, A. (2020). Representations mental, psicologosenlinea, HealthFlex, Italy.
Nozari, H. (2019). Critical theory of the Frankfurt school in social and human sciences, 6th edition, Agah Publ., Tehran. [In Persian]
Palmer, Richard E. (1969). Hermeneutics: interpretation theory in Schleiermacher, Dilthey, Heidegger and Gadamer, translated by Mohammad Saeed Hanaei Kashani (2022), 12th edition, Hermes Pub., Tehran. [In Persian]
Pazouki, Sh. (2022). mysticism and art in the modern era (culture and modern technology), third edition, Elm pub., Tehran. [In Persian]
Rouhi, P. (2019). Peter Eisenman; Notes, conversations, debates, Kasra Pub., Mashhad. [In Persian]
Shayegan, D. (1960). La lumière vient de l’Occident, Le réenchantement du monde et la pensée nomade, twelfth edition, translated by Fateme Valiani (2022), Farzan-Roz Pub., Tehran. [In Persian]
Shojaei, M. & Matin, M. (2019). Semiotic explanation of codes in architectural representation methods, Armanshahr, 12(29), 45-63. [In Persian] DOI:10.22034/aaud.2020.102364
Strauss, A. L. & Corbin, J. M. (2020). Basics of Qualitative Research: Grounded Theory Procedures and Techniques, SAGE, London.
Tahori, N. (2017). Learning from Heidegger, Advanced Research Institute of the Art, 6(25), 73-92. [In Persian] https://kimiahonar.ir/browse.php?a_id=1181&sid=1&slc_lang=fa
Tschumi, B. (1994). architecture and Disjunction, translated by Hessam Eshghi Sanati and Morteza Nikfetrat (2019). New Thought, Tehran. [In Persian]
Wigley, M., & Derrida, J. (2022). The Deconstructive Project is a project of Optimism, ARQ, No. 112, PP. 4-21. http://dx.doi.org/10.4067/S0717-69962022000300004
| Journal of Urban Futurology Volume 4, Number 2, Summer 2024
Online ISSN: 2783-4344 https://uf.zahedan.iau.ir/ |
Journal of Urban Futurology |
Form follows Architecture Event (Objective representation from a modern situation in post-modern conditions)
Amir Davood Maslahatjoo1, Maryam Ghasemi Sichani2, Vahid Ghobadian3, Bijan Abdolkarimi4
1- Department of Architecture, Shahrekord Branch, Islamic Azad University, Shahrekord, Iran.
2- Department of Architecture, Isfahan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran.
3- Department of Architecture, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
4- Department of Philosophy, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Article info | Abstract |
Article type: Research Article
Received: 2024/01/12 Accepted: 2024/05/14 pp: 27-47
Keywords: Objective Representation, form, Event, Modern/Post-Modern, Global Culture. | The idea of Form follows Architecture Event is a contextual method of different reading formation process in the contradictory complexities of architecture; which is allowed to emerge in a flexible way from the adaptation of spatial characteristics (space) and program-oriented oppositions (function) to each other; While still maintaining its modern nature, it reframes all actions in postmodern conditions. This research - which has been done using the qualitative method and the grounded theory approach - with the general purpose of the research is the objective representation of the form and function of architecture in following of global culture, looking for an answer to this question, what is the function of physical form in contemporary architecture, especially the Iran contemporary architecture? To this end, the data has been compiled and analyzed in semi-structured interviews, and the responses reached the highest level of saturation in the 17th interview. The mean agreement of 90.37% indicates relatively complete reliability and coverage of criterion level of more than 0.6 of the Kappa coefficient, describing validity as ideal. Therefore, the quality index of the research is accepted and the result of the research can be evaluated and interpreted by examining the criteria of matching, generalization, comprehensibility and control. It seems that the function of form in contemporary architecture is subject to an objective representation of global culture; which due to its interactive property with the (physical) space, in the event format of a program-oriented, will involve responding to the function and in a crisis of self-reflection of evolution, it leads to a temporary transition between alternative situations; that instead of creating a conflict between two forms, seeks to create a connection between them. |
| Citation: Maslahatjoo, A.; Ghasemi Sichani, M.; Ghobadian, V. & Abdolkarimi, B. (2024). Form follows Architecture Event (Objective representation from a modern situation in post-modern conditions). Journal of Urban Futurology, 4(2), 27-47. © The Author(s). Publisher: Islamic Azad University, Zahedan Branch. |
[1] Corresponding author: Maryam Ghasemi Sichani, Email: mghasemi@khuisf.ac.ir, Tell: +989133058412
This study is extracted from Amir Davood Maslahatjoo PhD Dissertation entitled “a Dialectical analysis from Iran contemporary architecture identity focused on Post-Modernism Critical Reading”, which was carried out under the supervisor of Dr. Maryam Ghasemi Sichani and the advisors of Dr. Vahid Ghobadian and Dr. Bijan Abdolkarimi, in the Architecture Department of Islamic Azad University, Shahrekord branch.
Extended Abstract
Introduction
The practical purpose of the research is the objective representation of the form and function of architecture in following of global culture; which has been done in a qualitative method and has been analyzed using the grounded theory approach. In other words, this research seeks to answer the question, what is the physical usage of culture in contemporary architecture, especially the Iran contemporary architecture?
Methodology
The current research method is of a qualitative type, which has been carried out in the Grounded Theory method. Grounded Theory is an approach in qualitative research; that develops a theory by using a set of data. In this research, the systematic approach known as Strauss and Corbin's theory (2019) was used to analyze the data. According to the classification of Corbin and Strauss (2022), the systematic approach has three stages of open coding (concepts), axial coding (Casual Conditions, Actions & Interactions, Context, Intervening Conditions and Consequences) and selective coding. These three types of coding show different levels of coding and each of them deals with a distinct point in expressing the categories in foundational data theorizing. In the collection and extraction of the main categories and sub-categories, from the documentary and citation resources and the interview and questionnaire tools have been used. The special emphasis of the research is on the views and opinions of those professors and architects who work both academically and professionally.
Results and discussion
The research data has been compiled and analyzed in semi-structured interviews, and the responses at the highest saturation level reached relative saturation in the 17th interview. The interview process is continued until the 27th to ensure the data collected and obtain absolute saturation. The content of data was coded by Strauss and Corbin coding method in three stages (open, central and selective). In the coding process of 17 interviews, the frequency of the coded items, 5969 codes, was reduced to 666 open codes from the frequency ratio of 1337 codes, after refining and merging. The obtained codes, in the number of 123 axial categories and 17 selective categories, were related to the axial theme of form follows architecture event. The mean agreement of 90.37% indicates relatively complete reliability and coverage of criterion level of more than 0.6 of the Kappa coefficient, describing validity as ideal. Therefore, the research quality index is acceptable, and the reliability and validity of the research are confirmed. The research results can be valuable and interpreted by examining the criteria of matching, generalization, understanding, and control.
Conclusion
Results show that the consequence of causal variables in the mediating conditions of the current situation is an event; that expresses the verity, quiddity, and reality of Iran contemporary architecture. It seems that the function of form in contemporary architecture is subject to an objective representation of global culture; which due to its interactive property with the (physical) space, in the event format of a program-oriented, will involve responding to the function and in a crisis of self-reflection of evolution, it leads to a temporary transition between alternative situations; that instead of creating a conflict between two forms, seeks to create a connection between them; Either in the form of continuous evolution and transformation in the development of space (through technology and function); or the complexity of the structure (through program-oriented and practical relationships), in the form of dynamic contrasts and abstract complexities.
Funding
There is no funding support.
Authors’ Contribution
Authors contributed equally to the conceptualization and writing of the article. All of the authors approved the content of the manuscript and agreed on all aspects of the work declaration of competing interest none.
Conflict of Interest
Authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
We are grateful to all the scientific consultants of this paper.
This study is extracted from Amir Davood Maslahatjoo PhD Dissertation entitled dialectical analysis of the identity of contemporary Iranian architecture with an emphasis on the critical reading of postmodernism, which was carried out under the supervisor of Dr. Maryam Ghasemi Sichani and the advisors of Dr. Vahid Ghobadian and Dr. Bijan Abdolkarimi, in the Architecture Department of Islamic Azad University, Shahrekord branch.
فرم، تابع رويداد معماري (بازنمایی عینی از یک وضعیت مدرن در شرایط پستمدرن)
اميرداود مصلحتجو1، مريم قاسمي سيچاني2، وحيد قباديان3، بيژن عبدالكريمي4
1- گروه معماری، واحد شهركرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهركرد، ایران.
