برخورداری شرکتها از روابط سیاسی میتواند منابع ارزشمندی برای شرکت فراهم کند. از طرفی سرمایهگذاری شرکتها در حوزه مسئولیت اجتماعی جهت جلب اعتماد جامعه امری ضروری است، ازاینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارتباط سیاسی مدیرعامل بر ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت با تو چکیده کامل
برخورداری شرکتها از روابط سیاسی میتواند منابع ارزشمندی برای شرکت فراهم کند. از طرفی سرمایهگذاری شرکتها در حوزه مسئولیت اجتماعی جهت جلب اعتماد جامعه امری ضروری است، ازاینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارتباط سیاسی مدیرعامل بر ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت با توجه به نقش تعدیل گری کارایی مدیرعامل است، ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی موردبررسی در پژوهش حاضر شامل مسئولیت شرکت در حوزههای زیستمحیطی، عملکرد اجتماعی، منابع انسانی و محصولات و خدمات است و برای این منظور دادههای مربوط به 130 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1394 الی 1398 با بهکارگیری رگرسیون چند متغیره موردبررسی قرار گرفت. یافتههای حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد که بین ارتباط سیاسی مدیرعامل و مسئولیت زیستمحیطی و مسئولیت منابع انسانی شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود دارد و کارایی مدیرعامل رابطه بین ارتباط سیاسی مدیرعامل و مسئولیت زیستمحیطی شرکت را تعدیل میکند و از طرفی بین ارتباط سیاسی مدیرعامل و عملکرد اجتماعی، مسئولیت محصولات و خدمات شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.
پرونده مقاله
بازارهای سرمایه نقش با اهمیتی در اقتصاد داشته بنابر این عملکرد مناسب آنها عامل کلیدی در تأمین رشد اقتصادی خواهد بود، لذا اگر بازارهای سرمایه کارآ باشند، توسعه اقتصادی تحقق مییابد. از طرفی ، از آنجاکه در حال حاضر بازارسرمایه کشور با استقبال فراوانی از سوی سرمایهگذاران چکیده کامل
بازارهای سرمایه نقش با اهمیتی در اقتصاد داشته بنابر این عملکرد مناسب آنها عامل کلیدی در تأمین رشد اقتصادی خواهد بود، لذا اگر بازارهای سرمایه کارآ باشند، توسعه اقتصادی تحقق مییابد. از طرفی ، از آنجاکه در حال حاضر بازارسرمایه کشور با استقبال فراوانی از سوی سرمایهگذاران روبرو شده است، بیتردید، بررسی تورشهای رفتاری سرمایهگذاران از اهمیت بسیار زیادی دارد. لذا در این مطالعه به بررسی تأثیر سوگیری رفتاری خودکنترلی بر رفتارمالی و رفاه مالی از طریق نقش تعدیلگرسواد مالی سرمایهگذاران پرداخته شد. برای این منظور، جامعه آماری شامل سرمایهگذاران انفرادی، معاملهگران و کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران بوده که بهطور مستقیم در بازار فعالیت داشتهاند. همچنین نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 421 نفر تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری به روش PLS استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیر خودکنترلی از تأثیر معنادار مثبتی بر رفتار مالی، رفاه مالی و برخوردار میباشد. بدین مفهوم که با افزایش خودکنترلی سرمایهگذاران بازار سهام، رفتار مالی، رفاه مالی آنان افزایش مییابد. همچنین، با وارد کردن متغیر سواد مالی به عنوان متغیر تعدیلگر، شدت رابطه بین خودکنترلی و رفتارو رفاه مالی افزایش مییابد. بدین مفهوم که سواد مالی سرمایه-گذاران انفرادی بازار سهام، باعث تشدید رابطه مثبت بین خودکنترلی با رفتار و رفاه مالی آنان میشود.
پرونده مقاله