تأثیر تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی
محورهای موضوعی : مدیریت بازاریابیکیانوش خسروی 1 , حسن مجیدی دیزج 2
1 - کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی- کارآفرینی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی- کارآفرینی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: تمایل به کارآفرینی, فرهنگ ملی, کارآفرینی, دانشجویان, رفتار کسبوکارهای نوپا, نگرش فردگرایانه, واحد علوم و تحقیقات تهران,
چکیده مقاله :
هدف: امروزه کارآفرینی نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها دارد و در این بین ایجاد انگیزههای لازم برای کارآفرینی و گسترش فرهنگ کارآفرینی اساسی و تعیینکننده است. محققان نقش فرهنگ ملی در این زمینه را تعیینکننده میدانند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی انجام گرفت. روش: این پژوهش به لحاظ روش، از نوع پیمایشی و از لحاظ ماهیت و هدف نیز توصیفی-کاربردی بود. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات مورد نیاز محقق، پرسشنامه محقق ساخته بوده که در طیف لیکرت بصورت پنج گزینهای تنظیم شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بود. بر اساس آمار مأخوذه از آموزش دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تعداد 9000 نفر در دورههای کارشناسی، کارشناسیارشد و دکترای تخصصی دانشکده مدیریت و اقتصاد مشغول به تحصیل هستند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری در دسترس بود. بعد از تأیید روایی ابزار جمعآوری اطلاعات با ضریب لاوشه و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در اختیار گروه پاسخگویان قرار گرفت و ضریب آلفا 0/79 بود. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی از آمارههایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، میانه، انحراف معیار و جداول و نمودارهای ستونی استفاده گردید. در سطح استنباطی برای آزمون فرضیهها از رگرسیون استفاده گردید. نرمافزار مورد استفاده SPSS 24 بود. یافتهها: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش فردگرایانه تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بررفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش جنسیتی تأثیر ندارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر رویکرد استراتژیک تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر روابط قدرت تأثیر ندارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسبوکارهای نوپا با نقش تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان تأثیر ندارد.
Objective: Today, entrepreneurship plays an important role in the economic and social development of countries, and the creation of incentives for entrepreneurship and the development of entrepreneurial culture is fundamental. Researchers recognize the role of national culture in this regard. The purpose of this study was to determine the effect of entrepreneurial desire on the behavior of native businesses with the moderating role of national culture. Methodology: This research was a survey method and descriptive-applied in nature and purpose. The researcher-made questionnaire was designed as a five-item Likert scale. The statistical population of this study was all students of Management and Economics Faculty of Islamic Azad University Science and Research Branch. According to statistics from the Education and Science Branch of the Azad University of Tehran, 9,000 undergraduate, postgraduate, and doctoral students are studying in the School of Management and Economics. According to Cochran formula, 370 people were selected as sample. The sampling method was available. After confirming the validity of the data gathering tool with Lavouche coefficient and its reliability with Cronbach's alpha coefficient the questionnaire was given to the respondent group and the alpha coefficient was 0.79. Data analysis was performed at two levels of descriptive and inferential. At descriptive level, statistics such as frequency, percentage, mean, median, standard deviation and tables and column diagrams were used. At the inferential level, regression was used to test the hypotheses. The software used was SPSS 24. Findings: entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of new businesses with the moderating role of national culture. An entrepreneurial desire to positively influence the behavior of startups. The entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of novice businesses with the moderating role of individualist attitudes. The entrepreneurial desire to address the emerging business with the moderating role of gender perspective is not affected. The entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of the native business with the moderating role of the strategic approach. The entrepreneurial desire does not affect the behavior of novice businesses with the moderating role of power relations. An entrepreneurial desire does not affect the behavior of novice businesses with the moderator role of avoiding uncertainty.
اصغرزاده تالارپشتی، م. و حسینی، ح. (1395). "بررسی رابطه گرایش به کارآفرینی و عملکرد شرکتها با نقش واسطه سرعت نوآوری"، چهارمین کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانش بنیان، بابلسر، دانشگاه جامع علمی کاربردی مازندران- شرکت پژوهشی طرود شمال.
اوحدی، ف. و ناصری، م (1397). "بررسی مدلهای کسبوکار پیادهسازی فین تکها و استارتآپهای حوزه مالی و بانکی"، همایش ملی مدیریت و کسبوکار الکترونیکی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، مشهد، مؤسسه آموزش عالی فردوس مشهد.
فراهانی، ح.، شعبانی، ر. و غفاری، ه. (1391). "بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی و اطلاعات بازاریابی بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط استان مرکزی"، کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانشبنیان. آبان 1391. دانشگاه مازندران.
محمدیون، ه. و شیخاسماعیلی، س. (1397). "ارزیابی عوامل مؤثر بر تعهد عاطفی به برند کارفرما در مجموعه شرکتها و استارتآپهای فناور استان کردستان"، پنجمین کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، انجمن مدیریت ایران.
Bergman, H., Hundt, C. & Sternberg, R. (2016). “What makes student entrepreneurs? On the relevance (and irrelevance) of the university and the regional context for student start-ups”, Small Business Economics, Vol. 47(1), PP. 53-76.
Dheer, R.J.S. (2017). “Cross-national differences in entrepreneurial activity: Role of culture and institutional factors”, Small Business Economics, Vol. 48(4), PP. 813-842.
Fayolle, A., Liñán, F. & Moriano, J.A. (2014). “Beyond entrepreneurial intentions: Values and motivations in entrepreneurship”, International Entrepreneurship and Management Journal, Vol. 10(4), PP. 679-689.
Halman, J.I.M. & Burger, G.T.N. (2002). “Evaluating effectiveness of project start-ups: an exploratory study”, International Journal of Project Management, Vol. 20(1), PP. 81-89.
Juita-Elena, Y. (2014). “Impact of start-up support through guided preparation”, Journal of Entrepreneurship and Public Policy, Vol. 3(1), PP. 72-95.
Jenssen, J.I. & Kristiansen, S. (2004). “Sub-cultures and Entrepreneurship: The Value of Social Capital in Tanzanian Business”, Journal of Entrepreneurship, Vol. 13(1), PP. 1-27.
Kwon, S.W. & Arenius, P. (2010). “Nations of entrepreneurs: A social capital perspective”, Journal of Business Venturing, Vol. 25(3), PP. 315-330.
Savolainen, P., Ahonen, J.J. & Richardson, I. (2015). “When did your project start? – the software supplier’s perspective”, Journal of Systems and Software, Vol. 104, PP. 32-40.
_||_
اصغرزاده تالارپشتی، م. و حسینی، ح. (1395). "بررسی رابطه گرایش به کارآفرینی و عملکرد شرکتها با نقش واسطه سرعت نوآوری"، چهارمین کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانش بنیان، بابلسر، دانشگاه جامع علمی کاربردی مازندران- شرکت پژوهشی طرود شمال.
اوحدی، ف. و ناصری، م (1397). "بررسی مدلهای کسبوکار پیادهسازی فین تکها و استارتآپهای حوزه مالی و بانکی"، همایش ملی مدیریت و کسبوکار الکترونیکی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، مشهد، مؤسسه آموزش عالی فردوس مشهد.
فراهانی، ح.، شعبانی، ر. و غفاری، ه. (1391). "بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی و اطلاعات بازاریابی بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط استان مرکزی"، کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسبوکارهای دانشبنیان. آبان 1391. دانشگاه مازندران.
