بررسی تأثیر توسعۀ محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی (مطالعه موردی: شرکتهای تولیدی و صادراتی استان آذربایجان غربی)
محورهای موضوعی : مدیریت بازاریابیرضا رضایی 1 * , مهدی صفرخانی 2 , عباس ایمانی 3 , محسن خلیل زاده 4
1 - کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
2 - کارشناس ارشد فقه و حقوق، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
3 - سطح 3 حوزه علمیه قم
4 - سطح 3 حوزه علمیه قم
کلید واژه: استراتژی استانداردسازی, توسعۀ محصول جدید, استراتژیهای بازاریابی بینالملل, عملکرد صادراتی, استراتژی انطباقی,
چکیده مقاله :
در دهههای اخیر، ورود به بازارهای خارجی نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی کشورها ایفا کرده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ پژوهش، توصیفی پیمایشی میباشد. جامعه آماری، شرکتهای تولیدی و صادراتی استان آذربایجانغربی، نمونه آماری شرکتهای تولیدی و صادراتی شهرستان ارومیه که تعدادشان 55 شرکت، میباشد. دادهها در نیمه دوم سال 94-93 به روش تمام شماری و مصاحبه، جمعآوری شده است. برای جمعآوری دادهها و اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی، از پرسشنامه بسته-پاسخ از نوع مقیاس چند درجهای لیکرت، برای محاسبه قابلیت اعتماد سوالات پرسشنامه از آلفای کرونباخ و تحلیل استنباطی از آزمون کلموگروف-اسمیرنف و رگرسیون، از نرم افزار 21 SPSS، Smart PLS استفاه شد. نتایج نشان میدهد توسعه محصول جدید و استراتژی بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثیر معناداری دارد. همچنین فرضیههای فرعی نشان میدهد توسعه محصول جدید بر عملکرد صادراتی، استراتژی بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی، تأثیر معناداری دارد. ولی استراتژی بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید تأثیر معناداری ندارد.
International marketing in the past years great importance to firms and organizations and even governments around the world has found. Recently, entry into foreign markets has played an important role in economic development. The purpose of this study is to investigate the effect of new product development and international marketing strategies on export performance. This research in terms of purpose is functional and in terms of research is descriptive survey. Statistical society includes manufacturing and export companies of West Azarbaijan and statistical samples 55 companies are manufacturing and export firms of Urmiy. The data were collected in the second half of the 93-94 by the use of census and interview methods. For collecting data, the library and filed methods, also package-response questionnaire and Likert multilevel scale were used, to calculate the reliability of the questionnaire the Cronbach alpha, comprehensive analysis, Kolomogrov -smimov test, regression,SPSS 21 and Smart PLS were used. The results show that product development and international marketing strategy have significant impact on export performance. The secondary hypothesis suggests new product development and international marketing strategy have significant effect on export performance. But international marketing strategy on new product development had no significant effect.
_||_
بررسی تأثیر توسعۀ محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی
(مطالعه موردی: شرکتهای تولیدی و صادراتی استان آذربایجان غربی)
* رضا رضایی
**مهدی صفرخانی
***عباس ایمانی
****محسن خلیلزاده
چکیده
در دهههاي اخير، ورود به بازارهاي خارجي نقش بسيار مهمي در توسعه اقتصادي كشورها ايفا كرده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ پژوهش، توصیفی پیمایشی میباشد. جامعه آماری، شرکتهای تولیدی و صادراتی استان آذربایجانغربی، نمونه آماری شرکتهای تولیدی و صادراتی شهرستان ارومیه که تعدادشان 55 شرکت، میباشد. دادهها در نیمه دوم سال 94-93 به روش تمام شماری و مصاحبه، جمعآوری شده است. برای جمعآوری دادهها و اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی، از پرسشنامه بسته-پاسخ از نوع مقیاس چند درجهای لیکرت، برای محاسبه قابلیت اعتماد سوالات پرسشنامه از آلفای کرونباخ و تحلیل استنباطی از آزمون کلموگروف-اسمیرنف و رگرسیون، از نرم افزار21SPSS، Smart PLS استفاه شد. نتایج نشان میدهد توسعه محصول جدید و استراتژی بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثیر معناداری دارد. همچنین فرضیههای فرعی نشان میدهد توسعه محصول جدید بر عملکرد صادراتی، استراتژی بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی، تأثیر معناداری دارد. ولی استراتژی بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید تأثیر معناداری ندارد.
کلمات کلیدی: استراتژیهای بازاریابی بینالملل، استراتژی استانداردسازی، استراتژی انطباقی، توسعۀ محصول جدید، عملکرد صادراتی.
* كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني، دانشگاه اروميه، نویسنده مسئول: nnrezarezaee@gmail.com
** کارشناس ارشد فقه وحقوق، دانشگاه تبریز
*** سطح سه حوزه علمیه قم
**** سطح سه حوزه علمیه قم
مقدمه
متغیر بودن قوانین رقابتی در دنیای کسب و کار، فرآیند ارائه محصول جدید به بازار را با اهمیّت خاصی جلوه داده است. اکثر سازمانها امروزه بیش از هر زمان دیگری دریافتهاند که صرفاً تکیه و اعتماد بر اهرم رقابتی سنتی مثل افزایش کیفیت، کاهش هزینهها و تمایز در ارائه محصولات و خدمات کافی نیست و در عوض مفاهیم مثل سرعت و انعطافپذی در رقابت نمود قابل توجهی پیدا کردهاند و گرایش به سمت ارائه محصولات و خدمات جدید خود دلیلی موجه بر این تغییر نگرش میباشد. لذا بهرهگیری از استراتژيهایی نظیر استراتژيهاي استانداردسازی و انطباقی که امکان تسریع محصولات جدید، با حفظ کیفیت و هزینه کمتر را در پی داشته باشد مورد توجه قرار گرفته است. همچنین با توجه به شرایط و رقابت موجود در بین شرکتها چگونگی ارتباط و اهمیت ابعاد عملکرد کسب و کار با توجه به تغییرات شرایط و فرصتهای محیطی عملکرد صادراتی یک عامل مهمی است که میزان موفقیت شرکتها را در امر صادرات را میتوان با آن ارزیابی نمود. برای سنجش عملکرد صادراتی متغیرهای زیادی بر آن تأثیرگذارند که از این متغیرها میتوان به متغیرهای مالی، غیر مالی و مرکب اشاره کرد که بر عملکرد صادراتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم اثرگذار هستند که عوامل کلیدی موفقیت سازمان را برای صادرات یک محصول از طریق طرحریزی و اجرای راهبردهای بازاریابی صادراتی موفق محقق خواهد ساخت. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توسعۀ محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی در شرکتهای تولیدی و صادراتی شهرستان ارومیه میباشد تا با شناسایی و به کارگیری این عوامل مدیران واحدهای تولیدی بتوانند قدرت پاسخگویی به نیازهای مشتریان داشته و به تسخیر بازارهای جهانی و قابل رقابت با رقبای دیگر بپردازند.
