تقابل سیاست خارجی روسیه و آمریکا در گرجستان
محورهای موضوعی : روابط بین المللحبیب اله ابوالحسن شیرازی 1 , ذبیح اله نادری 2
1 - دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، گروه علوم سیاسی
2 - دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای از دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
کلید واژه: روسیه, آمریکا, گرجستان, منافع ملی, قفقاز, واژگان کلیدی: سیاست خارجی,
چکیده مقاله :
چکیده پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری گرجستان در آوریل 1991، پایه اصلی سیاست این کشور بر عدم وابستگی به روسیه و ایجاد روابط نزدیک با آمریکا و متحدان غربیاش بنا شد. با وقوع انقلاب رز و انتخاب میخائیل ساآکاشویلی به ریاست جمهوری، یکی از اصلی ترین اهداف وی قدرتمند کردن کشور با حل مناقشات داخلی گرجستان در مناطق آجاریا، آبخازیا و اوستیای جنوبی بود. پس از پنج سال تلاش برای مدیریت صلح آمیز دو منطقه دیگر مناقشه یعنی آبخازیا و اوستیای جنوبی، مقابله با روسیه وارد مرحله جدیدی شد. روسیه همواره با کمک به جدائی طلبان مناطق اوستیای جنوبی و آبخازیا، سیاست حمایت از اختلافات داخلی برای توجیه حضور نظامی خود در داخل و مرزهای گرجستان را پیگیری می نمود. در حقیقت، روابط روسیه و گرجستان در پائین ترین سطح قرار گرفته و مناطق جدائی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی در مرکز اختلافات قرار داشتند. روابط گرجستان با بازیگران غربی وارد شرایط خاصی شده و از حمایتهای ویژه آمریکا در خصوص تحولات مربوط به گرجستان متاثر بود. به این جهت، ساآکاشویلی بصورت واضح اعلام داشت که الحاق به اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی اش می باشد. افزایش نقش آمریکا و مشاوران غربی در دولت انقلابی از یکسو و عقب نشینی گام به گام روسیه در مقابل گرجستان از سوی دیگر، دولتمردان این کشور را ترغیب به حل مناقشات داخلی از جمله اوستیای جنوبی کرد. گرجستان در اوت 2008 با حمله نظامی به اوستیای جنوبی، تسخینوالی پایتخت آنرا به تصرف درآورد ولی موضوعی که انتظار آنرا نداشت، پاسخ سریع، برق آسا و شدید روسیه به این اقدام بود. روسیه با حمله هوائی و زمینی سنگین به این منطقه، نیروهای گرجی را به عقب رانده و کلیه زیرساختهای اقتصادی، نظامی، حمل و نقل بندری و هوائی را نابود کرده و با امضای موافقتنامه ای با وساطت اتحادیه اروپا و تقویت حضور خود در منطقه، عقب نشینی کرده و استقلال این مناطق را به رسمیت شناخت. این مقاله به بررسی چالش فراروی سیاست گذاران روس و آمریکائی در قلمرو گرجستان پرداخته و تلاش گردیده تا علل و ریشه های تحولات منطقه قفقاز جنوبی از منظر سیاست خارجی روسیه و آمریکا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
Abstract Georgia’s declaration on independence in April 1991 and after the collapse of the USSR followed a policy which makes it independent of Russia and close relations with the US and its western allies. After the Rose revolution in 2003 and the election of the new president Mikhail Saakashvili, one of his first tasks was to consolidate its power and to deal with the situation in Georgia’s three autonomous regions- Ajar, Abkhazia and South Ossetia. After five years of efforts for managing peacefully the two other conflict regions, confrontation with Russia came to a new phase. Russia was supporting separatists of Abkhazia and South Ossetia to justify its presence in and outside of the border of Georgia. As a matter of fact, relations between Russia and Georgia have reached a new low. At the center of their quarrel are Georgia’s secessionist regions, Abkhazia and South Ossetia. The relations of the country with western actors acquired new dynamics, especially considering the solid US support before and during the events. Saakashvili openly stated that membership in the EU and NATO is his main priority. Increasing of the presence of Americans in Georgia and withdrawing of Russians troops from the territory of Georgia, encouraged the Georgians to start new efforts for the settlements of Ossetia’s conflict. Georgia attacked Tskhinvali, the capital, in august 2008 and captured this city. But it was not to be expected, fast response, intense lightning and Russia to these proceedings. down and recognized the independence of these regions.This paper explores the challenges facing the Russian and American policymakers in Georgian territory and attempted to causes and roots of developments in the South Caucasus region in terms of foreign policy of Russia and America should be analyzed.