2- گروه معماری، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
3- گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
4- گروه فلسفه، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
اطلاعات مقاله | چکیده |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
دریافت: 22/10/1402 پذیرش: 25/02/1403 صص: 27- 47
واژگان کلیدی: بازنمايي عيني، فرم، رويداد، مدرنيسم/پستمدرنيسم، فرهنگ جهاني. | ایده فرم تابع رويداد معماري، شیوهای زمینهای از روند شکلگیری قرائتهای متفاوت از فرم در پیچیدگیهای تضاد گونه معماری است؛ که از انطباق خصوصیات مکانی (فضا) و تقابلهای برنامهمحور (عملكرد) بر یکدیگر، به شکلی انعطافپذیر اجازه بروز مییابد؛ درحالیکه ـ کماکان ـ ماهیت مدرن خود را حفظ نموده، تمامی كنشها را ـ دوباره ـ در شرايط پستمدرن قالبریزی میکند. اين پژوهش ـ كه به روش كيفي و با رهيافت نظريپردازي داده بنياد انجامشده است ـ با هدف بازنمایی عینی فرم و عملکرد معماری در تبعیت از فرهنگ جهانی، به دنبال پاسخ اين پرسش است كه كاركرد کالبدی فرم در معماری معاصر ـ بهویژه معماری معاصر ایران ـ چگونه است؟ به اين منظور، دادهها در قالب مصاحبههای نیمه ساختاریافته، گردآوری و واكاوي گرديده و پاسخها در مصاحبه 17 ام، به بالاترين سطح اشباع رسیده است. میانگین توافقِ 90.37 درصد، نشان از قابلیت اعتماد نسبتاً کامل و پوشش سطح معيار بیش از 0.6 کاپا، قابلیت اعتبار را ایدهآل توصیف میکند؛ بنابراین، شاخص کیفیت تحقیق، موردقبول و روایی و پایایی تحقیق، مورد تأیید و نتیجه تحقیق ـ با بررسی معیارهای تطبیق، تعمیم، قابلیت فهم و کنترل ـ قابل ارزیابی و تفسیـر ميباشد. به نظر میرسد کارکرد فرم در معماری معاصر، تابع بازنمایی عینی از فرهنگ جهانی است؛ که بهواسطه خاصیت تعاملیاش با فضا (کالبد)، در قالب یک رویداد برنامهمحور، متضمن پاسخگویی به عملکرد خواهد بود و در بحرانی خودانعکاسی از تغییراتی مداوم، به گذرگاهی موقتی میان وضعیتهای جايگزين منجر میشـود؛ که بهجـای ایجـاد تضـاد بین دو فـرم، به دنبال برقراري ارتبـاط میان آنها است؛ خواه به شکل تداوم تغییر و تحول در تکوین فضا (از طریق تکنولوژی و عملکرد)؛ و یا به شکل تضادهای پویا و پیچیدگیهای انتزاعی (از طریق روابط برنامهمحور و کاربردی). |
استناد: مصلحتجو، اميرداود؛ قاسمي سيچاني، مريم؛ قباديان، وحيد؛ عبدالكريمي، بيژن. (1403). فرم، تابع رويداد معماري (بازنمايي عيني از يك وضعيت مدرن در شرايط پستمدرن). فصلنامه آینده پژوهی شهری، 4(2)، 27-47. © نویسندگان ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان. |
مقدمه
تصورات ذهنی، امکان نمایش عيني پديدههایی را که هرگز تجربه نشدهاند و چیزهایی را که وجود ندارند، امکانپذیر میکند. اگرچه فقط تصاویر بصري هستند كه به خاطر ميآیند؛ اما تصاویر نيز ممکن است مورد بازنمایی در هر یک از روشهای حسی (مانند شنوایی، بویایی، چشایی و ...) قرار گيرند. بازنمایی، فرایندی است که از یکسو، مرتبط با عالم عینیات بيروني بوده و از دیگر سو، کنشی است که فاعل بازنما از طریق میانجی به مخاطب ارائه میکند. بازنمایی، به افراد اجازه میدهد تا چیزهایی را درست در نقطه مقابل خود، تجربه نمايند. در این معنا، فرایند بازنمایی در گذر از سه جهان «بود، نمود و بازنمود»، پديد میآيد. بهنحویکه ابتدا مفهوم، در ارتباط با جهانِ «بود»، شکل میگیرد؛ سپس، مفاهیم در جهانِ «نمود»، تنظیم، دستهبندی و بازآرایی میشوند؛ سرانجام، از مجرای ابزار زبانی، به عالم «بازنمود»، عرضه میشوند. حاصل اینکه بازنماییِ یک امر بیرونی، از فرایندی چندمرحلهای میگذرد؛ که هر مرحله، از ساختار، حدود، ایده و اراده پیشساخته و یا پیشفهم، اشباع شده، انتقال صِرف و بدون خدشه مفاهیم عینی به مخاطب را به زیر سؤال میبرد (کرماللهی و حسنی، 1396: 45ـ68). مورگان2 (2020)، از بازنمایی با عنوان «بازنمایی شناختی» یاد میکند و معتقد است كه بازنمايي، یک نماد شناختی درونی و فرضی است؛ که واقعیت بيروني را نشان میدهد و در غیر این صورت، روندي است که از یک سیستم توليد بازنمایاننده استفاده میکند. در این میان، نمایندهگرایی ـ که با عنوان «رئالیسم مستقیم» نیز شناخته میشود ـ اصلیترین راه دسترسی به واقعیات بيروني است؛ و به عنوان واسط میـان موضوع مشاهدهکننده و اشیاء مشاهدهشونده در دنیای خـارجی، عمل مینماید. بنابراين: 1. يا چیزی را نشان میدهد که دارای جهت التفاتی است؛ 2. يا رابطه خاصی است که در آن، شیء نمایش داده شده نیاز به وجود ندارد؛ 3. يا محتوا در آنچه نمایان میشود، نقش علّی دارد.
بازنمایی عینی، نزدیکترین نظریه به «ردیابی فرايند» است؛ که برای توضیح تغییر و ارزیابی و شكلگيري پديدهها، استفـاده میشود (كوير3، 2011: 823ـ830). لذا میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. چراکه رابطه بین دو نوع نمایندگی، متفاوت است (كريگل4، 2020)؛ بنابراین، نهتنها هیچ تفکیکی میان این دو (بازنمايي) وجود ندارد، بلکه هر دو در درون یکدیگر قرار میگيرند و در نسبتی از واقعيت جزء و کل، چنان پیوندی برقرار میکنند که دیگر جدا کردن آنها از يكديگر ممکن نیست (جي5، 2020: 124ـ145)؛ و از آنجا که یکی از اساسیترین مضامین پستمدرن، پیرامون مسئله واقعیت، یا فقدان واقعیت، یا چندگانگی واقعیت شکل میگیرد، بنابراين هر مفهوم، مفهوم بعدی را ایجاب میکند و هر یک خود را به دیگری میبندد و سرانجام، تضـاد پدید میآید (گادامر، 1401)؛ بدون آنکه شئون، آثار و نتایج حاصل از جهان متمايز هر يك را ردّ کند. حال آنكه، طرح وضعيت پستمدرني موجود، موضعی است که در آن، مدرنیته ـ با تحقّق تمام امکاناتش ـ ارائه مينمايد؛ اما اعتقاد به آن، سست شده است (داوریاردکانی به نقل از قبادیان، 1398: مصاحبه شخصی). جنبش نوگرای ایرانی دهههـای 40 و 50 شمسی نیز در واقع تلاشی است برای سازگار کردن ساختار مدرنیته (جهانی) با بافتـار (سنتی) معمـاری ایـرانی ـ اسلامی؛ که در هر دوره تاریخی که یک ایدئولوژی، قـدرت يافته است ـ بیهیچ مناقشه ـ معماری آن دوره نيز به سمت آن سبکی میل نموده که دارای ایستایی و پایداری و ثبات است. انقلاب ایران نيز از این قاعده مستثنا نبوده است؛ ليكن معیارهای قدرت پس از انقلاب اسلامی، ديگر آن معیارهای (سنتي) معماری ایرانی نیست. بلکه معیارهایی است که تفکرات اسلامیت و دینی در آن جاي گرفته است؛ و صحنهگرداني آن را گروههايي به عهده گرفتهاند كه:
1. خود را وابسته به فرهنگ اسلامی میدانند و فقط پلاژیاکاری و کپیکاری میکنند و فرمهای نوستالژیک را با فرمهای مدرن ترکیب مینمایند؛
2. خود را وابسته به فرهنگ اسلامی نمیدانند و ساختمانهای بزرگ مدرنیسم را با تقلید از لوکوربوزیه6، تولید میکنند و یا خود را وابسته به آخرین جریانهای فکری غرب میدانند.
در نتیجه، یا عیناً به بازتولید فرمهای غربی میپردازند و یا روشنفکران فلسفهزدهای که با استعانت از نظریات فلاسفه ایرانی، بر این تصورند تا با ایجاد فرمهایی که در غرب نظیر ندارند، تفکر خود را به جامعه، القاء نمایند (حقیر و کاملنیا، 1400). حال از آنجا که فرهنگهای خالص، مفاهیمی موهومیاند که بهواسطه ایدئولوژیهای کلیپرداز عصر مدرن عنوان شدهاند، ما نيز هماکنون شاهد تجدید حیات همه گفتارهای از یاد رفتهایم (شایگان، 1401).
ایده فرم تابع رويداد معماري، شیوهای زمینهای از روند شکلگیری قرائتهای متفاوت از فرم در پیچیدگیهای تضادگونه معماری است؛ که از انطباق خصوصیات مکانی (فضا) و تقابلهای برنامهمحور (عملكرد) بر یکدیگر، به شکلی انعطافپذیر اجازه بروز مییابد؛ درحالیکه ـ کماکان ـ ماهیت مدرن خود را حفظ نموده، تمامی كنشها را ـ دوباره ـ در شرايط پستمدرن قالبریزی میکند. اين پژوهش ـ كه به روش كيفي و با رهيافت نظريپردازي داده بنياد انجامشده است ـ با هدف بازنمایی عینی فرم و عملکرد معماری در تبعیت از فرهنگ جهانی، به دنبال پاسخ اين پرسش كه كاركرد کالبدی فرم در معماری معاصر ـ بهویژه معماری معاصر ایران ـ چگونه است؟ بر آن است تا سطوح طراحی فرم و کاربردهای بالقوه آن را در معماری معـاصر، معرفی نماید. ازاینرو، با سازماندهی «رویداد بهمثابه عملکرد، برنامه و کاربرد» (چومی، 1399)، امکان تئوریک (نظري) ارائه یک بدیل رادیکال (اساسي) را در تجـلی تکامـل (عینـی و انتـزاعی) از یک وضعیت پارادوکسیکال (متناقضنما)، موردبررسی قـرار ميدهد. به نظر میرسد کارکرد فرم در معماری معاصر، تابع بازنمایی عینی از فرهنگ جهانی باشد؛ که در قالب كاربرد یک رویداد برنامه محور، متضمن پاسخگویی به عملکرد آن فرم در شرايط جديد بوده است.
ضرورت بازنمايي فرم در معماری معاصر
بشر همواره و به نحو اجتنابناپذیری بر اساس مجموعه کثیری از ارزشها، باورها، مفروضات پیشین، مواضع و جهتگیریها، با پدیدارها مواجه میشود و پدیداری به نام پستمدرنیسم نیز از این اصل انسانشناختی، معرفتشناختی و هرمنوتیکی جدا نیست؛ بنابراین، چنین نیست که بحث از پستمدرنیست در ایران و پرسش و پاسخ پیرامون آن، مثل هر بحث و موضوع دیگری، یک بحث نظری محض باشد. بلکه هم طرح پرسش و هممعنای پرسش و هم پاسخ بدان، بستگی به این دارد که ما چه نسبتی با شرایط، موقعیت و جهان پیرامونی خویش داریم. به بیان سادهتر، بسته به نسبتی که انسان با عالم غرب، عصر روشنگری، مدرنیته، سنت، تفکر دینی، جهانبینی و ارزشهای معنوی این عصر دارد و اینکه از چه موضع و مفروضات فرهنگی، سیاسی، ایدئولوژیک یا پروژه اجتماعی برخوردار است، نحوه مواجهه با پرسش مذکور و پاسخ بدان متفاوت خواهد بود.