تعریف و بیان مسئله
بازاریابی بینالملل در سالهای گذشته اهمیّت به سزایی برای شرکتها و سازمانها و حتی دولتها در سراسر جهان پیدا کرده است. مهارت و دانش بازاریابی در سالهای اخیر آن چنان اهمیت پیدا کرده است که آن را یکی از اجزای مهم بقای سازمانها و حتی کشورها میتوان بر شمرد و اهمیت آن به صورت فزایندهای در حال افزایش است. با این وجود شرکتهایی که در بازارهای بینالمللی و محیطهای صادراتی ناشناخته فعالیت میکنند، با عدم اطمینان محیطی بیشتری مواجه میشوند. فرآیند توسعۀ محصول جدید به تولیدکنندگان اجازه میدهد تا با نوآوریهای جدید و تطبیق با نیاز مشتریان و همگام با دیگر شرکتهای موفق، سازمان را به مرحله سودآوری مطلوب برسانند از این رو در جهانی که شرکتها در جهت نیل به مفهوم ضایعات صفر و قابلیت اطمینان بالا را در دستور کار خود میبینند تولید محصولات میبایست از مرحله مهارت به علم تبدیل شود به همین علت امروزه واحدهای تولیدی و صنعتی به این نتیجه رسیدهاند که به دلیل افزایش رقابت در بازارهای جهانی نه تنها برای پیشرفت بلکه برای بقای خود نیازمند تغییر در محصولات موجود و ایجاد محصولات جدید میباشند. به طوری که در عمل تقریباً تمامی شرکتها بدون توجه به ریشه ملی اندازه یا نوع صنعت هم اکنون با این واقیعت مواجه شده و دریافتند که مشارکت نکردن در بازارهای جهانی یک انتخاب بلند مدت نخواهد بود. بدین ترتیب انتخاب روش ورود يكي از مهمترين و بحرانيترين تصميمات استراتژيك براي شركتهايي است كه به دنبال توسعۀ و گسترش جهانياند و به انتخاب بازار هدف خود اقدام نمودهاند. بدین ترتیب به کارگیری استراتژیهای بازاریابی استاندارد و انطباق در توسعه محصول جدید امر اساسی و مهم تلقی میشود. لذا به جهت اهمیت این موضوع شرکتها همسو با تعیین استراتژیهای بازاریابی به ارزیابی برنامههای تولیدی و صادراتی خود مبادرت خواهند کرد. عملکرد صادراتی یک عامل اساسی است که میزان موفقیت شرکتها در امر صادرات را میتوان با آن ارزیابی نمود. بنابراین سوالات مطرح شده در این تحقیق عبارت است:
پرسش اصلی: توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل چه تأثیری بر عملکرد صادراتی دارد؟
پرسشهای فرعی
1. توسعه محصول جدید چه تأثیری بر عملکرد صادراتی دارد؟
2. استراتژیهای بازاریابی بینالملل چه تأثیری بر عملکرد صادراتی دارد؟
3. استراتژیهای بازاریابی بینالملل چه تأثیری بر توسعه محصول جدید دارد؟
ادبیات و مبانی نظری پژوهش
طبق مطالعاتی که در زمینۀ محصولات جدید صورت گرفته است، بسیاري از صاحبنظران در این زمینه طبقهبنديهایی براي محصول جدید در نظر گرفتهاند که یک محصول اگر تنها در یکی از این طبقات جاي بگیرد، میتواند عنوان محصول جدید را به خود اختصاص دهد. در اینجا به مهمترین و پرکاربردترین طبقهبندي اشاره میشود محصولات جدید، محصولاتی هستند که به یکی از پنج دسته زیر تعلق داشته باشند:
محصولاتی که براي جهان جدید هستند1: این دسته از محصولات تا به حال در هیچ بازاري در سراسر جهان وجود نداشتهاند. آنها معمولا اختراعاتی هستند که شامل: پیشرفت چشمگیري در فناوري، کشفی جدید یا دستکاري در فناوري موجود و به کار بردن آن در یک راه بسیار متفاوت هستند که به انقلابی در طراحیهاي جدید منجر میشوند.
خطوط تولید جدید2: اگر چه این محصولات براي بازار جدید نیستند، براي یک سازمان خاص جدید به شمار میآید. خطوط تولید جدید براي سازمان، فرصت ورود به یک بازار را که از قبل محقق شده است، براي اولین بار ایجاد میکند.
افزودن به خطوط تولید3: این دستۀ از محصولات جدید یک زیر مجموعه از دستۀ خطوط تولید جدید هستند. تفاوت این دستۀ از محصولات جدید با دستۀ قبلی در این است که سازمان محصولی بسیار متفاوت از محصولی را که روي خط تولید خود دارد تولید میکند، اما این تفاوت نباید آن قدر متفاوت باشد که به یک خط تولید جدید و متفاوت نیاز شود.
بهسازي محصول4: در محصولات موجود سازمان، بهبود ایجاد میشود. در واقع، این دستۀ از محصولات جدید، محصولاتی هستند که در حال حاضر روي خطوط تولید سازمان وجود داشته، با این تفاوت که عملیاتی روي آنها صورت میگیرد و موجب بهبود در کیفیت، عملکرد و یا دیگر خصوصیات آنها میشوند.
تغییر موقعیت در محصول5: گاهی در طرز کار و موارد استفاده محصول هدفگذاري مجدد رخ میدهد. در واقع، این نوع محصولات جدید از کشف کاربردهاي متفاوت محصولات موجود به وجود میآیند که به درك و خاطر نشان کردن مشتري از توسعۀ فناوري اشاره دارد. با تمام این موارد این دستۀ یکی از مهمترین دستۀهاي از محصول جدید است. بسیاري از پژوهشگران که در توسعۀ محصولات جدید تحقیقاتی انجام دادهاند، علاوۀ بر اینکه بر وجود این پنج دستۀ محصول اتفاق نظر دارند، دستۀ دیگري را نیز معرفی کردهاند. آناچینو و تروت (2007) دسته ششمی را نیز براي محصولات جدید به شرح زیر توصیف کردهاند:
کاهش هزینه: این دستۀ از محصولات شاید از جنبۀ بازاریابی جدید به نظر نیاید، چرا که مشتري هیچ مزیتی به غیر از کاهش در هزینهها ندارند تفاوت این دستۀ محصولات جدید با دستۀ بهسازي محصول، در کاهش هزینه است.