محمدیون، ه. و شیخاسماعیلی، س. (1397). "ارزیابی عوامل مؤثر بر تعهد عاطفی به برند کارفرما در مجموعه شرکتها و استارتآپهای فناور استان کردستان"، پنجمین کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، انجمن مدیریت ایران.
Bergman, H., Hundt, C. & Sternberg, R. (2016). “What makes student entrepreneurs? On the relevance (and irrelevance) of the university and the regional context for student start-ups”, Small Business Economics, Vol. 47(1), PP. 53-76.
Dheer, R.J.S. (2017). “Cross-national differences in entrepreneurial activity: Role of culture and institutional factors”, Small Business Economics, Vol. 48(4), PP. 813-842.
Fayolle, A., Liñán, F. & Moriano, J.A. (2014). “Beyond entrepreneurial intentions: Values and motivations in entrepreneurship”, International Entrepreneurship and Management Journal, Vol. 10(4), PP. 679-689.
Halman, J.I.M. & Burger, G.T.N. (2002). “Evaluating effectiveness of project start-ups: an exploratory study”, International Journal of Project Management, Vol. 20(1), PP. 81-89.
Juita-Elena, Y. (2014). “Impact of start-up support through guided preparation”, Journal of Entrepreneurship and Public Policy, Vol. 3(1), PP. 72-95.
Jenssen, J.I. & Kristiansen, S. (2004). “Sub-cultures and Entrepreneurship: The Value of Social Capital in Tanzanian Business”, Journal of Entrepreneurship, Vol. 13(1), PP. 1-27.
Kwon, S.W. & Arenius, P. (2010). “Nations of entrepreneurs: A social capital perspective”, Journal of Business Venturing, Vol. 25(3), PP. 315-330.
Savolainen, P., Ahonen, J.J. & Richardson, I. (2015). “When did your project start? – the software supplier’s perspective”, Journal of Systems and Software, Vol. 104, PP. 32-40.
تاثیر تمایل کارافرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی
کیانوش خسروی11، حسن مجیدی دیزج2
1کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گرایش کارآفرینی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران (مسئول مکاتبات).
2 کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گرایش کارآفرینی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
هدف: امروزه کارآفرینی نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها دارد و در این بین ایجاد انگیزههای لازم برای کارآفرینی و گسترش فرهنگ کارآفرینی اساسی و تعیینکننده است. محققان نقش فرهنگ ملی در این زمینه را تعیینکننده میدانند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی انجام گرفت. روش: این پژوهش به لحاظ روش، از نوع پیمایشی و از لحاظ ماهیت و هدف نیز توصیفی-کاربردی بود. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات موردنیاز محقق، پرسشنامه محققساخته بوده که در طیف لیکرت بصورت پنجگزینهای تنظیم شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بود. براساس آمار مأخوذه از آموزش دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تعداد 9000 نفر در دورههای کارشناسی، کارشنایی ارشد و دکترای تخصصی دانشکده مدیریت و اقتصادی مشغول به تحصیل هستند. براساس فرمول کوکران تعداد 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. روش نمونهگیری در دسترس بود. بعد از تایید روایی ابزار جمعآوری اطلاعات با ضریب لاوشه و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در اختیار گروه پاسخگویان قرار گرفت و ضریب آلفا 79/0 بود. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی از آمارههایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، میانه، انحراف معیار و جداول و نمودارهای ستونی استفاده گردید. در سطح استنباطی برای آزمون فرضیههای از رگرسیون استفاده گردید. نرمافزار مورد استفاده SPSS 24 بود. یافتهها: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا تاثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش فردگرایانه تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش جنسیتی تأثیر ندارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر رویکرد استراتژیک تأثیر مثبت دارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر روابط قدرت تأثیر ندارد. تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان تأثیر ندارد. کلمات کلیدی: کارآفرینی، تمایل به کارآفرینی، رفتار کسب و کارهای نوپا، فرهنگ ملی، نگرش فردگرایانه، دانشجویان، واحد علوم و تحقیقات تهران. |
[1] kiya.kh1371@gmail.com
مقدمه
با گسترش روزافزون فناوری، هر روز خدمات و محصولات زیادی در سراسر جهان با ایدههای جدید و ناب به وجود میآیند و طی مدتی کوتاه قادر میشوند تا مسیر طولانی رشد و توسعه کسب و کار را در یک مدت کوتاه طی کنند. همین موضوع سبب شده تا فضای مساعدی برای کسب وکارهای نوپا یا همان استارتآپها1بوجود آید (اصغرزاده، تالارپشتی، حسینی، 1395: 6). اینکه با یک ایده نو و تلاش و استمرار میتوان کسب وکار موفقی ایجاد کرد در فرهنگ جامعه تمایل برای مشارکت اقتصادی و احساس تعهد به کار را تقویت میکند. نفس مشاهده موفقیت برخی کسب وکارهای نوپا میتواند انگیزه نسل جدید برای کار و تحصیل را بیشتر کند. این تأثیر را نباید دست کم گرفت (محمدیون، شیخ اسماعیل، 1397: 20). امروزه بسیاری از کسب و کارهای نوپا ایدههای عملیاتیشان از دوران دانشجوئی (نظیر ایده فیسبوک) یا همکاریهای گروهی بین مجموعهای از افراد که تمایلات کارآفرینانه و نوآورانه دارند شروع شده است (اوحدی، ناصری، 1397: 10). تمایل کارآفرینانه در راهاندازی انواع کسب و کارها موضوعی اساسی است که به معنی قصد و هدفمندی فرد برای راهاندازی یک کسب وکار با محوریت نوآوری در ارائه خدمات و کالاها است (وون، آرنیوس2، 2010: 315). اصولا، شخصیت کارآفرینانه افراد موضوعی فرهنگی است که در بستر زمان و با تکوین روحي و روانی فرد قابلیت بروز پیدا میکند هنجارهای اجتماعی و فرهنگی سبب تشویقشدن یا نشدن انسانها به راهاندازی کارهای تازه یا پرداختن به فعالیتهای اقتصادی میشود که سرانجام به افزایش درآمد و دارایی میشود (برگمن3 و همکاران، 2016: 54). در کنار فرهنگ، باید از شرایط ساختاری ایجاد کارآفرینی نظیر قوانین تسهیلگر، ساختار فرصتهای اقتصادی و اجتماعی نیز نام برد تا نقش فرهنگ در کارآفرینی تکمیلتر گردد. اساساً در جوامعی که شرایط مساعدی برای شروع کسب و کار از ابعاد قانونی، نهادی، بازارهای هدف و ... وجود دارد فرهنگ کارآفرینی به ویژه با آموزش رشد مینماید (فایول4 و همکاران، 2014: 680).
