بازتقریر فرگشت در پرتو وحدت طبیعت و حقیقت انواع در فلسفهی اشراق
محورهای موضوعی : فلسفهسیدمحمد علی دیباجی 1 , علی اکبر ناسخیان 2
1 - دانشیار گروه فلسفه اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران (پردیس فارابی)، تهران، ایران
2 - دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران (پردیس فارابی)، تهران، ایران
کلید واژه: حقیقت انواع, وحدت طبیعت, تکامل (فرگشت), فلسفهی اشراق,
چکیده مقاله :
وحدت جهان طبیعت از دیرباز موضوع تفکّر و علاقهی فیلسوفان بوده است. در دوران مدرن، این موضوع در میان دانشمندان علوم طبیعی و از جمله علم زیستشناسی نیز مورد پژوهش قرار گرفته است. در این میان پیروان نظریهی فرگشت بر این باوراند که انواع موجودات طبیعی در یک پیوستار تبارمند به ریشه و منشأ یگانه ای میرسند و یا به سخن دیگر همه انواع طبیعی به نحو پیوسته و تدریجی از یکدیگر و نهایتاً از یک منشأ مشترک، پدید آمدهاند. تقریری که تکاملگرایان از وحدت جهان طبیعت ارائه دادهاند، بنابر ادعای خودشان، مستلزم آن است که حقیقت انواع طبیعی، یک حقیقت صرفاً زیستی باشد و نوع بهمعنای ماهوی آن، هیچ حیثیّت نفسالأمری، مستقل و پایدار نداشته باشد. چنین تقریری همانطور که خود تکاملگرایان نیز اشاره کردهاند، در ناسازگاری با نظریهی حکمای اشراقی است که به وجه نفسالأمری و پایدار انواع قائل بودند. در این مقاله سعی شده است از منظر حکمت اشراقی و خصوصاً آراء سهروردی، دلایل پیروان نظریهی فرگشت در مورد وحدت جهان طبیعت و حقیقت انواع، نقد و بررسی شود. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که در سنت اشراقی، از آنجا که جواهر قابل اشتداد ند، انواع میتوانند در نوعیّت خویش تکامل یابند، اما واقعیّت مستقل آنها نه در مرتبهی افراد مادی، بلکه در مرتبهی ارباب انواع و انوار جوهری مجرّد تأمین میشود.
The unity of the natural world has long been a subject of thought and interest for philosophers. In modern times, this has been studied by scientists in the natural sciences, including biology. Meanwhile, evolutionists believe that all kinds of natural beings in a descending continuum reach a single origin. In other words, all natural species emerge gradually from each other and finally from a common root. The evolutionists' statement of the unity of the natural world, requires that the nature of species is purely biological nature, and that this nature by itself, hasn’t any independent and actual feature. Such an exposition, as the evolutionists themselves have pointed out, is inconsistent with the theory of the illuminationist philosophers (such as Plato), who considered an independent and actual species. In this article, from the perspective of illuminationist philosophy, and especially Suhrawardi's viewpoint, the reasons of evolutionists' discussion of the unity of nature and the actuality of species has been reviewed. The results of this study show that in the illuminationist tradition, due to substantial increase of intensity, species can evolve in their own kind, but their independent actuality is provided not by material persons (sanam), but by lords of species and immaterial substantial lights
_||_