استراتژی ورود به بازار، يك تصميم سازماني است كه به شركت كمك ميكند محصولات و خدمات خود را وارد بازارهاي خارجي كند. انتخاب استراتژي ورود به بازار خارجي براي شركتهايي كه مايل به بينالمللي شدن هستند اهميّت حياتي دارد، زيرا موفقيت آينده آنها تحت تأثير این تصمیم تابعيست از عوامل مختلف و تعاملات آن (دیکر و ژو، 2004). علاوۀ بر اين، به دليل محدوديتهاي زماني و منابع شركتها، بررسي كليه متغيرها امكانپذير نيست. از اينرو ضروريست متغيرهاي استراتژيك تعيين كننده استراتژيهاي ورود به بازارهاي بينالمللي شناسایي شوند (دهقان،1386). هر یک از مطالعات زیر حوزه انتخاب استراتژيهاي ورود به بازار خارجي، متغيرهاي متفاوت را بررسي كرده و معمولاً به نتايج ناسازگاري دست يافتهاند، به طوريكه برخي از مطالعات اثر يك متغير را بر انتخاب يك استراتژي، مثبت و برخي اثر همان متغير را منفي نشان دادهاند .برخي نيز ارتباطي ميان آن متغير با انتخاب استراتژي نيافتهاند و ديگران اثر غيرخطي به دست آوردهاند (اسلنژن و هنارت، 2007). فرآیند بینالمللی شدن شرکتها مورد توجه تحقیقاتی تجربی بسیاری بوده و ادبیات موضوع در سطح گسترده مورد پذیرش قرار گرفته است (کاوسیگل و زو، 1982). اکر (2009) در این خصوص بیان میدارد که استراتژي بازاريابي شامل عمليات مختلف نظير موقعيتيابي، قيمتگذاري، توزيع و استراتژيهاي جهاني بوده، كسب موفقيت در آن نيازمند مزيت رقابتي پايدار است و توسعۀ آن نيازمند درك مناسب از بازار هدف و نیازمندهای آن است. كانون اصلي استراتژي بازاريابي، تخصيص مناسب و هماهنگ نمودن فعاليتها و منابع بازاريابي به منظور تأمين اهداف عملياتي از حيث بازار و محصول است. به گفته كاتلر و آرمسترانگ (2001) استراتژي بازاريابي در استانداردسازي و به روز نمودن مأموريتهاي سازمان در جهت نيل به اهداف سازمان، نقش اصلي را ايفا میکند. هر سازمان بسته به كسب و كار و وظايفي كه بر عهده دارد به تعريف و تدوين استراتژي بازاريابي مناسب خود ميپردازد و در صورت تدوين استراتژي بازاريابي استاندارد، ارزيابي فعاليتهاي جاري مديريتي تسهيل ميگردد. اگرچه مطالعات صورت گرفته در زمينه استراتژي بازاريابي به ارائه ديدگاههاي مفيد در زمينه ارتقاي اثربخشي و بهبود عملكرد سازماني كمك ميكنند، بايد به اين نکته توجه داشت كه بسته به بازاري كه سازمانها در آن فعاليت ميکنند، منابعي كه در اختيار دارند، كيفيت محصولات توليد شده و ارزش بازار نحوه استفاده از استراتژيها براي اين سازمانها متفاوت است.
تحقيقات اوليه در زمينة صادرات درجهت تشخيص صادركنندگان از غيرصادركنندگان بوده است، به اين معني كه بيشتر فرآيند بينالمللي شدن شركت را مدنظر قرار ميدادند. بعد از آن، محققين به بررسي فاكتورهاي خارجي مؤثر بر رفتار صادراتي، نظير برنامههاي تشويقي درست، روي آوردند. در سومين مرحله، محققين به بررسي فاكتورهاي مربوط به رفتار شركتها، متناسب با صادرات و نتايج آن، پرداختند محققين دسته چهارم فاكتورهايي را مورد بررسي و مطالعۀ قرار دادهاند كه بر عملكرد يا موفقيت صادراتي شركتها مؤثر است. به عنوان مثال، كاسيكيد (2000) با ارائه مدلي به بررسي تأثير سه عاملخصوصيات عيني شركت، متغيرهاي مرتبط با درك صادرات، اندازه و تجربه صادراتي، انگيزه صادرات مشكلات صادرات، مزيتهاي رقابتي و تعهد به صادرات بخش مجزاي صادرات، ورود به بازار خارجي و معيارهاي انتخاب مشتري، بازديد مداوم از بازار صادراتي، برنامهريزي و كنترل صادرات بر روي عملكرد صادراتي در كشورهاي اروپايي پرداختند. پورتر (1980) بيان ميكند كه انتخاب استراتژيك از طريق 5 نيروي رقابتي مشخص ميشود: الف) قدرت چانهزني مشتريان ب) قدرت چانهزني تأمين كنندگان ج) شدت رقابت بين شركتهاي موجود در صنعت د) تهديد محصولات جايگزين ه) تهديد تازهواردان به صنایع. در اين رويكرد پورتر تبيين ميكند كه مزيت رقابتي حاصل از استراتژيها، در سيستمهاي فعاليت كسب و كار نهفته است تا منابع شركت. دوم، رويكرد منابع بر اين موضوع تأكيد دارد كه اين ناهمگوني منابع است كه مزيت رقابتي متمايز و سطوح عملكردي متفاوت بين شركتها را موجب ميشود. اين عامل در رويكردهاي ديگر مورد توجه قرار نگرفته است. بر اساس اين، منابع موجود مزيت رقابتي شركت شامل داراييهاي فيزيكي، سرمايه مالي، منابع انساني، سيستمهاي سازماني، فناوري و دانش، دارایيهاي نامشهود (مانند علامت تجاري، اختراع، كپي رايت و سر قفلي) ميباشد. در اين راستا، بارني (1991) نشان ميدهد كه منابعي توان ايجاد مزيت رقابتي را دارند كه داراي چهار ويژگي با ارزش بودن، كمياب بودن، تقليد ناپذيري و عدم جايگزينی میباشد. اين ديدگاه بر مشخصههاي داخلي شركت (سازمان) به ويژۀ منابع استراتژيك آن متمركز است.
