چکیدهتاریخ ذهنیت از روشهای نو در تاریخنگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آنچه تاریخ کامل مینامد، تلاش میکند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملتها را میتوان از میان آنها شناخت. در این میان شاهکارهای ادبی، با چکیده کامل
چکیدهتاریخ ذهنیت از روشهای نو در تاریخنگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آنچه تاریخ کامل مینامد، تلاش میکند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملتها را میتوان از میان آنها شناخت. در این میان شاهکارهای ادبی، با سطح نفوذ و گستردگی زیاد در ذهنیت ملت ها از اهمیتی ویژه برخوردارند. نقش شاهنامه در تاریخ ذهنیت ایرانی و شکل گیری و استمرار هویت ملی، در میان آثار ادبی فارسی و هنرهای وابسته به آن کم نظیر است. واکاوی نشانه های تاریخی و فرهنگی آن موضوعی مغفول در پژوهش های مشترک ادبی و تاریخی است و این جستار برای دست یابی به هدف یادشده با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و تحلیل نشانههای تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی پرداختهاست. از نتایج تحقیق برمی آید که با توجه به استمرار تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی که در تاریخ ادبیات و هنر و مشربهای فکری قشرهای مختلف اجتماع ایرانی آشکار است، نظریۀ تاریخ ذهنیت میتواند در شناخت و معرفی الگوهای فکری ایرانی متأثر از شاهنامه راهگشا باشد.
پرونده مقاله
چکیدهروبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسۀ رزمی و اساطیری ثعلبۀ ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. چکیده کامل
چکیدهروبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسۀ رزمی و اساطیری ثعلبۀ ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. در این جستار پس از ترجمه و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تطبیق، روشن می گردد که این منظومۀ انگلیسی با شاهنامۀ فردوسی همانندی های متعددی دارد که ذیل دو محور ساختاری-روایی و در طرح و هستۀ اصلی داستان مورد واکاوی قرارمی گیرد. در پارۀ نخست مؤلفه هایی مانند پیروی از نظام دو بُنی متأثر از آیین اوستایی و زروانی در دو دستۀ اهورایی مانند سیمرغ و اهریمنی چون ضحاک، و هم چنین توجه به مقولۀ زمان و مکان، جنگ و نبرد، طلسم و جادو، ابزار قدرت و امتناع از مباشرت با زنان مورد توجه بوده و مشابهت های آن با شاهنامۀ فردوسی منتج می شود. در انطباق مؤلفۀ دوم نیز دستاورد این است که طرح و هستۀ اصلی داستان ثعلبه، الگو گرفته از قصۀ بالیدن فریدون و قیام او علیه ضحاک در شاهنامۀ فردوسی است.
پرونده مقاله
چکیده پژوهش حاضر با رویکردی روانشناسانه به روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر مفهوم عشق از دیدگاه ویلیام گلاسر یکی از مؤلّفههای پیونددهندۀ عقل و عشق را در داستان زال رودابه میکاود. گلاسر عشق را برابر با تعهد میداند. تعهد مانند بسیاری از عمل کردهای دیگر آدمی، یک رفتار چکیده کامل
چکیده پژوهش حاضر با رویکردی روانشناسانه به روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر مفهوم عشق از دیدگاه ویلیام گلاسر یکی از مؤلّفههای پیونددهندۀ عقل و عشق را در داستان زال رودابه میکاود. گلاسر عشق را برابر با تعهد میداند. تعهد مانند بسیاری از عمل کردهای دیگر آدمی، یک رفتار است؛ رفتاری که با چیرگی و پشتوانۀ عقل انجام میگیرد. در این راستا ضمن تبیین برجستهترین نیاز اساسی زال که نیاز عشق و تعلق است به آشکار کردن میزان رفتار متعهدانه و دور از هفت عادت مخرب هریک از شخصیتهای پیش برندۀ داستان نیز میپردازد. از این منظر نقش آنها را در به کمال رسیدن عشق معلوم میدارد. زال رودابه، ندیمان، سیندخت، سام، منوچهر و مهراب به ترتیب با رفتار متعهدانۀ خود به پشتوانۀ گفت وگوها و مذاکرههای خردمندانه (مؤلّفۀ فکر) و کنترل عادتهای مخربشان، تصاویر دنیای مطلوب خود را بهتدریج تغییر داده و با پذیرفتن اتحادِ تضادها و تقابلها، دوایر تودرتوی ماندالا را که با دایرۀ مهین عشق زال رودابه آغاز شده، در مسیر به کمال رساندن عشق و مرکزیت و یگانگی در مینوردند. از آنجا که در زبان نمیتوان دو واژه را صد در صد برابر هم دانست، تعهد عنصری است که از یکسو بازوی خود را به دست عقل و از سویی به دست عشق داده است. بنابراین با تکیه بر این داستان میتوان تعهد را بهعنوان یکی از مؤلّفههای پیونددهندۀ عقل و عشق دانست.