در جامعه ایران در چند سال اخیر به رغم اقدامات خوبی که در حوزه آموزش و فرهنگسازی کارآفرینی صورت گرفته است لیکن همچنان فرهنگ مساعد کارآفرینی وجود ندارد و بسیاری از افراد به ویژه تحصیلکردگان و فارغالتحصیلات دانشگاهی علاقمند به جذب در مشاغل دولتی هستند و تاحدود زیادی ذهنیتها، نگرشها و فرهنگ خانوادههای ایرانی بر امنیت مشاغل بیشتر از ریسکپذیری و نوآوری تاکید دارد. با توجه به روند رو به رشد بیکاری، و افزایش سالانه چندصد هزار فارغالتحصیل بیکار، نیازمند افزایش انگیزهها و تمایلات کارآفرینانه در افراد به ویژه قشر دانشجو هستیم. اما فرهنگسازی ملی کارآفرینی نیازمند آموزشهای مداوم، تبلیغات رسانهای مؤثر و ایجاد فضای مساعد کسب و کار است. اساساً کارآفرینی را در چهارچوب فرهنگ ملی باید تحلیل کرد و تا زمانی که فرهنگ ملی ایرانیان بر آموزههایی تاکید نماید که در آن ثروتآفرینی مذموم است شاهد کاهش تمایلات کارآفرینانه به ویژه در بین دانشجویان خواهیم بود. از سوی دیگر برخی نواقص یا کندی در اجرای اصل 44 قانون اساسی موجب شده است که همچنان دولت به عنوان کارفرمای اقتصادی بزرگ کشور مطرح شود و همچنان گرایشهای فارغالتحصیلان دانشگاه استخدام در مراکز دولتی است از همینرو انتظار میرود رفتارهای ریسکپذیر به ویژه در حوزه کسب و کارهای نوپا چندان تشکیل نگردد.
تحقیق حاضر باتوجه به خلاء تحقیقات مشابه در زمینه ارتباط فرهنگ با تمایل به کارآفرینی انجام میشود. از همینرو تحقیق تحقیق حاضر در پی پاسخ به سئوال زیر است:
تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی چه تاثیری دارد؟
چارچوب نظري
رفتار کسب و کارهای نوپا: مجموعهای از رفتارهای ریسکپذیر و نوآور که موجب شروع کسب و کارهای نوپا بین گروهی از افراد میشود رفتار کسب و کارهای نوپا اطلاع میشود (دیر5، 2017).
شرکت نوپا یا استارتاپ6 به یک شرکت یا کسب وکار گفته میشود که معمولاً به تازگی و در نتیجه کارآفرینی ایجاد شده است، رشد سریعی دارد، و در جهت تولید راه حلی نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفته است. ویژگی کسب وکارهای نوپا به شرح زیر است:
- تازه و جدید: کسب و کارهای نوپا معمولاً یک ایده جدید یا یک اجرای تازه را ارائه میکنند.
- خطرپذیر: استارتاپها حول ایدههایی با خطرپذیری بالا شکل میگیرند.
- تکرارپذیر: در هر کسب وکار نوپا ارزشهایی خلق میشود، این تولید ارزش باید به صورت نامحدود قابل تکرار شدن باشد (هالمان و برگر7، 2002: 84).
- عدم قطعیت: عدم اطمینان کافی و دقیق درباره تعداد مخاطب، مشتری، درآمد یا ابعاد بازار هدف از دیگر ویژگیهای استارتاپهاست.
- چرخش بدون تعصب: هدف اصلی راه اندازی یک استارت آپ رسیدن به معیارهای تعیین شده مالی است.
- رشد سریع: استارتآپ ها نسبت به کسب و کارهای سنتی به شکل باور نکردنی رشد میکنند (ساوولانین8، 2011: 25).
- گسترش پذیر: توان افزایش چندین برابری درآمد بدون افزایش چشمگیر هزینهها از دیگر ویژگیهای یک استارتاپ است.
- مرتبط با فناوری: معمولاً استارتاپها یا کاملاً بر بستر فناوری هستند یا مرتبط با فناوری.
- ارزشآفرین: ارزش در یک کسب وکار اینترنتی به دو مبحث مجزای درهم تنیده گفته میشود. ارزش اقتصادی و ارزش اعتباری.
- مبتنی بر آینده: استارتآپها معمولاً زودتر از بقیه نیازها را شناسایی میکنند، به همین دلیل ممکن است چالش کار در آینده پیشروی آنها باشد.
- جذابیت: ایدههای استارتآپی صرف نظر از ماهیت معمولاً جذاب و دوستداشتنی هستند. موفقیت یک استارتاپ است (ساولانین و همکاران، 2015: 33).
- مبتنی بر راهکار: گفته میشود که بهترین استارتاپها مشکلی را برای مردم حل کرده یا سادهتر میکنند. خیلی نمیتوان روی این موضوع تاکید کرد، چرا که استارتاپهای مبتنی بر بازی و سرگرمی معمولاً مشکلی را حل نمیکنند اما تاکید میکنند که استارت آپی که مشکلی را حل کند زودتر به پایداری خواهد رسید.
- کار مبتنی بر تیم: معمولاً اگر یک کسب و کار همه ویژگیهای استارت آپ را داشته باشد اما ذینفع آن یک نفر یا یک سازمان باشد باز از نظر متخصصان و سرمایه گذاران ممکن است استارت آپ به حساب نیاید. خطرپذیری بالا ایجاب میکند هزینههای مالی و روانی کار و سود آن بین افراد متعدد تقسیم شود. این یک اصل مهم در پایداری استارتاپهاست (جویتا-النا9، 2014: 76).
تمایلات کارآفرینانه: مجموعهای از گرایشات، انگیزههای درونی و بیرونی و محرکات فردی که موجب شروع کارآفرینی میشود (دیر، 2017). كوين و اسلوين10 معتقدند كه تمایل به كارآفريني بر تمايل به نوآور بودن، ابتكار عملداشتن و ريسكپذيري مبتني است. بنابراين سازمانها ميتوانند با تكيه بر نوآوري، ابتكار و ريسكپذيري به خواستهها و نيازهاي متغيير و متنوع محيطي پاسخ بدهند. درجه تمایل به كارآفريني سازمانها به ميزان نوآوربودن، ابتكار عملداشتن و ريسكپذيري بستگي دارد. كارآفريني به مجموع تلاشهاي نوآوري، نوسازي و كارهاي خارقالعاده سازمانها جهت پويايي و بهبود عملكرد سازمان اطلاق ميشود و تمایل به كارآفريني، فرآيندي است كه بر اساس آن مديران تعيين ميكنند كه چگونه يك كسبو كار جديد را پذيرفته و راهاندازي كنند. بنابراين، تمایل به کارآفرینی بهعنوان رفتار استراتژيك تعريف ميشود كه با اشتياق به سرمايهگذاري در نوآوري يا در توسعه محصول جديد و تغييراتي در محصول درگير است و از طريق شناسايي فرصتها و بهرهبرداري از آن و نيز تاكيد بر آيندهنگري و ترسيم چشمانداز كسب و كار بهمنظور كسب مزيت رقابتي شناخته ميشود (فراهانی و همکاران، 1391: 24).
