گذری از حماسه به فیلمنامه(با محوریت داستان رستم و اسفندیار)
محورهای موضوعی : حماسهآناهیتا متمنی 1 * , هنگامه آشوری 2 , بهرام پروین گنابادی 3
1 - دبیر قراردادی آموزش و پرورش
2 - استاد / هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
3 - استاد/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
کلید واژه: شاهنامه, رستم و اسفندیار, تصویرحماسی, فیلمنامه,
چکیده مقاله :
چکیده داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیلشدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. ازاینرو در مقالة حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است بـا تمـرکز بر عناصر تصویر و داستان که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامة داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پیرنگ، مضمون، و گفتوگو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجة حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامۀ فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگیهای حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانة سینما را دارد. ازاینرو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامة سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنهپردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد.
AbstractStory is the common ground between literature and many arts. Arts such as theatre, cinema, painting, and music, yet in order for the story to be translated into screenplay it must have certain features which the most principal one is the pictorial quality of the literary tale in question since the image and the picture emanated from the poet’s or the author’s description is the most animated element which leads the spectator to understand time and place orientation. Hence employing descriptive analytic method attempt is made in this article to concentrate on the elements of “image” and “story” which are the most significant structural factors in the formation of the screenplay. This research also deals with the competence and capabilities of the Shahnameh stories to be turned into screenplay forms. For this reason the discussion is begun by defining terms such as picture whether epic or cinematic, story, and screenplay. Then the screenplay’s narrative structure which is more based on the pictorial and narrative elements such as scene, character, plot, theme, and dialogue is classified and described, finally by bringing examples from the Rostam and Esfandyar tale and correspondence of its structure with the structure of the screenplay together with giving examples of illustration in the tale the research comes to its end. The result of the search shows that Shahnameh Ferdowsi in particular the tale of Rostam and Esfandyar due to Ferdowsi’s accounts composed according to epic features is capable to go hand in hand with cinema. Hence in order to change into a cinematic screenplay Shahnameh could be investigated in terms of image, scenery and characterization.
فهرست منابع
- آر بلکر، اروین. (1388). عناصر فیلمنامه نویسی، برگردان محمد گذرآبادی، تهران: هرمس.
- آن جونز، کاترین.1390. راهداستان:فنوروحنویسندگی، برگردان محمد گذرآبادی، تهران: هرمس
.
- احمدی، بابک. (1375). از نشانه های تصویری تا متن: بهسوی نشانهشناسی ارتباط دیداری، تهران: مرکز.
- اسکولز، رابرت. (1377). عناصر داستان، برگردان فرزانه طاهری، تهران: مرکز.
- تودوروف، تزوتان. (1388). بوطیقای نثر؛ پژوهش هایی نو دربارۀ حکایت، برگردان انوشیروان گنجی پور، تهران: نی.
- تی یر نو، مایکل. (1391). بوطیقای ارسطو برای فیلمنامه نویسان، برگردان محمد گذرآبادی، تهران: ساقی.
- جینکز، ویلیام. (1389). ادبیات فیلم: جایگاه فیلم در علوم انسانی، برگردان محمدتقی احمدیان و شهلا حکیمیان، تهران: سروش.
- زرینکوب، عبدالحسین. (1387). ارسطو و فن شعر، تهران: امیرکبیر.
- شارف، استفان. (1390). عناصر سینما، برگردان محمد شهبا و فریدون خامنهپور، تهران: هرمس.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1383). صور خیال در شعر فارسی، تهران. آگاه.
- ضابطی جهرمی، احمد. (1377). سینما و ساختار تصاویر شعری در شاهنامه، تهران: کتاب فرا.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1386). شاهنامۀ فردوسی، به تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- فیلد، سید. (1389). چگونه فیلمنامه بنویسیم، برگردان عباس اکبری، تهران: نیلوفر.
- موریتس، چارلی. (1390). تکنیک های فیلمنامه نویسی، برگردان محمد گذرآبادی، تهران: ساقی.
- هاشمی، محسن. (1390). فردوسی و هنر سینما، تهران: علم.
- یانو، درو. (1390). «ساختار سهپردهای»، فصلنامة سینمایی فارابی، سال هفدهم، شمارۀ چهارم، صص 44-52.
- Haward, S. key.(1996) . Concepts in cinema studies،London:Routledge,
- Monaco, j. (1981). how to read a film،Oxford: university press
._||_