پیشینه تحقیق
مطالعات مختلفی بر روي عوامل اساسی موفقیت در توسعۀ محصول جدید انجام گرفته شده است. براون و ایزنهارت (1995) تحقیقات انجام گرفته بر روي عوامل موفقیت یا شکست پروژههاي توسعۀ محصول جدید را در سه جریان و عنوان کلی بیان کردهاند. این عناوین شامل برنامهریزي منطقی، شبکههاي ارتباطاتی و حل منظم مسایل میباشند. برنامهریزي منطقی و حل منظم مسایل، موضوع بسیار مهمی است که بایستی با دقت، ساختاریافته و منظم بوده و همچنین باید رابطه متناسبی با راهبرد، برنامهریزي و ارتباطات درونی و بیرونی سازمان داشته باشد. پولتن و بارکلی (1998) نیز عوامل موفقیت را در قالب دو طبقه عمدة تاکتیکی و راهبردي بیان نمودهاند. از طرفی هنارد و اسزیمانسکی (2001) به اهمیّت راهبرد شرکت و ویژگیهاي فرآیندهاي توسعۀ به عنوان مواردي که ارتباط زیادي با این دو طبقه کلی دارند، اشاره داشته این محققین ویژگیهاي بازار را نیز به عنوان موقعیتهاي محیطی بیان داشتهاند که بایستی حتماً مورد ارزیابی قرار گرفته و راهبردهاي شرکت با آنها تطبیق پیدا کند. پینگ مو (2007) در زمینه کسب و کارهاي کوچک و متوسط کشور چین، عوامل اساسی موفقیت در توسعۀ محصول جدید را در مدل مراحل سه گانه وینسون بررسی کردهاند. تعداد کل عوامل مورد بررسی در پژوهش 46 عامل بوده که در قالب چهار طبقه کلی فنی، بازاریابی، تجاري و مدیریتی قرار گرفته است. در پژوهشی دیگر که توسط سان و وینگ (2005) در زمینه صنعت اسباببازی هنگکنگ صورت گرفته است، از بین 54 عامل موفقیت اولیه، هشت عامل به عنوان عوامل اصلی موفقیت بیان شده است. این عوامل در طول چهار مرحله توسعۀ محصول جدید بوده و عبارتند از: تعریف دقیق بازار هدف (شکلگیري ایده اولیه و طرح مفهومی)، به کارگیري استانداردهاي کیفی، اهداف شفاف پروژه و ملاحظه موارد مهم در مراحل اولیه، در مرحله دوم (تعریف محصول و تعیین مشخصات)، ارتباطات داخلی در تیم پروژه، در مرحله سوم (ارائه نمونه اولیه و توسعۀ آن)، تحویل به موقع محصول به مشتري، راهاندازي به موقع، هزینه تولید محصول، در مرحله چهارم (تجاري کردن محصول). پرهالاد و دز (1986) بینالمللی شدن و یکپارچگی جهانی را به عنوان تخصصی شدن شعب خارجی در زمینههاي مختلف مناسب با مزیتهاي رقابتی کشور میزبان و برقراري ارتباط میان آنها براي تشکیل یک شبکه تولید و توزیع چند ملیتی تعریف کردند. هدلاند (1986) ساختار هتراکی را به عنوان شرکت «جهان وطن با مزیتهای رقابتی چندگانه» در قالب شبکه به هم پیوستهاي از مجموعهاي از شعب و شرکا معرفی کردهاند که وظایف دفتر مرکزي به طور جغرافیایی پراکنده شده و نقشهاي استراتژیک به شعب خارجی واگذار شده. نقطه مشترك تمامی این نظریهها در شبکهاي بودن ساختار رویکرد شبکهاي بوده و به این ترتیب ادبیات بینالمللی شدن شرکتها با تأثیر پذیرفتن از فرآیند بینالمللی شدن بنگاهها را در قالب هم پیوندي با شبکههاي بینالمللی مورد توجه قرار میدهد. وايت (2005) نيز به تجزيه و تحليل تعدادي از روشهاي اندازهگيري عملكرد صادراتي در بخش خدمات پرداختند. والاس و بيكر (1989) نيز در استراليا مدلي را براي متغيرهاي مؤثر بر عملكرد صادراتي ارائه دادند. آنها در اين مطالعه متغيرها را به دو دسته متغيرهاي غیر ملموس (گرايشي، مهارتي، دانشي) و ملموس (توزيع، محصول، ارتباط با مشتري، كنترل، عرضه كنندگان) تقسيم نمودند. تيركل و رمضاني (2003) به بررسي تأثير صلاحيتها (تكنولوژي، دانش بازار و صادرات، كيفيت، گرايش بازاريابي، ويژگيهاي شركت، استراتژي و محيط) بر عملكرد صادراتي شركتها پرداختند. در مدل ارايه شده توسط آنها، ويژگيهاي شركت به واسطة تأثيرگذاري بر استراتژي، عملكرد صادراتي را تحت تأثير خود قرار ميدهد. زو و استین (2001) با مروري بر مطالعات گذشته، چارچوب 2*2 را برای دستهبندی عوامل مختلف بر عملکرد صادراتی معرفی نموداند اين چارچوب، عوامل مؤثر بر عملكرد صادراتي را به طور مؤثري به دو بعد كنترل پذيري در مقابل غير قابل كنترل و بعد درون سازماني در مقابل برون سازماني دستهبندي مينمايد. لی و گریفتس (2004) به این نتیجه رسیدند که تطابق محصولات با سلایق خارجی و ترفیعات تجاری نسبت به توزیع کننده خارجی بر عملکرد صادراتی تأثیر داشته است. ابی و اسلتر (1989) نیز محیط، ویژگیهای شرکت و استراتژی بازاریابی را به عنوان عوامل تعیین کننده عملکرد صادراتی شناسایی کردهاند. سرانجام، استیلس و آمبلر (1994) ویژگیهای شرکت، روابط، استراتژی و محیط را به عنوان عوامل اثرگذار عملکرد صادراتی شناسایی کردهاند.
مدل مفهومی تحقیق
مدل مفهومی در شکل1، ارائه شده است.
فرضیههای تحقیق
فرضیه اصلی: توسعۀ محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثیر معناداری دارد.
فرضیههای فرعی
1. توسعۀ محصول جدید بر عملکرد صادراتی تأثیر معناداری دارد.
2. استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثیر معناداری دارد.
3. استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید تأثیر معناداری دارد.
روششناسی پژوهش
این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی از لحاظ گردآوری دادهها، تحقیق توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری، شرکتهای تولیدی و صادراتی استان آذربایجان غربی و حجم نمونه که 55 واحد، شرکتهای تولیدی و صادراتی شهرستان ارومیه است که در این میان 33 تا از این واحدهای تولیدی دادهها جمعآوری شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات، همبستگی میباشد و از رگرسیون و به دلیل این که در این تحقیق تعداد کم بودن دادهها و وجود سه شاخص برای هر سازه و همچنین عدم نیاز به حجم نمونه زیاد و نرمال بودن دادهها وجود داشت از روش مدلسازي معادلات ساختاری با رويكرد مربعات جزئي و جهت تحليل دادهها از نرم افزار PLS Smart استفاده شده است. كه اين امر به دليل وجود متغيرهاي پنهان (سازههاي پژوهش) و متغيرهاي آشكار (ابعاد سازهها) در مدل، حجم كم نمونه و همچنين روابط پيچيده بين متغيرها ميباشد. همچنين هر يك از ابعاد نيز توسط گويه يا سؤال سنجيده شدهاند. در این تحقیق برای محاسبه قابلیت اعتماد و محاسبه درونی سوالات پرسشنامه از آلفای کرونباخ، برای اندازهگیری مقیاس نگرشها از مقیاس لیکرت و برای اندازهگیری اعتبار از اعتبار محتوا، از نوع سازه استفاده شد.