پرونده مقاله
چکیده از آنجا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامۀ عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بودهاند و برخی چکیده کامل
چکیده از آنجا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامۀ عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بودهاند و برخی دیگر چون فرای، شهبازی و زرین کوب با جدیت بر این یادسپاری تأکید دارند. برخی دیگر چون دریایی نیز با اخذ رویکردی میانه عقیده دارند که ساسانیان آگاهانه یاد هخامنشیان را نادیده گرفته اند تا خود را به کیانیان که دودمان کهن ایران شرقی بودند، نسبت دهند. برخی شواهد و مدارک نشان می دهد که ساسانیان نخستین یقیناً از وجود هخامنشیان آگاه بودند و خود را به آنان منتسب می کردند و ساسانیان پسین آگاهانه با دست برد در تاریخ و دگرگون سازی شخصیت ها با اهداف سیاسی و دینی، چهره های هخامنشی را بنابر صلاح دید خود تا حدودی دگرگون ساختند. بااینحال، هخامنشیان با گرفتن هویت و چهره ای جدید، در تاریخنگاری ساسانی پابرجا ماندند و به دوران اسلامی راه یافتند. این تحریفات در تاریخ ایران کاملاً آگاهانه از سوی ساسانیان صورت گرفته است و اکنون می توان با بررسی شواهد به میزان و علت این دگرگونی ها پی برد. مقالۀ پیش رو در پی اثبات وجود چهره های برجستۀ هخامنشی چون کوروش و داریوش در تاریخ نگاری نوین ساسانی–اسلامی است. لذا مسألۀ اساسی پژوهش حاضر یافتن دلیل تحریف تاریخ هخامنشیان از سوی ساسانیان و بازیابی آثار وجود هخامنشیان در منابع دوران ساسانی است که نیازمند پژوهش در تاریخ فکری ساسانیان با رویکردی اندیشهگرایانه است.
پرونده مقاله
چکیده دنیای اسطوره و افسانه، دنیایی پررمزوراز و لبریز از اسرار ناگشوده است که از سدۀ نوزدهم به بعد، با ظهور رویکردهای مختلف اسطوره شناسی، کوشش شد که پرده از فروبستگی های دنیای اسرارآمیز اسطوره ها بگشایند و ژرف ساخت نمادین آن ها را بنمایند. در این جستار، بنا بر رویکرد چکیده کامل
چکیده دنیای اسطوره و افسانه، دنیایی پررمزوراز و لبریز از اسرار ناگشوده است که از سدۀ نوزدهم به بعد، با ظهور رویکردهای مختلف اسطوره شناسی، کوشش شد که پرده از فروبستگی های دنیای اسرارآمیز اسطوره ها بگشایند و ژرف ساخت نمادین آن ها را بنمایند. در این جستار، بنا بر رویکرد توصیفی تحلیلی، اسپ، یکی از بن مایه های اسرارآمیزی که در گسترۀ اساطیر نمودی نمایان دارد، در حماسه های منظوم و منثور بررسی شد و محقق گشت که اسب در اساطیر و متون حماسی منظوم و منثور، گاهی در کنار گاو و زن، نماد باران است. در اختیار داشتن آن برابر با در دست داشتن باران و از دست دادن آن برابر با نباریدن باران است. اسب هایی مانند رخش و شب رنگ بهزاد، گاه بهوسیلۀ اهریمنان دزدیده می شوند و یکی از خویش کارهای مهم ایزدان یا پهلوانان، برگرداندن این اسب ها به سرزمین ایران است؛ چنانکه دو اسب یادشده گاه به سرزمین توران برده می شوند که با توجه به قراین متعدد، می توان چنین استنباط کرد که اسب دزدی نیز مانند دزدیدن گاو و زن در اسطوره و باورها نماد باران دزدی و برگرداندن آن، نماد باران آوری است.