این پژوهش، درحرکتی همراستا با جهانشمولی عصر معاصر، به ارائه چهار فرهنگ میپردازد و در تحلیلی سیستماتیک و پس از فـرهنگ مدرن ـ که نگاه بر رَویه وحدت دارد ـ در روایتی هرمنوتیک ـ که متأثر از سَویه کثرت است ـ فرهنگ جهانی/ محلی را معرفی میکند و درحالیکه این فـرهنگ ـ خود ـ آمـاده جهش به فرهنگ پنجم (و به تعبیری، فرهنگ کیهانی) است، پیشفرضی برای موضوع پژوهش بنا میگذارد که در آن، کثرت، شکلی از وحدت است؛ در آستانه جهشی کیهانی. بدین ترتیب، در تفکری پستمدرنیستی و حرکت بهسوی نوعی پیچیدگی مبتنی بر بیارجاعیِ غیرخطیِ انتزاعی در مقابل آنتروپی بسته خطی (و نه سادگی متمرکز نقطهای)، با تکیهبر فروریختن ارگان سنتی مسلط بر معماری، به شکل تازهای از فـرمهای مختصر دست مییابد؛ که دارای برنامهای برای آغـاز تحولی بنیادین از طریق تعبیـر پیشفرضهای تحقیق است؛ و با ابزار شالودهشکنی و نظریهپردازی خودانعکاسی، باورهای انتـزاعی را مورد انتقـاد و ارزیابی قرار میدهد و با ردّ هرگونه ایدئولوژی، در خوانشی انتقادی بر لبه نظمِ در پس بینظمی7 متأثر از پیچیدگی پلورالیسم فرهنگی، در پرتو روششناختی پدیدارشناسانه (هایدگری) و با بهـرهگیری از فهم دیالکتیک به عنوان ابزار فهم فرهنگ جهانی و در ادامه مراحل رشد (ربّانی، متافیزیکی و پوزیتیویسم) که ژاکتورگو8 ـ سیاستمدار و اقتصاددان فرانسوی قرن هجدهم ـ برای بشر قائل است (نوذری، 1398)، تکامل فکری را به مرحله نقد، به مثابه پارادایم چهارم رشد ارتقاء میدهد؛ که موضعِ رویکردِ موضوعِ چالشِ موردِ تحقیق است. در این میان، با هدفگذاری نظری و محوری مبنی بر مؤلفه هویت معماری معاصر که رویدادی انتقادی، در تداومی در عین تغییر است، در جستجوی هویتی نو، با نقد تمامیتخواهی (در تضاد با پستمدرن تمامیتخواه) و نقد جوامع سرمایهداری (در احیای روح رادیکال معماری)، دست به بازاندیشی مضمون هویت در معماری معاصر ایران میزند؛ که در آن، فرم، متضمّن پاسخگویی به عملکردی است که در عین شکلگیری، تأمینکننده نیازهای کاربردی نیـز باشـد (خویی، 1386). بر این اسـاس، در آنالیـزی درونمـایهای از مواجهه، ماهیت، پیامد هویت معمـاری (به روش ونمنن9)، در تطبیق با مدل دیکانستراکتیو چومی10 مبتنی بر برنامه، عملکرد، کاربرد ـ که از مدل پدیدارشناسی کانتر11 از مکان در ارتباطِ فرم، عملکرد، معنا، بهـره گرفته است ـ به کیفیتی تازه از فـرم (در قالبی انتزاعی)، دست مییابد؛ که در آن، درک رابطه بین تئوری معماری و کارکرد فرهنگی اثر، ابزاری برای رسیدن به فرم یا توجیه فرم یا فرایند عملکرد معماری است (چومی، 1399). کیفیت ثابتی که ناشی از تراکم حکمتهای گذشته نبوده و حاصل الصاق زمان حال به هنجارهایی است که سنتها در بطن خود جای دادهاند (گیدنز، 1398: 206). لذا، در نقد هویت چهارم که در آن، معماری بر مبنای فرم تعریف نمیشود و به مثابه فضایی برای رویداد، فرم را تابع دیدگاه جهانی/ محلی میداند (جنكس12، 1996)، ایده فرمِ تابع رویداد را مطرح مینماید. حال یا در تکوین فضا (از طریق تکنولوژی و ساختـار جدید) و یا در پیچیدگی عملکرد (از طریق روابط برنامهمحور و کاربردی) (چومي، 1399)؛ که در پسِ چهار نیروی اصلی اجتماعی، اقتصادی، فنی و اکولوژیک، رخ میدهد (جنكز، 1400).
اهمیت بازخوانی مفاهیم پستمدرنیسم در معماری
در دوران حاکمیت معماری مدرن که دستورالعملها و روشها و ایدههای نو و بدعتهای معماران پیشگام و صاحبنام، بهمنزله مانیفست معماری، گستـره جهان را درمینوردد، معماریِ کارکردگرای مدرن، مطابق با صورتهای دیکتهشده از سوی معماران، همهجا را پر میکرد و سیطره خود را بر جهان اعلام میداشت (طهوری، 1396: 92-73). خاصه آنکه معماری عاری از هر نوع هویت و تشخّص، دستورالعمل معماری مدرن (بینالملل) بود. روشنفکری ایرانی، در دوره پس از کودتای 28 مرداد، با تکیه بر برداشتی رمانتیک از تشیع و جـایگاه روحـانیت شیعی، به بومیگرایی روی آورد و پارادایم خود را از سکولاریسم و غربگرایی، به بومیگرایی و بازگشت به خویشتن، تغییر داد. در این زمینه، جنبش مدرنیزاسیون ایرانی دهههای 40 و 50 شمسی، در واقع تلاشی برای سازگارکردن مدرنیته با بافت ایرانی ـ اسلامی بود؛ تا چگونگی چیرگی روایت غربمدار از مدرنیته در ایران و پیامدها و تبعات آن (از جمله غلبه روند غربیسازی بر برنامهها اقدامات نوسازانه در ایران عصر پهلوی و دوران مشروطه ایرانی، غلبه روایت غـربی مدرنیته بر تفکر و تاریخنگری و تاریخنگاری معاصر) را نشان دهد. این امر باعث شد تا تاریخ معـاصر ایران، بر پایه روایت غربی مدرنیته و اندیشه ترقی بیان شود. بدین ترتیب، روایت غربمحورانه تجدد و ترقی و جنبش مشروطیت، بازتاب نخستین کوشش فـراگیر برای تطبیق ایده غـربی مدرنیته با شـرایط اجتماعی ایران شد و از آنجـا که جنبش مزبور، به دلیـل تسلیم بیچونوچـرا در برابر هنجـارهای غـربی، نتوانست شـالوده استواری در ایران برای نیـل به مدرنیتهای ماندگار و دموکراتیک بنا کند، روشهای معماری معاصر ایران، ارتباطی با واقعیتهای اجتماعی، دینی و اقتصادی زندگی مـردم پیدا نکرد و با هدایت همگان در شکلی استبدادی، باعث شد تا فرهنگ جـاری و اصیل توسعه، پیشرفت و مدرنیزاسیون در جامعه، نادیده انگاشته شود. حال آنکه معماری جهانی به سمت و سوی معماری دموکراتیک پیش میرفت (دیبا، 1374: 57-46).
پس از مشروطیت و به ویژه در دوره پهلوی اول، بر اثر تغییرات بهوجودآمده در ساختار سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی، دگرگونیهای بسیاری تابع جریانهای حاکم بر کل معماری ایران اعم از سنتی، باستانگرایی، ملیگرایی و نئوکلاسیک مدرن، در معماری و شهرسازی ایران به وقوع میپیوندد. پس از آن و همزمان با اوج و اقتدار جهانی نهضت مدرنیسم، تحولات بیشماری به تبعیت از آن اتفاق میافتد؛ که در طول تاریخ معماری ایران بیسابقه است: معماری ایرانی ـ که در طول هزاران سال، با فرهنگ، اقلیم، جامعه، دین و انسان ایرانی پیوند یافته بود ـ دستخوش تغییرات میشود و معماری مدرن وارداتی از غرب و سبک بینالملل، جـای آن را میگیرد و رویارویی بین سنت و مدرنیته در ایران، آغاز میگردد. اگرچه جنکس مرگ معماری مدرن را به سال 1351 / 1972 اعلام میکند، اما این به معنای پایان این گونه معماری نبوده و در واقع، معماری مدرن به عنوان یک سبک پیشرو، در این سال پایان مییابد؛ ولی کماکان اکثر ساختمانهای جدید، به سبک مدرن طراحی و ساخته میشوند. اگرچه با پیروزی انقلاب اسلامی (1357/1979)، اقتدار معماری مدرن، کمرنگ میگردد و با پایان نئوکلاسیک، فصل تازهای از معماری معاصر ـ با نام پستمدرن ـ آغاز میشود.
لزوم کاربست بازنمايي فرم در خوانش پستمدرن
آنچه از معماری در طول تاریخ باقی مانده، حاصل رادیکالیسم عصر روشنگری و گفتمان انتقادی آن بوده است. ویژگی منحصربهفردی که آنچه را باید، تغییر میدهد (بلوگولوفسکی، 1400). از آنجا که فهم کامل و دقیق تمام پدیدههای اجتماعی تنها با برخورداری از یک نظریه انتقادی تاریخی ـ تفسیری امکانپذیر خواهد بود که مبنایی برای نقد عینی نهادهای اجتماعی باشد (نوذری، 1398)، مواضع پستمدرنیته در معماری و نظریه انتقادی، ابعـاد جدیدی در رویکردهـای معماری به وجود آورد که در نقطه مقـابل شرایط سلطه مدرنیته قرار داشت. تفـکر پستمدرن، با انکار هرگونه بنیادی برای معرفت، به نسبیتاندیشی مطلق و مرگ حقیقت میانجامد. لذا در مرحله عمل، فاقد بنیاد است؛ و از آنجا که مرحله عمل نمیتواند فاقد بنیاد باشد، برای ورود و عبور از پستمدرنیسم، یک بنیـاد نظری لازم است؛ بنابراین، اگر نظریه انتقـادی در معماری بخـواهد به صورت یک امکان تئوریک جدی باقی بماند و امیدهایش را زنده نگه دارد، چارهای به جز ارائه یک بدیل رادیکال مبتنی بر اندیشه ضرورت تحول بنیادین، ندارد. لذا، ضروری است تا با مرور واقعبینانه، چرایی وقوع این امر تاریخی و چیستی عوامل این رویداد بحرانساز، در تفسیری همهجانبه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و در نگرشی انتقـادی بر مسئله هویت معماری معاصر، با دستیابی به یک بدیل رادیکال متشکل از بنیادی نظری در تداومی در عین تغییر از نحوه حضور و بودن در ساحت ساختهها، آن تحول بنیادین، واقع گردد؛ اما به راستی در شرایط موجود ـ که از یکسو، دیدگاه لیبرالها و محافظهکارانی متعارض است که چشماندازی بر تحـول اسـاسی در منـاسبات بشری قـائل نیستند و سنت را پایان تاریـخ میدانند و در یک کلام، معتقدند از اصول لیبرال دموکراسی نمیتوان فراتر رفت و از دیگرسو، پستمدرنهایی که قائل به تاریخهای بیپایان در انکاری فراروایی هستند و امکان وجود یک جایگزین دورانساز و تحولبخش را برای وضعیت فعلی نفی میکنند ـ دفاع از ایده تحول بنیـادین تا چه حد امکانپذیر است؟ دفاع از پستمدرنیسم در ایران نیز تا حدود زیادی نشأتگرفته از انگیزههای سیاسی و اجتماعی همین نقد وضع موجود اجتماعی است. در نقد ایرانی مدرنیته، عقلانیت جدید و اساساً متافیزیک، وصفی ایدئولوژیک مییابد؛ بنابراین به هیچ وجه امری مطلق و یگانه نبوده و چون جایگزین دیگری برای عقلانیت مدرن و ارزشهای حاصل از جهانبینی عصر روشنگری ندارد، بحرانهای عقلانیت جدید را میپذیرد و در عین حال که خود از نقادان مهم مدرنیته است، پروژه مدرنیته را ناتمام دانسته، با بازاندیشی و تأمل دوباره و انتقادی از مدرنیته، در جهت مواجهه با بحرانها و نارساییهای آن گام برمیدارد (عبدالکریمی، 1398). عقلانیت نگاه انتقادی نشان میدهد که هدف معماری این نیست که خطاهـای جامعه را به صورت واقعگرایانه توصیف کند؛ بلکه با توجه به فنونی که فرم تازهای را پیشنهاد میکنند و آگاهی را به جریان میاندازند، لازم است نمایش و تقلیدگری را بازتعریف نموده و توهمات تازهای را جهت آزمون واقعیت، به وجود آورد. از اين رو، آفرینش واقعی تنها زمانی آغاز میشود که در رویکردی رادیکال، معماري ـ از بنیاد ـ دگرگون شده و با درک و تثبیت دوباره خود، در واقعیتي به دور از بیگانگی و مصادره هویت، سر برآورد.
