تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامۀ فردوسی و مقایسۀ آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایۀ چندزبانی باختین)
محورهای موضوعی : حماسهلیلا میرزایی 1 , عبدالحسین فرزاد 2 , امیر حسین ماحوزی 3
1 - دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، ایران ( نویسندة مسؤول)
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، ایران
کلید واژه: زن, باختین, شاهنامۀ فردوسی, مثنوی مولانا, چندزبانی,
چکیده مقاله :
شاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسألۀ پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامۀ فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را دربارۀ زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
Ferdowsi’s Shahnameh and Moulana’s Masnavi are among the most influential works in Persian literature. Having narrative structure they could well be compared with one another. Bakhtin, Russian theorist introduces the concept of multilingualism in the domain of narrative as a substructure of polyphony, however does not include epic and poetic meter in this category. The main question of this research is that if there were linguistic layers in these two versified narrative works, to what extent each employed polyphony and what had been the impact of this feature on the two works. The study of women’s language in the above tales seen from the perspective of polyphony show that although some of Bakhtin’s linguistic genres are found in women’s certain language, however women in Shahnameh share this characteristic far more than their Masnavi counterparts, and therefore Ferdowsi had surpassed Moulana in employing polyphony for characterization of women in the tales. Moreover, this study further differentiates between the outlook of these two great poets regarding women and the origin of the tales. In Shahnameh women are dialogue orientated whereas in Masnavi they mostly remain silent.
- اسلامی ندوشن، محمدعلی. (1389). زن در شاهنامه، 21/ 10/ 95، Iranboom.ir.
_||_