پرونده مقاله
چکیده روایت خیزش بهرام چوبین علیه سلطه دو تن از پادشاهان بزرگ ساسانی یعنی هرمز و پسرش خسروپرویز، تنها نمونهای از مواردی متعدد است که فردوسی از سرشت سیریناپذیر آدمی برای ارضای غریزه قدرتطلبی و ستیز پیوستۀ او در جهت دستیابی به قدرت مطلقه حکایت میکند. رابطه بهرام با ش چکیده کامل
چکیده روایت خیزش بهرام چوبین علیه سلطه دو تن از پادشاهان بزرگ ساسانی یعنی هرمز و پسرش خسروپرویز، تنها نمونهای از مواردی متعدد است که فردوسی از سرشت سیریناپذیر آدمی برای ارضای غریزه قدرتطلبی و ستیز پیوستۀ او در جهت دستیابی به قدرت مطلقه حکایت میکند. رابطه بهرام با شاهان ساسانی از طولانیترین تعاملهای میان شاه و پهلوان است که بخشی بزرگ از آن به مجادلۀ پرشور میان بهرام و خسرو اختصاص یافته است. واکاوی گفتوگوی آنان شیوه ای شایسته است جهت تحلیل مناسبات قدرت در دربار سیاسی ایران. ضرورت انتساب به تبار پادشاهان، بزرگان و پهلوانان از یک سو و لزوم مقبولیت ملی و مردمی از سویی دیگر در کسب حاکمیت مشروع، نوع خاصی از گفتمان را میان خسرو و بهرام رقم زده است که در نوع خود در شاهنامه بینظیر است؛ به ویژه آن که تاریخ نیز بر آن صحّه میگذارد. در مقالۀ حاضر ضمن سودجستن از برخی مؤلّفههای کاربردشناسی زبان، به ارتباط تنگاتنگ دو نوع ویژۀ زبان یعنی قدرت و ایدئولوژی پرداختهایم.
پرونده مقاله
چکیده نبرد با اژدها یکی از مهیجترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفتهرفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ بهگونهای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلم داد می شده است؛ چنانکه بسیار چکیده کامل
چکیده نبرد با اژدها یکی از مهیجترین ماجراهایی است که در تاریخ اساطیری و پهلوانی، همواره کانون توجه بوده و رفتهرفته به اشعار آیینی نیز راه یافته است؛ بهگونهای که گاه برای قهرمانان دینی نیز نبرد با اژدها و کشتن آن، یکی از افتخارات مهم قلم داد می شده است؛ چنانکه بسیاری از شاعران آیینی از سدۀ هفتم تا به امروز به ماجرای کشتن اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) اشاره کرده اند. قدیمی ترین منبع روایی این قصّه، مناقب ابن شهرآشوب در سدۀ ششم هجری است؛ اما در دیگر منابع و متون معتبر شیعه و سنی مانند شواهد التنزیل حسکانی و مناقب خوارزمی و مناقب علی بن ابیطالب (ع) الجلابی الشافعی به این داستان اشاره نشده است. در این پژوهش، سعی شده تا علاوه بر توجه به سیر تاریخی این داستان و حضور پررنگ اژدها در داستانهای اساطیری-حماسی به تحلیل و بررسی داستان نبرد با اژدها در مهد توسط حضرت علی (ع) و دلایل رشد چشم گیر آن در شعر آیینی هم پرداخته شود. البـته شهـرت داستـان نبرد با اژدها در حوزۀ ادیان الهی می تواند بحثی سمبولیک باشد و اژدها نماد همان دشمنان بیرونی (اهریمن، دشمنان دین و...) و درونی (نفس) باشد که تمام قدیسان دینی توانستهاند بر این دشمن چیره شوند و در مورد حضرت علی (ع) هم میتواند علاوه بر دشمن درونی شامل دشمنان بیرونی هم باشد. این داستان به سبب داشتن قالب حماسی و مفاخره آمیز، نهتنها در طول تاریخ بشریت، بلکه در حوزۀ شعر آیینی هم بسیار مورد اقبال قرار گرفته است.