روشگردآوری اطلاعات و دادهها
از روش کتابخانهای و میدانی با شیوه پرسشنامهای از سوالهای بسته - پاسخ از نوع حالتهای مقیاس چند درجهای لیکرت استفاده شده به علت اینکه اطلاعات کامل و مشخص درباره این موضوع داده شود از روش مصاحبه هم به عنوان ابزار مکمل استفاده شده است. شمای کلی پرسشنامه و نحوه طراحی آن و در قالب کلی فرضیهها و سئوالات تحقیق قرار داشته و با استفاده از طيف ليكرت به منظور ارزیابی اثر متغیر مستقل بر هر یک از متغیرهای وابسته استفاده شده نحوه امتیازدهی به سوالات پرسشنامه هم از امتیاز 1 تا 5 بود که سوالات پرسشنامه که متشکل از 63 سوال بود که به سه بخش کلی تقسیم شده بود که بخش اول 21 سوال که، 2 سوال برای تکنولوژی، 4 تا برای بازاریابی، 10 تا برای مدیریتی، و 5 تا برای عامل تجاریسازی، مربوط به توسعه محصول جدید، 28 سوال بر استراتژی بازاریابی بینالملل که، 12سوال برای استراتژی عمومی، 9 تا برای کانون توجه، 7 تا برای کانون کنترل، و از 14 سوال مربوط به عملکرد صادراتی، 7 تا برای عامل مالی و 7 تا برای عامل غیر مالی میباشد. پرسشنامه در بین مدیران ارشد، مدیران فروش توزیع شد.
یافتههای پژوهش
در این پژوهش پرسشنامهای که در بین شرکتهای تولیدی و صادراتی توضیح شده بود مشخصات پاسخدهندگان جمعیتشناختی نمونه آماری به سوالات، در بین پاسخ دهندگان به سوالات 15 نفر مدیر ارشد و 18 نفر مدیر فروش میباشد که درصد فراوانی آنها 5/39 درصد مدیر ارشد و 5/60 درصد مدیران فروش، پاسخ دهندگان به سوالات 26 نفر مرد و 7 نفر زن بودهاند که درصد فراوانی آنها 21/0 درصد مرد و 78/8 درصد زن، 2 نفر از پاسخگویان معادل6/1 درصد دارای مدرک تحصیلات دیپلم، 5 نفر معادل 15/2 درصد دارای مدرک تحصیلی کاردانی، 17 نفر معادل 51/5 درصد دارای مدرک کارشناسی، 8 نفر معادل 24/2 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد و 1 نفر معادل 3/0 درصد مدرک دکترا، سابقه فعالیتهای صادراتی را به 4 گروه تفکیک شد که 15 شرکت دارای سابقه بین 1-5 سال که معادل 45/5درصد ، 8 شرکت دارای سابقه بین 6- 10 سال داشته که معادل 24/2 درصد، 4 شرکت دارای سابفه 11- 15 سال داشتهاند که معادل 12/1 درصد و 6 شرکت دارای سابقه بالای 15 سال داشتهاند که معادل 18/2 درصد، نوع صنعت 13 مورد در صنعت مواد غذایی معادل 39/4 درصد، 2 مورد در صنعت فولاد معادل6/1 درصد، 15 مورد در زمینه تولیدی که معادل 45/5 درصد، 3 مورد در زمینه شرکت صادراتی که معادل 9/1درصد از کل فراوانی را تشکیل دادهاند.
تجزيه و تحليل دادهها
تجزيه و تحليل توصيفي دادهها
در اين بخش به توصيف متغيرهاي پژوهش با استفاده از شاخصهاي مركزي و پراكندگی از قبيل ميانگين و انحراف معيار شد تا يك تصوير كلي از متغيرهاي پژوهش در جامعة مطالعه شده بدست آید.
جدول 1) امار توصیفی متغیرها
متغیرها | تعداد | کمترین | بیشترین | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
توسعه محصول جدید | 33 | 2/761 | 4/761 | 3/761 | 0/511 | 0/262 |
استراتژیهای بازاریابی بینالملل | 33 | 2/33 | 3/833 | 3/416 | 0/387 | 0/150 |
عملکرد صادراتی | 33 | 2/428 | 4/571 | 3/50 | 0/594 | 0/353 |
نتايج تحلیل دادههای پژوهش
نتایج خروجی دادهها آزمون فرضیهها با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه در جدول 2، نشان داده شده است.
جدول 2) تحليل رگرسيون چندگانه به روش گام به گام جهت پيشبيني عملکرد صادراتی
مدل |
| ضرایب غیر استاندارد | ضريب استاندارد |
T
|
Sig | ||
B | خطاي استاندارد | خطاي استاندارد | |||||
1 | عدد ثابت | 481/0 | 702/0 |
| 471/2 | 001/0 | |
توسعه محصول جدید | 481/0 | 190/0 | 415/0 | 2/538 | 000/0 | ||
2 | عدد ثابت | 429/1 | 827/0 |
| 728/0 | 004/0 | |
استراتژیهای بازاریابی بینالملل | 632/0 | 251/0 | 412/0 | 521/2 | 001/0 |
برازش مدل
براي بررسي پايايي در روشSmart PLS از سه معيار آلفاي كرونباخ، و ضرايب بارهاي عاملي سنجيده شده، پايايي تركيبي استفاده ميشود. به اين ترتيب ابتدا از صحت روابط موجود در مدل اندازه گيري و با استفاده از معيارهاي پايايي و روايي اطمينان حاصل شده و سپس به بررسي و تفسير روابط موجود در بخش ساختاري پرداخته شد. درمرحله پاياني نيز برازش كلي مدل پژوهش بررسي گرديد.
جدول3) نتايج پايايي تركيبي ابعاد سازههاي پژوهش
ابعاد سازه | تکنولوژی | بازاریابی | مدیریتی | تجاریسازی | استراتژی | توجه | کنترل | مالی | غیر مالی |
CR | 112/0 | 243/0 | 525/0 | 269/0 | 397/0 | 246/0 | 467/0 | 532/0 | 553/0 |
آلفای کرونباخ | 88/0 | 89/0 | 85/0 | 79/0 | 89/0 | 75/0 | 88/0 | 89/0 | 83/0 |
همچنين آلفاي كرونباخ در جدول3، نشان داده شده است که مقدار همه آنها از 7/0 بیشتر میباشد که نشان دهنده پایایی بسیار خوب میباشد. بارهاي عاملي كه از طريق محاسبه مقدار همبستگي گويههاي مرتبط با هر يك از ابعاد سازه محاسبه ميشوند و اگر اين مقدار برابر و بيشتر 4/0 باشد مؤيد پايايي قابل قبول مدل اندازهگيري ميباشد كه همه گويهها از اين نظر داراي پايايي مطلوب بودند. روايي همگرا دومين معياري است كه براي برازش مدل هاي اندازه گيري در روش PLS به کار برده میشود. معيار AVE نشان دهنده میانگین واريانس به اشتراك گذاشته شده بين هر كدام از ابعاد سازه و گويههاي مرتبط با آن است. مقدار ملاك براي سطح قبولي 4/0 میباشد نتایج آن در جدول 4 نشان داده شده است.
