رمان خانۀ ادریسیها، شناخته شده ترین رمان غزالۀ علیزاده است که از زمان انتشار آن درسال 1370 همواره مورد توجه منتقدان و خوانندگان ادبیات داستانی بوده است. این رمان که به شیوۀ رئالیستی نوشته شده، با رویکردهای گوناگون، شایستۀ بررسی و تحلیل است. مقالۀ حاضر مطالعۀ درونمای چکیده کامل
رمان خانۀ ادریسیها، شناخته شده ترین رمان غزالۀ علیزاده است که از زمان انتشار آن درسال 1370 همواره مورد توجه منتقدان و خوانندگان ادبیات داستانی بوده است. این رمان که به شیوۀ رئالیستی نوشته شده، با رویکردهای گوناگون، شایستۀ بررسی و تحلیل است. مقالۀ حاضر مطالعۀ درونمایۀ آن را از منظر بازتاب و تقابل سنت و مدرنیسم به عهده گرفته و کوشیده است تا با روش توصیفی و تحلیلی محتوای آن را از جهت مواجهۀ نویسنده با مقولۀ سنت و تجدد بررسی و تحلیل کند. یافتههای مقاله نشان میدهد نویسنده ضمن به تصویر کشیدن تحول جامعۀ سنتی که خانۀ ادریسیها نماد آن است، در لایههای درونی داستان در صدد ترسیم سیما و عملکرد نظامهای توتالیتاریستی به عنوان نمادی از تجدد برآمده است. نویسنده با نثری روان و تهذیب یافته و با جزءنگاری رئالیستی سرنوشت شخصیتهای داستان را در متن کشاکشهای یک دورۀ درحال تحول به نمایش درمیآورد تا نشان دهد که راهیابی تجدد و پیدایش دگرگونی در جوامع سنتی بدون تحول و تکامل تدریجی این جوامع و در فقدان جریانهای نیرومند روشنفکری میتواند به استقرار نظامهای اقتدارگرای تمامیت خواه منتهی شود.
پرونده مقاله