پیشینه پژوهش
عليرغم آنکه نگاه مدرنیستها به معماری نوعی مسئله تکنولوژیک به شکل یک خصوصیت عام است که در سرتاسر جهان از قواعد و اصولي یکسان تبعیت میکند، پستمدرنیستها به معماری نگرشی فرهنگی دارند. حال آنکه فـرهنگ هر منطقه، متفاوت با سایر مناطق ميباشد. لذا این سؤال مطرح ميگردد که چه مسائلی باید فـرم معمـاری را (در مفهـوم شکلِ توأم با معنا) مشخص نمـايد و این فرم، باید پاسخگوی چه مسائلی باشد؟ معماری پستمدرن، این مسائل را در موارد زیر خلاصه نموده است:
1. خصوصیات فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی افرادی که از آن ساختمان استفاده میکنند؛
2. خصوصیات شهری (خیابان، میدان، کوچه، مغازه)؛
3. شرایط اقلیمی (رطوبت، سرما، گرما، جنگل، صحرا)؛
4. زندگی روزمره اهالی ساختمان، نیازها و عادات آنها، طرز استفاده و پیشزمینههای ذهنی آنان از اشكال و فرمهای زيستبوم (بانیمسعود، 1399).
در اکثر آثار معماران پستمدرن مشاهده میشود که آنان سعی دارند تا از نشانهها و نمادهایی استفاده کنند که در هر منطقه، مشخصکننده نوع کاربری آن ساختمان باشد. برخلاف ایده مطرحشده در ویلا ساووا (خانه، ماشینی برای زندگی) و یا خانه شیشهای (کمتر، بیشتر است)، در خانه مـادر ونتوری13 (1964ـ1962)، ایده «خانه، خـانه است» بیان میشود. به بیانی دیگر، اگرچه لوکوربوزیه14 (1927)، در تفکـر به سوی یک معمـاری جدید، نـگاه معمـاران را به سـوی خودرو، کشـتی و به طـور خـلاصه، به تکنولوژی معطوف ميدارد، اما ونتوری و دیگر معماران پستمدرن، میخواهند نگاه معماران را به سمت فرهنگ، تاریـخ، سنت و در یک کلام، آن چیزی که محیط کالبدی پیرامون انسان را شکل میدهد، برگردانند (قبادیان، 1400). در این راه، معماران دیگری همچون آیزنمن، بـا بسـط تئوری انتقادی انقلاب پیوسته در كتاب بنیان فرمیک معماری مدرن (1963)، ونتوری، با نقد معماری دوره مدرن و ارائه معیارهای معماری پستمدرن در قالب كتاب پیچیدگی و تضاد (1966)، جنکس15 با طرح مواضع انتقادي خود نسبت به مدرنيسم و پستمدرنيسم در كتابهاي زبان معماری پستمدرن (1977) و پستمدرنیسم چیست (1996)، چومی16 (1996) با طرح مفاهيم پستمدرني در كتاب معماری و انفصال، لیبسکیند17 (1992) با طرح نظريه نظم و بينظمي ميان خطوط در كتاب لبه نظم، همگی سعی بر تثبیت مباني و بيان معيارهاي معماری پستمدرن داشتهاند. چهبسا ظهور مکاتیب و سبکهای مختلف در معماری نيز نتیجه نقد این منتقدان از سبکهای پیشین بوده است.
چارلز الکساندر جنکس (۱۹۳۹ـ۲۰۱۹) ـ که بیشتر با نام چارلز جنکس شناخته میشود ـ به عنوان یکی از نظریهپردازان اصلی جریان پستمدرنیسم در معماری و معرف اصلی معماری پستمدرن، در روند فعالیت پژوهشی خود، ناپایداری و تغییرپذیری سبکهای معماری پس از مدرنيسم را دستهبندی و مورد بررسی قرار ميدهد. ديدگاههاي جنکس بر پایه این نکته استـوار است که مدرنیسم، در دغدغه فرم و زاویههای قائم، غرق شده است. او در مصاحبهای (2019)، پستمدرنیسم را واکنشی از درون مدرنیسم عنوان ميكند و آن را کنشی انتقـادی نسبت به مدرنیسم و برخاسته از باطن آن ميداند. وي در تکوین مبادی و تعاریف بنیادین پستمدرن (1987)، به بیان جنبش دیگری از معماری ـ تحت عنوان مدرن متأخر ـ میپردازد و با انتشار نظریه معماری پرش کیهانی (1995)، سبب پیدایش سبک جدیدی در معماری (با عنوان پرش کیهانی) ميگردد. این سبک ـ که از آن با نام معماری غیرخطی نیز ياد شده است ـ با شعار «فرم، تابع انسان»، به مقابله با نظریه «فرم، تابع عملکرد» سالیوان18 و نظریات ریشهدارتری چون «فرم، تابع سنت» و تحليل انتقادی نظریه بنیان فرمیک معماری مدرن آيزنمن19 (1963)، برمیخیزد.
نگاه پيتر آيزنمن به فـرم در معماری، از دریچهای مفهومی و فارغ از ابعاد عملكردی و زیباییشناختی است؛ كه با بهرهگيري از فلسفه دريدا20، به جنبههای فرادیداری واسازي در معماری و نسبت آن با ساختارزدايي فرم، میپردازد. توسعه مفهوم فرم و شالودهشكني در ظرفهای شکل، توده، حجم، بلوک، جسـم، سطح و فضا، همسو با کنکاش آن در برخی از پروژههای معماری مدرن، کلید راه آيزنمن در بسط آن چیزی است که او تلاش در بیان آن دارد. وي با بيان مسئله تأخر (1993) ـ به مثابه نوعی دیرکرد زمانی ـ اصطلاح تازهاي را به ادبيات معماري انتقادي ميافزايد. تأخر، با رهایی از محدودیتهای سبکی اثر معماری، در خارج از ویژگیهای زمانی خود حرکت میکند و نوعی نابهنگامی زمانی را به وجود ميآورد؛ كه در اين وضعیت، حالتی ايجاد میگردد که در آن، ديگر ابداع فرم جدید هدف معماری نیست! بلکه ممکن است در پيوند با اجزای مختلف فرمِ اثر و تطبیق آن با مسئله زمان، قرائت متفاوتی از معماری مبتنی بر استقلال و انضباط21 در معماری، ايجاد كرده باشد (آيزنمن و ايتوربه22، 1399).
برنارد چومی، دیگر معمار و نظـریهپرداز سوئیسی است؛ که نقش معماری را در تجربه آزادیهای فـردی و سیاسی، دگرگون ساخته است. وی معتقد است هیچ رابطه ثابتی بین فرمِ معماری و عملکردهایی که در درون آن اتفاق میافتد، وجود ندارد. لذا، الزامات اخلاقی و سیاسی که باعث ایجاد یک معماری فعال و درگیر توازن غیرسلسلهمراتبی میشود، تنها از طریق دستگاههای برنامهریزی فضایی، میسر خواهد شد. در تئوری چومی، نقش معماری، بیان یک ساختار موجـود اجتمـاعی نیست. بلکه به عنوان ابزاری برای سؤال درباره ساختار موجود و پاسخی بر اصلاح آن، بهکارمیرود. وی با پیروی از اصل انفصال و اتصال در عناصر معماری، سیستم «فضا، حادثه، حرکت» را مبنای عمل قرار ميدهد؛ كه در آن، هر چیزی که از مکان خود خارج ميشود و هر پديدهای که امکان خوانشی جدید را معین ميسازد، حاصل یک پروژه پساساختارگرا است (چومی، 1399). مباحثات چومی، همواره بنيادين و اغتشاشگرایانه، تلقی ميشود. او با «ایدئولوژی» مدرنیسم و «نوستالژی» پستمدرنیسم، درمیافتد؛ چراكه هر دو را تحمیلگر معیارهای محدودکننده بر آنچه ممکن است در موقعیتهای آنی، مشروع تلقی ميشود، میداند. از اين روي، با تمرکز بر ساختار سازههای تککاربری ـ که به شکل برنامهریزیهای چندگانه انعکاس پیدا میکنند ـ به عملکردی انتقادی دست مییابد؛ که پیشتر در نظریات انتقادی پستمدرنیستي جنکس، بیان شده بود. نوشتارها و ایدههای معماری چومی، تحت تأثیر فیلسوفانی چون بارت23، فوکو24، باتای25، دلوز26 و دریدا و تکرار آن عقيده است که معماری، بدون رویداد، بدون عمل، بدون فعالیت و بدون کاربرد، ممكن نیست. او به دنبال آن نوع از معماری است که در آن، ترکیب فضاها، رویدادها و حرکات ـ بدون هیچ سلسلهمراتب یا اولویتی میان مفاهیم ـ دیده شود. از نظر او، به تَبَع تغییر شرایط اجتماعی ـ سیاسی جامعه، باید تعریفی دوباره از معماری ارائه نمود؛ که متناسب با تغيير آن شرایط باشد. درست همانگونه که دریدا در مكتب واسازي27 بيان نموده است؛ حال آنکه در زمان حاضر، معماری به شرایط طراحی نمیپردازد؛ بلکه موضوع معماري، طراحی شرایط است (چومی، 1399: 83). ایده چومی از فلسفه شالودهشكني و ساختارزدايي دریدا (1967)، اكسپرسيونيسم فلسفي دلوز (1968) و آموزههای پساساختارگرايانه فوکو (1969ـ1962)، تغذیه میشود. چومی امیدوار بود که در معماری، هرگاه تضاد برنامهها واسازی شوند، معلوم ميگردد که این تضادها، درست بر ضد همان اساسی هستند که برنامهها بر آن استوار بودهاند (بانیمسعود، 1399). طرح چومی، از بهرویهمقرارگیری سه سیستم منظمِ کاملاً متفـاوت ـ نقـاط، خطوط و سطوح ـ تشکیل میشود؛ که هرکدام در درون خود، کامل است؛ ولی وقتی بر روی هم قرار میگیرند، تلاقي مبهمي با یکدیگر پيدا ميكنند (ويگلي28، 2022: 4ـ21).