پرونده مقاله
چکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأملبرانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر بهحکم سرنوشت، در بـرابـر یک چکیده کامل
چکیده از داستان رستم و سهراب، به دلیل بهره مندی از عناصر دراماتیک و جذّابیت های داستانی، تاکنون نمایش نامه، اُپرا و فیلم نامه هایی بسیار اقتباس شده است. این داستان از برجسته ترین و تأملبرانگیزترین داستان های شاهنامه است کـه در آن پدر و پسر بهحکم سرنوشت، در بـرابـر یک دیگر قرار می گیرند. یکی از این اقتباس ها، پویانمایی رستم و سهراب به کارگردانی کیانوش دالوند در سال ١٣٩٢ است. ازآنجاکه ساخت پویانمایی در کشور ما نـوپاست و نیـاز بـه زیرساخت هایی دارد که به اعتقاد نویسندگانِ این جستار مهم ترین آن فیلم نامه است؛ لذا بر آن شدیم تا فیلم نامۀ این پویانمایی را با معیارهای کتاب چگونه از هر چیزی فیلم نامه اقتباس کنیم؟ اثر ریچارد کریوولن که مهم ترین مرجع نگارش فیلم نامه های اقتباسی است، مقایسه کنیم تا به هدف این پژوهش که کمک به نگارش اصولی و یافتن لغزش های فیلم نامه های اقتباسی از آثار کهن ادبیات این مرزوبوم است، بر اساس نمونۀ موردی حاضر دست یابیم. از این منظر با مقایسۀ اصل داستان در شاهنامه و پویانمایی، این نتیجه به دست آمده است که متن شاهنامه منطبق با الگوی ساختاری- محتوایی کریوولن است؛ ولی فیلم نامۀ پویانمایی اقتباسی، کم و کاستی هایی دارد که عبارت است از: نپرداختن به تبیین نوع اقتباس، در نظر نگرفتن روح داستان، تغییر ناگهانی پایان داستان بدون فراهم آمدن زمینه های آن از پیش، تغییر درون مایۀ اثر، عدم معرفی آفرینندۀ داستان. ضمن این که با این دگرگونی، اثر را از ژانر اصلی حماسی-تراژدی خود خارج کرده، باعث ایجاد شبهۀ نوعی تحریف در داستانی چنین محبوب شده است.
پرونده مقاله
چکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و ن چکیده کامل
چکیده یکی از مهمترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگیهایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار میشود بهطوریکه تحلیل تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راههای کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار میرود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقهبندیِ ویژگیهای رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشههای شکلگیری زندگی اصیل و تفاوتهای آن با زندگی غیر اصیل مطرح کرده، تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوتها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تحلیل شخصیتپردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ هایدگر، نهتنها میتواند ما را به درکی روشنتر از ریشههای اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای بهظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.
پرونده مقاله
چکیده داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیلشدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان چکیده کامل
چکیده داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیلشدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. ازاینرو در مقالة حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است بـا تمـرکز بر عناصر تصویر و داستان که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامة داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پیرنگ، مضمون، و گفتوگو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجة حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامۀ فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگیهای حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانة سینما را دارد. ازاینرو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامة سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنهپردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد.
پرونده مقاله
چکیده تحلیل رفتار متقابل (بهاختصار TA)، یکی از نظریههای مطرح در روان شناسی نوین است که به موضوع ساماندهی رفتار در ارتباطات انسانی میپردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستانها میتواند راه کاری علمی و مؤثر برای بهرهگیری از آثار گرانسنگ ادبی باشد. از آنجاکه داستا چکیده کامل
چکیده تحلیل رفتار متقابل (بهاختصار TA)، یکی از نظریههای مطرح در روان شناسی نوین است که به موضوع ساماندهی رفتار در ارتباطات انسانی میپردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستانها میتواند راه کاری علمی و مؤثر برای بهرهگیری از آثار گرانسنگ ادبی باشد. از آنجاکه داستانهای شاهنامه مضامین و موقعیتهای مربوط به روابط انسانی را بهخوبی انعکاس داده است، جای آن دارد که از منظر این نظریه نیز به آن نگریسته شود. در این پژوهش، داستان رستم و اسفندیار از شاهنامۀ فردوسی در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با سود جستن از رویکرد TA مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکستِ روابط و شکلگیری پایان غمانگیز در این ماجرا، وجود آسیبِ آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوقدهندههای موجود در پیشنویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیمگیری وی و نهایتاً پایان تراژیک داستان را در پی داشته است.
پرونده مقاله