جدول4)نتايجميانگينواريانساستخراجشدهابعادسازههايپژوهش
ابعاد سازه | تکنولوژی | بازاریابی | مدیریتی | تجاری سازی | استراتژی | کانون توجه | کنترل | جنبه مالی | جنبه غیر مالی |
AVE | 55/0 | 52/0 | 51/0 | 63/0 | 72/0 | 66/0 | 65/0 | 71/0 | 75/0 |
همان گونه كه مشخص است، تمامي مقادير AVE مربوط به سازهها از مقدار 4/0 بیشتر بوده و این مطلب مؤيد اين امر است كه روايي همگراي پرسشنامه در حد قابل قبول است. روايي همگرا وقتي در سطح قابل قبول است كه ميزان AVE براي هر سازه بيشتر از واريانس اشتراكي بين آن سازه و سازههاي ديگر (يعني مربع مقدار ضرايب همبستگي بين سازهها) در مدل باشد. در PLS این امر به وسیله یک ماتریس صورت میپذیرد که مقادیر اصلی ماتریس حاوی جذر ضرایب AVE هر سازه و مقادیر پایین قطر اصلی شامل ضرایب همبستگی بین هر سازه با سازههای دیگر است. با توجه به نتايج پايايي و روايي همگرا، صحت روابط موجود در مدلهاي اندازهگيري تأييد شد. براي سنجش رابطه بين سازهها در مدل (بخش ساختاري) از معناداري t استفاده شده است. در صورتی که مقدار این اعداد بيشتر از 96/1+ و كمتر از 96/1- باشد نشان از صحت رابطه ميان سازهها و در نتيجه تأييد فرضيههاي پژوهش در سطح اطمينان 95/0 است. همان گونه كه در شكل2 مشخص است ضرایب t بين سازهها همگي بالاي 96/1 است که بيانگر پذيرش فرضيههاي پژوهش است در نرم افزار PLS، مقدار شاخص برازش مدلGoodness of Fit) یا GOF) باید بزرگتراز 36/0 باشد. با حصول مقدار 497/0 برازش بسیار مناسب مدل کلی تأیید شد.
GOF=
GOF=
شکل 2) ضرایب استاندارد شده بارهای عاملی
شکل 3) مدل ضريب مسير و مقدارt
نتایج بدست آمده از فرضیههای پژوهش
آزمون فرضيه اصلی اول
همچنين شکل شماره (3)، معناداري ضرايب و پارامترهاي به دست آمده مدل ساختاري توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی را نشان ميدهد. ضرايب به دست آمده زماني معنادار هستند كه مقدار آزمون معناداری آنها از عدد 96/1+ بزرگتر و از عدد 96/1- کوچکتر باشد. همان طور كه مشاهده ميشود، ضريب معناداري ميان توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی 19/2، 03/2 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد.
آزمون فرضيه فرعی اول
همچنين شماره (3)، معناداري ضرايب و پارامترهاي به دست آمده مدل ساختاري توسعه محصول جدید بر عملکرد صادراتی را نشان ميدهد. ضرايب به دست آمده زماني معنادار هستند كه مقدار آزمون معناداری آنها از عدد 96/1+ بزرگتر و از عدد 96/1- کوچکتر باشد. همان طور كه مشاهده ميشود، ضريب معناداري ميان توسعه محصول جدید بر عملکرد صادراتی 19/2 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد توسعه محصول جدید و بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد.
آزمون فرضيه فرعی دوم
شماره (3)، معناداري ضرايب و پارامترهاي به دست آمده مدل ساختاري استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی را نشان ميدهد. ضرايب به دست آمده زماني معنادار هستند كه مقدار آزمون معناداری آنها از عدد 96/1+ بزرگتر و از عدد 96/1- کوچکتر باشد. همان طور كه مشاهده مي شود، ضريب معناداري استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی 03/2 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد.
آزمون فرضيه فرعی سوم
با توجه به معناداري ضرايب و پارامترهاي به دست آمده در شماره (3)، مدل ساختاري ضرايب به دست آمده از عدد 96/1+ کوچکتر است. ضريب معناداري استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید 16/1 میباشد. استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید تأثير معناداری ندارد.
نتیجهگیری و پیشنهادات
نتايج به دست آمده از اين پژوهش نشان ميدهد، توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد. از ميان اين متغيرها متغیر مدیریتی، تجاریسازی، که متغیر مدیریتی بيشترين تأثير را بر توسعه محصول جدید، دارد. همچنین متغیرهای کانون توجه، کانون کنترل و استراتژی عمومی که در این بین کانون توجه بیشترین تأثیر بر بازاریابی بینالملل دارد. همچنین متغیرهای مالی و غیر مالی که در میان آنها جنبه مالی بیشترین تأثیر بر عملکرد صادراتی را دارد. ساير متغيرها نيز به ميزان قابل توجهي بر عملکرد صادراتی اثرگذار بودهاند. بنابراين، لزوم برنامهريزي مناسب براي بالا بردن اثر مثبت اين متغيرها بر ارزيابي نگرش تولیدکنندگان بر توسعه محصول جدید نيز ضروري است. با توجه به تحليلهاي مربوط به فرضيههاي اين پژوهش با استفاده از نرم افزار PLS انجام شد در اين پژوهش به بررسي تأثير هريك از متغيرها، توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی به صورت متمركز پرداخته شده است پژوهشهای مشابهی با اين عنوان در كشور ما و ساير كشورها انجام شده است. همچنين اين پژوهش، شركتها را از جمله شرکتهای تولیدی و صادراتی را با مجموعهاي كامل از عوامل مؤثر بر ارزيابي نگرش مصرف كنندگان از توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی به منظور ارتقا و برنامهريزي براي كسب مزيت رقابتي آشنا ميكند. با توجه به خروجی که پس از تحلیل دادهها نشان داده شده است بنابراین با نتایج بدست آمده در جدول حاصل از تحلیل حاصل از آزمون فرضیه اصلی همان طور که مدل ساختاري نشان ميدهد توسعه محصول جدید و استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد. توسعه محصول جدید و استراتژی بازاریابی نتایج مثبتی بر عملکرد صادراتی شرکت دارد که مدیران برای رسیدن به برنامه و اهداف شرکت توجه کافی داشته باشند. همان طور كه مشاهده ميشود، ضريب معناداري ميان توسعه محصول جدید بر عملکرد صادراتی 19/2 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد توسعه محصول جدید و بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد. این تحقیق با تحقیقات (طالبی و همکاران، 1390)، (مو و همکاران ، 2007)، (سان و وینگ ، 2005)، (سوانپورن و اسپیث ، 2005) هم خوانی دارد. مدیران و مسئولان فعال در زمینه تجارت و افرادی که در حوزه تجارت فعال هستند توسعه محصول جدید و نقش آن در عملکرد سازمانهای خود برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود توجه کافی داشته باشند. همان طور که، ضريب معناداري استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی 03/2 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی تأثير معناداری دارد. این تحقیق با تحقیقات (اعرابی و دهقان ، 1389)، (دعایی و همکاران ، 1389)، (رهنورد و همکاران ، 1390)، (دیل و همکاران ، 2000)، (ابی و اسلتر ، 1989) هم خوانی دارد. مدیران نقش استراتژی بازاریابی را در عملکرد سازمانهای خود برای رسیدن به اهداف تعیین شده صادراتی خود توجه کافی داشته باشند و همچنین، ضريب معناداري استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید 16/1 است؛ بنابراين، مدل ساختاري نشان ميدهد استراتژیهای بازاریابی بینالملل بر توسعه محصول جدید تأثير معناداری ندارد.
