تحلیل اسطورۀ خاک در اندیشۀ خیام نیشابوری
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسی
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
در مقالۀ حاضر کوشیدهایم میان حکمت خیام و اسطورهاندیشی او رابطهای برقرار کنیم. زیرا دریافتهایم که انتخاب شعر برای بیان اندیشههای او، با توجه به رابطه شعر و اسطوره، انتخابی آگاهانه بوده است. چرا که نشانههای بسیاری نظیر زمان اساطیری، دور و دایرۀ میخواری، از خاک بر آمدن گل و سبزه و خاک شدن آنها، کوزه و کوزهگری، مشاهدۀ اعضای آدمیان رفته در ذرّات غبار معلّق در هوا و نظایر اینها بر اسطورهاندیشی او دلالت دارد و بیان بینش اساطیری جز از رهگذر ادبیات و به ویژه شعر ممکن نیست، از این گذشته با توجه به نشانههایی که همه با خاکـ ارتباط دارند، این نکته هم برجسته میشود که طبع خیام خاکی است و مطابق نظر اسطورهشناسان که برای هر هنرورز، نویسنده و شاعر عنصری از میان عناصر اربعه برمیگزینند، ما عنصر خیام را خاک دانسته و کوشیدهایم با تکیه بر نشانههایی که از رباعیات او استخراج کردهایم، این مدعا را قابل قبول سازیم. بنابراین روش تحقیق در این مقاله کیفی و توصیفی بوده و اطلاعات مربوط به آن با شیوۀ کتابخانهای فراهم آمده است. هدف نویسندگان بیشتر اثبات اسطورهاندیشی خیام با تکیه بر خاک بوده، نتایج به دست آمده گرایش خیام را به این عنصر زایا نشان میدهد.
The present paper endeavors to find a relationship between Khayam's philosophy and his mythology. Because it is found out that the selection of poetry for his ideas according to the relationship between poetry and mythology has been out of consciousness simply because there are various signs that prove his mythology such as mythological time, rounds and cycle of drinking wine, flowers and grass growing out of earth and then being turned into soil again, pottery and pot, witnessing the body parts of human beings out of suspended dust in the air, and the like. Explanation of mythological insight is not possible except through literature and poetry. Else, due to the signs related to earth, it is highlighted that Khayam's inclination is towards earth because according to mythologists every artist, writer, and poet tries to choose one of the four elements of life. We believe that Khayam's element is that of earth so that we strive to prove it via the signs extracted out of his quartet. Thus, the research methodology has been quantitative and descriptive and the relevant information has been provided through library studies. The purpose of writers has been more on proving Khayam's mythology with an emphasis on earth. The outcome has been Khayam's inclination on such a generative element as earth.
_||_