|
شکل 1- تأخر؛ مكس راينهارت هاوس29 برلين، آلمان (1993ـ1992) | پيتر آيزنمن تداوم در عين تغيير (از طريق شالودهشكني و ساختارزدايي) واسازي (دریدا / آيزنمن) (منبع: آيزنمن30، 2020) |
|
| |
شکل 2- نظم شطرنجی؛ پارک دُلاویلت31 پاریس، فرانسه | برنارد چومی تکوین فضا (از طریق تکنولوژی و عملکرد) تضادهای پویا (دریدا / چومی) (منبع: چومی، 1399) | ||
شکل 3- سکانسبندی؛ پارک دُلاویلت پاریس، فرانسه | برنارد چومی پیچیدگی ساختار (از طریق روابط برنامهمحور و کاربردی) پیچیدگیهای انتزاعی (دریدا / ونتوری) (منبع: چومی، 1399) | ||
| ||
شکل 4- نظم در پسِ بینظمی؛ باغ خیال كيهاني32 فرایشایر، اسکاتلند | چارلز جنکس کولاژ و تکرار (از طریق هندسههای خودسامانده) معماری پرش کیهانی (دلوز / دریدا / جنکس) (منبع: 2022©Google Earth) [55.13025939819076, -3.666314022896516] | ||
| ||
| ||
| ||
شکل 5- فضاي پايان؛ موزه يهود33 برلين، آلمان (1992) | دانيل ليبسكيند رويداد، واقعه، مواجهه (از طریق حركت ميان خطوط) پیچیدگی فرم بر لبه نظم (جنكس / ليبسكيند) (منبع: ليبسكيند، 2021) |
مبانی نظری پژوهش
پستمدرنیته، نقد مدرنیته در فرایند تاریخ است و پستمدرنیسم، آینه بحران مدرنیته؛ ليکن از آنجا که پستمدرنيسم، جایگزینی برای تفکر مدرن ندارد، تنها بهصورت سلبی (و نه ایجابی)، با آن برخورد مينمايد. به رغم آنكه اندیشه مسلط، همچنان تفکر مدرن است؛ تا آنجا که بتوان پستمدرنیسم را ادامه مدرنیته عنوان کرد (پازوکی، 1401). به زعم موراوسكي34 (2020)، نقطه ارجاع اینگونه پستمدرنیسم، همان اشكال متنوع مدرنیسم است؛ كه نماینده نوعی تأملات فلسفی و رویکردهـای رادیکال35 میباشد. هدف اصلی این نظریه، بهچالشکشیدن شکاکیت و بدبینی نگرش پساانتقادی پستمدرنیسم و احیای تفکر رادیکال ـ مبنيبر دگرگونيهاي بنيادي ـ است؛ و مادام که چنین نگرشی حاکم باشد، هیچ جایگاهی برای جنبه ناپيداي تجربه، باقی نمیگذارد و تنها آنچه كه تحقّقپذیر است واقعی خواهد بود. در نتیجه، تعریف تجربه ـ خود ـ طردکننده دادههای تجربه از خود و تلقی دیالکتیکی از «رویـداد، واقعه و مواجهه» است (پالمر، 1401). از اين رو، اگر در جهان سنت، ماهیت فرم، تابع سنت و در جهان مدرن، تابع عملکرد بوده است، در جهان کنونی، فرم باید تابع دیدگاه جهانی باشد (جنکز، 1400). بدین ترتیب و در چالشی ناگزیر، لیبرالیسم ـ بهعنوان دربردارنده تصویر آن جامعهای که با عزیمت از فرض حقيقتِ اصلِ وحدت، به توجیه و دفاع از اكنونيّتِ اصلِ كثرت در وضع موجود میپردازد ـ در مقابلِ رادیکالیسم ـ بهعنوان شاخص روشنگری عصر جدید که در نهفتهگیِ صوریشدنِ عقل، به تحول در وضع مطلوب انجاميده است ـ قرار میگیرد (آدورنو و هورکهایمر، 1401). واقعیتی که ناگزیر از رویداد است. در اين ميان، پستمدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانهای است که تمامی كنشهاي مدرن را ـ دوباره ـ در شرايط پستمدرن قالبریزی میکند (جيمسون36، 2016): همه روابط ثابت و منجمد همراه با پیشداوریها و عقاید کهنه و محترم وابسته به آنها، به حاشیه رانده میشوند و تمامی روابط تازهشکلیافته، قبل از آنکه استوار شوند، منسوخ میگردند؛ هر آنچه سخـت و استـوار است، دود میشود و به هوا میرود؛ هـر آنچه مقـدس است، دنیـوی میشود و دست آخر، آدمیان ناچار میشوند با وضعیت واقعی زندگی و روابطشان با همنوعان خویش، رو بهرو گردند (مارکس و آنگل به نقل از برمن، 1401)؛ تا آنجا که وحدت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، رويدادي مدرن از معماري را آشكار ميكند.
تمامی رویدادهای معماری معاصر ایران و وجه تمـایز این دوره با دیگر اعصار نیز ناشی از مواجهه فرهنگ ایرانی با فرهنگ مغرب زمین است. مواجههای که دیـگر نقش همحضوری را بر عهده ندارد و حتی فراتر از آن، به اقتباس و تقلید کشانده شده است (انصاری، 1399)؛ و از آنجا که در این دوران، معماری ابزار (ایدئولوژیک) سرمایهداری گردیده، مسير حرکت مدرنیته ـ به صورتی کنایهآمیز ـ تغییـر جهت داده و علیه محـرک اصلی خود ـ یعنی بورژوازی ـ به جریان میافتد؛ و برای آنکه مبرهن کند پستمدرنیسم، مرحلهاي دیگر از بسط دیالکتیک فرهنگ کاپیتالیسم (سرمایهداری) بوده است ـ که به دنبال رئالیسم و مدرنیسم میآید ـ شیوهای منطقي را در تکامل گونهای جدید از فرهنگ جهانی، از طریق بازسازی در وضعیتهای آستانهای و ناپایدار، در پیش میگیرد؛ که به واسطه ابهام، گشودگی و تعیّنناپذیری خود، به گذرگاهی موقت میان وضعیتهای جايگزين، منتـج گشته و به جای ایجاد تضاد، درگیر پدیدآوردن ارتباط ميان اين مواضع میگردد. از اینرو، مکرراً به ایجاد رابطه بین سیستمها و خلق فرمهایی که حداکثر تنش را در ارتباط با دیگر فرمها داشته باشند، پرداخته و در یک وضعیت پایدار از گذری ناتمام، شرایط موجود را متحول میسازد؛ و بدین ترتیب، این امکان را فراهم مینماید تا عقلانیّت، قطعیّت خود را از دست داده و موقعیت جایگزین جدید را بپذيرد؛ و در یک وضعیت میانجی حاصل از جهشی بیانتها، رشدی نامحدود را ممکن سازد. این تکامل، در توالی ترکیب و اختلاط میان سیستمهای فرمال37 (صوري)، تداوم يافته، جنبش خطي38 (خنثی) را کنتـرل نموده و کیفیت فرمال چیدمان فضـایی سیالیت غيرخطي39 (پیچیده) را ممکن میسازد؛ که به ايجـاد وضعیتی پايدار میانجامد؛ از اين رو، به صورت مستمر مورد قیاس و تفسیر (نقـد) قـرار میگیرد. در نهایت، این پیچیدگی (فرمال)، چارچوبی را برای معماری ـ بهمثابه فرایندی برای تفسیر ـ تعيين مینماید؛ که بهدلیل مقاومتش در برابر گرایشهای عقيدتي، به ابزاری انتقادی و شیوهای برای مقاومت در برابر قدرت، تبدیل میشود (آیزنمن و ایتوربه، 1399)؛ حال آنکه خود، آماده تغییر به واقعیتی دیگر است؛ تا آنچه را که بايد، تغییر دهد (آیزنمن به نقل از روحی، 1399) و در نگرشي واقعگرايانه، بر پیچیدگی موسمی آن وضعیتی تأکید ميورزد که در بازتابي از واسازی مداوم وضعیتهای آستانهای ناپایدار، به بازنمایی از خوانش انتقادی پستمدرنیسم در معماری ميپردازد.
مواد و روش پژوهش
در دهههای اخیر، برخلاف سنتهای رایج دانشگاهی که آموزش معماری را فقـط مبتنی بر تجـربه و تمرین طراحی میدانستند، نیاز به پژوهش در زمینههای نظری و برقراری پیوند بين دیدگاههای نظری و شیوههای تجربی، بیش از پیش آشکار شده است. تحولات ایجاد شده در آموزش معماری، گسترش علوم مرتبط با معماری و نیاز طراحی به مبانی برگرفته از تحقیقات روشمند، از مهمترین زمینههای ایجاد این نیاز است (عینیفر؛ پیشگفتار مترجم، گروت و وانگ، 1400). امروزه استفاده از بازنمایی معماری به عنوان یک مفهوم محوری در ساخت واقعیت، بسیار مرسوم است. بازنمایی معماری روشهای خود را در نظم و معنابخشیدن به مفاهیم، یافته است؛ لذا برای معناکاوی آنها در متون معماری، میباید از مفاهیمی که درک بازنمایی را آسانتر میکنند، استفاده نمود (شجاعی و متین، 1398: 45ـ63). روش تحقیق نیز در بازنماییهای معماری، میباید توسط یک روش پژوهش کیفی آمیخته، بسط داده شود و نظام معنایی آن، ارزیابی و تفسیر گردد. در این راستا و با شناخت تفاوتهای اساسی میان انواع بازنمایی معماری، سه نقش کلی برای مفاهیم، فرض شده است. سپس، در بخش تحلیلی، با رویکردی تفسیری، جداول استقرایی از آمیختن بازنماییهای معماری بر پایه هدف پژوهش، شکل گرفته است. بدین ترتیب تفاسیر بهدستآمده میتوانند ظرفیتهای بازنمایی معماری را خصوصاً در حوزه معانی انتزاعی، ارتقاء دهند. در نتیجه میتوان اظهار داشت که مهمترین دلالتهای ضمنی در شکلگیری بازنماییهای عینی در معماری معاصر به ویژه معماری معاصر ایران، از تقابل و ترتیب زمانی، مشابهت ظاهری و مجاورت مکانی و همچنین تأثیر از متون مرتبط دیگر، شكل گرفتهاند. در رويکرد استقرايي ـ که بيشترين کاربـرد را در روشهاي پژوهش کيفـي از جمله در نظریهپردازی داده بنیـاد دارد ـ تأکیـد پژوهشگران بر تحليل استقرايي دادهها است. اگرچه برخی، نظریه داده بنیاد را فرایندی صرفاً قیاسی توصیف کردهاند، ولی اشتراوس و كوربين چنین تصوری را اشتباه میدانند و معتقدند همه نظریههای علمی، پیش از آنکه نیازمند بهتصویردرآمدن باشند، به دقـت در صورتبندی و در نهایت، به کنترل نیاز دارند؛ بنابراین، همانقدر که قیاس (دریافت نظریه) لازم است، به استقراء (تشریح و صورتبندی) و درستیسنجی (کنترل) نیز محتاجاند (کوربین و اشتراوس40، 1400).