فرهنگ بومی: فرهنگ ملی هر جامعه عبارت است از ارزشهای اعضای آن جامعه، هنجارهایی که از این ارزشها پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند. این فرهنگ مختص یک سرزمین با مرزهای جغرافیایی مشخص است. به عبارت بهتر فرهنگ ملی، ارزشها، هنجارها، باورها، اعتقادات، زبان و سایر عناصر فرهنگی است که از نسل به نسل در یک سرزمین جغرافیایی با مرزهای معین انتقال یافته و موجب دوام و پایداری آن جامعه شده است این فرهنگ، نهادهای دینی، ارزشها، باورها، قوانین، سنن، علوم و صنایع آن کشور را در بر میگیرد و این ویژگیها از طریق آموزش و فرایند جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. اولاً، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی بر درجه مقبولیت اجتماعی فعالیتهای کارآفرینانه، در میان اعضای جامعه، تأثیر میگذارند. به عنوان مثال، نگرش مثبت در رابطه با کسب سود از فعالیتهای کارآفرینانه، باعث افزایش سطح این فعالیتها در جامعه میشود. در نتیجه، در جوامعی که افراد آن نگرش منفی نسبت به فعالیتهای کارآفرینانه دارند، افراد کمتر به دنبال بهره برداری از فرصتهای کارآفرینانه هستند. ثانیاً، هنجارهای اجتماعی بر تعداد افرادی که حاضرند درگیر فعالیت کارآفرینانه شوند تأثیر میگذارد و در نتیجه باعث به وجود آمدن مدلهای نقش کارآفرینی میشود. بسیاری از دانشهای مربوط به فعالیتهای کارآفرینانه از طریق عمل آموخته میشود و از طریق شبکههای اجتماعی، کارآموزی یا مشاهدهی رفتار دیگران منتقل میشود. وجود مدلهای نقش کارآفرینی، سطح دانش مربوط به کارآفرینی در یک گروه اجتماعی را افزایش داده و باعث تسهیل دسترسی افراد به دانش میشود. در نتیجه، جوامعی که از سطح بالاتری از مدلهای نقش کارآفرینی بهره میبرند، کارآفرینان جدیدتری در آنها ظهور میکند. ثالثاً، اعتقادات فرهنگی خاصی وجود دارند که باعث تشویق فعالیتهای کارآفرینانه میشوند. بهره برداری از فرصتهای کارآفرینانه، مستلزم برخورداری از سبکهای تصمیم گیری، رویکردهای اکتساب منابع، استراتژیها و روشهای طراحی سازمانی خاص است. هنجارها و اعتقادات فرهنگی خاص با این نوع از فعالیتها ارتباط دارند. هنجارهای اجتماعی که قضاوت شخصی افراد برای اتخاذ تصمیمات را تشویق میکنند باعث افزایش سطح فعالیتهای کارآفرینانه میشوند (جنسن، کریستینسن11، 2004: 6-8).
پيشينه پژوهش
- فعلهگری و ذکی پور (1397) پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به کارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی: شعب بانک تجارت شهرستان کرمانشاه)» انجام دادند. نتایج نشان داد؛ هنجارهای ذهنی و همچنین کنترل رفتاری ادراک شده به گونه مستقیم بر تمایل به کارآفرینی سازمانی تأثیر دارند. همچنین متغیرهای انگیزش، مهارتهای فردی، طرفداری محیطی ادراک شده و پویایی محیطی ادراک شده بطور غیرمستقیم بر تمایل به کارآفرینی سازمانی تأثیر میگذارند. بعلاوه مشخص گردید که متغیرهای انگیزش و مهارتهای فردی بر توجه تأثیر مثبت داشته و متغیرهای طرفداری محیطی ادراک شده و پویایی محیطی ادراک شده نیز بر کنترل رفتاری ادراک شده تأثیر مثبت دارند.
- مهرمنش و ولیپور (1396) در پژوهشی با عنوان «بررسی آمادگی کارآفرینی در افراد دارای انگیزه کارآفرینی» انجام دادند. نتایج نشان داد: بین آمادگی کارآفرینی دانشجویان با جنسیت آنها رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین بین آمادگی کارآفرینی و وضعیت اشتغال نیز رابطه معناداری مشاهده نگردید. لیکن با بررسی سه بعدی بین امادگی کارآفرینی، جنسیت و وضعیت اشتغال رابطه معناداری مشاهده گردید.
- حقیقتمنفرد و میرزازاده (1395) در پژوهشی پیمایشی با عنوان «عوامل فردی و شبکهای بر توسعه کار آفرینی مطالعه موردی: همسران کارکنان شاغل در طرحهای اقماری شرکت نفت» که بر روی 380 همسران کارکنان شاغل در طرحهای اقماری شرکت ملی نفت ایران صورت گرفته بود نشان دادند: عوامل فردی، عوامل شبکهای، انگیزهها و اهداف، ویژگیهای شخصیتی و سرمایه انسانی، بر توسعه کارآفرینی همسران کارکنان شاغل در طرحهای اقماری شرکت ملی نفت ایران تأثیر دارد.
- وانگ12 و همکاران (2019) در تحقیقی تحت عنوان «انگیزههای کارآفرینی در بخش گردشگری و مهماننوازی: یک دیدگاه نظریه شناختی اجتماعی» نشان دادند: به طور خاص، ماهیت عوامل فردی و محیطی تاثیرگذار بر کارآفرینی گردشگری ناشناخته ماندهاست. این مطالعه نشان میدهد که از میان عوامل فردی مرتبط، باورهای شناختی، نیازهای ذاتی و عوامل جمعیت شناختی هستند، در حالی که عوامل تسهیلکننده زیستمحیطی شامل تغییر در بازار گردشگری، تغییر در صنعت، و تغییرات در مکان / مکان هستند.
- پژوهش باربارا-سانچز و آنتینزا-شوگویلو13 (2018) با عنوان «انگیزههای کارآفرینی» نشان داد: نیاز به استقلال مهمترین انگیزه کارآفرین مهندسان مورد تحقیق است که آموزش کارآفرینی بر نیاز به استقلال تاثیری مثبتی دارد.
- دیمیتراتس14 و همکاران (2016) در تحقیق تحت عنوان «انگیزه کارآفرینی بین المللی: مورد چینی کارآفرینان فراملی» معتقدند: سرمایهگذاری کارآفرینان فراملی یک پدیده کسبوکار جدید است که نشاندهنده بافت سیال است که در آن ترتیبات ایجاد شده ممکن است تغییر کند. از نظر یک رابطه خاص، پیدا شدهاست که انگیزه یک ساختار کلیدی در پژوهش بینالمللی کارآفرینی است، با دو ویژگی ایجاد شده از انگیزه که شامل دیدگاه کارآفرینی و اجرای آن است. در عین حال، نتایج نشان داد که ملیت تأثیر ثابتی بر گرایش کارآفرینانه از طریق تأثیر فرهنگ دارد.
بنابراین، براساس چارچوب نظری پژوهش و پیشینه تجربی، فرضیههای زیر مطرح میشود:
فرضیه اصلی
تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی تأثیر دارد.
فرضیههای فرعی
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا تأثیر دارد.
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش فردگرایی تأثیر دارد.
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش جنسیتی تأثیر دارد.
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر رویکرد استراتژیک تأثیر دارد.
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر روابط قدرت تأثیر دارد.
- تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان تأثیر دارد.
بنابراین، مدل مفهومی پژوهش براساس فرضیههای فوق به شکل شماره (1) زیر میباشد:
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ روش پیمایشی است. همچنین، پژوهش حاضر از نظر بررسی متغیرها از نوع همبستگی است؛ در این نوع تحقیقات رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل میگردداین تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی است. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات موردنیاز محقق، پرسشنامه محققساخته بود که در طیف لیکرت بصورت پنجگزینهای تنظیم شده است. پرسشنامه این تحقیق شامل دو بخش اصلی و یک بخش فرعی است:
1- نامه همراه: در این قسمت هدف از گردآوری دادهها به وسیله پرسشنامه و ضرورت همکاری پاسخدهنده در عرصه دادههای موردنیاز بیان شده است. برای این منظور بر باارزشبودن دادههای حاصل از پرسشنامه تاکید گردیده است تا پاسخدهنده به طور مناسب پاسخ سئوالها را عرضه کند.
2- مشخصات پاسخدهنده: این بخش از پرسشنامه مرتبط با ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخدهنده که شامل (جنسیت، مقطع تحصیلی، سن) است.
3- سئوالات مرتبط با متغیرهای تحقیق: این بخش از پرسش متغیرهای اصلی تحقیق را اندازهگیری میکند.