جنبه نوآوری تحقیق
در این پژوهش پس از ارائه یک مدل مفهومی جامع منطبق با فرایند تصمیمگیري صادرکنندگان بازارهاي بینالمللی ارزیابی شده است. و این مدل از چند بعد هم از جنبه محصول جدید و هم از نظر استراتژی بازاریابی بینالملل و هم از لحاظ عملکرد صادراتی در حوزه تخصصی مقایسه شد نتایج حاصل از مطالعات میدانی صورت گرفته با مدل پیشنهادي نشان میدهد که مدل مفهومی تحقیق با دادههاي جمع آوري شده تطابق کامل دارد و بر این اساس، امکان استفاده عملی از آن نیز به وسیله نهادهاي مرتبط با توسعه صادرات و شرکتهای که به دنبال ارائه محصول جدید هستند در برنامههای استراتژیکی خود توجه کافی داشته باشند.
پیشنهاد برای تحقیقات آتی
نتایج این تحقیق آگاهی ما را نسبت به عوامل تعیین کننده بر عملکرد صادراتی افزایش داد به منظور انجام تحقیقات در این زمینه پیشنهاداتی برای تحقیقات بعدی ارائه میشود:
1. با وجود یافتههای در مورد تأثیر توسعه محصول جدید و استراتژی بازاریابی بینالملل بر عملکرد صادراتی در صنایع مختلف پیشنهاد میشود، این روابط با در نظر گرفتن متغیرهای تعدیل کننده دیگری آزمون شوند.
2. پيشنهاد ميشود، پژوهشگران علاقمند، الگوي ارائه شده را به طور همزمان در بين چند صنعت مرتبط به هم آزمون كنند.
3. تمركز اين پژوهش بر متغیرهای توسعه محصول جدید و استراتژی بازاریابی بر عملکرد صادراتی بوده است. پیشنهاد میشود پژوهشگران از سایر متغیرهای دیگری برای بررسی آن استفاده بکنند.
منابع و مآخذ
اعرابی، محمد. رضوانی، حمید رضا (1387). استراتژی بازاریابی. جلد اول، چاپ اول، پژوهشکده مدیریت سماء و انستیتو ایز ایران، تهران.
اعرابی، محمد. دهقان، نبیالله (1389). «مدل هماهنگی بین استراتژی بازاریابی بینالملل با ابعاد محیطی سازمان و زیر سیستمهای بازاریابی بینالملل و اثر آن بر عملکرد صادراتی». فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت صنعتی: سال ششم، شماره 17، صص75- 105.
احسانی، جلال. محمدیان، محمود (1390). «بررسی تأثیر استراتژی آمیخته بازاریابی صادراتی بر عملکرد صادراتی شرکتهای صادر کننده مواد غذایی». پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
اعرابی، محمد. دهقان، نبیالله. (1389). استراتژی بازاریابی بینالملل. جلد اول، چاپ اول، انتشارات مهکامه، تهران.
تاج الدین، مهدی. طالبی، کامبیز. رستگار، عباسعلی. سمیعزاده، مهدی (1391). «ارتباط بین نوع استراتژیهای کسب و کار مورد استفاده در شرکتهای کوچک و متوسط و بینالمللی شدن آنها». مدیریت بازرگانی: دوره چهارم، شماره 11، صص 19-38.
حقیقی، محمد. فیروزبان، محمود. نجفی مجد، صمد (1387). «شناسایی عوامل تعیین کننده عملکرد صادراتی در صنعت مواد غذایی». نشریه مدیریت بازرگانی: شماره 1، صص 3-20.
حسینی، سید یعقوب. میر جهان مرد، سید جواد (1390). «کارکرد صادراتی شرکتها: شناسایی اثر مزیتهای رقابتی، تطبیق تاکتیکهای بازاریابی و تجزیه صادراتی بر کارکرد صادراتی». مجله علمی و پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین: شماره 1، سال اول، صص 155-180.
حسنقلی پور، طهمورث. متوسلی، محمود. محمدی، شاپور. حسینی، فرشید (1389). «تأثیر برنامههای تشویق صادرات بر عملکرد صادراتی مطالعۀ موردی: صنعت برق». نشریه مدیریت بازرگانی: دوره دوم، شماره5، صص 12-40.
حسینی، سید احمد. قاضیزاده، مصطفی. عباسی اسفنجانی، حسین (1387). «بررسی تأثیر به کارگیری بازاریابی الکترونیک بر عملکرد صادراتی صادرکنندگان نمونه بخش صنعت در سال 79-1384». ماهنامه علمی- پژوهشی دانشور: سال پانزدهم، شماره 32، صص50-62.
دهقان، نبیالله (1386). «بررسی طبقهبندی و انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای بینالمللی». مجموعه مقالات دومین کنفرانس بین المللی مدیریت استراتژیک ایران.
دهدشتی شاهرخ، زهره (1386). «عوامل مؤثر بر عملکرد صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط». فصلنامه مطالعه مدیریت: شماره 53، صص51-67.
دعایی، حبیباله. حسینی رباط، سید منصوره (1389). «تجارت خارجی بازار محور، روابط بازرگانی بینالملل و عملکرد صادراتی مطالعۀ موردی: شرکتهای صادراتی شهر مشهد». مدیریت بازرگانی: شماره 6، دوره 2، صص61-82.
رضوانی، حمید رضا (1391). روش تحقیق در مدیریت. جلد اول، چاپ دوم، انتشارات مهربان نشر، تهران.
رهنورد، فرجاله. طاهرپور، حبیب اله. محمد علی تجریشی، ایمان (1390). «بررسی تأثیر همترازیهای عمودی و افقی راهبردهای صادرات عملکرد صادراتی صد شرکت برتر ایران». فرآیند مدیریت و توسعۀ: شماره 77، صص25-48.