روش تحقیق حاضر، از نوع کیفی است؛ که به شیوه نظریهپردازی داده بنیاد41 انجام شده است. نظریه دادهبنياد (يا گراندد تئوري)، رهیافتی در پژوهش کیفی است؛ که به وسیله آن و با استفاده از دستهاي از دادهها، يك نظریه توليد و تکوین میشود. در این تحقیق، براي تجزیه و تحلیل دادهها از رهيافت نظاممند (يا سيستماتيك) ـ که با نظريه اشتراوس و کوربین (1998) شناخته میشود ـ استفاده شده است. بنابر تقسيمبندي کوربین و اشتراوس (1400)، رهيافت سیستماتیک داراي سه مرحله کدگذاري باز (مفاهیم)، کدگذاري محوري (شرایط علّی، راهبردها، زمينه، شـرایط مداخلهگر و پیامدها) و کدگذاري انتخابی (گزینشی)، است. این سه نوع کدگذاری، سطوح مختلف کدگذاری را نشان میدهند و هر یک به نکته متمایزی در بیان مقولهها در نظریهپردازی داده بنیاد میپردازد (داناییفرد و اسلامی، 1400). در واقع ـ و به بیانی دیگر که چارمز42 (2021) معتقد است ـ در فرایند کدگذاری، ابتدا پژوهشگر با ذهنی باز، انبوهی از ایدههای خود را درباره دادههای موجود، بیان میکند؛ که این کار (کدگذاری اولیه)، نخستین گام در منطقیکردن و انتزاعینمودن دادههای خام است. سپس، با تأکید بیشتر بر کدهای مشترک، از ترکیب کدهای اولیه، کدهای جدیدی به دست میآيد (کدگذاری متمرکز)؛ كه نیازمند تصمیماتی است مبني بر اينكه کدام کدها، تحلیلیترین منطق را برای طبقهبندی جامع، فراهم میکنند.
روش گردآوري اطلاعات
این پژوهش، از مطالعات کتابخانهای (منابع اسنادی و استنادی) و روش میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه)، در گردآوری اطلاعات، استفاده کرده است. در این تحقیق، از نرمافزار تحقیقات کیفی مكس كيودآ43 در مراحل مختلف تحلیل، بهرهگیری شده است. این نرمافزار، علاوه بر تسهیل فرايند کدنویسی، با ارائه خروجیهای گرافیکی، فرايند تحلیل را نیز تسهیل میکند. توجه کنید علیرغم آنکه نرمافزار، به محقق در انجام وظایف خود کمک زیادی میکند، اما ـ در واقع ـ تحلیل را انجام نمیدهد. فرايند تحلیل و گزارش اطلاعات کیفی، به صورت دستی و توسط محقق، صورت میگیرد. مهمترین ابزار گردآوری دادهها در تحقیقات کیفی، مصاحبه است. مصاحبه، گفتگویی هدفمند است؛ که در آن پژوهشگر تلاش میکند تا از طریق تعامل با مصاحبهشونده، اطلاعاتی درباره مسئله مورد نظر خود، به دست آورد (فليك44، 2022). روشی که برای مصاحبه انتخاب میشود، با راهبردها، اهداف و سؤالهای پژوهش، تناسب دارد. از این رو، دادههای تحقیق، به روش مصاحبههای نیمهساختاریافته با اساتید و متخصصین معماری ـ که هم به صورت آکادمیک و هم به صورت حرفهای مشغول به فعالیت هستند ـ گردآوری شده است. مصاحبه نیمهساختاریافته از معمولترین انواع مصاحبه است که در تحقیقات کیفی مورد استفاده قرار میگیرد. این نوع مصاحبه، بین دو حد نهایی ساختاریافته و بدون ساختار، واقع میشود (برينكمان45، 2022). شيوهنامه مصاحبه46 شامل سؤالات ازپیشتعیینشده است. در مصاحبه، از تمام مصاحبهشوندگان سؤالات مشابهی پرسیده میشود؛ اما ايشان آزاد هستند که پاسخهاي خود را به هر طریق که تمایل دارند، ارائه نمايند. در این مـورد، مسئولیت كدگذاري پاسخها و طبقهبندی آنها، بر عهده پژوهشگر (به عنوان شخص مصاحبهكننده) خواهد بود (كلارك و همكاران47، 2021). نكته قابل توجه آنكه ترتیب سـؤالات در مصاحبه نیمهساختاریافته، بنا بر مقتضیات مصاحبه، میتواند تغییر كند؛ تا از گسترش و تولید اطلاعات زائد، جلوگیری و مصاحبه حول محور اصلی مسئله، ادامه یابد (لوینز و سیلور، 1399). بدين ترتيب، در مصاحبه هفدهم، اشباع نسبي (در مفهـوم اشباع هركدام از سؤالات) در بالاترين سطح اشباع، حاصل گرديد و به منظور اطمينان از دادههاي جمعآوريشده و دستيابي به اشباع مطلق (در مفهوم اشباع مجموع سؤالات)، فـرايند مصاحبه تا مصاحبه بيست و هفتم ادامه يافت و مورد كفايت نظري قرار گرفت. یافتهها نشان میدهند که از مجمـوع 17 مصاحبه، میزان فراوانی گویههای کدگذاریشده، تعداد 5969 کد از نسبت فراوانی 1337 کد، بوده است؛ كه پس از پالایش و ادغام، به 666 کد، تقلیل و در 123 مقوله و 17 طبقه، با طبقه محوری فرمِ تابع رویداد معماری، مرتبط شدهاند.
روايي و پايايي دادهها
پس از پايان مصاحبهها و پيادهسازي گفتگوها و اشتراكگذاري متن و كدهاي اوليه با هر یک از مصاحبهشوندگان، شاخص اعتبار و قابلیت اطمینان، مورد ارزیابی قرار گرفت. تأييد شاخص كيفيت پایایی تحقيق، به روش تعیین درصد توافق درون موضوعی، ارزیابی گرديد. ميانگين قابلیت اطمينان ميان محقق و مصاحبهشوندگان در 17 مصاحبه مورد تحليل، 90.37 درصد به دست آمد. همچنین، قابلیت روایی حاصل از اعتبار دادهها نيز با همكاري محقق و دو همكار تحليلگر كيفي (با درجـه علمي دكتري مديريت و آمار تحلیلی)، دو همكار پژوهشي هيئت علمي (با درجه دكتري معماري) و دو همكار پژوهشي نظريهپرداز دادهبنياد (با درجه علمي دانشآموخته دكتري؛ در مرحله تدوين رساله با رهيافت نظريهپردازي دادهبنیاد)، محاسبه گردید. ميزان روایی مصاحبههاي نهايي، ميانگين 78.0720 درصد را نشان داد. میانگین توافق 90.37 درصد، نشان از قابلیت اطمینان تقریباً کامل و ميانگين 78.0720 درصد سطح معيار کوهن و پوشش بیش از 0.6 ضریب کاپا، قابلیت اعتبار را ایدهآل توصیف مینماید. با توجه به آزمونهای انجامشده، روایی و پایایی کیفی، مورد تأیید و نتایج بهدستآمده ـ با بررسی معیارهای تطبیق، تعمیم، قابلیت فهم و کنترل ـ قابل ارزیابی و تفسیر میباشند. لازم به ذكر است كه به منظور حصول یک توافق کامل، فرایند كدگذاري تا حصول توافق صد درصدي، مورد بازنگري و تصحيح، قرار گرفته است. توضيح اينكه شاخص اعتبار و قابلیت اعتماد، بر پایه نقشگرایی نظامبنیاد هالیدی48 (2014) و با استفاده از یک حجم نمونه 5 تا 25 آزمودنی، ارزیابی میشود (مايرينگ49، 2021).
یافتههاي پژوهش
پس از انجام چهار گام اساسی (فراخوانی دادهها، گروهبندی اطلاعات، ایجاد پوشههای فرعی و تخصیص متغیرها به اسناد در کدگذاری فایلهای مصاحبه)، نرم افزار مكس كيودآ، آماده ارائه مدلهاي داده بنياد ميباشد. شاخصترين اين مدلها، مدل نمودار درختی ـ با محوریت کدهای انتخابی کدگذاریشده ـ است. نمودار درختی، معادل بصری روابط میان مفاهیم است؛ که با یک محور مرکزی آغاز میشود. این محور، در واقع همان مسئلهای است که باید حل شود و یا ایدهای است که ميبايست مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. از نمودار درختی میتوان برای اتخاذ تدابیر یا تعیین پیامدها و راهبردها و یا تأثیرات فرعی دستهبندیها یا رویدادها و رسیدن به سطوح پایینتری از جزئیات، استفاده کرد. این امر کمک میکند تا بتوان با دقت در پیچیدگیهای جزئی مسئله، راهحلهای موجود و مسیر تصمیمگیری را به یک تصویر بزرگ و جامع، تعميم داد. جدول 1، مقیاس فراوانی نظامبنیاد هاليدي را براي متغيرهاي پژوهش در نسبت فراوانی کد انتخابي و تصوير 6، نمودار درختی کدهای مستخرج از تحلیل داده بنیـاد نمونهمصاحبه (P01) را نمـايش ميدهد. در پايان، نتايج پژوهش ـ در قالب يك گزارش عمومی و کلی، تفسير و ارائه شده است.
جدول 1- مقیاس فراوانی متغيرهاي پژوهش در نسبت فراوانی کد انتخابي بر اساس نقشگرايي نظامبنیاد هاليدي
کد انتخابی | متغیر محوري | درصد فراوانی | نمودار منحني فراواني |
فرم تابع رویداد معماري | بازنمایی عینی | 8 |
|
تعامل | 8 | ||
رویداد | 32 | ||
قدرت | 4 | ||
ثروت | 8 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1401)
بحث و جمعبندي
از میان انبوه مطالعاتي که به توصیف موضوع فرم در معماری معاصر ايران پرداختهاند، چالش مواجهه و تقابل سنت و مدرنیته در تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران (به ويژه در عصر پهلوی)، مهمترین عامل شکلگیری فرم در معماری معاصر بوده است. همچنین در موضعی مشابه، نوآوری عامل ارتقاء فرآوردههای معماری معاصر ایران ذكر شده است. لیکن هیچیک از این دو موضع، تفسیری از فرم در معماری ارائه نمیدهند و صرفاً به تحلیل تاریخی و کالبدی آن از نگاه آبژکتیو میپردازند. ليكن عليرغم نگرشی بر بازشناسی و چگونگی تأثیرات معماری پستمدرن بر معماری معاصر ایران، نگرش فلسفی اين مطالعات به پستمدرنیته با محوریت معماری مدرن نيز صرفاً به نقدی پوزیتیویستی از آثار معماری ایران دست مییابد؛ که در نهایت منتج به نقدی تطبیقی از آثار معماری معاصر شده است. بدين ترتيب نقد تفسیری از جریان تفکرات پستمدرنیستی معاصر بیثمر میماند. خاصه آنکه تحولات دو دهه اخیر، بسیار فراتر از زمینههای زمانی و مکانی تحلیلِ محقَّق بوده و این تحقیقات و نظریات از نقطهای به بعد (كه مشخصاً اواخر دوره پهلوي دوم ميباشد)، پیش نمیرود؛ و یا اگر هم حرکتی کرده است ـ صرفاً ـ به بازتعریف، بازشناخت یا بازگویی تاریخی این مقوله توجه دارد؛ آن هم نه به شیوه سیستماتیک و هدفمند؛ بنابراین، بازنگری در آرای گذشته و بازخوانی این نظرات نميتواند به بازسازی و بازآفرینی نظریات نوین منطبق با شرایط و نیازهای روز، منجر شود. از این جنبه، این تحقیق پا را فراتر میگذارد و در روایتی فلسفی از یک تفسیر همه جانبه تاریخی و در راستای تبیین و تأویل یک تحول بنیادین، به ارائه نوعی از فرم در معماری خواهد پرداخت؛ که آن را در تبعيت از فرهنگ جهاني معرفی میکند و در تطابق با یک دیدگاه جهانی از رویداد بهمثابه عملکردي كاربردي برنامهمحور (نظريه چومي)، فرم را تابع رویداد معماري مینامد.
