بینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در چکیده کامل
بینامتنیت ژنی نوع شناخته شدهای از انواع بینامتنیت محسوب میشود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تکلایه (ضعیف)، در متنها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان میآید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در غیر این صورت بینامتنیت قوی حاصل نمیشود. بینامتنیت ژنی مطالعه عمیق روابط متنها در سطوح مختلف اعم از صوری و مضمونی را مؤثر در واکاوی نوع، گونه و میزان سطح بینامتنیت میداند. از سوی دیگر بارت، تفسیری از بینامتنیت ژنی را در جریان خوانش و جلب مشارکت مخاطب بهکار بسته و بر این اساس متنها را خواندنی و نوشتاری تعبیر میکند، چنانکه متن، نخست مخاطب منفعل و در نوع دوم مخاطب فعال را پرورانده و جلب میکند. از دیدگاه بارت کاربرد این دو نوع بینامتنیت، تعیینکننده در خوانش متن است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و تحلیل دادهها به روش تحلیلی ـ تطبیقی است. جستار از نظریة بینامتنیت ضعیف ژنی و تفسیر نظری متن خواندنی در چالش بینامتنیت قوی بارت بهره خواهد برد. نتیجه مطالعه نشان میدهد رویکرد بینامتنی قوی، نقش مؤثر و کارایی در تبدیل متن رمان سووشون به یک متن خواندنیِ طالب خوانندة منفعل ایفا کرده است.
پرونده مقاله
شفابخشی یکی از مهمترین کرامتهای مشایخ صوفیه است. برخی از این شفابخشیها، از طریق اشیای مقدّس و متبرّکی صورت میگرفته که متعلق به مشایخ متصوفه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به واکاوی و تبیین کارکرد این اشیا در بخشی از متون عرفانی فارسی پرداخته و آن را با پیشین چکیده کامل
شفابخشی یکی از مهمترین کرامتهای مشایخ صوفیه است. برخی از این شفابخشیها، از طریق اشیای مقدّس و متبرّکی صورت میگرفته که متعلق به مشایخ متصوفه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به واکاوی و تبیین کارکرد این اشیا در بخشی از متون عرفانی فارسی پرداخته و آن را با پیشینههای اسطورهای و دینی تحلیل کرده است. براساس پژوهش حاضر، اشیای شفابخش در سه گروه جای دارند: نخست مکتوبات؛ شامل دستنوشتههای مشایخ، حرزها و تعویذه، شعرها و نامهها، سپس جامهها و انواع پوششهای مشایخ؛ از جمله خرقه، پیراهن، لباچه، کلاه و نعلین، و در آخر؛ خوراکها، نیم خوردهها، آب دهان و اشیای متعلق به آن (همچون خلال ). تقدّس، تبرّک و شفابخشی در همه این موارد مشترک است و به واسطه پیوند با مشایخ متصوفه به این اشیا اعطا شده است.
پرونده مقاله
از دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیینها بازتاب داده شده است. میتوان گفت بخش چشمگیری از اساطیر جهان به آیینهای باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوبارة او به نمایش درمیآید. سیاوشان، آیین چکیده کامل
از دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیینها بازتاب داده شده است. میتوان گفت بخش چشمگیری از اساطیر جهان به آیینهای باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوبارة او به نمایش درمیآید. سیاوشان، آیین سوگ سیاوش، اسطورة خوشنام ایرانی و جشن حیات دوبارة او در کالبد گیاهی و فرزندش کیخسرو است که مرگ و باززایی ایزد/قهرمان شهیدشونده را همچون چرخة زمان و تحول طبیعت نشان میدهد. دیونیسیا و آدونیا، جشنوارههای آیینی پرستش دیونیزوس و یادبود آدونیس در اساطیر یونان است که به عنوان ایزدان بارورکننده، مناسکی در مرگ و رستاخیزشان برپا میشده است. شناسایی وجوه اشتراک آیین سیاوشان با آیینهای دیونیسیا و آدونیا از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا ابتدا با روش تحلیلی ـ تطبیقی، هر سه آیین بررسی و سپس اشتراکات میان آنها شناسایی و تحلیل میشود. مهمترین دلیل انتخاب آیینهای مذکور، با وجود تفاوتهای فرهنگی و فواصل جغرافیایی، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری اساطیر جهان بر یکدیگر است. بنابر یافتههای تحقیق، از مهمترین اشتراکات سه آیین یادشده، تکرار سالیانة مراسم سوگ و جشن رستاخیز است که با مناسکی همچون شمایلگردانی، اعطای قربانی، موسیقی و سوگسرود با محوریت زنان همراه بوده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطورة آرش کمانگير، بر اساس دیدگاه اسطورهشناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطورهشناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزههای انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژیتطبیقی و دینشناسی تطبیقی چکیده کامل
پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطورة آرش کمانگير، بر اساس دیدگاه اسطورهشناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطورهشناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزههای انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژیتطبیقی و دینشناسی تطبیقی به اسطورهشناسیتطبیقی درحوزة طبیعت پرداخته است. وی اسطورهشناسی تطبیقی را محور اصلی تفکّر و تخیّل اقوام هندواروپایی میداند. ماکس مولر با طرح نظریة «بیماری زبانی» معتقد است که اسطورهها، جز یک صورت کهن از زبان نیستند که با فیلولوژی تطبیقی اسطورهای مانند آرش، میتوان به واکاوی آن پرداخت؛ چراکه اسطورهشناسی از یک نوع بیماری زبانی ناشی میشود که موجب از دست رفتن شفافیت اوّلیه از واژهها میشود. با توجّه به دیدگاه مولر میتوان گفت که خدایان و قهرمانان اسطورهای، صرفاً نامهایی برای پدیدههای طبیعی بودهاند؛ نامهایی که به تدریج از هیبت و تکریم برخوردار شده و درپسِ کاربرد زبانی پنهان مانده و به دور از درک مستقیم با گذر زمان به اشتباه تفسیر گردیده و تشخّص یافته و الهه و یا قهرمانی اسطورهای انگاشته شدهاند؛ اسطورۀ آرش از این قاعده مستثنا نیست. برپایة اسطورهشناسی خورشیدی ماکس مولر، جاودانگی، تطهیرکنندگی، تندتازی و مرزبانی، ازجمله ویژگیهای مشترک اسطورة خورشید و اسطورة آرش است.