زریباف، مهدی. حسینی کیا، سید تقی (1382). مدیریت بازاریابی جهانی. جلد اول، چاپ دوم، انتشارات گسترش علوم پایه، تهران.
سرمد، زهره. بازرگان، عباس. حجازی، الهه (1387). روشهای تحقیق در علوم رفتاری. جلد اول، چاپ شانزدهم، موسسۀ انتشارات آگاه، تهران.
سادات نجفیزاده. نادر(1387). «ارزیابی عوامل تأثیر گذار بر انتخاب استراتژی استانداردسازی در ایران (MNC’s) یا انطباقی در شرکتهای بینالمللی خارجی». فصلنامه علوم مدیریت ایران: سال سوم، شماره 12، صص27-47.
شافعی، رضا (1391). «مطالعه تأثیرپذیری استراتژیهای حضور در بازار از نگرشهای مدیریتی و رابطه آنها با انتخاب الگوی سنجههای بازاریابی در شرکتهای تولیدی صنعتی». فصلنامه علمی – پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین: سال دوم، شماره چهارم، صص84-104.
کاتلر، فلیپ. آرمسترانگ، گری (1386). اصول بازاریابی. ترجمه بهمن فروزنده. نشر آموخته، اصفهان، هشتم.
وارن جی، کیگان (1380). مدیریت بازاریابی جهانی. ترجمه عبدالحمید ابراهیمی. دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران.
کرمپور، عبدالحسن. شریفی، کیومرث. صفابخش، شهلا (1391). «ارائه مدلی برای ارزیابی تأثیر اجزای رویکرد مبتنی بر منابع بر عملکرد صادراتی بر اساس استراتژی رهبری هزینه در صنعت کانی غیر فلزی». مدیریت بازرگانی: دوره 4، شماره 12، صص 113-128.
گل علیزاده، فاطمه. رضوانی، حمید رضا (1390). «بررسی و دستۀبندی عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای خارجی مورد مطالعۀ: صادرکنندگان صنایع غذایی در استان مازندران»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران.
گلستان، فرشاد. حسینی، سید حمید (1385). «طراحی الگوی استراتژی ورود به بازار جهانی: صنعت خودروی ایران». فصلنامه مدرس علوم انسانی: دوره 10، شماره 1، صص102-90.
ماریوس، لیوس (2002)، «روش استانداردسازی در مقابل روش انطباقی در استراتژی بینالمللی بازاریابی: ارزیابی کامل تحقیقات تجربی». کسب کار بین المللی: شماره 12، صص 141-171.
مومنی، منصور. فعال قیومی، علی (1390). تحلیل آماری با استفاده از Spssو Amos. چاپ هفتم، گنج شایگان، تهران.
مشبکی، اصغر. خادمی، علی اکبر (1391). «نقش برنامههای توسعۀ صادرات بر ارتقای عملکرد صادرات بنگاهها». بهبود مدیریت: سال ششم، شماره 3، صص 98-138.
Ambler,T. and Riley, D. ( Marketing Metrics: A Review of Performance Measures in Use in the U.K. and Spain.
Aaby, N.F. and Slater, S.F. ). Managerial influences on export Performance: a review of the empirical literature . International Marketing Review,
Brodrechtova, Y. ). Determinants of export marketing strategies of forest products companies in the context of transition the case of Slovakia. Forest Policy and Economics, .
Cavusgil, T. S. (. Differences among exporting firms based on their degree of internationalization. Journal of Business Research,
Styles, C., and Ambler, T. (). Successful export practice: The UK experience. International Marketing Review,
Baldauf, A., Cravens, D. W., & Wagner, U. . Examining determinants of export performance in small open economies. Journal of World Business, .0
Bamberger, Peter. & Avi, Figenbaum. “The Role of Strategic Reference Points in Explaining the Nature and Consequences of Human Resource Strategy”. Academy of Management Review,
Clark, K. B., & Wheelwright, S. C. (. “The product development challenge: competing through speed, quality, and creativity”. Harvard Business School Press.
Çavuşgil, S. T., & Zou, S. “Marketing strategy–performance relationship: An investigation of the empirical link in export market ventures”. Journal of Marketing,
Katsikeas, C., Leonidou, L., & Morgan, N. “Firm-level export performance assessment: review, evaluation and development”. Journal of the Academy of Marketing Science,
Ozsomer, A., Bodur, M., & Cavusgil, S. T. ( “Marketing standardization by multinationals in an emerging market”. European Journal of Marketing,.
Shoham, A. “Bounded rationality, planning, standardization of international strategy, and export performance: a structural model examination”. Journal of International Marketing, .
Sousa, Carlos M.P (). “ Export performance measurement: A evaluation of the empirical research in the literature, academy of marketing science review”. available: http://www.amsreview.org.
Singer, T.O. and Czinkota, M.R.().”Factors associated with effective use of export assistance”. Journal of International Marketing, Vol. pp
Theodosiou, M., & Leonidou, L. C. “Standardization versus adaptation of international marketing strategy: an integrative assessment of the empirical research”. International Business Review,
Thirkell, p. and Rmadani, D.() Export performance: Success, European Journal of Marketing, , pp
Zou, s. and Stan, s.(The Determinants of Export Performance, International Marketing Review, pp.
The effect of new product development and international marketing strategies on export
performance (Case study: Manufacturing and Export Companies of West Azarbaijan Province)
*Reza rezaee
**Mahdi safarkhani
***Abbas imani
****Mohsen khalilzade
Abstract
International marketing in the past years great importance to firms and organizations and even governments around the world has found. Recently, entry into foreign markets has played an important role in economic development. The purpose of this study is to investigate the effect of new product development and international marketing strategies on export performance. This research interms of purpose is functional and in terms of research is descriptive survey. Statistical society includes manufacturing and export companies of West Azarbaijan and statistical samples companies are manufacturing and export firms of Urmiy. The data were collectedin the second half of the by the use of census and interview methods. For collecting data, the library and filed methods, also package-response questionnaire and Likert multilevel scale were used, to calculate the reliability of the questionnaire the Cronbach alpha, comprehensive analysis, Kolomogrov -smimov test, regression,SPSS and Smart PLS were used. The results show that product development and international marketing strategy have significant impact on export performance. The secondary hypothesis suggests new product development and international marketing strategy have significant effect on export performance. But international marketing strategy on new product development had no significant effect.
Keywords: lnternational marketing strategies, Standardization strategy, Adaptive strategy, New product development, Export performance.
* Master of Business Administration University of Urmia
** Master of jurisprudence and law, Tabriz University
*** Level of Three Qom Seminary
**** levels of Three Qom Seminary
[1] 1 . New to the world product
[2] 2 . New product lines
[3] 3 . In additition to product lines
[4] 4 . Product imporvement
[5] 5 . Repositioning