اين پژوهش ـ همراستا با دیگر سَلَف مشابه خود ـ بر محور مدرنیته میایستد. از این جهت با آنان مشترک است. لیکن آنچه این پژوهش را از دیگران متمایز میسازد، افق چشمانداز آن است؛ که بر گستره معماری پستمدرن ایرانی و آینده آن مینگرد و با ورود به معماری پستمدرن و جایگاه پستمدرنیسم در معماری معاصر ایران، از آن عبور میکند و در این مسیر، نحوه مواجهه معماری ایران معاصر با معماری جهانی را به چالش میکشد و با طرح مواضع پستمدرنیسم، در رویکردی انتقـادی، سرنوشت خرد دوره جدید را در تداومی در عین تغییر معین سازد. لذا در این راستـا سعی دارد تا از گذشته خود برخیزد، به حال معاصر برسد و به آینده دست یابد؛ و در تجلی تکامل (عینی و انتزاعی) از یک معماری رادیکال و در همسویی با معماری جهانی و به دور از هویتشکنی، در عملکردی برنامهمحور و کاربردی نتیجه میگیرد که معماری معاصر، همان رویدادی است که به هدایت این تحول بنیادین میپردازد؛ و در اين وضعيت مدرن، ماهيت فرم در تبعيت از رويداد معماري در شرايط پستمدرن شكل ميگيرد.
نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بازنمایی عینی فرم و عملکرد معماری در تبعیت از فرهنگ جهانی است. این پژوهش، به دنبال پاسخ این پرسش که كاركرد کالبدی فرم در معماری معاصر ـ به ویژه معماری معاصر ایران ـ چگونه است؟ به روش کیفی، انجام و با بهرهگیری از رهیافت نظریه داده بنیاد، مورد واكاوي و تحليل و در نهایت، ضمن تفسير سطوح مختلف فرم در معماري، منجر به تولید و ارائه نظريه فـرمِ تابع رویداد معماری شده است؛ دادههای پژوهش در قالب 17 مصاحبه نیمهساختاریافته، طبقهبندی و محتوای پاسخها، با استفاده از نرمافزار تحلیل کیفی مكس كيودآ نسخه 2020، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور استخراج مقولههای اصلی و فرعی، از پرسشنامهای 8 سؤالی بر پایه اهداف پژوهش، استفاده گردیده است. محتوای فایلهای مصاحبه، در سه مرحله کـدگذاری (بـاز، محـوری و انتخـابی)، استخراج و پس از پالایش، با یکدیگر ادغام و در نهایت، در طبقهبندیهای معنادار، دستهبندی شد. مراحل کدگذاری، در قالب جداول نظامیافته، گزارش و مقدار فراوانیِ متناظر با هر یک از کدها، ارزیابی، محاسبه و ارائه شد. بررسی شاخصهای به دست آمده حاکی از آن است که آزمون روایی و پایایی، مورد تأیید است. لذا، با تکیه بر یافتـهها و نتایج حاصل، به نظر میرسد فرم در معماری معاصر، تابع یک بازنمایی عینی از فرهنگ جهانی است؛ که بهواسطه خاصیت تعاملیاش با فضا (کالبد)، در قالب یک رویداد برنامهمحور، متضمن پاسخگویی به عملکرد خواهد بود. لیکن آنچه این پژوهش را از دیگران متمایز میسازد، افق چشمانداز آن است؛ که بر گستره معماری پستمدرن ایرانی و آینده آن مینگرد و با ورود به معماری پستمدرن و جایگاه پستمدرنیسم در معماری معاصر ایران، از آن عبور میکند و در این مسیر، نحوه مواجهه معماری ایران معاصر را با معماری جهانی، به چـالش میکشد و با طرح مواضع پستمدرنیسم، سرنوشت خرد عصر جدید را در تداومی در عین تغییر، بيان ميدارد. لذا در این راستـا سعی دارد تا از گذشته خود برخیزد، به حال معاصر برسد و به آینده دست یابد؛ و در تجلی تکامل (عینی و انتزاعی) از یک معماری رادیکال و در همسویی با معماری جهانی، در عملکردی برنامهمحور و کاربردی نتیجه میگیرد که معماری معاصر، بازنمایی از همان رویدادی است که با رویکردی واقعگرایانه و انتقادی، به هدایت این تحول بنیادین ميپردازد؛ و در بحرانی خودانعکاسی از تغییرات مداوم وضعیتهای آستانهای، به گذرگاهی موقتی میان وضعیتهای جايگزين منجر میشود؛ که بهجای ایجاد تضاد بین دو فرم، بهدنبال پدیدآوردن ارتباط میان آنها است؛ حال، به شکل تغییر و تحول در تکوین بافتار فضا (از طریق تکنولوژی و عملکرد)؛ و یا به شکل تضادهای پویا و پیچیدگیهای انتزاعی ساختار (از طریق روابط برنامهمحور و کاربردی).
نظريه فرمِ تابع رویداد معماری
فـرم در معماری معاصر، یک بازنمایی عینی از فرهنگ در معماری است؛ که به واسطه خاصیت تعاملیاش با فضا (کالبد)، متضمن پاسخگویی به عملکرد، خواهد بود؛ و در قالب یک رویداد مبتني بر تغییر و تحول در تکوین بافتار فضا (از طریق تکنولوژی و عملکرد) و یا پیچیدگی ساختار (از طریق روابط برنامهمحور و کاربردی)، به شکل تضادهای پویا و پیچیدگیهای انتزاعی، عمل خواهد کرد؛ و ناگزير از سلطه اراده سیاسی (قدرت) و عملکرد اقتصادی (ثروت)، تابع رویدادی است که ـ خود ـ تابع فرهنگ جهانی است و به دنبال جهانیشدن؛ و دستیابی به آن، وابسته به صنعت، سرمایه، رقابت و تکنولوژی. از اين رو و به عبارتي اجمالي:
فرم، تابع رویداد معماری است!
کلیدواژگان نظريه فرمِ تابع رویداد معماری: بازنمایی عینی، تغییر و تحول، فرهنگ جهانی، قدرت، ثروت، رقابت، تکنولوژی.
منابع
آدورنو، تئودور؛ و هورکهایمر، ماکس. (1944). دیالکتیک روشنگری، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان (1401)، چاپ نهم، نشر هرمس، تهران.
آیزنمن، پیتر؛ و ایتوربه، الیسا. (2020). تأخر، ترجمه حسام عشقی صنعتی و مرتضی نیک فطرت (1399)، فکر نو، تهران.
انصاری، حمیدرضا. (1399). تحلیلی بر معماری معاصر ایران، چاپ سوم، نشر سبزان، تهران.
بانیمسعود، امیر. (1399). پستمدرنیته و معماری؛ بررسی جریانهای فکری معماری معاصر غرب، چاپ هفتم، نشر خاک، اصفهان.
برمن، مارشال. (1982). تجربه مدرنیته: هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود، ترجمه مراد فرهادپور (1401)، چاپ ششم، تهران: طرح نقد، تهران.
بلوگولوفسکی، ولادیمیر. (2015). مظنونین همیشگی، جلد دوم، ترجمه علی شامس و مهشید معتمد (1400)، انتشارات فکر نو، تهران.
پازوکی، شهرام. (1401). عرفان و هنر در دوره مدرن (فرهنگ و تکنولوژی مدرن)، چاپ سوم، نشر علم، تهران.
پالمر، ریچارد ا. (1969). علم هرمنوتیک، ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی (1401)، چاپ دوازدهم، نشر هرمس، تهران.
جنکز، چارلز. (2011). داستان پست مدرنیسم، ترجمه احسان حنیف (1400)، چاپ دوم، فکر نو، تهران.
چومی، برنارد. (1994). معماری و انفصال، ترجمه حسام عشقی صنعتی و مرتضی نیکفطرت (1399)، فکر نو، تهران.
حقیر، سعید و کاملنیا، حامد. (1400). نظریه مدرنیته در معماری ایران، چاپ دوم، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه، تهران.
خویی، حمیدرضا. (1386). مقدماتی در باب نقد آثار معماری و شیوههای آن در دوره جدید، فصلنامه پژوهشنامه فرهنگستان هنر، 1(2)، 61-46. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/540145
داناییفرد، حسن؛ و اسلامی، آذر. (1400). کاربرد نظریه داده بنیاد در عمل؛ ساخت نظریه بیتفاوتی سازمانی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، تهران.
دیبا، داراب. (1374). مروري بر معماري معاصر جهان و مسئله هويت، فصلنامه معماری و شهرسازي، 1(1)، 57ـ46. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1377908
روحی، پویان. (1399). پیتر آیزنمن؛ یادداشتها، گفتوگوها، مناظرهها، کتابکده کسری، مشهد.
شایگان، داریوش. (1960). افسونزدگی جدید: هویت چهلتکه و تفکر سیار، چاپ دوازدهم، ترجمه فاطمه ولیانی (1401)، نشر فرزانروز، تهران.
شجاعی، مجتبی و متین، مهرداد. (1398). تبیین نشانهشناختی رمزگان در روش های بازنمایی معماری، فصلنامه آرمانشهر، 12(29)، 63ـ45. DOI:10.22034/aaud.2020.102364
طهوری، نیر. (1396). آموختن از هایدگر، فصلنامه کیمیای هنر، 6(25)، 92-73. https://kimiahonar.ir/browse.php?a_id=1181&sid=1&slc_lang=fa
عبدالکریمی، بیژن. (1398). بازخواني پرسش از پستمدرنیسم ایرانی (1395)، مرکز پژوهشهای اسلامی، تهران.
قبادیان، وحید. (1400). سبکشناسی و مبانی نظری در معماری معاصر ایران، چاپ چهارم، فکر نو (علم معمار)، تهران.
