زیباییشناسی اضطراب: اکفراسیس و جدال وجودی در بوف کور صادق هدایت از منظر فلسفه هایدگر
محورهای موضوعی : نقد ادبی و نظریه پردازی
دیدار انور احمد الهموندی
1
,
خسرو سینا
2
*
,
سید صادق زمانی
3
,
بدریه قوامی
4
1 - دانشجوی دکترای تخصصی، گروه فلسفه هنر، واحد علوم و تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران.
2 - استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه کردستان، سنندج، ایران(نویسنده مسئول)
3 - ، گروه فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج
4 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
کلید واژه: بوف کور, صادق هدایت, اکفراسیس, مارتین هایدگر,
چکیده مقاله :
رمان بوف کور اثر صادق هدایت، بهعنوان یکی از شاخصترین آثار مدرنیسم ادبیات فارسی، بهطور عمیق به بحرانهای وجودی انسان مدرن میپردازد. این مقاله با بهرهگیری از دیدگاه فلسفی مارتین هایدگر، تکنیک اکفراسیس در این رمان را تحلیل کرده است و نشان میدهد که چگونه هدایت از این ابزار برای بازنمایی اضطراب وجودی، بیگانگی و مرگ بهره گرفته است. مفاهیمی چون دازاین، هستی برای مرگ و زمانمندی در این اثر بهطور ضمنی از فلسفه هایدگر الهام گرفته و در قالب توصیفات بصری و حسی تجسمیافتهاند. تحلیل صحنههای کلیدی اکفراسیس در رمان نشان میدهد که هدایت، با استفاده از توصیفات دقیق و تصاویر چندحسی، بحرانهای فلسفی و روانشناختی شخصیت اصلی را به نمایش میگذارد. از پرده گلدوزی شده و سایههای بیسر گرفته تا خانه مهآلود و نقاشی زن مرده، هدایت پیوندی میان زیباییشناسی ادبی و مفاهیم فلسفه وجودی برقرار کرده است. این پژوهش با رویکردی بینرشتهای، جایگاه بوف کور را بهعنوان اثری فلسفی در ادبیات مدرنیستی ایران برجسته ساخته و ارتباط آن را با جریانهای جهانی وجودگرایی آشکار میسازد.
Sadegh Hedayat’s The Blind Owl, recognized as one of the most prominent works of Persian literary modernism, deeply engages with the existential crises of the modern human. This article analyzes the technique of ekphrasis in the novel through the lens of Martin Heidegger’s philosophy, demonstrating how Hedayat employs this tool to portray existential anxiety, alienation, and death. Concepts such as Dasein, being-toward-death, and temporality, implicitly inspired by Heidegger’s philosophy, are embodied through vivid sensory and visual descriptions. An analysis of key ekphrastic scenes in the novel reveals how Hedayat, through precise descriptions and multisensory imagery, depicts the protagonist’s philosophical and psychological crises. From the embroidered curtain and headless shadows to the misty house and the painting of the dead woman, Hedayat establishes a connection between literary aesthetics and existential philosophy. By adopting an interdisciplinary approach, this study highlights The Blind Owl’s position as a philosophical work within Iranian modernist literature and unveils its connections to global existentialist movements.