در تحقیق حاضر برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامهای محققساخته برگرفته از ادبیات و پیشینه تحقیق استفاده گردید. در این تحقیق از پرسشنامه با سئوالات بسته و براساس طیف لیکرت استفاده شده و جهت هر گزینه یک ارزش کمی، در نظر گرفته شد.
در پژوهش حاضر از نظرات ده نفر متخصص، صاحب نظر و خبره استفاده گردید، آنان نیز پس از بررسی و مطابقت سوالات با متغیرهای اندازه گیری شده نظرات خود را اعلام کردند، نتایج نشان داد که CVR بدستآمده برای کلیه گویههای بیشتر از 67/0 بود و میانگین عددی قضاوتها هم مساوی یا بیشتر از 1 مورد قبول است این مقدار CVR نشان داد که بیشتر از نیمی از افراد اعضای پانل گزینه «کاملا موافق» یا «موافق» (آیتم ضروری در مقیاس لاوشی) را انتخاب کردهاند. همچنین، CVI کلیه گویهها بالاتر از 79/0 بود که نشان از کاملا مربوط بودن سئوالات و نیز ساده بودن و واضح بودن آنها داشت. ضریب آلفای کرونباخ در جدول (1) ارائه شده است.
جدول (1): ضریب الفای کرونباخ متغیرها
متغیر | تعداد سئوالات | ضریب آلفا |
فرهنگ ملی | 15 | 903. |
تمایل کارآفرینانه | 15 | 822. |
رفتار کسب و کارهای نوپا | 15 | 729. |
روشهای آماری مورد استفاده در این تحقیق عبارتاند از: در سطح توصیفی به توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی و متغیرهای مستقل و وابسته با آمارههایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین، میانه، انحراف معیار پرداخته شد. نمودارهای ستونی، میلهای و جداول موردنظر برای توصیف برای مولفهها و شاخصهای آنها رسم میگردد. نرمافزار مورداستفاده برای تحلیل دادهها در سطح توصیفی SPSS 24 است. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیههای تحقیق از رگرسیون استفاده شد. در آخرین نسخه SPSS افزونهای برای محاسبه متغیرهای میانجی و تعدیلگر اضافه شده است. آندرو هایس15 روشی را برای محاسبه نقش تعدیلگر متغیرها معرفی کرده است که مبتنی بر تکنیک رگرسیون خطی است. هایس بر پایه روش پیشنهادی خود افزونهای را برای نرمافزارهای SPSS و SAS ارائه کرده است که PROCESS نام دارد. این افزونه برای ارزیابی نقش یک یا چند متغیر میانجی و همچنین ارزیابی نقش تعدیلگر متغیرها قابل استفاده است. بنابراین نرمافزار SPSS قابلیت محاسبه متغیر تعدیلگر و میانجی براساس رگرسیون خطی دارد.
يافتههاي پژوهش
جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است. براساس آمار مأخوذه از آموزش دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، تعداد 9000 نفر در دورههای کارشناسی، کارشناییارشد و دکترای تخصصی دانشکده مدیریت و اقتصادی مشغول به تحصیل هستند. براساس فرمول کوکران در سطح خطای 5% تعداد 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. روش نمونهگیری در دسترس بود.
53% معادل 195 نفر از پاسخگویان، زن و 42% معادل 157 نفر نیز مرد بودند و تنها 5% معادل 18 نفر به این سئوال پاسخ ندادند. پاسخگویان در محدوده سنی 18-24 سال با 38 درصد و 142 نفر بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. میدهد پاسخگویان کارشناسی با 47% معادل 174 نفربیشترین تعداد را به خود اختصاص دادهاند؛ پاسخگویان در مقطع کارشناسیارشد با 29% معادل 106 نفر و دکترا با 21% معادل 78 نفر در ردههای بعدی قرار دارد.
[1] Start-up
[2] Kwon and Arenius
[3] Bergman
[4] Fayol
[5] Dheer
[6] Startup
[7] Halman and Burger
[8] Savolainen
[9] Juita-Elena
[10] Kevin and Slovine
[11] Jenssen and Kristiansen
[12] Wang et al
[13] Barba-Sánchez and Atienza-Sahuquillo
[14] Dimitras
[15] Andrew F. Hayes
شکل (1): مدل مفهومی تحقیق (بوگاتیروا و همکاران، 2019)
آماراستنباطي
در این پژوهش آمار استنباطی متغیرهای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند.
- بررسی نرمال بودن متغیرها
H0 =متغیر مورد بررسی توزیع نرمال دارد
H1 = متغیر مورد بررسی توزیع نرمال ندارد
جدول (2): آزمون کولموگوروف- اسميرنوف متغيرهاي پژوهش
متغیر | تعداد | سطح معنیداری |
فرهنگ ملی | 368 | 081. |
تمایل کارآفرینانه | 368 | .067 |
رفتار کسب و کارهای نوپا | 368 | 2. |
همانطور که از دادههای جدول 2 مشخص است، سطح معناداری آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای تمامی متغیرهای پژوهش
بزرگتر از مقدار 05/0 است. در نتیجه تمامی متغیرهای پژوهش دارای توزیع نرمال میباشند.
- نتايج تحليل رگرسیون
مطابق جدول (3) سطح معنیداری بدستآمده مطلوب است (sig=0.020) دقت در ضریب تشخیص نیز نشان میدهد که تاثیر مثبت است (R2-chng =0.152). بنابراین میتوان گفت؛ تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی تأثیر مثبت دارد.
جدول (3): آزمون تاثیر متغیر تعدیلگر فرهنگ ملی در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
فرهنگ ملی | 0.152 | 12.071 | 1 | 366 | 0.020 |
فرضیه فرعی اول: براساس جدول (4)، نتایج حاصل از معادلات رگرسیونی نشان داد: سطح معنیداری مطلوب است (sig=0.000) و ضریب رگرسیون نیز مثبت است (β=0.605). بنابراین میتوان گفت با افزایش یک واحد انحرافاستاندارد تمایل کارآفرینانه، رفتار کسب و کارهای نوپا در پاسخگویان به اندازه 0.605 واحد انحرافاستاندارد افزایش مییابد.
جدول (4): ضرایب تاثیر تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا
مدل | ضرایب غیراستاندارد | ضرایب استاندارد | t | سطح معنیداری | |
1 | بتای غیراستاندارد | خطای استاندارد | بتا | ||
مقدار ثابت | 9.249 | 1.043 | 8.871 | 0.000 | |
تمایل کارآفرینانه | 0.529 | 0.57 | 0.605 | 9.223 | 0.000 |
فرضیه فرعی دوم: مطابق جدول (5)، سطح معنیداری بدست آمده مطلوب است (sig=0.037) دقت در ضریب تشخیص نیز نشان میدهد که تاثیر مثبت است (R2-chng =0.118). بنابراین میتوان گفت؛ تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش فردگرایانه تأثیر مثبت دارد.
جدول (5): آزمون تاثیر متغیر تعدیلگر نگرش فردگرایانه در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
نگرش فردگرایی | 0.118 | 5.114 | 1 | 366 | 0.037 |
فرضیه فرعی سوم: مطابق جدول (6)، سطح معنیداری بدست آمده مطلوب نیست (sig=0.244) بنابراین تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش جنسیتی تأثیر ندارد.
جدول (6): آزمون تاثیر متغیر تعدیل گر نگرش جنسیتی در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
نگرش جنسیتی | 0.006 | 1.366 | 1 | 366 | 0.244 |
فرضیه فرعی چهارم: مطابق جدول (7)، سطح معنیداری بدست آمده مطلوب است (sig=0.013) دقت در ضریب تشخیص نیز نشان میدهد که تاثیر مثبت است (R2-chng =0.144). بنابراین میتوان گفت؛ تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر رویکرد استراتژیک تأثیر مثبت دارد.