قبادیان، وحید. (1398). بازخوانی: ما میراثداران میراثخواریم (1395)، دوهفته نامه طراح امروز، 1(6)، 8. https://www.caoi.ir/fa/note/952
کرماللهی، نعمتالله و حسنی، محمد. (1396). مبانی نظری مفهوم بازنمایی؛ با تأکید بر ابعاد معرفتشناختی، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(32)، 68ـ45. https://ensani.ir/fa/article/395026
کوربین، جولیت ام. و اشتراوس، آنسلم ال. (2014). اصول تحقیق کیفی: شیوه ها و رویه های توسعه گراندد تئوری، ترجمه ناهید دهقان نیری و علی فخرموحدی و مریم اسماعیلی و تابنده صادقی و زهرا طیبی (1400)، اندیشه رفیع، تهران.
گادامر، هانس ـ گئورک (1976). دیالکتیک هگل: مقاله هایی از مجموعه فلسفه نوین، ترجمه پگاه مصلح (1401)، چاپ چهارم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
گروت، لیندا و وانگ، دیوید. (2005). روش های تحقیق در معماری، ترجمه علیرضا عینی فر (1400)، چاپ یازدهم، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
گیدنز، آنتونی. (1991). تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان (1398)، چاپ یازدهم، نشر نی، تهران.
نوذری، حسینعلی. (1398). نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی، چاپ ششم، انتشارات آگه، تهران.
لوینز، آن و سیلور، کریستینا. (2007). راهنمای گام به گام استفاده از نرم افزار MAXqda2 در تحقیق کیفی، ترجمه ابوالفضل رمضانی (1399)، چاپ دوم، نشر جامعه شناسان، تهران.
References:
Abdolkarimi, B. (2019). the Question of Iranian Postmodernism review (2016), Islamic Research Center Press, Tehran. [In Persian]
Adorno, Theodor W. & Horkheimer, M. (1944), Dialectic of enlightenment: philosophical fragments, translated by Morad Farhadpour and Omid Mehrgan (2022), 9th edition, Hermes Pub., Tehran. [In Persian]
Ansari, H. (2019), an analysis on Iran contemporary architecture, third edition, Sabzan Pub., Tehran. [In Persian]
Bani Masoud, A. (2019). Postmodernity and Architecture; Review of currents of contemporary architecture in the West, 7th edition, Khak Pub., Esfahan. [In Persian]
Belogolovsky, V. (2015). Conversations with architects : in the age of celebrity: David Adjaye, Alejandro Aravena, Shigeru Ban, Elisabeth Diller, Peter Eisenman et al, second vol., translated by Ali Shams and Mahshid Motamed (2021). Fekr-e-No Pub., Tehran. [In Persian]
Berman, M. (1982). all that is solid melts into air: the experience of modernity, translated by Morad Farhadpour (2022). 6th edition, Tarh-e-Naghd, Tehran. [In Persian]
Brinkmann, S. (2022). Qualitative Interviewing: Conversational Knowledge through Research Interviews, Oxford University Press. London.
Charmaz, K. (2021). the genesis, grounds, and growth of constructivist grounded theory, Oxford University Press. London.
Clark, T.; Foster, L.; Bryman, A.; & Sloan, L. (2021). Bryman's social research methods, Oxford University Press. London.
Collier, D. (2011). Understanding process tracing, PS: political science & politics, 44(4), 823-830. https://doi.org/10.1017/S1049096511001429
Corbin, Juliet M. & Strauss, Anselm L. (2014). Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory, translated by Nahid Dehghan Nayyeri, Ali Fakhrmovahedi, Maryam Esmaili, Tabandeh Sadeghi, and Zahra Tayebi (2021). Andishe Rafi Pub., Tehran. [In Persian]
Danaei Fard, H. & Eslami, A. (2021). the application of Grounded theory in practice; constructs the theory of organizational indifference, second edition, Imam Sadegh University Press, Tehran. [In Persian]
Diba, D. (1995). a review of contemporary world architecture and the issue of identity, Architecture and Urbanism, 1(1), 46-57. [In Persian] https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1377908
Eisenman, P., & Iturbe, E. (2020). Lateness, Princeton University Press.
Flick, U. (2022). The SAGE Handbook of Qualitative Research Design: An introduction to qualitative research, SAGE, London.
Gadamer, Hans-Georg (1976). Hegel's dialectic: Five hermeneutical studies, translated by Pegah Mosleh (2021). 4th edition, Scientific and Cultural Pub., Tehran. [In Persian]
Ghobadian, V. (2021). stylistics and theoretical foundations in Iran contemporary architecture, 4th edition, Fekr-e-No Pub. (Architectural Science), Tehran. [In Persian]
Ghobadian, V. (2019). review: We are the inheritors of the inheritance (2016), Designer Today, 1(6), 8. [In Persian] https://www.caoi.ir/fa/note/952
Giddens, A. (1991). Modernity and self-identity, translated by Nasser Movaffaghian (2019), 11th edition, Ney Pub., Tehran. [In Persian]
Grote, L., & Wang, D. (2005). Research Method in Architecture, translated by Alireza Einifar (2021), 11th edition, Tehran University Press, Tehran. [In Persian]
Haghir, S. & Kamelnia, H. (2021). The theory of modernity in Iranian architecture, second edition, Tehran University Press, Tehran. [In Persian]
Jameson, F. (2016). Postmodernism or the cultural logic of late capitalism, Routledge, Oxfordshire.
Jay, M. (2022), the Authoritarian Personality and the Problematic Pathologization of Politics, Polity, Vol. 54, No. 1, PP. 124-145. https://www.journals.uchicago.edu/doi/abs/10.1086/717189
Jencks, Ch. (1996). What is post-modernism? Academy Editions. London.
Jencks, Ch. (2011). The story of post-modernism : five decades of the ironic, iconic and critical in architecture, translated by Ehsan Hanif (2021). second edition, Fekr-e-No Pub., Tehran. [In Persian]
KaramAllahi, N. & Hassani, M. (2017). theoretical foundations of the concept of representation; with an emphasis on the epistemological dimensions, Cultural and Social Knowledge, 8(32), 45-68. [In Persian] https://ensani.ir/fa/article/395026
Khoei, H. (2016). Preliminaries on the criticism of architectural works and methods in the new age, research journal of the Iranian Academy of Art, 1(2), 46-61. [In Persian] https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/540145
Kriegel, U. (2020). The Oxford handbook of the philosophy of consciousness, Oxford University Press. London.
Lewins, A. & Silver, C., (2007). Using software in qualitative research: A step-by-step guide, translated by Abolfazl Ramazani (2020). second edition, Sociologists Pub., Tehran. [In Persian]
Libeskind, D. (1992). Between the Lines: The Jewish Museum; Berlin, Research in phenomenology, Vol. 22, No. 1, PP. 82-87. https://www.jstor.org/stable/24654490
Libeskind, D. (2021). Being at the Edge of Order, Spirituality in Architectural Education: Twelve Years of the Walton Critic Program, the Catholic University of America, Washington, D.C.
Mayring, P. (2021). Qualitative content analysis: A step-by-step guide. Qualitative Content Analysis, SAGE, London.
Morawski, S. (2020). the troubles with postmodernism, Routledge, Oxfordshire.
Morgan, A. (2020). Representations mental, psicologosenlinea, HealthFlex, Italy.
Nozari, H. (2019). Critical theory of the Frankfurt school in social and human sciences, 6th edition, Agah Publ., Tehran. [In Persian]
Palmer, Richard E. (1969). Hermeneutics: interpretation theory in Schleiermacher, Dilthey, Heidegger and Gadamer, translated by Mohammad Saeed Hanaei Kashani (2022), 12th edition, Hermes Pub., Tehran. [In Persian]
Pazouki, Sh. (2022). mysticism and art in the modern era (culture and modern technology), third edition, Elm pub., Tehran. [In Persian]
Rouhi, P. (2019). Peter Eisenman; Notes, conversations, debates, Kasra Pub., Mashhad. [In Persian]
Shayegan, D. (1960). La lumière vient de l’Occident, Le réenchantement du monde et la pensée nomade, twelfth edition, translated by Fateme Valiani (2022), Farzan-Roz Pub., Tehran. [In Persian]
Shojaei, M. & Matin, M. (2019). Semiotic explanation of codes in architectural representation methods, Armanshahr, 12(29), 45-63. [In Persian] DOI:10.22034/aaud.2020.102364
Strauss, A. L. & Corbin, J. M. (2020). Basics of Qualitative Research: Grounded Theory Procedures and Techniques, SAGE, London.
Tahori, N. (2017). Learning from Heidegger, Advanced Research Institute of the Art, 6(25), 73-92. [In Persian] https://kimiahonar.ir/browse.php?a_id=1181&sid=1&slc_lang=fa
Tschumi, B. (1994). architecture and Disjunction, translated by Hessam Eshghi Sanati and Morteza Nikfetrat (2019). New Thought, Tehran. [In Persian]
Wigley, M., & Derrida, J. (2022). The Deconstructive Project is a project of Optimism, ARQ, No. 112, PP. 4-21. http://dx.doi.org/10.4067/S0717-69962022000300004
[1] نویسنده مسئول: مريم قاسمي سيچاني، پست الکترونیکی: mghasemi@khuisf.ac.ir ، تلفن: 09133058412
اين مقاله برگرفته از رساله دکتري اميرداود مصلحتجو با عنوان «تحلیل دیالکتیک هویت معماری معاصر ایران با تأکید بر خوانش انتقادی پستمدرنیسم» است؛ که با راهنمایی دكتر مريم قاسمي سيچاني و مشاوره دكتر وحيد قباديان و دكتر بيژن عبدالكريمي، در دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد، انجام پذيرفته است.
[2] Alexander Morgan
[3] David Collier
[4] Uriah Kriegel
[5] Martin Jay
[6] Le Corbusier
[7] Cosmos behind the Chaos
[8] Anne Robert Jacques Turgot
[9] Max van Manen
[10] Bernard Tschumi
[11] David Canter
[12] Charles Jencks
[14] Le Corbusier
[15] Charles Jencks
[16] Bernard Tschumi
[17] Daniel Libeskind
[18] Louis Sullivan
[19] Peter Eisenman
[20] Jacques Derrida
[21] Discipline
[22] Eisenman & Iturbe
[23] Roland Gérard Barthes
[24] Paul-Michel Foucault
[25] Georges Albert Maurice Victor Bataille
[26] Gilles Louis René Deleuze
[27] Deconstruction
[28] Mark Wigley
[29] Max Reinhardt Haus
[30] Peter Eisenman
[31] Parc de la Villette
[32] The Garden of Cosmic Speculation
[33] The Jewish Museum
[34] Stefan Morawski
[35] Radicalism
[36] Fredric Jameson
[37] Formal methods
[38] Linear movement
[39] Non-linear Fluidity
[40] Juliet M. Corbin & Anselm L. Strauss
[42] Kathy Charmaz
[43] MaxQDA 2020
[44] Uwe Flick
[45] Svend Brinkmann
[46] Interview Protocol
[47] Clark, Tom; Foster, Liam; Bryman, Alan; & Sloan, Luke
[48] M.A.K.Halliday’s Systemic functional
[49] Philipp Mayring