اثربخشی تنظیم شناختی هیجان بر خشونت خانگی و همدلی عاطفی زناشویی مردان
محورهای موضوعی : زن و خانوادهلقمان ابراهیمی 1 , مجید الماسی 2
1 - دانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان،زنجان، ایران ( نویسنده مسئول )
L.ebrahimi@znu.ac.ir
2 - دانشجوی کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه زنجان،زنجان ، ایران
کلید واژه: خشونت خانگی, تنظیم شناختی هیجان, همدلی عاطفی, همدلی زناشویی,
چکیده مقاله :
وجود خشونت در الگوهای خانوادگی موجب تسری آن به جامعه و تداوم الگوها و رفتارهای خشن در مناسبات اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تنظیم شناختی هیجان بر کاهش خشونت خانگی و همدلی عاطفی زناشویی بوده است. روش پژوهش نیمهآزمایشی است. با استفاده از دوره آموزشی تنظیم شناختی هیجان به بررسی اثربخشی آموزش مذکور در دو گروه کنترل و تجربی پرداخته شد. جامعه آماری کلیه مردان مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر زنجان در سال ۱۳۹۹ است. برایناساس با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس حجم نمونه ۲ گروه ۲۰ نفره متشکل از گروه کنترل (بدون آموزش)، گروه تجربی (آموزش تنظیم شناختی هیجان) انتخاب شدند، مقیاس خشونت خانگی و همدلی عاطفی قبل و بعد از آموزش تنظیم شناختی هیجان اجرا شد. دادههای بهدستآمده با آزمون آماری کوواریانس (آنکوا-مانکوا) و با استفاده از نرمافزار spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان توانسته است به طور معناداری در کاهش خشونت خانگی (خشونت روانی ۰/۰۰۳، خشونت فیزیکی ۰/۰۱۴ و خشونت اقتصادی ۰/۰۲۲) و افزایش همدلی عاطفی (همدلی واکنشی ۰/۰۲۰، همدلی بیانی ۰/۰۰۸، همدلی مشارکتی ۰/۰۲۲، اثرپذیری عاطفی ۰/۰۲۵ و ثبات عاطفی ۰/۰۱۶) گروه تجربی تأثیرگذار باشد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که برای ایجاد تغییرات مثبت در جهت بهبود و ارتقای روابط بینفردی زوجین با محوریت بااهمیت شمردن هیجانات مثبت و منفی متخصصان این امر کارگاهها و برنامههای درمانی در مراکز مشاوره اجرا نمایند
TThe existence of violence in family patterns has led to its extension to society and the persistence of violent patterns and behaviors in social relationships. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive emotional regulation on reducing domestic violence and marital emotional empathy. The research method is semi-experimental. Using the cognitive-emotional training program, the effectiveness of this training was assessed in experimental and control groups. The statistical population of the study includes all men referred to Zanjan city counseling centers in 1399. Accordingly, using available sampling method 2 groups of 20 people were selected in the control group (without training), the experimental group (cognitive-emotional training) and were matched based on age (30 to 45 years), academic status (undergraduate, bachelor, and master degree). The scale of domestic violence and marital emotional empathy were implemented before and after the training of cognitive emotional regulation. Data were analyzed using covariance test (ANCOVA-MANCOVA) through SPSS software. The results of this study showed that cognitive emotion regulation training has been effective in decreasing domestic violence (Psychological violence 0.003, physical violence 0.041 and economic violence 0.022) and increasing emotional empathy(Reactive empathy 0.020, expressive empathy 0.008, participatory empathy 0.022, emotional affectivity 0.025 and emotional stability 0.016) in experimental group. The results of the present study indicate that psychologists implement workshops and therapy plans in order to make positive changes for promoting marital interpersonal relationship, taking into account positive and negative emotions in counseling centers.
_||_