جدول (7):آزمون تاثیر متغیر تعدیلگر رویکرد استراتژیک در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
رویکرد استراتژیک | 0.144 | 4.674 | 1 | 366 | 0.013 |
فرضیه فرعی پنجم: مطابق جدول (8) سطح معنیداری بدست آمده مطلوب نیست (sig=0.448) بنابراین، تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر روابط قدرت تأثیر ندارد.
جدول (8): آزمون تاثیر متغیر تعدیلگر روابط قدرت در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
روابط قدرت | 0.002 | 0.579 | 1 | 366 | 0.448 |
فرضیه فرعی ششم: مطابق جدول (9)، سطح معنیداری بدست آمده مطلوب نیست (sig=0.704) بنابراین، تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان تأثیر ندارد.
جدول (9): آزمون تاثیر متغیر تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان در ارتباط بین تمایل کارآفرینانه و رفتار کسب و کارهای نوپا
متغیر تعدیلگر | ضریب تشخیص R2-chng | F | df1 | df2 | p-value |
اجتناب از عدم اطمینان | 0.001 | 0.336 | 1 | 366 | 0.704 |
نتيجهگيري و پيشنهادها
نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر فرهنگ ملی تأثیر مثبت دارد. این یافته ناهمسو با یافتههای پژوهشهای فعلهگری و ذکیپور (1397)، موحدی و یعقوبی فرانی (1393) است.
براین اساس باید گفت؛ ارتباط ميان كارآفريني و فرهنگ، از دو سو قابل بحث است. از يك سو، نتايج كارآفريني است كه بر جامعه تاثير ميگذارد و از سوی ديگر, خود فرآيند كارآفريني و فرهنگ حاكم بر آن است كه هم متاثر از مباني فرهنگ جامعه است و هم ميتواند در آن تحولات اساسي ايجاد كند.كارآفريني با ايجاد فرصتهاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي پيشزمينهاي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است. با برآوردهشدن نيازهاي اوليه معيشتي, زمينه براي بروز نيازهاي عاليتر انساني فراهم ميشود كه اگر در مسيري درست هدايت شود, به شكوفايي و تعالي انسانها و جامعه ميانجامد. از اینرو پیشنهاد میشود؛ ارزشهای فرهنگ کارآفرینی از طریق آموزش برای دانشجویان گسترش یابد، ریسکهای حسابشده بین دانشجویان با ارائه آموزشهای لازم تشویق شود، اطلاعات کافی درباره کسب و کارهای جدید برای دانشجویان ارائه گردد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی اول نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا تاثیر مثبت دارد. براین اساس باید عنوان کرد؛ باتوجه به این که تمایل کارآفرینانه اساسا موضوعی اجتماعی-فرهنگی است بنابراین این رویکرد میتواند در قالب فرهنگسازی و تبلیغات رسانهای تحقق پذیرد لیکن نباید تاثیرات محیط اقتصادی، سیاسی را نادیده گرفت؛ هرچقدر کشور ما از ثبات اقتصادی کافی نباشد یا به لحاظ سیاسی دچار برخی تحولات تاثیرگذار بر فضای کسب و کار باشد نخواهد توانست تمایل کارآفرینانه به ویژه برای شروع رد کسب و کارهای نوپا پدید آید. بر همین اساسا مولر و توماس (2001) معتقدند تمایل به کارآفرینی از طريق ابعادي نظير انعطافپذيري، نوآوري و عملگرايي، هدفگرايي و بهينهسازي و ايجاد سازمانهاي جديد و نوسازي نشان داده ميشود. بنابراين آيندهنگري، نوآوري و ريسكپذيري از جمله ويژگيهاي تمایل به كارآفريني محسوب ميشود. باتوجه به نظرات محققان مذکور كه معتقدند كارآفريني در نگرش افراد به آيندهنگري، نوآوري و ريسكپذيري انعكاس مييابد. براین اساس پیشنهاد میشود که علاقمندی دانشجویان به راهاندازی کسب و کار با بازدید و آموزش ارتقا یابد. همچنین، ایدههای جدید کارآفرینانه به دانشجویان در قالب برگزاری کنفرانسهای تخصصی ارائه گردد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی دوم نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش فردگرایانه تأثیر مثبت دارد. این یافته همسو با یافتههای پژوهشهای حقیقتمنفرد و میرزازاده (1395)، بارانی و همکاران (1391)، وانگ و همکاران (2019) است.
اساسا در فرهنگ فردگرا اساس تصمیمگیری و تعیینکنندگی فرد است نه جمع؛ بنابراین بنظر میرسد افراد در بیان نظرات، انتقادات و تصمیمسازی مختارند. بر همین اساس هافستد معتقد است در کشورهای فردگرا، افراد بیشتر نگران خود و خانواده خود هستند. در این جوامع فرد مهم است و به حقوق هر شخص، به شدت بها داده میشود. سیستمهای سازمان تلاش میکنند که اولویت و انتخاب فردی را مورد احترام قرار دهند و ارزیابی و پاداش کارمندان بر اساس توافق فردی بر اهداف باشد. در فرهنگ ایرانی همین فردگرایی نیز تاحدودی به صورت لجامگسیخته بروز نموده است بدین معنی که فردگرایی به معنی گوشندادن به حرف دیگران یا مشاوره است از همینرو بنظر میرسد به ویژه برای دانشجویان افزایش چنین فردگرایی مضر است اما فردگرایی که مبتنی بر کسب اطلاعات، آگاهیهای لازم و تصمیمگیری و عمل فردی بعد از بررسی تمام جوانب باشد برای رشد تمایلات کارآفرینانه موثر است لازم به ذکر است شبکههای حمایتی در ایران میتواند تاحدود زیادی بر تصمیمات فردگرایانه تاثیرگذار باشد بر همین اساس مهمترین نکته این است که فرد تصمیمات خود را در کدام میدانهای عمل میگیرد. در همین راستا پیشنهاد میشود؛ اهمیت قائلشدن به اهداف شخصی و آینده شغلی با آموزش نهادینه شود. اهمیت استقلال مالی برای دانشجویان در قالب نشست یا کنفرانس بیان گردد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی سوم نشان داد: تمایل کارآفرینانه بررفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر نگرش جنسیتی تأثیر ندارد. این یافته ناهمسو با یافتههای پژوهشهای خوب و همکاران (1395)، آراستی و همکاران (1392)، اورتگا و گارسیا (2017) است. در راستای این نتایج باید عنوان کرد؛ یکی از ابعاد مهم در توسعه کارآفرینی، نگرشهای افراد است در جوامعی که نگرشهای جنسیتی حاکم است و جامعه زنان را برای نقشهای خاصی مقید میکند تمایلات کارآفرینی چندان رشد نمیکند چرا که در این جوامع زنان فاقد توانایی و پتانسیل لازم برای کارآفرینی یا در دستگرفتن مناصب مختلف هستند. هافستد معتقد است فرهنگهای مردسالار نگرش جنسیتی دارد در این فرهنگها نقشها بصورت جنسیتی توزیع شدهاند و مردان ارزش بالای دارند بنظر میرسد در محیط دانشگاه این تفکر چندان حاکمیت ندارد چرا که علوم نوین به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، زاییده غرب هستند و اغلب دانشجویان با تحصیل این علوم به نوعی نگرش جنسیتی برابرانه معتقد میشوند اگرچه سنتهای اجتماعی-فرهنگی و مذهبی در این بین مقاومت میکندند از همینرو بنظر میرسند دانشجویان مورد تحقیق، نگرش جنسیتی برابرانهای را از خود به نمایش میگذارند که کارآفرینی منحصربه مردان نیست. بنابراین پیشنهاد میشود؛