پرونده مقاله
استفاده از اصطلاح «صحو» را میتوان بازمانده از سخنان بایزید و جنید دانست. شیخ روزبهان بقلی شیرازی نیز چون بسیاری از مشایخ، به این مبحث پرداخته و هنگام ترسیم مسیر سلوک خویش به جزئیات این مفهوم و تعریف دقیق آن همت گماشته است و در ضمن کلام خویش به گونهای متفاوت و نو از صح چکیده کامل
استفاده از اصطلاح «صحو» را میتوان بازمانده از سخنان بایزید و جنید دانست. شیخ روزبهان بقلی شیرازی نیز چون بسیاری از مشایخ، به این مبحث پرداخته و هنگام ترسیم مسیر سلوک خویش به جزئیات این مفهوم و تعریف دقیق آن همت گماشته است و در ضمن کلام خویش به گونهای متفاوت و نو از صحو اشاره دارد.
پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی بر آن است که نخست معنای دقیق اصطلاح «صحو» در نگرش عرفانی روزبهان روشن و سپس در منظومة فکری وی انواع صحو، سبب پدید آمدن هر یک و نتایج حاصل از آنها مشخص شود. در پایان نیز به گونهای از صحو اشاره شده که متفاوت، نو و مختص شیخ روزبهان است و پیشتر در تفکر عرفانی هیچ یک از مشایخ مطرح نشده و همتایی ندارد؛ و پژوهشگر آن را «صحو روزبهانی» مینامد.
«صحو روزبهانی» در مقام «عینجمع» رخ میدهد و فرد صاحی در عین هشیاری، مست است و نسبت به مستی خویش هشیار است و بر آن اشراف دارد. روزبهان سبب پدید آمدن نوع سوم از هشیاری را تجربة «توحید محض» و نیز مقام «عین جمع» میداند و نتایج و ثمراتی متفاوت از دیگر انواع صحو برای آن برمیشمرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: اتحاد ظهوری با معشوق ازل، جاری شدن شطحیات بر زبان، متکلم شدن به منطقالطیر و....
پرونده مقاله
تقابلهای دوگانه از دیرباز در عرفان مورد توجه بوده و ازجمله مواردی است که ساختارگرایان بدان توجه ویژهای دارند تا جاییکه بنیاد متن را بر اساس آن استوارکرده و با برجستهسازی آن به دنبال دریافت نظام واحد و در نهایت فهم متن برآمدهاند.
تقابلهای دوگانه از محوریترین بن چکیده کامل
تقابلهای دوگانه از دیرباز در عرفان مورد توجه بوده و ازجمله مواردی است که ساختارگرایان بدان توجه ویژهای دارند تا جاییکه بنیاد متن را بر اساس آن استوارکرده و با برجستهسازی آن به دنبال دریافت نظام واحد و در نهایت فهم متن برآمدهاند.
تقابلهای دوگانه از محوریترین بنمایه در داستان موت صغیر است؛ لذا پژوهش حاضر به شیوة توصیفی ـ تحلیلی به بررسی تقابلهای دوگانة داستان مذکور از علوان، با نگاهی متفاوت پرداخته است؛ این نگاه، از مضمون و عنوان داستان زندگینامة محیالدینعربی که دارای مضمونی عرفانی است، بهره جسته و این تقابل را از دیدگاه عرفای ایرانی بررسی کرده است تا بتوان به مقصدی واحد دست یافت و پی به ساختار تفکر نویسنده برد.
عنوان داستان بر مرگی کوچک اشاره دارد، عشقی زمینی که دچار مرگی کوچک شده و انسانی زمینی را آسمانی و متصل به عشق حقیقی كرده است. جستار حاضر برآن است تا نظام فکری مبتنی بر تقابلهای دوتایی رادریابد و تفكر وحدت از کثرت عرفان را به تصویر بکشد و با بیان مبدأیی واحد به نام محبت، صلح را به جهان کنونی بازگرداند و مردم را ازجنگ برهاند؛ زیرا به عقیدهی نویسنده محبت موج اتصال میان آدمیان است.
پرونده مقاله