به تفکر برابری جنسیتی با محوریت الگوسازی یادگیری از کارآفرینان زن و مرد تشویق صورت گیرد. دارابودن استعداد زنان و مردان در راهاندازی کسب و کار نهادینه شود.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی چهارم نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر رویکرد استراتژیک تأثیر مثبت دارد. این یافته همسو با یافتههای پژوهشهای کاباران زاد قدیم و سمندرحبشی (1393)، ویسی و کریمزاده (1392)، میراندا و همکاران (2017) است. باید عنوان کرد؛ فرهنگ ایرانی از منظر برخی محققان کوتاهنگر و بری دیگر آیندهنگر است به ویژه اگر به بافت فرهنگی ایران و مناطق مختلف آن نگاه کنیم مشاهده مینمائیم که مشارکتهای ایرانیان قدیم در زمینه تاسیس قنات یا بُنه- مشارکت گروهی در زراعت- نوعی آیندهنگری و بلندمدتنگری بود لیکن در سالهای اخیر غلبه مصرفگرایی و آنینگری رویکرد و جهتگیری بلندمدت و استراتژیک را کم رنگ کرده است براساس نظر هافستد فرهنگهای که بلندمدتتر به مسائل نگرش دارند به لحاظ روحیه تلاش، کار و کارآفرینی موفقتر هستند. جهتیابی بلند مدت حدی است که در آن یک فرهنگ، برای اعضای خود برنامه یزی میکند تا رضایت از نیازهای مادی، اجتماعی و احساسی را با تأخیر بپذیرند. در کشوری که به صورت بلند مدت جهتیابی شده است، مثل ژاپن، شرکتها، یک دیدگاه دور اندیشانه از سرمایه کذاری ها دارند ونیازی نیست که منافع را هر ساله نشان دهند، اما پیشرفت در جهت اهداف آینده حائز اهمیت است. در کشورهایی که از لحاظ پویایی کار کنفوسیونی پایین هستند یا به صورت کوتاه مدت جهت یابی شدهاند، ارزشها نسبت به گذشته و حال جهت یابی شدهاند. برای اساس پیشنهاد میشود که؛ راهکارهای عملیاتی به دانشجویان در زمینه تغییر وضعیت کاری با آموزش ارائه شود. بر برنامهریزی برای داشتن اهداف کاری در آینده با برگزاری نشست یا همایشهای کارآفرینی دانشجوئی تاکید شود.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی پنجم نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر روابط قدرت تأثیر ندارد. این یافته ناهمسو با یافتههای پژوهشهای دیمیتراتس و همکاران (2016) است. براساس نتایج حاصل باید عنوان کرد؛ در زمینه روابط قدرت بنظر میرسد ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و حقوقی که در جامعه غربی تحول یافته است موجب توسعه جامعه مدنی و متکثرشدن حوزههای قدرتی افراد و گروهها شده است و در این میان رعایت حقوق شهروندی و رعایت آن عملا باعث شده تا شهروند یک کشور غربی توسعهیافته تمایل و انگیزش بیشتری برای کارآفرینی داشته باشد چرا که حق اعتراض، و تجمع به رسمیت شناخته شده اگر گروه کارآفرینان به مشکلی برخورند از طریق اعتراض مسالمتآمیز خواهند توانست مسائل خود را حل نمایند بر همین اساس در جوامعی که حاکمیت فردی همچنان ادامه دارد کارآفرینان امنیت جانی و مالی چندانی ندارند چرا که سلایق جای قانون را گرفته و نبود دموکراسی عملا انگیزههای کارآفرینی را از بین میبرد بنظر میرسد در وضعیت ایران امروز ما و رشد و کسب و کارهای حوزه مجازی، روابط قدرت تغییرات بسیاری کرده است چرا که به ویژه قشر تحصیلکرده سعی دارند زمینههای بروز استعدادهای خود را فراتر از استخدامهای دولتی بروز دهند از همین رو ایجاد کسب و کار خود به مثابه یک قدرت عمل میکند اما رعایت حقوق این فرد باز هم مساله اساسی در کشور ماست که برای بسیاری از دانشجویان نبود حق کپیرایت یا سرقت رفتن ایدههای کارآفرینی میتواند عدم تمایل کارآفرینی آنها را افزایش دهد. بنابراین پیشنهاد میشود؛ مسئولیتپذیری دانشجویان با اجرای برنامههای آموزشی متناسب ارتقا یابد. دانشجویان در برخی از تصمیمات دانشگاهی به منظور افزایش اعتماد به نفس کارآفرینی مشارکت داده شوند.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه ششم نشان داد: تمایل کارآفرینانه بر رفتار کسب و کارهای نوپا با نقش تعدیلگر اجتناب از عدم اطمینان تأثیر ندارد. این یافته ناهمسو با یافتههای پژوهشهای پوررجب و همکاران (1390)، فررا و همکاران (2017) است. بنابراین باید عنوان کرد؛ در موضوع اجتناب از عدم قطعیت باید دو نکته را در نظر داشت اولا در کشوری نظیر ایران که درچندسال اخیر بیثباتی اقتصادی رشد کرده است و نواسنات قیمت باعث نوعی سردرگمی و ابهام بین تولیدکننده و مصرفکننده شده، عدم قطعیت، عدم اطمینان و ناامیدی تا حدود زیادی رشد کرده است که مناسب رشد و توسعه کارآفرینی نیست. دوم این که در محیط دانشگاه اغلب دانشجویان برای شروع آینده کسب و کار خود با نوعی تردید و دودلی بسر میبرند چرا که از یکسو امید دارند از طریق تحصیلات شغل مورد نظر خود را بیابند از طرف دیگر با مشاهده بیکاری روزافزون این امید کمرنگتر میشود بنابراین بهترین زمینه تشویق دانشجویان به کارآفرینی است بنظر میرسد دورههای رکود اقتصادی نیز میتواند فرصت کارآفرینی برای دانشجویان باشد به ویژه اگر به ماهیت کسب و کارهای مجازی دقت کنیم مشاهده میکنیم که بسیاری از این کسب و کارهای با مبادله اطلاعات یا فایل درآمدزایی میکنند بنابراین شناخت فرصتهای کارآفرینی به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات میتواند برای دانشجویان نوعی امید و توسعه تمایل کارآفرینی را سبب گردد. در همین راستا پیشنهاد میشود؛ تصمیمگیری در موقعیتهای با اطلاعات ناکافی با ارائه آموزشهای مرتبط دانشگاهی ترغیب شود. آموزشهای ریسکپذیری حسابشده بین دانشجویان گسترش داده شود.
با توجه به نتایج و مباحث فوق، پیشنهاد میشود که یک برنامه جامع آموزش کارآفرینی در دانشگاه آزاد با همکاری بخش خصوصی و دانشگاههای دولتی؛ تدوین شود. نشستهای تخصصی با محوریت ارائه ایده و انگیزههای کارآفرینی، انجمنهای دانشجوئی کسب و کارهای نوپا برای ارائه خدمات مشاورهای، کمیته همکاری دانشگاه با کسب و کارهای نوپا و شرکتهای دانشبنیان با هدف مشارکتدادن مستقیم دانشجویان برای رشد و ارتقاء انگیزههای کارآفرینی تشکیل شود.
باتوجه به این که پژوهش حاضر در بین دانشجویان انجام شد بنابراین پیشنهاد میشود؛ پژوهش حاضر در بین سایر اقشار جامعه از جمله کارکنان انجام شود، تاثیر شبکههای اجتماعی بر ارتقاء تمایل به کارآفرینی بررسی گردد، با توجه به وجود قومیتهای مختلف در ایران پیشنهاد میشود تاثیر فرهنگ قومی بر تمایل و انگیزه کارآفرینی انجام شود، ب اتوجه به متفاوت بودن پتانسیلهای جغرافیای مختلف ایران پیشنهاد میشود تاثیر جغرافیای سرزمینی بر انگیزههای کارآفرینی بررسی مقایسهای انجام شود.
پژوهش حاضر نیز مانند هر پژوهشی، دارای محدودیتهای بود که محقق تا حد توان سعی در کنترل آنها را داشته و با ارائه راهحلهایی در زمان مناسب، تا حدودی از تاثیرگذاری بر نتایج تحقیق کاسته است. محدودیتهایی که پژوهشگر در حین اجرای این پژوهش با آن مواجه گردیده به دو دسته محدودیتهای محقق و محدودیتهای پژوهش دسته بندی شدهاند. که در ادامه هر یک از این محدودیتها ارائه شدهاند:
الف) محدودیتهای محقق عبارت بودند از:
محدودیت زمانی محقق در پرکردن پرسشنامه؛
محدودیت و مسائل و مشکلات پیشآمده در تماس، جلبرضایت دانشجویان؛
محدودیت بودجهای برای پرکردن تعداد زیاد پرسشنامهها
ب) محدودیتهای تحقیق عبارت بودند از:
در تحقیق حاضر صرفاً" از روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه استفاده گردید و از روشهای دیگری نظیر رویکرد کیفی با ابزار مصاحبه عمیق استفاده نگردید؛
در تعمیم نتایج به سایر دانشگاهها باید جانب احتیاط را رعایت کرد؛
محدودکردن جامعه آماری به دانشجویان؛
محدودکردن جامعه آماری به یک واحد دانشگاه آزاد اسلامی در تهران.
منابع
- اصغرزاده تالارپشتی, مریم و ابوالحسن حسینی (1395). بررسی رابطه گرایش به کارآفرینی وعملکرد شرکتها با نقش واسطه سرعت نوآوری، چهارمین کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان، بابلسر، دانشگاه جامع علمی کاربردی مازندران - شرکت پژوهشی طرود شمال.
- اوحدی, فریدون و مجید ناصری (1397). بررسی مدلهای کسب و کار پیاده سازی فین تکها و استارتاپ های حوزه مالی و بانکی، همایش ملی مدیریت و کسب و کار الکترونیکی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، مشهد، موسسه آموزش عالی فردوس مشهد.
- فراهانی، حسن؛ شعبانی، رضا؛ غفاری، هادی (1391). بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی و اطلاعات بازاریابی بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط استان مرکزی. کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانشبنیان. آبان 1391. دانشگاه مازندران.
- محمدیون, هوشیار و سامان شیخ اسماعیلی (1397). ارزیابی عوامل مؤثر بر تعهد عاطفی به برند کارفرما در مجموعه شرکتها و استارتاپ های فناور استان کردستان، پنجمین کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، انجمن مدیریت ایران.
-Bergman, H., Hundt, K., & Sternberg, R. (2016). What makes student entrepreneurs?–On the relevance (and irrelevance) of the university and the regional context for student start-ups.Small Business Economics, 47(1), 53–76.https://doi.org/10.1007/s11187-016-9700-6.
-Dheer, R. J. S. (2017). Cross-national differences in entrepreneurial activity: Role of culture and institutional factors. Small Business Economics, 48(4), 813–842.https://doi.org/10.1007/s11187-016-9816-8.
-Fayolle, A., Liñán, F., & Moriano, J. (2014). Beyond entrepreneurial intentions: Values and motivations in entrepreneurship. International Entrepreneurship and Management Journal, 10(4), 679–689.https://doi.org/10.1007/s11365-014-0306-7.
-Halman, J. and Burger, G. (2002), “Evaluating effectiveness of project start-ups: an exploratory study”, International Journal of Project Management, Vol. 20 No. 1, pp. 81-89.
Juita-Elena (Wie) Yusuf, (2014) "Impact of start-up support through guided preparation",
Journal of Entrepreneurship and Public Policy, Vol. 3 Issue: 1, pp.72-95,
-Jenssen, J. I., and Kristiansen, S. (2004). Sub-cultures and Entrepreneurship: The Value of Social Capital in Tanzanian Business. Journal of Entrepreneurship, Vol.13, No. 1, pp.1-27.
-Kwon, S.-W., & Arenius, P. (2010). Nations of entrepreneurs: A social capital perspective. Journal of Business Venturing, 25(3), 315–330.https://doi.org/10.1016/j.jbusvent. 2008.10.008.
-Savolainen, P., Ahonen, J.J. and Richardson, I. (2015), “When did your project start? – the software supplier’s perspective”, Journal of Systems and Software, Vol. 104, pp. 32-40, doi: https://doi.org/10.1016/j.jss.2015.02.041.
the effect of entrepreneurial desire on the behavior of native businesses with the moderating role of national culture
Kianoush Khosravi1
Hassan Majidi Dizaj2
Objective: Today, entrepreneurship plays an important role in the economic and social development of countries, and the creation of incentives for entrepreneurship and the development of entrepreneurial culture is fundamental. Researchers recognize the role of national culture in this regard. The purpose of this study was to determine the effect of entrepreneurial desire on the behavior of native businesses with the moderating role of national culture.
Methodology: This research was a survey method and descriptive-applied in nature and purpose. The researcher-made questionnaire was designed as a five-item Likert scale. The statistical population of this study was all students of Management and Economics Faculty of Islamic Azad University Science and Research Branch. According to statistics from the Education and Science Branch of the Azad University of Tehran, 9,000 undergraduate, postgraduate, and doctoral students are studying in the School of Management and Economics. According to Cochran formula, 370 people were selected as sample. The sampling method was available. After confirming the validity of the data gathering tool with Lavouche coefficient and its reliability with Cronbach's alpha coefficient the questionnaire was given to the respondent group and the alpha coefficient was 0.79. Data analysis was performed at two levels of descriptive and inferential. At descriptive level, statistics such as frequency, percentage, mean, median, standard deviation and tables and column diagrams were used. At the inferential level, regression was used to test the hypotheses. The software used was SPSS 24.
findings: entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of new businesses with the moderating role of national culture. An entrepreneurial desire to positively influence the behavior of startups. The entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of novice businesses with the moderating role of individualist attitudes. The entrepreneurial desire to address the emerging business with the moderating role of gender perspective is not affected. The entrepreneurial tendency has a positive effect on the behavior of the native business with the moderating role of the strategic approach. The entrepreneurial desire does not affect the behavior of novice businesses with the moderating role of power relations. An entrepreneurial desire does not affect the behavior of novice businesses with the moderator role of avoiding uncertainty.
Keywords: Entrepreneurship, Inclination to entrepreneurship, Behavior of new business, National culture, Individualistic attitude, Students, Tehran Science and Research Unit
[1] M.Sc. in Business Management, Entrepreneurial orientation, Faculty of Management and Economics, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran (Corresponding Author).
[2] M.Sc. in Business Management, Entrepreneurial orientation, Faculty of Management and Economics, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran.